به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، ، آيت الله علي علم الهدي در خانواده اي متدين و مذهبي در سال 1250 ش. و در محلّه «حلقه سر» فومن ديده به جهان گشود.
وي در دوران كودكي قرآن را در مكتب خانه، زير نظر استاداني كه از طالقان براي امرار معاش بدان نواحي مي رفتند به خوبي آموخت و به امر و تشويق والدينش راهي حوزه علميه رشت شده و در مدرسه جامع، واقع در محلّه صالح آباد رشت به تحصيل علوم ديني پرداخت.
در این عصر عالمان بزرگ و برجسته اي مانند حاج ملا محمد خمامي و حاج سيد محمود روحاني رشتي كه از اعلم عالمان رشت بودند، می زیستند.
در همين مدرسه بود كه وي با مرحوم ميرزا كوچك خان جنگلي آشنا و روحيه جوانمردي، آزادگي و مبارزه در وجودش جوانه زد و تا پايان عمر شريفش با همين روحيات عاليه انساني و اسلامي زندگي كرد. شيخ علي علم الهدي در اين مدرسه در ميان دوستان و طلاب، با همان نامِ زادگاهش شيخ علي حلقه سري خوانده می شد.. وي پس از مدتي توقف در رشت، راهي تهران شد و در مدرسه صدر واقع در ميدان مُنيريّه سكني گزيد. او ارتباطش را با مرحوم ميرزا كوچك خان - كه در مدرسه محموديه تهران مشغول تحصيل بود - قطع نكرد.
مهم ترین اساتید معقول و منقول وی در تهران
1 - ميرزا هاشم اشكوري گيلاني 2 - ميرزا ابوالحسن جلوه 3- ميرزا محمدحسن آشتياني.
هجرت به نجف
آيت الله علم الهدي بعد از مدتي تحصيل در تهران براي تكميل معارف به شهر نجف اشرف مشرّف شد و در جوار حرم مطهر حضرت علي(ع) در محضر عالمان و فقيهان نامدار آن حوزه زانوي ادب بر زمين زد و از خرمن دانش بيكران آنان خوشه ها چيد تا اينكه به درجه اجتهاد نائل آمد.
مهم ترين استادان آن بزرگوار در نجف عبارتند از آيات:
1 - ملاّ محمدكاظم خراساني، صاحب كفايةالاصوال 2- سيد محمّدكاظم يزدي، صاحب العروةالوثقي 3 - ملا فتح الله شريعت اصفهاني، معروف به «شيخ الشريعه» 4 - ملا عبدالله ديوشلي گيلاني، معروف به«مازندراني» 5 - شيخ شعبان ديوشلي لنگرودي، معروف به «گيلاني».
آيت الله علم الهدي بعد از سال ها تحصيل در مكتب پوياي علوي و رسيدن به مقام شامخ فقاهت و دريافت اجازات كم نظير از استوانه هاي علمي ياد شده، نجف اشرف را به قصد ایران ترك کرد.
دستگيري در بغداد
آيت الله علم الهدي هنگام بازگشت به ايران به قصد زيارت عتبات عاليات به بغداد رفت ولي توسط نيروهاي عثماني دستگير و ماه ها در زندان اين شهر گرفتار شد. علت دستگيري، چگونگي محاكمه و مدت زنداني شدن وي معلوم نیست.
مرحوم علم الهدي در جريان انقلاب مشروطه در تهران حضوري فعّال داشت. وي چون مشاهده كرد آشفتگي هاي پديد آمده توسط طرفداران مشروطه و حاميان استبداد، فرساينده و مانع تلاش هاي علمي او است؛ رهسپار نجف گرديد. احتمال دارد دستگيري وي توسط عمّال استعمار بي ارتباط با نقش وي در قضاياي مشروطيت نبوده باشد.
خصوصيات اخلاقي، اجتماعي و سياسي
علمي و اخلاقي
آيت الله علم الهدي بعد از بازگشت به گيلان، شهر رشت را كه نقش محوري در مسائل علمي اين استان داشت براي سكونت برگزيد. وي علاوه بر ارشاد و هدايت مردم با نهايت فروتني ادبيات عرب را در مدرسه علميه مهدويه رشت براي طلاب و فضلا تدريس مي كرد.
