به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله علوی بروجردی در سالروز ولادت باسعادت حضرت عليبنموسي الرضا (ع) در جمع طلاب و فضلای حوزه با تبریک این روز مبارک با بیان حدیثی از امام هشتم(ع) بیان کرد: مرحوم صدوق رضواناللهتعاليعليهـ در معاني الاخبار از امام رضا ـ صلوات الله و سلامه عليهـ نقل ميکند: عن عبد السلام بن صالح الهروي ، قال : سمعت أبا الحسن الرضا عليه السلام يقول : رحم الله عبدا أحيا أمرنا . فقلت له : فكيف يحيي أمركم قال : يتعلم علومنا ويعلمها الناس فإن الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا.[1] يكي از تأليفات جناب صدوق عيون اخبار الرضا است، كه روايات منسوب به حضرت عليبنموسيالرضا را در آنجا گردآوري كرده است. اما ما اين روايت را از كتاب معاني الاخبار نقل مي كنيم، هرچند ايشان همين روايت را در عيون أخبار الرضا هم نقل فرموده است.
حضرت در اين روايت، براي كساني كه امرشان را احيا ميكنند، طلب رحمت ميكنند و ميفرمايند: رحم الله عبداً أحيا امرنا. راوي خدمت حضرت عرض ميكند: احياي امر شما به چيست؟ شخص چه كاري بايد انجام دهد تا احياي امر شما باشد؟
حضرت در پاسخ، نكته اي را بيان ميفرمايند كه ريشه همه كارها و برنامههاي ماست؛ چه در حوزه تدريس و تدرس، و چه در رشته تبليغ و ارشاد. امام ميفرمايند: يتعلم علومنا ويعلمها الناس؛ ابتدا حرفهاي ما را بياموزند؛ سپس به مردم بياموزانند. امام پس از آن، ميفرمايند: فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لا تبعونا؛ اگر مردم متوجه كلام ما بشوند،[2] از ما پيروي ميکنند.
در اين روايت، اتباع و پيروي كردن مردم، فرع بر توجه ايشان به محاسن کلام امامان بيان شده، و محاسن كلام نيز به عرضه آنها توسط علما متوقف شده است. تا عالمان به عرضه محاسن کلام امامان نپردازند، محاسن كلام ايشان مشخص نميشود تا مردم تبعيت و پيروي از كلام آن بزرگواران نمايند. مشكلتر از همه اينكه اين عرضه كلام توسط عالمان، متوقف بر اين است که ايشان ابتدا كلام و معالم آن بزرگواران را بفهمند و بياموزنند.
تعليم و تعلم کلام ائمه(ع)
بنابراين، ما ابتدا بايد معالم امامان بزرگوارمان را ياد بگيريم و پس از آن به بيان آنها بپردازيم. متأسفانه گاهي از اوقات چنين خلائي در عرضه اين معالم از ناحيه ما ديده ميشود. برخي از افراد وقتي بر روي منبر يا پشت تريبوني قرار ميگيرند و يا در شبكههاي تلويزيوني و... حضور مييابند و در مقام عرضه اين معالم واقع ميشوند، به بيان كلامي از امامان ميپردازند كه خودشان هم آن را ياد نگرفتهاند. كلام اهل بيت با مطالعه چند روزنامه و كتاب و صرفاً با ترجمههاي فارسي آن به دست نميآيد. به همين دليل، گاهي از اوقات در اين زمينهها، سخنان و مطالبي بيان ميشود که نبايد گفت و همين امر، مسئلهساز ميشود.
تبري غير از توهين است
چند روز پيش، شخصي از مصر نزد من آمده بود كه پيش از آن با شيخ الازهر نيز ملاقاتي داشت. ايشان از برخي فرستنده هاي تلويزيوني كه به نام شيعه است، گلايه داشت. نمونهاي را هم معرفي كرد كه بنده شخصاً مراجعه كردم و آن را ديدم و آن اينكه كيكي درست كردند وبه مقدسات اهل سنت تو هین شده بود، اين توهين به پيامبر اكرم ـصلياللهعليهوآلهـ است. ما بايد توجه داشته باشيم که تبري جزو اصول عقيده اي ماست؛ اما نبايد اين تبري را نزد هر كسي به كار ببريم. ما واقعيات را درك مي كنيم؛ عدالت صحابه را نمي پذيريم؛ عصمت را درباره زنان پيامبر قبول نداريم؛ ولي حق نداريم هر مطلبي را نزد هر كسي بيان كنيم. اين، مسئله بسيار مهمي است.
