سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، در این نوشتار پاسخ های قرآنی نسبت به چراییِ مسایل علمی این پدیده را منتشر میکند.
هدف اصلي از نزول قرآن، هدايت مردم است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًي لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَي وَالْفُرْقَانِ ...» (1) ماهِ رمضان ماهي است كه قرآن، براي راهنمايي مردم و نشانه هاي هدايت و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است؛ و پيامبر هم هدايت گر جهانيان است: «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَي عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا» (2) زوال ناپذير و پر بركت است كسي كه قرآن را بر بنده اش نازل كرد تا بيم دهنده جهانيان باشد.
بهره برداري از اين هدايت مخصوص، نیز اهل تقوا هستند: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدًي لِلْمُتَّقِينَ» (3) آن كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد و مايۀ هدايت پرهيزكاران است.
قرآن، كتاب علمي به اصطلاح امروزي نيست تا بيان علوم را از آن انتظار داشته باشيم؛ اين علوم به عقل خدادادي بشر واگذار شده است و اينكه در قرآن آمده است: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ» ما قرآن را نازل كرديم تا بيان كنندۀ هر چيز، هدايت گر، رحمت و بشارت دهنده براي مسلمين باشد. (4) مرحوم علامه طباطبائي فرموده است: "هر چيزي" كه در اين آيه آمده، مربوط به هدايت بشر است كه همان معارف حقيقیه مربوط به دنيا و آخرت و اخلاق باشد. (5)
قرآن تمام مسایل را بيان مي كند، ولي انسان هاي عادي آنها را نمي فهمند و فهميدن بيان "همه چيز" از قرآن منحصر به پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و ائمه عليهم السلام است؛ چنانچه مرحوم علامه چهار روايت را در ذيل همين آيه ذكر مي كند، به اين مضمون كه ائمه عليهم السلام همه چيز را از قرآن مي فهمند؛ پس آنها بايد بيان كنند. (6)
آياتي در قرآن وجود داردكه يا با صراحت و يا با اشاره، مسایل مورد سؤال را مطرح نموده كه اين آيات در چند قسمت مطرح مي شود:
الف)آيات مربوط به حركت زمين
آياتي كه درباره حركت زمين وارد شده است. مجموعاً 82 آيه در قرآن درباره زمين آمده است كه قسمتي از آنها درباره بيان جاذبه زمين (7) و يا اندازه زمين و... مي باشد. اما آياتي كه درباره حركت زمين است به بعضي از آنها اشاره مي شود:
1ـ «وَتَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ». (8)كوه ها (و زمين) را مي بيني و آن ها را ساكن و جامد مي پنداري، در حالي كه مانند ابر در حركت هستند.
مسلّماً حركت كوه ها بدون حركت زمين هاي ديگر كه به آنها متصل است، معني ندارد و به اين ترتيب معني آيه چنين مي شود كه زمين با سرعت حركت مي كند، همچون ابرها. (9)
2ـ «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا». (10)او كسي است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد. مي دانيم پيدايش نظام «شب» و «روز» بر اثر گردش زمين به دور خويش است. (11)
تا اينجا نتيجه اين شد كه قرآن يا با صراحت و يا با اشاره حركت زمين را بيان نموده است.
ب) خورشيد و ماه
اولاً: خداوند مي فرمايد خورشيد و ماه هم حركت دارند: «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ». (12) او كسي است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد. هر يك در مداري در حركتند! كه مراد يا حركت دَوَراني به دور خويش است و يا حركتي است كه همراه منظومه شمسي دارد. (13)
ثانياً: اين حركت منظم است، نه براي خوشيد سزاوار است كه به ماه رسد، و نه ماه به خورشيد؛ هر كدام از آنها در مسير خود شناور هستند: «لا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ». (14)
ثالثاً: قرآن مي فرماید: نور خورشيد از خودش و نور ماه اكتسابي است. خدا در ميان آسمان چراغ روشني (سراج) و ماه (منير) نور بخشي آفريد: «تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا». (15).
سراج به معني چراغ است كه نور از درون خودش سرچشمه مي گيرد و اين متناسب با وضع خورشيد است كه طبق تحقيقات مسلّم علمي، نورش از خود اوست؛ بر خلاف ماه كه تعبير به منير يعني "روشني بخش" شده كه نورش از خودش نيست. (16) در آيه ديگر از نور خورشيد، تعبير به ضياء كه نور ذاتي است و از نورِ قمر به نور كه اعمّ است، تعبير شده است. (17) و در آيه 16 سوره نوح، تعبير به نور و سراج شده است. از مجموع اين آیات، مسأله خسوف و كسوف به خوبي قابل پيش بيني است. چون ممكن است در طول اين حركت منظم، سيارات در مقابل هم قرار گيرند كه خسوف و كسوف پديد مي آيد. دانشمندان هم از حركات منظم زمين و خورشيد، مسأله خسوف و كسوف را پيش بيني مي كنند. (18)
ائمه عليهم السلام هستند كه بايد اشارات قرآن را بيان كنند و ما مي بينيم كه در روايات به خوبي به مسأله خسوف و كسوف اشاره شده است. امام سجاد عليه السلام در دعاي اول ماه مي گويد: «اي ماه كه خدا تو را نشاني از نشانه هاي ملك و علامتي از علامت هاي سلطنت خود قرار داد و تو را به افزايش، نقصان، طلوع، غروب و نورانيت و خسوف مسخّر خويش گردانيد» (19)؛ و در وسائل الشيعه ج5 ، ص 142 حدود 78 روايت درباره خسوف و كسوف، نماز آيات و علت آن بيان شده است و طبق مقدمه كه ذكر شد، حضرات معصومین عليهم السلام مبيِّن قرآن مي باشند.
بنابراين خسوف و كسوف را از آياتي كه حركت خورشيد و ماه و منازل و برج هايی براي آن دو و همچنين مسألۀ ذاتي بودن نور خورشيد و اكتسابي بودن نور ماه به خوبي مي توان استفاده كرد؛ گذشته از اين، روايات هم مسأله را با صراحت تمام بيان نموده و ائمه عليهم السلام مبيّن قرآن مي باشند.
باز هم تأكيد مي شود كه قرآن كريم، رسالتش تبيين مسايل علمي مربوط به آفرينش و... نيست و اگر چنانچه در بعضي موارد مسايلي را بيان فرموده، جهت تذكر و يادآوري مي باشد. قرآن كتاب هدايت و تربيت است، لذا انتظار همه از آن بايد به تناسب رسالتش باشد.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم
پاورقی:
1. بقره: 185.
2. فرقان: 1.
3. بقره : 2 .
4. نحل: 89.
5. طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، قم، دار الكتب الاسلاميه، ج12، ص 347.
6. همان، ص 350.
7. - فاطر:41. رعد:2. لقمان:10.
8. - نمل:88.
9. - مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374 هـ ش، ج15، ص 569.
10. - فرقان:62.
11. - مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374 هـ ش، جلد15، ص 144.
12. - انبياء:33.
13. - تفسير نمونه، ج13، ص 399.
14. - يس:40
15. - فرقان:61.
16. - تفسير نمونه، ج15، ص 144.
17. - يونس:5، تفسير نمونه، ج8، ص 226.
18. - همان، ج23، ص 82.
19. - بحارالانوار، ج 58، ص 178 و صحيفه سجاديه.