برگزاری سفرهای علمی، نیاز سنجی و بسترسازی برای حضور فضلای حوزه در کنفرانس ها و همایش های داخلی و خارجی، تولید محتواهای بین المللی و اخیراً همایش بزرگ زباندانان حوزوی؛ همایشی که روز پنجشنبه هفتم اسفند یکی از خلأ های مهم موجود حوزه را بررسی خواهد کرد، از اقدامات این معاونت حوزه است.
به بهانه برگزاری این همایش به سراغ حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن زمانی رفتیم. البته گستردگی بحث در زمینه زبان آموزی و تجربه و آشنایی ایشان با این موضوع تا حدودی موضوع اصلی مصاحبه یعنی همایش زباندانان را تحت الشعاع قرار داد. آنچه در ادامه می آید بخش نخست گفتگوی خبرگزاری حوزه با ایشان است.
* به عنوان اولین سئوال بفرمایید زبان آموزی در دین اسلام چه جایگاهی دارد؟
اولین نکتهای که به ذهن میرسد، این است تا چه اندازه قرآن کریم به عنوان اصلی ترین منبع معرفت دینی مسلمانان و به عنوان کتابی که از جانب خدا برای بشر نازل شده، نسبت به این موضوع الهام دارد؟
ما معتقد هستیم « وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ» بر این اساس آیات قرآن کریم را بررسی کردیم، آیات متعددی به نحوی مرتبط با زبان آموزی میشود که مناسب ترین آن، آیه4 سوره ابراهیم (علیه السلام) است که «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» ( و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند، پس خدا هر كه را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدايت مىكند و اوست ارجمند حكيم) برای الهام گیری از این آیه شریفه، اندکی دقت تفسیر نیاز است. مثلا نکره در سیاق نفی مفید عموم است و خداوند با جمله وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ میخواهد بفهماند که شرط هم زبانی هر پیامبر با جامعه اش کلیتی استثنا ناپذیر است و همین نکته ظریف ادبی میتواند به ما حوزویان که وارثان انبیاء هستیم، بفهماند هر مبلغ دینی که وارد ملتهای دیگر می شود، باید به آن زبان مسلط باشد.
* اعزام مبلغ همراه مترجم خلاف الهام از قرآن است
اعزام مبلغان ناآشنا با زبان خارجی و همراه با مترجم، خلاف این نکته الهام گرفته شده از قرآن است. البته یک راز علمی روان شناسانه هم داریم، گرچه عالم دینی میتواند با کمک مترجم، معارف را به جامعه مخاطب منتقل کند، اما قطعاَ دو ضایعه در عملیات ترجمه پیدا خواهد شد؛ اول اینکه گاهی مترجم بخشی از معارف پیچیده سخنران را نمیتواند بفهمد تا منتقل کند، ضایعه دوم اینکه احساسات سخنران را که در چهره و گاه در لحن او پیداست، نمیتواند انتقال دهد .
* آیت الله جوادی آملی: هنوز اوج نگرفته ام!!
راجع به ضایعه اول خاطره ای به ذهنم آمد؛ روزی جمعی از علمای کشور ارمنستان را خدمت آیت الله جوادی آملی بردیم تا برایشان صحبت کنند، مترجم همراه گروه با اینکه قوی بود اما دانش دینی اش کم بود. مترجم شروع به ترجمه کرد، حدود 5 دقیقه که گذشت، احساس کرد نمیفهمد. و وقتی سخن دقیق تر شد، مترجم احساس کرد قادر نیست مطالب را ترجمه کند و به آیت الله جوادی آملی گفت؛ سخنان شما را خوب نمیفهمم؛ ایشان فرمودند کجای کار هستید؟! من هنوز اوج نگرفته ام!!
* وحی الهی به زبان های مختلف بوده است
اگر بخواهیم تبلیغ صحیح و مطلوب انجام گیرد راهی جز تسلط بر زبانهای مورد نیاز نیست. حدیث شریفی در این زمینه وارد شده که مسلم بن خالد مکی از امام صادق(ع) نقل میکند؛ قال علیه السلام ما أنزل الله تبارک و تعالی کتاباً و لا وحیاً إلا بالعربیه؛ فکان یقع فی مسامع ألانبیا بألسنه قومهم و کان یقع فی مسامع نبینا (ص) بالعربیه» ( بحار الانوار، ج 16، ص 134، و ج 18، ص 263) در این حدیث دو موضوع بیان شده اول اینکه خداوند آنچه را به انبیاء وحی میکرد با زبان عربی بوده است. جمله دوم که می فرماید «کان یقع فی مسامع ألانبیا بألسنه قومهم» وقتی آن سخن وحی که ذاتا عربی بود در گوش جان انبیاء قرار میگرفت به زبان قوم و جامعه هر پیامبری در در قلب هر پیامبری نهاده میشد بنابراین از اول معارف با همان زبان تحویل داده میشد.
