دکتر محمدرضا فخر روحانی از اساتید دانشگاه قم و مترجم شعرهای عاشورایی و کتاب سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا کربلا اثر مرحوم آیتالله نجمی(ره) به زبان انگلیسی در گفتوگوی اختصاصی با سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه به واکاوی ضرورت تاسیس رشته مترجمی متون دینی پرداخته است.
*ترجمه چه جایگاهی در ارتباطات فرهنگی جوامع بشری دارد؟
ترجمه، همواره به عنوان پل ارتباطی میان جوامع، زبانها و فرهنگها شناخته شده است. اطلاع مردم از بسیاری از زبانها و فرهنگها از طریق ترجمه می باشد. به عنوان مثال؛ کتابی از زبان هند باستان که به زبان انگلیسی ترجمه شده به فارسی برگردانده می شود؛ نویسنده انگلیسی که کتاب را نوشته بر مبنای یافته های نویسنده هندی بوده که به زبان انگلیسی ترجمه شده و از انگلیسی به زبان آلمانی ترجمه شده است و ما از ترجمه انگلیسی آن استفاده میکنیم.
گاهی اتفاق افتاده که فاصله زبان مبدأ و مقصد کم بوده و به طور مستقیم از زبان اصلی ترجمه میشود؛ اما گاهی هم دیده شده که فاصله بین دو متن (اصلی و ترجمه) زیاد است به عنوان مثال؛ اگر بخواهیم کتابی را از زبانهای آمریکای جنوبی ترجمه کنیم شاید این امکان وجود نداشته باشد که مترجمی به طور مستقیم متن را از زبان اصلی به زبان فارسی ترجمه کند، بلکه اگر آن کتاب به دلیل اهمیتی که داشته به زبان انگلیسی ترجمه شده باشد، احتمال ترجمه شدن آن به فارسی بیشتر است؛ لذا در ترجمه متون یا از راه مستقیم و مباشر و یا از راه غیرمستقیم و غیر مباشر استفاده می شود؛ اما درواقع پل ارتباطی هر دو راه، ترجمه است.
اطلاعات انسان ها از گذشته تاریخی خود نیز از معبر ترجمه به دست می آید، اما این ترجمه در درون یک زبان صورت گرفته است؛ به عنوان مثال، شخصی تاریخ بیهقی را که به زبان فارسی قدیم نوشته شده بود از زبان فارسی قدیم به زبان فارسی امروزی برگردانده و ساده نویسی میکند تا دانشآموز دبیرستانی که حکایات آن را مطالعه میکند، متوجه متن آن شود؛ این پدیده فقط در زبان فارسی وجود نداشته بلکه در تمام زبان ها چنین کاری صورت میگیرد.
اما این نکته را باید مدّ نظر قرار داد که ترجمه به عنوان یک ضرورتِ فرهنگی با التفات به نوع استفاده، انواع متفاوتی دارد.
*دلیل حساسیت مترجمی متون دینی چیست؟
زمانی که مترجم قصد دارد متنی در زمینه فنی و مهندسی یا کشاورزی ترجمه کند، شاید چنین کاری، بار فرهنگی نداشته باشد؛ مثلاً متنی که از زبان آلمانی یا فرانسوی درباره احداث فرودگاه می باشد، بار فرهنگی نداشته و فقط به مباحث مهندسی می پردازد؛ اما ترجمه متون ادبی یا متون فرهنگ شناسی و مردم شناسی در ادبیات، بار فرهنگی نسبتاً زیادی دارد و بالاتر از متون ادبی و فرهنگ شناسی و مردم شناسی، ترجمه متون دینی است که بار فرهنگی را چند برابر کرده و به تبع آن زحمت ترجمه نیز بیشتر خواهد بود.