تعصبات کور، عامل اتحاد مخالفان بر ضد شيعه
نکته ديگر در اين زمينه اين است که مخالفان شيعه براي نگه داشتن جوانانشان در عرضه دين جاذبه ندارند؛ روحانيت وهابی براي جذب جوانان و مردم مطلب ندارد. جذابيت در شيعه هست، البته اين جاذبه مربوط به ما نيست؛ بلکه جاذبه حسينبنعلي و اميرالمؤمنين ـعليهماالسلامـ است. بنابراين، شيعه مطلب براي عرضه دارد؛ ولي آنها ندارند؛ به همين دليل ايشان براي نگه داشتن مردم خود، به همين تعصبات مذهبي تمسک ميکنند.
حدود ده سال پيش در سيستان و بلوچستان در ايام فاطميه، مزاحمتهايي براي مراسم فاطميه ايجاد شده بود. يكي از بزرگان مراجع به من فرمودند که با وزير كشور وقت ملاقات كن و اين مسئله را با ايشان در ميان بگذار. بنده براي پيگيري مسئله رفتم. ايشان گفتند: برخي از طلبههايي که از قم به اينجا ميآيند، تندروي مي كنند؛ ما هم ابتدا باور كرديم؛ اما پس از آنکه دستگاههاي اطلاعاتي و انتظامي شش يا هفت ماه اين مسئله را پيگيري کردند، روشن شد كه آن شعارها كه بر درو ديوار نوشته شده بود، کار طلبههايي كه از قم رفته بودند و يا متعصبين شيعه نبود؛ بلکه افرادي از خود وهابيها و محصلين مدرسه مكي آن شعارها را نوشته بودند. قالبهاي اين شعارها، در آن مدرسه پيدا شد. آنها شبانه به وسيله اين قالب ها آن شعارها را بر در و ديوار مينوشتند تا بهانهاي فراهم کنند که مردم را به عنوان تعصب بر ضد شيعه جمع كنند؛ براي آنکه نوجوان سيزده ساله را تحريک و توجيه کنند تا مواد منفجره به خود ببندد و خود را در ميان شيعيان منفجر كند.
بيان مطالب، متناسب با ظرفيت افراد
بنابراين، در عرضه کلام امامان، بايد روش درستي را در پيش گرفت. خود ائمه(ع) فرمودهاند که اِنَّ حديثنا صعب مستصعب[3]؛ كلام آن بزرگواران، نه در قضيه تبري، بلکه در قضاياي ديگر هم چندان ساده نيست. ازاينرو، وقتي کسي ظرفيت مطلبي را ندارد، لازم نيست آن را براي او بيان کنيم. نبايد براي کسي كه هنوز اميرالمؤمنين و امام حسين ـعليهماالسلامـ را درست نميشناسد، اثبات كنيم كه خلقت ايشان پيش از خلقت عالم و آدم بوده است. روشن است که نميفهمد و ظرفيت درک آن را ندارد. بيان اين مطلب، از بين بردن آن است و حتي چيزي بيش از آن؛ نهتنها اين شخص هيچگاه اصل مطلب را درنمييابد، بلکه ذهنش هم مغشوش ميشود.
ازاينرو بايد توجه داشت که «تعلم» فقط يادگرفتن حديث و حفظ كردن و خواندن آن نيست؛ بلکه درک لسان ائمه است. بايد ديد ائمه در مكتب خود چه چيزي ميخواهند. بايد ديد امام صادق ـعليهالسلامـ هنگامي كه گرفتار منصور بود و هر روز فشارهايي را متحمل ميشد، چگونه عمل ميكرد. تبري به جاي خود واجب است؛ حتي ما در تبري بيش از اين مي گوييم؛ در دلي كه محبت عليبنابيطالب ـعليهالسلامـ در آن باشد، محبت دشمن او نمي تواند وارد شود. اما اين مطلب را نبايد براي هر كسي و در هر تريبون يا منبري نقل کرد. يتعلم علومنا، يعني مشي ما را در عرضه معالم نيز ياد بگيرند؛ بفهمند كه ما چه ميگوييم و چگونه عرضه ميکنيم.
ما امروز در دنيا زير ذرهبين هستيم. وقتي امام جمعهاي در گوشهاي از کشور خطبه مي خواند، فورا در خبرگزاري هاي دنيا منتشر ميشود. پس بايد مراقب باشيم که هر مطلبي را نگوييم. چنان نباشد كه سيدجمالالدين اسدآبادي گفته بود: «الاسلام محجوب بالمسلمین»؛ مسلمانان خود، حجاب اسلام شدند. اگر خود اسلام بود، ولي مسلمانان نبودند، اسلام پيش رفته بود. مراقب باشيم که امروز اين گونه نباشد و ما علما و روحانيون شيعه، براي عرضه معالم دين و مكتب اهل بيت ـعليهمالسلامـ حجاب نباشيم. اگر نمي توانيم ترويج كنيم، دستکم خراب نكنيم. علوم ائمه فقط در همين عرضه حديث نيست؛ بلکه در مشي و روش آن بزرگواران نيز هست. امام ميفرمايند: رحم الله عبداً احيا امرنا. فقلت له: وكيف يحيي امركم؟ قال: يتعلم علومنا ويعلّمها الناس. فإن الناس لو علِموا محاسن كلامنا، لاتّبعونا؛ اگر مردم به محاسن كلام و محاسن مشي اهلبيت پي ببرند، ديگر مشكلي نخواهيم داشت.
درخشش حقيقيت تشيع، از ميان منابع اهلسنت
هماکنون گروهي به نام «مستبصرين» در قم هستند كه خوشبختانه تعدادشان از هزار نفر هم بيشتر است. برخي از ايشان استاد دانشگاه و داراي مراتب علمي بالا بودند؛ اما همه آن شرايط و مزايا را رها کردهاند و در قم در شرايط خيلي بدي هم زندگي ميكنند و كسي هم متوجه ايشان نيست. ما وقتي با برخي از آنها ارتباط داشتيم، پي برديم که ايشان پاي منبرهاي شيعه يا تلويزيونهايشان، شيعه نشدهاند؛ بلکه با مطالعه كتاب هاي سني شيعه شدهاند. ايشان وقتي پاي منبرهاي تبليغي روحانيون سني و وهابي بودند؛ يا در دانشگاه مدينه درس ميخواندند، تشيع را ياد گرفتند؛ يعني تشيع را از ضد خودش آموختند؛ اما چون اهل دقت و مطالعه بودند، به حقيقت تشيع پي بردند و شيعه شدند. تشيع چنان جاذبهاي دارد كه زبان دشمن هم مبلّغ آن مي شود. وقتي چنين جاذبهاي در تشيع هست، دست ما براي عرضه معالم اهلبيت ـعليهمالسلامـ بسيار باز است. اين امر، سرمايه بزرگي است. اين سرمايه را درست عرضه كنيم و از آن بهدرستي بهره ببريم. انساني كه سرمايه كلان داشته باشد، اما در بهكارگيري آن تدبير نداشته باشد، نهتنها سرمايه را از دست مي دهد، بلكه ورشكسته و بدهکار نيز ميشود.
[1]. شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص180؛ و نيز عيون اخبار الرضا، ج2، ص275.
[2]. «محاسن كلامنا»، يعني خوبيهاي كلام ما. ازآنجاکه همه كلام امامان ما خوب است، به «کلام ما» ترجمه شده است.
شيخ حر العاملي، وسائل الشيعه، ج9، ص484، ح12545/6. . [3