آيت الله احسان بخش مي نويسد:
استاد ما آيت الله علم الهدي قطعاً از نظر علمي يكي از شخصيت هاي برجسته گيلان و از لحاظ بينش سياسي با آن موقعيت علمي، بي نظير بود؛ اما با كمال تواضع، كتب ديني از مُطوّل تا اسفار را تدريس مي كرد. او از صبح تا ظهر چهار - پنج درس فقط براي ما مي گفت و در درس او بيشترين شاگردان جمع مي شدند. شاگردان ايشان بيشتر فاضل و داراي معلومات وسيع بودند. 12 نفر از 25 نفر طلبه مدرسه مهدويّه از شاگردان او بودند. درس ايشان بسيار شيرين و جذّاب بود.
وي به طلاب عشق مي ورزيد و به يك يك طلبه ها احترام مي گذاشت. در درس ايشان كسي پشت سر ديگري غيبت نمي كرد، يعني مجاز نبود. غير از درس و بحث حرف هاي داخل و خارج زدن در حضور ايشان ممنوع بود. روزي در محضرشان جمع بوديم يكي از طلبه ها دير كرد و استاد درس را شروع نمي كرد. يكي از طلاب گفت: او كه در درس شما چرت مي زند! چه فايده! ايشان كتاب را بست و گفت: در مجلسي كه در آن غيبت شود درس گفتن را روا نمي دانم و كلاس را تطعيل كرد.
فعاليت سياسي
آيت الله علم الهدي در طول عمر شريفش علاوه بر تحصيل و تدريس، هيچ گاه از مسائل و اوضاع سياسي جامعه غفلت نكرد و در پاره اي از مقاطع فعالانه در صحنه حضور داشت. او از مشروطه خواهان متعصّب، قاضيِ ميرزا كوچك خان جنگلي و عضو هيئت اتحاد اسلام بود. دوران تحصيل وي در تهران مصادف با فعاليت هاي مشروطه خواهان و انحراف مشروطيت از مسير ديني و شرعي خود، اعدام شيخ فضل الله نوري و وقايع دردناكي بود كه موجب شد وي به شدت از مشروطيت و مشروطه خواهان متنفّر گردد.
مرحوم آيت الله احسان بخش نماينده اسبق ولي فقيه در گيلان و امام جمعه رشت مي نويسد: از استادم آيت الله حاج شيخ مهدي امامي مازندراني در قم كه مورد توجّه خاصّ مؤسّس حوزه علميه شيخ عبدالكريم حائري بود، شنيدم كه مي گفتند:
روزي كه شيخ فضل الله نوري را در تهران به دار كشيدند، من در مدرسه صدر بودم. آن شب برخي طلاب مدرسه جشن و پايكوبي داشتند، جز حجره شيخ علي علم الهدي كه تاريك بود. رفتم و با دقّت نگريستم، ديدم كه وي به شدّت مي گريد. گفتم: تو كه مشروطه خواهي، چرا اشك مي ريزي! گفت: شيخ فضل الله را نكُشتند، بلكه همه ما را كشتند، اسلام را كشتند.
علم الهدي و نهضت جنگل
آيت الله علم الهدي در رشت با ميرزا كوچك خان و افكار انقلابي وي آشنا بود. و ميرزا را مردي مجاهد، مؤمن، آزاده و مسلمانِ متعهد مي دانست. او در هيئت اتحاد اسلام عضويت داشت و مانند بسياري از عالمان و بزرگان خطه گيلان مانند: سيّد عبدالوهاب صالح ضيابري، سيّد محمود مجتهد روحاني، شيخ محمدرضا حكيمي، سيّد حسن معصومي اشكوري، شيخ يوسف جيلاني، شيخ محمدباقر رسولي، شيخ ملا محمد خمامي، شيخ محمّد محسن حسني و... در نهضت ديني جنگل به رهبري ميرزا كوچك خان، نقش فعالانه داشت. تشكيل جمعيّت اتحاد اسلام كه 27 نفر از برجستگان علمي و ديني بودند و برخي از آنان فقيه جامع الشرايط به حساب مي آمدند، توسط ميرزا كوچك جنگلي گوياي اين مسئله مهم است كه وي مي دانست بعدها استعمار و خودفروختگان، شخصيت و قيام ديني وي را به بهانه هاي واهي مورد هجوم و ترديد قرار خواهند داد، چنانچه رضاخان و پسرش سعي داشتند در افكار عمومي عنوان كنند كه ميرزا، طرفدار چپي ها و كمونيست هاست. آن دو چنين عنوان مي كردند كه ميرزا مي خواسته به ديدار لنين برود؛ و تا نزديكي باكو رفته اما راهش نداده اند و برگشته است.