* یادگیری زبان مقدمه واجب است
راجعبه اینکه منطقی است مبلغ با زبان فارسی به کشورهای دیگر برود و مترجم بگیرد یا اینکه بهتر است خودش زبان یاد بگیرد؟ امام خمینی در سخنرانی که در تاریخ 5 شهریور سال1362 گفتند: «لازم است ما تبلیغ بکنیم و آن هم جز واجبات است». تبلیغ در همه جای دنیا واجب است که لازمه این مطلب زبان آموزی میباشد. مقدمه واجب هم که واجب است. امام خمینی(ره) در این تعبیر زبان آموزی را جز واجبات به شمار آوردند و این تکلیف شرعی مرکز مدیریت حوزه و مسئولان بزرگ حوزه است که در انجام این واجب اقدام لازمه را انجام بدهند.
با این توضیحات مشخص شد همین یک آیه در خصوص تدریس زبانهای بزرگ دنیا برای حوزویان کفایت میکند و زبان آموزی اصلی واجب و تردید ناپذیر است تا بتوانیم با کمک آن رسالت دین در عرصه بینالملل را که واجب شرعی است، انجام دهیم.
* تا اینجا کبرای بحث حل شد و ضرورت زبان آموزی مشخص گردید. حالا این سوال پیش میآید که چه زبانهایی در اولویت هستند؟ آیا آیات و روایات نکته ای را مشخص کرده اند؟
اول اینکه تمام زبانهای بزرگ دنیا که بیشترین گوینده را دارد در اولویت قرار میگیرد. رهبر انقلاب در سخنانی که با اعضای شورای حوزه علمیه قم در 29/6/1376 داشتند فرمودند: «درسهایی هست که مورد نیاز تبلیغ است اگرچه از درسهای لازم حوزه نیست مثل زبان خارجی پنج شش یا هفت زبان مهم در دنیا هست که اگر این ها را ندانیم کارمان پیش نمیرود یعنی هدایت را انجام نداده ایم اگر کسی این زبان ها را نداند دستتش از لحاظ تبلیغی بسته است». تاکید مقام معظم رهبری این است که حوزویان باید زبان را فرا بگیرند و همچنین فرموند حتی افرادی که قصد اعزام به کشورهای دیگر را ندارند برای فهم نوشتههای دیگر ملل لازم است زبان آنها را بدانند.
* بدنه حوزه چقد پذیرای این مسئله (یادگیری زبان) است؟
اکثریت بدنه حوزه علاقه مند هستند. اقلیتی هستند که همچنان اِبا دارند و معتقدند که ضرورت ندارد.
* چرا؟
کسانی که میگویند ضرورت ندارد، برای حرف خود دو دلیل دارند؛ اول اینکه تبلغ با مترجم هم میتواند انجام گیرد، دوم اینکه این امر باعث میشود تا وقت طلبه ها گرفته شود. مقام معظم رهبری چون به این دلایل واقفند، در یکی از سخنرانی ها به پاسخ این استدلال پرداختند. در سخنرانی که در دیدار با جمعی از نخبگان حوزه در 74/9/13داشتند گفتند: «اگر اگر بگویم طلبه زبان خارجی لازم دارد اگر کسی بخواهد به طور کامل مفید باشد؛ میگویند طلبه وقت ندارد راست هم میگویند واقعا با این وضعیت طلبه وقت ندارد» اینجا رهبری حرف سربسته ای گفتند؛ ایشان چه وضعیت را نامطلوب میدانند و میگویند این وضعیت مانع شده تا وقت طلبه ها گرفته شود؟ در یکی از سخنرانیهایشان اشاره کردند به اینکه متون درسی و نظام آموزشی به گونه ای برنامه ریزی شده که تمام وقت طلبهها را گرفته و حال اینکه نیاز نیست طلبه ها همه متون را کامل یاد بگیرند و می شود متون آموزشی مختصرتری را نوشت در آن صورت در وقت هم صرفه جویی شده است.