کشور ایران، تنوعِ دینی زیادی دارد و افرادی با ادیان زردشتی، کلیمی، مسیحی و یهودی در کنار مسلمانان شیعه و سنّی زندگی میکنند و همه این ادیان، معتقدات، شعائر و جنبه های اخلاقی خاصی دارند که در دینشان وجود دارد و ضرورتی ندارد که همه مسائل دینی خود را به زبان فارسی فرا گیرند.
ممکن است فردِ تحصیلکردهای، دینی غیر از اسلام داشته و مطالب دین خود را به زبان اصلی فرا بگیرد؛ اما گاهی نیاز است که متن ترجمه شود؛ با توجه به تنوع زبانی، فرهنگی و دینی در گسترۀ جغرافیایی ایران، این امکان وجود ندارد که هر فرد، مسائل دین خود را به زبان خود یاد بگیرد.
بنابراین ترجمه از مباحث مهم در کشورمان بوده و ترجمه متون دینی - اسلامی به طور خاص اهمیت ویژه پیدا میکند.
*آیا توجه به ترجمه متون دینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آن گونه که باید مورد توجه قرار گرفت؟
اگر ضرورت ترجمه متون دینی، نسبت به قبل از انقلاب مقایسه شود این روند به خاطر روی کار آمدن قدرتمندانه تفکر دینی قوت گرفته است. آمار نشر کتابهای دینی گواه این مطلب می باشد؛ ایران به عنوان مرکز تفکر دینی اسلامی و شیعی، همواره کانون توجه بوده و وجود طلاب سایر کشورها در ایران نیز نشان دهنده تقاضا برای ترجمه متون اسلامی به سایر زبان هاست.
البته در بین مؤسساتی که در ایران و مخصوصاً در قم کار ترجمه انجام میدهند، انجام داده و نسبت به گسترش متون دینی اهتمام داشتهاند؛ اما این موسسه به تنهایی وارد این مبحث شده و کارهای خوبی انجام داده اند که جای تقدیر دارد.
*برای ترجمه متون دینی به چه مؤلفههایی نیازمندیم؟
برای ترجمۀ متون، دو نیاز احساس می شود الف- سواد زبانی ب- سواد تخصصی؛ یعنی سواد ورود به ادبیات تخصصی متن تا بتوان ترجمه خوبی ارائه داد.
اما ویژگی ترجمه متون دینی، اعتقاد به متن است؛ اگر کسی اعتقاد به متن اصلی نداشته باشد ممکن است به خوبی از عهده ترجمه برنیاید.
ترجمه های فنی و مهندسی از این جهت با ترجمه متون دینی متفاوت است؛ برای ترجمه متون فنی و مهندسی، آشناییِ تخصصی با زبان برای انجام ترجمۀ خوب، کافی است اما در متون دینی اگر مترجم، اعتقادی به متن اصلی نداشته باشد، نمیتواند به مرادِ اصلی مطلب پی برده و ترجمه شایستهای برای فهم مطلب ارائه دهد؛ لذا در ترجمۀ متون دینی، علاوه بر دو مؤلّفه ابتدایی (سواد زبانی و سواد تخصصی) نیاز به مؤلّفۀ اعتقاد نیز به طور جدّی احساس می شود.
*آیا طلاب علوم دینی که در ایران به تحصیل مشغول اند از عهده ترجمه متون دینی برمیآیند؟
در بحث زبانی، وقتی به طلاب سایر کشورها متنی ارائه می شود باید این اطمینان وجود داشته باشد که متن را به خوبی متوجه می شوند با وجودی که این افراد در متن جامعه فارسی زبان زندگی میکنند اما ممکن است برخی ظرافتهای زبان فارسی را به خوبی متوجه نشوند؛ بنابراین دیده می شود برخی ترجمه ها قوت لازم را ندارند.
به عنوان نمونه، دوستی غیر ایرانی متن فارسی دربارۀ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را که در موضوع رسیدگی حضرت به فقراء و دستگیری از آن ها بود، اینگونه ترجمه کرده بود: حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هر فقیری را که می دید دستور دستگیری او را میداد!؛ این مترجم ابتدا باید فارسی و اصطلاحات آن را خوب فهمیده بعد به ترجمه بپردازد.