گاهي نيز ميرزا را مردي جنگجو، فرصت طلب، ياغي و دست نشانده اجانب معرفي مي نمودند.
آيت الله احسان بخش درباره نقش مرحوم علم الهدی به خصوص در انتخابات فرمايشي دوره چهاردهم مي نويسد:
در دوره چهاردهم مجلس، دو نفر روحاني از رشت كانديداي نمايندگي شدند: آيت الله شيخ علي علم الهدي و آيت الله شيخ محمدباقر رسولي كه هريك از انقلابيون زمان رضاخاني بودند. رضاخان شيخ محمدباقر رسولي را به همراه آيت الله شيخ يوسف جيلاني به ماسوله تبعيد كرد و ريش آنها را تراشيد.
از خاطراتی كه از مرحوم علم الهدي به خاطر دارم اين است كه در بحبوحه اعتصاب و مشكلات و درگيري هاي سياسي و اجتماعي به خصوص ايّام انتخابات، هيچ وقت نديدم كه او درسش را تعطيل نمايد. عقيده اش اين بود كه انگليسي ها بالاخره هر طوري شده وكيل خودشان را از صندوق انتخابات بيرون مي آورند. مردم زياد، خوش بين نباشند. ثواب درس خواندن در اين زمان از شركت در انتخابات بيشتر است.
در نهایت نیز رضاخان مانع انتخاب آيت الله علم الهدي براي نمايندگي مجلس شد. لذا همان گونه كه آن مرحوم پيش بيني كرده بود به رغم رأي دادن مردم به نفع ايشان، وي انتخاب نشد و حتي عالمان بزرگ رشت چون آيات: سيد محمود ضيابري، شيخ محمدكاظم صادقي، سيد رضي رودباري، سيد حسين رودباري، سيد حسن بحرالعلوم و... در طبقه فوقاني اداره پست و تلگراف متحصن شدند؛ اما موفق نشدند نتيجه واقعي انتخابات مجلس را بازگردانند.
شجاعت
يكي از اوصاف آيت الله علم الهدي شجاعت و شهامت وي است. او هيچ گاه مرعوب توطئه ها، نقشه ها و تهديدهاي عمّال رضاخان نشد؛ بلكه با شجاعت تمام ايستادگي كرد.
آيت الله احسان بخش در توصيف چگونگي انتخابات مي نويسد:
روزي مرحوم علم الهدي در اوج فعاليت هاي تبليغاتي، شبي از جلسه انتخابات بيرون آمد. چند جوان پشت سر ايشان راه افتادند و ايشان گمان كرد كه آنها براي آزار و اذيّت او مأمور شده اند؛ لذا چون آماده برخورد با آنان شد رو
به آنان كرده گفت: آقايان با من كاري داريد! آن چند نفر گفتند: ما براي حفاظت شما آمده ايم. علم الهدي كه چنين مي بيند، مي گويد: من از عهده چهار پنج نفر شما بر مي آيم، من راضي به زحمت شما نيستم، برگرديد.
رحلت
آيت الله علم الهدي پس از عمري تلاش و مجاهدت در راه اسلام، مبارزه با حكومت فاسد رضاخاني، مقابله با تجاوزات بيگانگان و فعاليت در نهضت مقدس جنگل و مشروطيت، سرانجام در سال 1330 ش. دارفاني را وداع گفت. پيكر پاكش بعد از تشييع در رشت به قم منتقل و در قبرستان حاج شيخ عبدالكريم حائري (قبرستان نو) در جوار كريمه اهل بيت فاطمه معصومه(س) به خاك سپرده شد.
منبع: «ستارگان حرم» جلد 19- با تلخیص- محمدتقي ادهم نژاد لنگرودي
نظر شما