*این مسئله حساسی است؛ بسیاری از اساتید و فضلای حوزه مختصر کردن کتاب ها را مرتبط با ضعف علمی میدانند.
مطلب درستی است. یعنی طراحی درسی باید به گونه ای انجام گیرد تا هم قوت علمیمحفوظ بماند هم صرفه جویی در وقت صورت گیرد. باید صرفه جویی عینت خارجی پیدا کند و این عینت جز با بازنویسی متون درسی امکان پذیر نیست، چون نمیشود عین همین متون وجود داشته باشد، اما سریعتر خواند.
* تغییر متون درسی با حفظ قوت علمی باشد
اگر متون درسی و نظام آموزشی ضمن حفظ علمی و اصالت معرفتی حوزوی بازنگری و مختصر شود، نه تنها وقت خالی میشود، بلکه آنقدر فرصت خواهد بود که طلبه ها به استاد زبانهای خارجی تبدیل شوند.
البته این کار در حوزههای دیگر کشورها انجام گرفته و شاهد بودم که دانشکده زبانهای دانشگاه الازهر مصر در این زمینه موفق شده و طلبههایی را تربیت کردند که هم حافظ کل قرآن هستند، هم فقه خودشان را خواندند و هم استاد زبانهای بین المللی میباشد و همه این کار ها در طول 10 سال انجام گرفته. در مصر شاید نزدیک به 200 نفر استاد زبان فارسی بودند که اصالتشان ایرانی نیست. همه این ها دارای دکترای ادبیات فارسی بودند. این تجربه نشان میدهد که حرف مقام معظم رهبری شدنی است و حرفی بیرون از واقعیت نمیباشد.
* با شرایط فعلی و نظام کنونی حوزه، طلاب از چه سطح و پایه ای وارد فرایند یاد گیری زبان شوند؟
اولا دیدگاه ها در این زمینه متفاوت است؛ یک دیدگاه این است که طلبه در سال اولِ شروع به تحصل باید به مکالمه عربی مسلط شود و این حداقل کاری است که باید انجا بشود. برخی مسئولین ارشد حوزوی هم نظرشان همین است که طلبه ها در ابتدا فقط زبان عربی همراه با مقداری معارف اسلامی و قرآنی بخوانند و در سال دوم درس ها را یاد بگیرند. جامعه المصطفی(ص) این کار را انجام داده و در سال اول فقط فارسی آموزش می دهد. جالب است که برخی از این افراد 6 یا 7ماهه به زبان فارسی مسلط میشوند.
برخی کشورهای اروپایی هم برای پذیرش دانشجو این کار را انجام میدهد و دانشجویان باید در سال اول زبان انگلیسی یا فرانسوی بخوانند.
* برنامه ریزی برای آموزش زبان در پایه دوم و سوم
نظر دیگر این است که از سالهای دوم و سوم آموزش زبان آغاز شود. با این استدلال که آموزش زبان در سال اول، ممکن است موجب ریزش رویکردی در طلاب شود و بعد از اینکه زبان را یاد گرفتند، احساس کنند که کارهای دیگری را میدانند و می توانند در عرصه های مختلف وارد شوند، در حالیکه هنوز بنیان علمی آنها محکم نشده، لذا اکنون کارشناسان حوزه به این نظر رای دادند که آموزش زبان از پایه دوم و سوم آغاز شود و در حال تهیه متون برای این کار هستیم.
نظریه سوم این است که طلاب بعد از اینکه در دانش دینی سامان گرفتند، یعنی حداقل از پایههای هفتم و هشتم به بعد، میتوانند زبان را یاد بگیرند. استدلال این نظریه این است که افرادی باید زبان یاد بگیرند که درس خارج میخوانند و از نظر مبلغ بودن مبلغ بالفعل شدهاند چون قطعاً میتوان از آنها بهره تبلیغی برد. نظریه سوم ضرورت دارد و 100درصد تضمین شده که این کار انجام گیرد، گرچه مقداری که سن طلاب بالا میرود یاد گیری سخت میشود لذا فراگیری مقداری سخت تر میگردد.
* الجمع مهما أمکن أولی من الطرح!!
دیدگاه بنده جمع بین سه نظریه است. این نظرات وقتی بدیل هم هستند که ناچار باشیم یکی از این ها را فقط انتخاب کنیم. اما با توجه به اینکه کل طبقات حوزویان ما از طلاب مبتدی تا سطوح دو و سه و فضلا و فرهیختگان حوزه فاقد آموزش زبانهای خارجی هستند، دلیلی ندارد که یک گروه را تحت پوشش قرا دادن و دو گروه دیگر را محروم کنیم. لذا ما باید هر سه گروه را تحت پوشش قرار دهیم، منتها برای آسیبهای هر سه نظریه تدبیرهایی بیاندیشیم تا آن آسیب ها کاهش پیدا کند. لذا دیدگاه بنده دیدگاه جمع بین این هاست.