یا در ترجمه ای دیگر درباره این متن: «صاحب کتاب کفایة الاصول این گونه میفرماید، که منظور از صاحب کتاب، مؤلف کتاب است». این گونه ترجمه شده بود؛ «دارندۀ کتاب کفایة الاصول یعنی شخصی که نسخه ای از کتاب کفایة الاصول را خریده است»؛ از این گونه ترجمه ها نمونه های فراوانی وجود دارد.
*با توجه به ضرورت ترجمه متن دینی و مشکلاتی که در نوع ترجمه ها مشاهده می شود شما چه راهکاری برای حل و رفع این مشکل پیشنهاد میکنید؟
در کنار رشته های مترجمی متداول زبان های خارجی نیاز به تأسیس مترجمی زبان با گرایش متون دینی احساس می شود؛ با توجه به این که متون دینی در شاخه های مختلف حالت تخصصی تری دارند، باید به تربیت مترجم با گرایش متون دینی اهتمام ورزید.
در کشورهای غربی محصّلین رشته مترجمی باید گرایش ترجمه را انتخاب کنند. به عنوان مثال متخصص ترجمه متون کشاورزی از روسی به آلمانی، دقیقاً مشخص است که در چه حوزه و در چه زبانی کار میکند و نمیتوان از چنین شخصی تقاضا کرد، متنی دربارۀ صنایع هوا و فضا را ترجمه کند.
این به این معنی است که مترجم باید توانایی فنّی خود در رشته مورد ترجمه را افزایش دهد و اطلاعات تخصصی او در هر دو زبان نیاز به تقویت دارد؛ چنین فردی از عهده ترجمه به خوبی برآمده و ترجمه های تخصصی از این افراد مورد اعتماد می باشد.
کسی که بدون تخصص لازم در موضوعات تخصصیِ مختلف کار ترجمه انجام دهد، یقیناً ترجمۀ چنین شخصی ارزش لازم را نخواهد داشت.
در برخی شاخه های علوم، اصطلاحات به قدری حساس هستند که غیر از افراد متخصص همان رشته، شخص دیگری توانایی اظهار نظر ندارد؛ موارد زیادی وجود دارد که مترجم با استفاده از دیکشنری اقدام به ترجمه متن تخصصی کرده و اعتبار نویسنده کتاب را زیر سؤال برده و اصطلاحات کلیدی را خوب ترجمه نکرده است.
مترجم باید در حوزه مطالعاتی مربوط به خود، کار ترجمه را انجام دهد در غیر این صورت نمیتوان به ترجمه او اعتماد کرد.
ضرورت تأسیس رشته مترجمی با گرایش علوم و معارف دینی
به نظر می رسد وقت آن رسیده که در کارشناسی ارشد دانشگاهها رشتۀ مترجمی با گرایش علوم و معارف دینی تأسیس شده و این مبحث به صورت تخصصی به عنوان رشته تخصصی ترجمه در حوزه نیز دنبال کرد.
همان گونه که در رشته های جامعه شناسی، مردم شناسی و سایر رشته ها احتیاج به مترجمِ متخصص احساس می شود در ترجمه میراث و تمدن اسلام هم احتیاج به مترجم متخصص وجود دارد.
امروزه کتاب های زیادی در حوزه مطالعات، فرهنگ و تمدن اسلامی به زبان های دیگر مخصوصاً زبان انگلیسی ترجمه می شود؛ با وجود میراث ارزشمند ترجمه نشده ای که در نزد ما وجود داشته، این نیاز احساس می شود تا این متون، ترجمه شده و برای دیگران ارائه گردد.
