سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، بخش دوم از ناشناختههایی از رفتارهای نوجوانی را به قلم علي اقليدي منتشر می کند.
با فرا رسيدن ايام نوجواني دو حس ارزشمند در نوجوان هويدا مي گردد. كلبرگ (Lawrence Kohlberg) روان شناس مشهور در همين رابطه مي گويد: نوجواني مرحله اي انتقالي است كه با دو ويژگي «كشف خويشتن و هويت يابي» و «تعالي اجتماعي» همراه است. (1)
1. مشاركت اجتماعي: نوجوان در تلاش است با قبول مسئوليت ها و مشاركت در فعاليت هاي جمعي براي خويشتن، نوعي نقش و جايگاه اجتماعي تعريف نمايد. از اين رو به شناخت قوانين و مقررات اجتماعي و بررسي ارزش هاي اجتماعي روي مي آورد. در اين صورت اگر وي از راهنمايي های اطرافيان برخوردار باشد، مي توان از او نقشي فعال و تا حدودي هماهنگ و ارزشمدار انتظار داشت و در غير اين صورت ممكن است اين حس به انحرافات اجتماعي بيانجامد.
2. هويت جويي: در سال هاي آغازين نوجواني، پسران و دختران تحت نفوذ همسالان خود قرار دارند و براي ايشان هماهنگي با گروه دوستان بسيار با اهميت است؛ اما با گذر اين مرحله به تدريج نوجوان در جستجوي هويت خويش برمي آيد و به رفتارهايي مستقلانه اقدام مي كند. البته بايد توجه داشت كه ارائه آگاهي هاي لازم در زمينه هاي هويت ديني و ملي مي تواند كمك مثبتي به قوام شخصيت نوجوان در اين دوران باشد. از سوي ديگر بي توجهي به اين مسئله خطر «بحران هويت» را در پي دارد كه عواقب خطرناك و اسف بار آن مي تواند تا مدتها دامنگير شخص و جامعه وي شود.
* نوجواني و نيازها
شناخت نيازهاي نوجوانان و پاسخ گويي به آن ها از مهم ترين وظايف والدين و مربيان مي باشد. اين نيازها را مي توان به دو دسته نيازهاي زيستي و رواني تقسيم نمود.
الف) نيازهاي زيستي
اين نيازها شامل نوع تغذيه، خواب، استراحت، فعاليت ها و... مي باشد و با توجه به تغييرات همه جانبه در دوران نوجواني مي توانند تا حدودي در بهداشت و بهبود وضعيت جسمي و روحي او موثر باشند.
ب) نيازهاي رواني
اين دسته از نيازها از دسته نخست مهم تر است؛ چرا كه بي توجهي به آنها موجب اختلالات شخصيتي و بيماري هاي رواني مي شود. بسياري از مردم آزاري ها، بزهكاري ها، افسردگي ها، پرخاشگري ها و بدبيني ها، نتيجه عدم ارضاي كافي و به موقع اين نوع از نيازها است. از اين رو به صورت چكيده و فهرست وار به بررسي اين گونه نيازها مي پردازيم: (2)
1. محبت جويي: نوجوان علاقه مند است تا دوست بدارد و دوست داشته شود؛ به تعبيري محبت كند و محبت ببيند. به همين خاطر وي در جستجوي محبت به هر سويي مي رود؛ و در اين ميان جمع دوستان، خانواده، مدرسه و... از جمله كانون هاي مورد توجه نوجوان است كه مي تواند اثرات مثبت يا منفي بر وي برجاي گذارد. بر پايه همين نيازها است كه برخي نوجوانان به دنبال عدم ارضاي اين حس به كانون هاي منحرف و خارج از خانواده و محيط هاي نامطلوب جذب مي شوند و در دام آنها گرفتار مي آیند.
2. امنيت خواهي: بر خلاف ادعاهاي استقلال طلبانه دوران نوجواني، وي نيازمند به احساس امنيت خاطر و آرامش بوده، در مواقع اضطراب و هراس همواره در پي يافتن پناهگاه و ياراني است كه از او در برابر ناملايمات دفاع نمايند. به همين دليل وي به گروه هاي حمايت گر جذب مي شود، هر چند اين گروه ها از ديدگاه اجتماع، ناپسند جلوه كنند.
3. نياز به مقبوليت و محبوبيت: در اين سنين وي با ورود به جمع همسالان خود تلاش مي كند تا با بروز استعدادهايش، طرف توجه آنان واقع گردد. در اين سال ها او معيارهاي گروهي را بر بسياري از مرزها و معيارهاي اجتماعي، مذهبي و خانوادگي ترجيح مي دهد؛ و از آنجا كه از مطرود شدن مي هراسد، با فعاليت هاي گروهي، هم سويي و همدليِ بيشتري نشان مي دهد.
امروزه با توجه به گسترش زندگي شهرنشيني و زمانه درهم شكسته شدن صميميت ها و پراكندگي خانواده ها، مسئله گروه گرايي غالباً به شكل هاي منفي جلوه گر مي شود و موجب پيدايش گروه هاي هنجارشكن مانند رپ، هوي متال و ده ها دسته و گروه كوچك و بزرگ در سطح كشوري يا بين المللي شده است.
4. تشويق و تكريم: نوجوان، احترام خواه و تكريم پذير است. او در برابر همراهي با ارزش هاي موجود توقع تشويق و احترام دارد. از سوي ديگر علاقه مند است تنها رفتارهاي مسئولانه اش مورد توجه قرار گيرد و از خطاهايش چشم پوشي شود.