بعد از اینکه از این مرحله گذار عبور کردیم و همه حوزویان زبان را تا حد لازم فرا گرفتند، باید برای طلاب دورههای بعدی فکر کنیم که بهتر است آموزش زبان را از کجا شروع کنیم.
** چند سال دیگر؟
دهه بعدی ان شاء الله
* شما به چه زبان هایی آشنا هستید؟
من جز طلبههایی هستم که نه مربیان در دروان تحصیل گفتند باید زبان یاد بگیرید و نه شرایطی در این زمینه برایمان فراهم شد. در چند سالی که در مصر بودم فرصتی فراهم شد تا به زبان عربی سخنرانی کنم و توانستم در آن دو سه سال بارها در الازهر سخنرانی کنم.
* آیا یادگیری زبان در بین علمای سلف هم سابقه ای دارد؟
قبل از علما راجع به ائمه(ع) اشارهای داشته باشم، ما در سیره رفتاری ائمه "علهیم الاسلام" احادیث فراوانی میبینیم که گاه به زبانهای غیر عربی و متناسب با مخاطبشان سخن میگفتند و گاه بدون مترجم سخنان افراد غیر عرب را میشنیدند. طبق بحارالانوار زبانهای که ائمه با آنها صحبت کردند، عبارتند از فارسی، ترکی، یونانی، عبری، سولانی، نوبه ای، رومی، هندی، حبشی، نبطی، سُریانی و زُطّی.
* عالمان زباندان در تاریخ شیعه؛ ملامهدی نراقی، صاحب جواهر و ...
اما راجع به عالمان بزرگی که در تاریخ تشیع داشتیم مشاهده می کنیم که برخی از فقها و مجتهدان بزرگ برای این که به این وجود مقدمه واجب تبلیغ، جنبه عمل بپوشانند و معارف اهل بیت(ع) را به دیگر ملل برساند به فراگیری زبانها پرداخته اند که به تعدادی از این ها اشاره میکنم. اول مرحوم شیخ احمد قمی در حدود 500 سال پیش برای اینکه بتواند وارد تایلند شده و در آنجا دین مبین اسلام را تبلیغ کند، زبان های عربی، اردو، انگلیسی و تایلندی را فراگرفته و با این چهار زبان موفق شد محبوبیت زیادی در تایلند پیدا نموده و حتی به مقام نخست وزیری برسد و میلیونها مسلمان و شیعه در تایلندی محصول تلاشهای این عالم بزرگ زباندان است. بعد مرحوم ملا مهدی نراقی نیز زبان عبری و لاتین را فرا گرفت و با انجام کارهای پژوهشی به بررسی کتابهای که مسیحیان با این زبانهای راجع به دین اسلام نوشته اند، پرداخت.
سوم صاحب جواهر محمد حسن نجفی که به فراگیری زبانهای اردو، انگلیسی و گجراتی پرداخت و توانست در جمع هندی ها حضوری نقش آفرین داشته باشد. مرحوم علامه سردار کابلی یکی از شاگردان آقا بزرگ تهرانی و شیخ عباس قمی هم به4 زبان انگلیسی، عبری، عربی و اردو مسلط شد و تبلیغات بین المللی خود همواره از این زبانها بهره میبرد. شیخ محمد تقی قمی نماینده آیت اللهالعظمی بروجردی که به مصر رفت، به سه زبان انگلیسی، فرانسه و عربی مسلط بود. شیهد بهشتی نیز به سه زبان انگلیسی، آلمانی و عربی و همچنین امام موسی صدر به سه زبان فرانسه، عربی و انگلیسی مسلط بود. این افراد تعدادی از عالمان برجسته شیعه هستند که زبانهای خارجی تسلط پیدا کردند. برای مطالعه بیشتر فعالیتهای تبلیغی حوزویان زباندان، معاونت بین الملل حوزه اقدام به تألیف کتابی با عنوان پرچم داران بین المللی تبیلغ در تاریخ تشیع کرده که انشاالله به زودی بعد از ویرایش و چاپ در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.
گفتگو: مرتضی سعیدی نجفی