ممکن است یک متن اسلامی بعد از ترجمه به زبان دیگر برای مخاطب قابل فهم کامل نباشد و باید با تعبیرات خاصی انتقال معانی صورت پذیرد؛ با توجه به این ضرورت نیاز به تأسیس یک دانشکده با این گرایش احساس میشود.
این اقدام دربلند مدت اثر خوبی خواهد گذاشت تا در زمینه اصول فقه، اخلاق اسلامی یا مناسک اسلامی مترجمین خوبی تربیت شوند.
*با توجه به این ضرورت کدام مرکز علمی پتانسیل تأسیس این گرایش را دارد؟
حوزه علمیه قم دارای پتانسیل بسیار قوی ای است اگر افرادی بخواهند دانشکده یا گروه ترجمه با گرایش علوم اسلامی ایجاد کنند، باید معلومات تخصصی را از علمای حوزه اخذ کرده و به کتاب های دینی دسترسی داشته باشند. با توجه به ازدیاد منابع دینی و کتابخانه های متعدد و مراکز تحقیقاتی و طلاب غیر ایرانی که در حوزه علمیه قم وجود دارد، حوزه باید از این امکان استفاده کرده و امیدوار باشد در آینده نه چندان دور مترجمین توانمندی تربیت شوند که متون و میراث ارزشمند اسلامی را افرادی ترجمه کنند که نسبت به این میراث بیتفاوت نبوده و معتقد باشند.
در صورت تربیت چنین افرادی که به این سنت معتقد و وفادار بوده و تربیت شده این خط و سیر فکری هستند، منابع اصیل اسلامی به سایر نقاط دنیا منتقل خواهد شد.
*آیا غرب در ترجمه متون دینی ورود داشته است و آیا میتوان از تجربیات آن ها در این زمینه استفاده نمود؟
اگر کسی بخواهد در اصول ترجمه منابع دینی کار کند، نمیتواند دستاوردهای ترجمه متون مقدس مانند تورات و انجیل را نادیده بگیرد.
متون مقدس در نزد غربی ها از حساسیت ویژه ای برخوردار است و میتوان در ترجمه متون دینی با اندکی جَرح و تعدیل از اصول مترجمان متون دینی در غرب، اصول و دستورالعمل های به دست آورد که با مطالعه آن اصول با توجه به علمی بودن آن، در ترجمه متون دینی بهره برد.
*چه تفاوتی بین متون دینی غرب و متون دینی اسلامی مخصوصاً شیعی وجود دارد؟
مسیحیان غالباً به کتب عهدین توجه میکنند ولی شیعه در متون اسلامی با تنوع بسیار گستردهای مواجه بوده و غیر از قرآن کریم کتبی مانند نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، زیارتنامه ها، مناجات نامه ها.... را در اختیاردارد.
همچنین در مرتبه پایینتر احکام شرعی می باشد که در رساله های عملیّه از سوی مراجع تقلید با استنباط از حُجج أربعه (کتاب، سنّت، اجماع و عقل) وجود داشته و بیان شده است.
برای مثال و توجه دادن به ظرایف ترجمه متون دینی به نمونه ای کوچک اشاره می گردد؛ در ترجمه کتابی فقهی به انگلیسی که بنده ترجمۀ آن را دیدهام، متوجه شدم که مترجم دو نماز عشاء و نماز شب را به یک گونه ترجمه کرده است؛ یعنی صلاة الیل را باید نماز نیمه شب و نماز عشاء را نمازی که شب هنگام میخوانند، ترجمه میکرد؛ این اشتباه در ترجمه باعث شده که در جایی از کتاب میگوید: نماز شب 11 رکعت است و در جای دیگر میگوید: نماز شب 4 رکعت می باشد که این امور، خواننده را دچار سردرگمی میکند.
لذا ظرافتهایی در ترجمه متون دینی وجود دارد که حساسیت گرایش تخصصی در رشته ترجمه را حوزه و دانشگاه بیشتر میکند.