پاسخگويي به اين نيازها ثمرات پرباري در پي دارد كه از جمله آنها مي توان به اعتماد به نفس، احساس ارزش، توانايي، موفقيت و شايستگي اشاره نمود.
5. استقلال: بسياري از نوجوانان از تسلط والدين و مربيان بر رفتارهاي خود برمي آشوبند و در صدد كسب استقلال برمي آيند. استقلال اقتصادي و استفاده از آزادي هاي فردي و اجتماعي از مهم ترين خواسته هاي ايشان در اين دوران است. همين نياز موجب برخوردها و تنش هايي در روابط نوجوان، والدين و نيروهاي اجتماعي مي شود كه مي توان با شكيبايي، پاسخگويي و مهرورزي در تعديل اين خواست ها، قدم هاي مؤثري برداشت؛ به گونه اي كه با جهت دهي اين نياز، آسيب هاي اين مرحله را به حداقل رساند.
6. نياز به مذهب و فلسفه زندگي: بي گمان نوجواني يكي از عقيدتي ترين دوران حيات انسان است. نوجوان به دنبال تكيه گاهي روحي مي باشد تا به مدد پشتيباني آن، راز وجودي خود و علت هستي اش را دريابد. گاه اين روحيه در وي چنان شدت مي يابد كه به رياضت هاي سخت روي مي آورد. او در اين مرحله داراي احساسات و عواطف خالصانه و لطيفي مي شود كه كِشش و جاذبۀ آن تمام وجودش را تحت تاثير قرار مي دهد. بر همين اساس است كه اميرمؤمنان در نامه خويش به فرزند دلبندش سير تربيت او را در آغاز بر مبناي آموزش هاي مذهبي قرار مي دهد و او را براي رويارويي با شبهه هاي زمانه آماده نموده و مي فرمايد: «وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَ شَرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ لَا أُجَاوِزُ ذَلِكَ بِكَ إِلَى غَيْرِهِ ثُمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ يَلْتَبِسَ عَلَيْكَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ مِثْلَ الَّذِي الْتَبَسَ عَلَيْهِمْ فَكَانَ إِحْكَامُ ذَلِكَ عَلَى مَا كَرِهْتُ مِنْ تَنْبِيهِكَ لَهُ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ إِسْلَامِكَ إِلَى أَمْرٍ لَا آمَنُ عَلَيْكَ {فِيهِ} بِهِ الْهَلَكَةَ» (3) پس در آغاز تربيتت تصميم گرفتم تا كتاب خدا را به همراه تفسيرش به تو بياموزم و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام به تو تعليم دهم و به چيز ديگري نپردازم. پس از آن ترسيدم كه مبادا بينش هاي منحرف كه سبب پراكندگي و شبهه مردم گرديده است به تو نيز هجوم آورد؛ از اين رو آگاهي تو را از اين موارد بر ناراحتي و دغدغه ام - از مواجهه تو با اين مسائل - ترجيح دادم تا تسليم هلاكت هاي اجتماعي نشوي.
7. نياز به رشد و كمال يافتگي: با فرا رسيدن ايام نوجواني، نوجوانان تمايل دارند استعدادهاي خود را شكوفا ساخته از ظرفيت هاي خود بيشترين بهره را ببرند. (4) همين حس است كه سبب مي شود آنان بي هيچ هراسي در جاده هاي سخت زندگي و شرايط دشوار گام نهند و در بسياري از مواقع قله هاي موفقيت را فتح نمايند.
نمونه زيباي اين كمال يافتگي را كه بيشتر ناظر به روحيات ارزشي و حماسي است در دوران دفاع مقدس و حضور حماسي نوجوانان به خوبي مي توان يافت.
* دوران شكفتن
با توجه به آنچه گفته شد مي توان دوران نوجواني و از پي آن جواني را دوران شكفتن دانست؛ دوران طلايي و پر ارزشي كه تنها يكبار در زندگي انسان رخ مي دهد. سادگي و بي آلايشي اين دوران به همراه عشق خالص به رفتارهاي والا، موقعيتي كم نظير را فراروي مربيان، مبلّغان و والدين پرتلاش و مسئوليت شناس مي گذارد كه بهره برداري از آن موفقيت هاي دراز مدتي را به دنبال مي آورد.
در واقع اين مرحله از زندگي همان دوران قوت و قدرتي است كه خداوند در كلام خويش در ميانه دو دوره ناتواني و سستي مي آورد و بيشترين تكاليف را براي همين دوران در نظر مي گيرد. «اللَّهُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً» (5) خدا همان كسي است كه شما را در حال ضعف آفريد و پس از آن ناتواني، قوت و توانايي بخشيد و بار ديگر پس از توانايي، ضعف و پيري را قرار داد.
پي نوشت:
1) مسائل نوجوانان و جوانان، دكتر محمد خداياري فرد، ص 28، با اندكي تصرف.
2) جهت اطلاع بيشتر از مباحث اين بخش مراجعه شود به: مهدي ظوابطی، مباني مشكل شناسي كودكي و نوجواني.
3) نهج البلاغه ص 394.
4) جهت اطلاع نك: ابراهام فرلو، انگيزش و شخصيت، ترجمه احمد رضواني، مشهد: آستان قدس رضوي: 1367.
5) روم/54.