«حوزه»/ سینمای کودک و نوجوان ژانری است که نزدیک به دو دهه است در سینمای ما به فراموشی سپرده شده و تنها هر از گاهی، فیلمی مانند «شهر موشها» ساخته میشود که از آن میتوان به عنوان استثناهایی در سینمای امروز ما نام برد. این وضعیت در حالی است که سینما نیازمند آثاری در این حوزه است تا بتواند رشد مطلوب خود را به دست آورد. در کلامی دیگر، سینمای کودک به گونهای است که اگر به آن توجه کافی شود، همه سینما از آن بهره خواهند برد، چون این حوزه پله آغازین هنر هفتم است در آن، تماشاگران تربیت لازم را میگیرند.
منظور از تربیت تماشاگر بدین معناست مخاطبانی که از سن کودکی عادت به سینما رفتن پیدا میکنند، مطمئنا در زمان بزرگسالی نیز علاقهمند به سینما رفتن هستند، اما زمانی مخاطب که این عادت را از کودکی فرا نگرفته، نباید انتظار داشت بتواند به این شکل از سینمای دینی آن گونه که لازم است، علاقه داشته باشد. برای درک بهتر، مثالی از سینمای جهان میزنم. وقتی به آمار فروش سینمای آمریکا نگاه میاندازیم، میبینیم معمولاً فیلمهای کودک فروش خوبی دارد. این مسئله برای سینمای آن کشور دو مزیت دارد. ابتدا این که خانوادهها هم در کنار فرزندانشان به سینما میروند. دوم این که، کودک سینما رفتن را برای خود به عنوان یک سرگرمی اصلی در نظر میگیرند.
*قصههای قرآنی در سینمای کودک
جدا از فواید اقتصادی که منظور اصلی ما در این یاداشت نیست، مزیتهایی دیگری هم برای پرداختن به سینمای کودک وجود دارد و آنهم تربیت مفهوم دینی در این گونه سینمایی است اگر بهطور ویژه مورد توجه قرار گیرد، نتایج بسیار مهمی در پی خواهد داشت. این مسئله را در چند آیتم مختلف بحث خواهیم کرد. ابتدا به داستانهای دینی میپردازیم. قصهگویی همیشه برای کودکان جذاب است، به ویژه قصههایی که در آن به زندگی پیامبران توجه میشود. ما در قرآن کریم از این دست فراوان داریم که هر کدام میتواند الهام بخش یک کار سینمایی شوند، اما متاسفانه تا به حال نسبت به آن کم توجه بودهایم.
در این حوزه انیمیشن میتواند به بهترین شکل یاری رسان سینما باشد. چون فضاسازی و رویا سازی در این شکل از کار به گونهای زیبا رخ میدهد که در سینمای واقعی قابل تصور نیست. در این حوزه مثالی میزنم. در سالروز شهادت امام هشتم (ع) از شبکه پویا داستانی درباره زندگی امام رضا(ع) در قالب انیمیشن پخش شد که در آن سعی شده با زبان کودکان به قصه ضمانت آهو توسط امام رضا(ع) بپردازد. در این میان از شخصیت حیوانات هم در قالبی زیبا استفاده شده بود. این اتفاق بسیار خجسته و مثبت است و باید به شکلی جدی تر مورد حمایت قرار گیرد.
نکته حائز توجه در پایان بحث این است که سینمای کودک در دو دهه اخیر ویژگی سوددهی خود را از دست داد. برای همین، فیلمسازان تمایل کمتری برای ورود به این بحث ها پیدا میکنند. لذا حمایت دولت از این بخش از سینما ضروری به نظر می رسد تا تهیهکننده و فیلمساز با پشت گرمی در این راه قدم گذارد، بنابراین اگر در آینده حمایت خوبی از این بخش سینما شود، مطمئنا شاهد رونق اقتصادی در سینمای کودکان خواهیم بود، همانند آن چه که در دهه 60 شمسی وجود داشت و فیلمهای کودک و نوجوان، با داشتن سینماهای اختصای به فروشهای مطلوبی هم دست پیدا میکردند.
*فراموشی فرهنگ حجاب در فیلم کودکان
نکته دیگر بحث حجاب در سینمای کودک است. این مسئله بسیار حائز اهمیت است، چون اگر به درستی به آن توجه نشود، نتیجه به دست آمده بسیار مخرب خواهد بود. فیلمهایی که در این زمینه ساخته می شوند، اگر بتواند حجاب را به زبان کودکان و داستانی شیرین جا بیندازند، مطمئن باشید ما توجه به حجاب را در نسل آینده به شکل واقعی خواهیم دید. این اتفاق هم می تواند به اشکال مختلف روی دهد. برای مثال استفاده از چادرهای رنگی و گل دار برای کودکان و یا استفاده از رنگهای شاد برای مقنعه آنها، از جمله این اقدامات است که می تواند سینمای ما را به سمت مطلوب هدایت کند، اما در شرایط فعلی این موارد برعکس رخ داده، چون می بینیم به جای این که مبلغ موضوعات دینی باشیم، سعی می کنیم پوشش غربی را به کودکان خود یاد دهیم. برای این ادعا از فیلم «شهر موشها» مثال می زنم که تمام شخصیت ظاهری کاملا ظاهر غربی دارند.
برای این نقد، نگارنده از کارگردان این فیلم (مرضیه برومند) سوال کرده بود. وی نیز این گونه جواب داده که داستان شهر موش ها در فضایی فانتزی می گذرد شخصیتهای آن حیوانات هستند. این جواب به هیچ وجه دقیق نیست، بلکه تنها توجیهی برای کاری که انجام شده، چون وقتی ما برای داستان خود فضایی انسانی ترسیم می کنیم و به شخصیت ها هویت، شغل و روابط انسانی می دهیم، نمی توانیم بگویم که فضای کار ما کاملا فانتزی است! با این توضیح، کودک که فیلم «شهر موشها» را با این که برای کودکان فیلم خوش ساختی است، می بیند، کودکان ایرانی ناخودآگاه نوع پوشش آنها را هم می پسندد.
*تبلیغ سبک زندگی غربی در فیلم های کودکان ایرانی
مسئله دیگر که بسیار حائز اهمیت است سبک زندگی است که بارها از سوی مقام معظم رهبری نسبت به رعایت آن تاکید شده، اما آنچه ما در اکثر فیلمهای سینمایی کودک شاهد آن هستیم، این خواسته را برآورده نمی کند و حتی به نوعی مبلغ الگوهایی غربی نیز هستند. با این توضیح طبیعی است که این کودک وقتی به بزرگسالی می رسد، دوست دارد تا کارهایی را که می بینید، با ظاهری غربی تولید شود. درباره این موضوع مسئلهای بسیار مهم وجود دارد. آن نیز این که تمام این خواسته باید توسط فیلم ساز به مخاطب منتقل شود که دغدغه این مضامین را داشته باشد، والا اگر بخواهیم تنها با سفارش و دستور به چنین خواسته ای برسیم، تنها شاهد تولید کارهای سفارشی خواهیم بود که کوچک ترین نشانی از تعهد در بطن آن وجود ندارد.
در پایان این یاداشت باید متذکر شد وزارت آموزش و پرورش می تواند با ارتباطی که با سینما برقرار می کند، یاری رسان سینما در فیلم های مربوط به کودک باشد. این اتفاق نیز می تواند با آوردن دانش آموزان مدارس در به سینماها رخ دهد، تا هم کاری تفریحی برای کودکان شکل گیرد، هم این که سینما از این اقدام سود اقتصادی داشته باشد. در کنار این فعالیت ها،مدارس می توانند تماشاگر کودک برای رفتن به سینما تربیت و ترغیب کنند.