*لطفاً به برخی از این ظرایف اشارهکنید؟
در یک ترجمه خوب و روان؛ دقت در اصطلاحات، جمله بندی ها و دقت در ایجاد پاراگراف ها باید وجود داشته تا متنِ ترجمه خوش خوان باشد.
از نظر پاراگراف بندی بین زبان های فارسی و انگلیسی تفاوت وجود دارد؛ مثلاً اگر کسی بخواهد چاپ قدیم منتهی الآمال را که دارای پاراگراف بندی نیست به همان صورت ترجمه کند، شخص انگلیسی زبان، متوجه مطلب نخواهد شد چرا که او نمیتواند از پاراگرافی که چهار صفحه ادامه دارد، مطلبی را به درستی متوجه شود؛ حال اگر بخواهد به پاراگراف بندی انگلیسی وفادار بماند، متن فارسی به هم خورده و اگر بخواهد به پاراگراف بندی فارسی عمل کند، متن انگلیسی از دست میرود؛ وظیفه مترجم در چنین مواقعی چیست؟.
این مسائل دستورالعمل ندارد؛ مترجم باید روی این مسائل کار کارشناسی کند؛ مقاله علمی و ژورنال علمی تخصصی در فضای علمی داشته و نظریه علمی ارائه دهد.
به عنوان مثال باید گفت: کسی که کتاب اعتقادی از حیث علمی بسیار وزین نوشته است، شایسته نیست که مترجم مُبتدی اقدام به ترجمه آن کند.
همچنین باید دانست که متن را برای چه کسی ترجمه میکنیم؟؛ آیا مطالبی که به عنوان پیش زمینه برای ما معلوم می باشد، برای او نیز معلوم است؟؛ یا این که در برخی عبارات، مترجم باید مطالبی از خود اضافه کند که مستند به منابع درست باشد تا بتواند ابهام زدایی کند؛ این موارد باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
آیا میتوان تعالیم اخلاقی را عیناً ترجمه کرد؟؛ اگر ترجمه، درست و صحیحی صورت گیرد و در نقطهای دورافتاده از جهان ارائه شود، انقلاب روحی ایجاد خواهد کرد؛ با این وجود آیا باید مطلب را ساده کرده و مطابق فهم خواننده ترجمه نمود؟.
این ها مسائلی است که یک مترجم باید در آن دقت کند؛ وقتی مترجم وارد فضای ترجمۀ متون دینی می شود، بسیاری از معیارها را باید لحاظ کرده تا بتواند ترجمه خوبی ارائه دهد؛ این موارد باید در ترجمه متون دینی در قالب برنامه منسجم علمی و دانشگاهی مورد توجه قرار گیرد.
گاهی اوقات مشاهده می شود برخی مترجمین موضوع اعتقادی را به انگلیسی ترجمه کردهاند اما ترجمۀ انگلیسیِ آن ها بسیار آشفته است؛ خواهش بنده از چنین افرادی این است، مطالب خود را منتشر نکنند، چرا که متن انگلیسی آن ها قابل استفاده نیست؛ گاهی چنین ترجمه ای عین توهین بوده و معنای بدی میدهد.
مسئله وفاداری به متن در ترجمه از مهم ترین اصول ترجمه است اما گاهی اتفاق می افتد که اگر مترجم به متن وفادار باشد، متن را خراب کرده است و گاهی نیز اگر از خود مطلبی اضافه کند، ترجمه ایراد پیدا میکند؛ راهکار در این گونه موارد چیست؟ مطلب را چطور اضافه شود و از چه کسی باید پرسید؟.
چنین ظرافت هایی نیازمند کارِ کارشناسی است که مترجم باید آن را از اهل آن سؤال کند.
*به برخی از چالش های ترجمه متون دینی اشاره کنید؟
مواردی در ترجمه وجود دارد که کلمه ای ترجمه ناپذیر است؛ یا مطالبی هست که به طور بالقوّه امکان دارد از زبانی به زبان دیگر ترجمه شود؛ هر چقدر بار فرهنگی اعتقادیِ متنِ مبدأ بیشتر باشد در زبان مقصد، معادل ندارد.
به عنوان مثال در فارسی گفته می شود: فلانی به فلانی مَحرَم است؛ هنوز در انگلیسی معادلی برای این مطلب یافت نشده است؛ این مطلب بارِ فرهنگی، اعتقادی و فقهی برای مسلمانان دارد.
وقتی مترجم می خواهد این مطلب را به مخاطب القاء کند، معادلی برای این مطالب پیدا نمیکند؛ پس باید چنین مطالبی را در کانال کار دانشگاهی جلو برده و از آن خروجی گرفت.
بنابراین باید موضوع ترجمه متون دینی به عنوان یک رشته دانشگاهی قرار گیرد و به صورت تخصصی به آن پرداخته شود؛ این کاری است که باید امروز به آن پرداخت و نتیجه مطلوب آن را چند دهه بعد مشاهده کرد.
باید کارهای ترجمه آثار اسلامی را به سمت و سوی خوبی برد تا بتوان بعد از ترجمه متون دینی گفت: این ترجمه تقریباً همان متن اصلی است؛ چنین کاری، مشکلات زیادی را به همراه داشته و پیچیدگی های خاصی در این زمینه وجود دارد.
در ترجمه متون دینی چالش های بی شماری وجود دارد؛ اینجانب در حال حاضر روی ترجمه زیارت نامه امام حسین علیه السلام به زبان انگلیسی کار میکنم؛ گاهی ساعت ها برای معادل سازی یک عبارت به زبان انگلیسی وقت صرف می شود؛ در ترجمه واژه هایی مثل: سدرةالمنتهی، أعلی عِلّیین یا الفاظ دیگری مثل عرش الهی چه باید کرد؟.
ترجمه قرآن نیز در جایگاه تخصصی قرار دارد و هیچ ترجمه ای به هیچ زبانی با قرآن برابری ندارد؛ چون ذات قرآن کریم الهی بوده و تمامی ترجمه ها بشری می باشد و فاصلۀ ترجمه های قرآن کریم با خود قرآن کریم برابر با فاصلۀ اُلُوهیّت خداوند تبارک و تعالی و ناتوان بودن بشر عادی است.
اعتقاد شخصی بنده این است که حتی یک نقطه از قرآن کریم را هم نمیتوان ترجمه کرد؛ ممکن است برخی در رشته های دیگر این مطلب را قبول نکنند.
ترجمه ای از قرآن کریم برای ما حجّیت دارد که به دست مبارک آقا امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف انجام شده باشد؛ نه فقط مسلمانان به خاطر جنبه های دینی بلکه جامعۀ علمی در سطح جهانی نیز باید برای رفع مشکلات علمیِ خود برای ظهور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف دعا کنند تا ایشان مشکلاتشان را حل کنند؛ بنده کسی را برای حل این مشکلات غیر از امام معصوم علیه السلام نمیشناسم.
نه فقط قرآن حتی ادعیه و برخی از احادیث را نمی توان به راحتی ترجمه کرد؛ مثلاً یک فقیه از روایتی یک برداشت داشته و اصولیون از همان روایت، برداشت دیگری دارند؛ یا فیلسوف و عارف برداشت دیگری از همان روایت را ارائه می دهند؛ هر کدام از این برداشت ها در ترجمه ذکر می شود. چگونه میتوان ترجمهای ارائه دارد تا همه برداشت ها را از متن داشته باشند؛ شاید بتوان گفت: ترجمه این نوع متون امکانپذیر نیست.
متأسفانه نسل های گذشته که در کنار اقیانوس های بیکران علمی و معنوی ائمه علیهم السلام حضور داشته به اندازه کافی از حضرات معصومین علیهم السلام استفاده نکردهاند.