نشان غواصان شهید، شهادت غریبانه است که پساز تیر و ترکشهای بسیار، گاه برای عدم آگاهی دشمن از حمله، پژواک فریادشان فقط در درون وجودشان طنینانداز میشد و صدایی از آنها نباید به گوش میرسید و این عروجی در اوج عرفان و ایثار است که فهم آن آسان نیست، چه رسد به بیان.
حضور بهتانگیز روحانیت در جایجای جبهههای نبرد و لحظهلحظه جنگ، بلکه پیشتازی آنان برای پیکار در همه عرصههای دفاع مقدس بر کسی پنهان نیست، زیرا همه رزمندگان و هم مردم، شاهد عمل روحانیت به علم خود در طول تاریخ جنگ بودهاند و اهدای نزدیک به 5000 شهید و 000/20 ایثارگر، سندی ماندگار از ایستادگی حوزههای علمیه پای اهداف اسلامی است و چرا چنین نشود که ما پیرو پیامبری هستیم که علیرغم داشتن مقامات انحصاری آسمانی، آنگونه شوق شهادت دارد که برای اثبات محبتش شهادت به خداوند متعال سوگند یاد میکند و 3 مرتبه میفرماید: دوست دارم «اَعْزُو فَاقتَل»؛ و بدینسان همه آلالله صلواتاللهعلیهم نیز با پیروی از ایشان، اهل و آل شهادت بودند.
از روزی که عطر تشییع شهدای غواص فضای کشور را احیا و عطرآگین کرد، پرسشی پنهانی از خود داشتم که در میان این باریافتگان حریم قدس، چرا روحانی شهیدی نبود؟ تا اینکه خبر تأیید آزمایش DNA در رسانهها انتشار یافت و حضور شیخالشهدای غواصان مرحوم حجةالاسلام والمسلمین شیخشعاعی افتخاری، دیگر بر دفتر افتخارات روحانیت شیعه افزود و حوزههای علمیه را سرافرازتر ساخت.
شهیدی که 16 دیماه 1334 در کرمان به دنیا آمد و پساز تحصیل علوم اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، 10 دیماه 1365 به جبهههای نبرد مشرف شد و در عملیات کربلای 4 در جزیره امالرصاص به عاشوراییان پیوست و پساز 29 سال، پیکر پاکش بر دوش مردم شهرهای مختلف شور و نشاط اسلام و انقلاب را تجدید کرد.
این روزها آنچه توجه مردم و اهالی رسانه را بیشتر به خود جلب کرده و اشک را با چشمان بسیاری آشنا نموده، دلنوشته این شهید روحانی است برای دختر کوچکش که با بهره از واژهها و تدوین زیبا، پیام فرهنگی خود را پساز شهادت با ادبیاتی ساده و صمیمی اینچنین به او منتقل میکند.
به دخترم دروغ نگویید!
نگویید به سفر رفتهام
نگویید از سفر باز خواهم گشت؛
بگویید: «بهخاطر تو هزاران خمپاره دشمن سینه پدرت را نشانه رفتهاند»
...
پروردگارا؛ ما را از تبار روحانیون راستین شیعه که سند صداقشان را با خونشان امضا کردند قرار ده.
حسن مولایی