سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ |۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 5, 2024
دعا

حوزه / یکی از مسائلی که امروز از خداوند خواسته ایم، هدایت به اعمال صالح است، یعنی مرا به بهترین اعمال هدایت کن، چون ممکن است در تشخیص اعمال صالح و راه درست اشتباه کنیم.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» شرح دعاهای ماه مبارک رمضان را به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمد امینی گلستانی منتشر می کند.

اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِي فِيهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ يَا مَنْ لاَ يَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ وَ السُّؤَالِ‏ يَا عَالِماً بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏ [1]

  اى خدا در اين روز مرا به اعمال صالح راهنمايى كن و حاجتها و آرزوهايم را برآورده ساز اى كسى كه نيازمند به شرح و سؤال بندگان نيستى  اى خدايى كه به سراير خلق آگاهى درود فرست بر محمد و آل اطهار او.

اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ

یکی از مسائلی که امروز از خداوند خواسته ایم، هدایت به اعمال صالح است، یعنی مرا به بهترین اعمال هدایت کن، چون ممکن است در تشخیص اعمال صالح و راه درست اشتباه کنیم لذا از او می خواهیم که خودش مرا به راه درست و صراط مستقیم هدایت بفرماید.

روایات فراوانی به ما دستور داده اند که هر چه می‌توانیم به سوی اعمال صالح حرکت کنیم و خودمان را با اعمال صالح تطبیق بدهیم، و هر چه می‌توانیم مشغول اصلاح عیوب و کارهای زشت خودمان باشیم، خودمان را به سوی پروردگار عالم حرکت دهیم و از کارهای بد پرهیز نماییم.

چهار وصیت مهم

در روایت هست که خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود:« قال اللّه‏تعالى لموسى، ياموسى احفظ وصيّتى لك بأربعة أشياء، أوليهنّ مادمت لاترى ذنوبك تغفر، فلا تشتغل بعيوب غيرك الثّانية مادمت لاترى كنوزى قدنفدت، فلا تغتمّ بسبب رزقك. الثّالثة مادمت لاترى زوال ملكى، فلاترج أحداً غيرى، الرابعة مادمت لاترى الشّيطان ميّتاً فلاتأمن مكره»[2]

 از دیگران عیب جویی مکن

حق متعال به موسى فرمود: اى موسى وصيت مرا در چهارچيز، حفظ نما،مادامى كه نديدى گناهان خودت بخشوده شده، به عيبجوئى ديگران مشغول مباش. 1

غم روز مخور:

ای موسی مادامی که خزانه روزی من تمام نشده است، غم روزی را نخور، پس خزانه خداوند عالم هیچ وقت تمام نمی شود و ما نباید غم روزی را بخوریم، روزی هر کسی معین است هیچ وقت حتی برای یک لحظه روزی کسی قطع نخواهد شد و خداوند روزی را در هر حال می‌رساند.

حکایت:

مالك دينارگويد: به مكه مى‏رفتم از بيابانى گذشتم ديدم بازى، نانى در منقار داشته و در حال پرواز است گفتم سبحان الله در اين كار سرّى هست از راه منحرف شده يك ميل پشت سر باز راه رفتم ديدم پرنده كنار چاهى نشست و به داخل چاه رفت من هم كنار ايستاده مراقب اوضاع بودم ديدم آن پرنده در ته چاه روى سينه مردى كه چشمان و دست وپايش را بسته بودند نشست و نان ريز كرد و نصف نان را به اوخوراند و منقارش راپر از آب نمود، وی را سيراب كرد و رفت؛من داخل چاه رفته و دست، پا و چشمان مرد را باز كردم از ماجرايش سؤال كردم گفت: من از اهل خراسانم که به مكه مى‏رفتم و در اين محل راهزن‏ها مرا به اين روز انداختند و هرچه داشتم بردند؛دوروز گذشت و من گرسنه و تشنه ماندم و دعا كردم «الهى أغثنى» خدايا به فريادم برس ناگهان اين پرنده سر رسيد به اين شكل مرا سير و سيراب نمود؛دست و پايش را بازنمودم و از چاه بيرون كشيدم ناگه هاتفى ندا درداد «كما أخلصته من البئر أخلصتك من الويل» آنگونه كه اورا از چاه خلاص كردى مانيز ترا از چاه ويل نجات داديم؛ پس باهم به مكه رفته و اعمالش را به جا آورديم‏.[3]

از مکر شیطان ایمن مباش

یا موسی مادامی که شیطان نمرده است، از مکر و فریب و حیله او در امان نباش، چون او دشمن شماست، شیطان قسم جلاله یاد کرده که فرزندان آدم را گمراه می کند« فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏ »[4] مگر بندگان خالص خدا که بر آنها راهی ندارد « إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين‏»[5] در سوره یاسین و در آیات دیگر هم داریم، « أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» [6] ای فرزندان آدم آیا به شما اطلاع ندادم که شیطان دشمن آشکار شماست؟

چهار درخواست شیطان از حق متعال

شيطان از موجودات آگاه و مغرورى مى‏باشد كه به سادگى تسليم اجراى فرمان خداوند متعال نگرديد و در اثر خود برتر بينى، حاضر نشد به آدم عليه السلام سجده كند و سرفرود آورد اين كبر و غرور اورا از تمام امتيازات، محروم و از درگاه ربوبيت مطرود،گرديد! در اين موقعيت استثنائى بود كه خداى‏عزّ و جلّ را زير سؤال و در واقع محاكمه كرد (كه خدايا تو عادلى پس نتيجه آن همه عبادت‏هاى هزاران سال من، چه شد؟!).

پاسخ شنيد، در آخرت نصيبى ندارى ولى به عنوان پاداش اعمالت، در دنيا هرچه بخواهى برايت مى‏دهم چون فرد آگاه و دانا بود، تصميم گرفت تمام خواسته‏هاى خود را متوجه اولاد حضرت آدم عليه السلام نمايد تا با نيروهاى درخواستى، نسل اورا، به آتش بكشد و نگذارد خداشناس و بندگان او باشند بدين جهت گفت:

خدايا مرا كه به خاطر او از درگاه خودت و مقاماتم راندى، من مى‏خواهم،

1- اولاد من حد اقل دوبرابر اولاد او باشند،

2- ما آنهارا ببينيم و آنها مرا نبينند،

3- أجرنى فيهم مجرى الدم فى العروق من در رگهاى آنها مانند خون، در جريان و گردش باشم،

4- مرا تا يَوْمِ يُبْعَثُونَ (قيامت) عمر بده (اين خواسته‏هاى من در برابر عبادت چندين هزار ساله ام است فرمود: دادم «قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ* إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»[7] تو مهلت داده شدى تا روز وقت معلوم، حالا آن وقت معلوم تا زمان ظهور حضرت بقيّة اللّه الاعظم روحى و أرواح العالمين لتراب مقدمه الفداء است يا روز رستاخيز ياكمى قبل از آن، مورد اختلاف در روايات است.

هركدام از اين‏ها باشد، شيطان به اين زودى‏ها نخواهد مرد، پس نبايد از نيرنگ و مكر او، در امان باشيم و بى خيال بنشينيم.

ما الان گرفتار این دشمن واقعی خودمان هستیم، لذا خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: مادامی که شیطان نمرده است از وسوسه و فریب او در امان نباش،

از دیگران عیبجویی مکن

چهارم که خیلی مهم است فرمود: یا موسی مادامی که به بخشوده شدن گناهان خودت یقین نکرده ای از دیگران عیب جویی نکن، وقتی خودت معیوبی، چرا از دیگران عیب جویی می‌کنی؟

حکایت:

روزی شیطان با یکی از دوستانش صحبت می‌کرد دوستش گفت تو حیله و فریب بیشتری داری یا من؟ شیطان گفت من، گفت بیا امتحان کنیم و هر کدام شری به پا کنیم، او به داخل شهر رفت، شهر دو طایفه بودند و با هم اختلاف داشتند، در لباس و هیأت یک فرد متدین و خوش قیافه به رئیس یکی از آن دو قبیله سلام کرد و با او صحبت کرد و گفت تو مرا می‌شناسی؟ گفت، بله می‌شناسم فرد خوبی هستی؛ گفت من خصوصی به تو می‌گویم از آن قبیله می‌آدم و دیدم که آنها شمشیر و تیر و نیزه آماده می‌کنند تا با شما بجنگند، او هم قبیله اش را احضار کرد و گفت جریان این است مرد مؤمن و قابل اعتمادی این حرف را به من زده است، آماده شوید، از سوی دیگر نزد رئیس قبیله دیگر رفت و گفت شما نشسته اید و قبیله دیگر شمشیر و سلاح آماده می‌کنند تا با شما بجنگند اگر باور ندارید بروید ببینید، آنها هم تحقیق کردند و دیدند او راست می‌گوید، بالاخره شری را به هم زد، بعد رفت دید شیطان چه می‌کند، دید شیطان کنار خرابه ای نشسته است، بلند می‌شود به خرابه نگاه می‌کند و برمی گردد، دید زن و مردی را به هم رسانده و در خرابه عمل زشتی انجام می‌دهند، گفت ببین من چه کار کرده ام و تو چه کار کرده ای، من یک شهر را به هم زده ام و دارند همدیگر را می‌کشند، شیطان گفت کار من بدتر است، من تا اینها را اینطور نکنم مثل تویی بوجود نمی آید که یک شهر را به هم بزند، یا موسی مادامی که از بخشیده شدن عیب های خودت و گناهانت مطمئن نشده ای، برای دیگران عیب جویی مکن.

پی نوشت ها:

[1] - بحارالأنوار ج : 95 ص : 47

اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِي فِيهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ يَا مَنْ لَا يَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ وَ السُّؤَالِ يَا عَالِماً بِمَا فِي صُدُورِ الصَّامِتِينَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ                        

[2] - سفينةالبحار: ج 1 ص 501 باب الاربعينّات.

[3] - لئالى الاخبار: 2/ 74 از كتاب خلاصة الاخبار.

[4] -سوره ص آیه 82

[5] - سوره ص آیه 83

[6] - سوره یس آیه 60

[7] -سوره حجر آیات 37 - 38
 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha