به گزارش خبرگزاری «حوزه»، اولین و شاخصترین کار را باید «ساخت ایران» توصیف کرد که از وجود بازیگران مطرحی چون محمدرضا گلزار و امین حیایی نیز بهره برده بود. بعد از این مجموعه، کارهای دیگری هم تولید شدند «شاهگوش» مطرحترین آنهاست، اما در این زمینه یک ضعف اصلی وجود داشت.
هرگاه در بخشی موفقیتی حاصل شده، موقعیتی نیز فراهم آمده تا برخی فرصتطلبان از این عرصه برای رسیدن به منافع مادی خود بهره برند. گواه این ادعا را هم در تولیداتی که هر روزه به اسم فیلمهای طنز عرصه میشود، شاهد هستیم. آخرین نمونه آن نیز کاری به اسم «سیگنال موجود نیست» میباشد.
* کار ناموفق کمال تبریزی
البته موفقیت تجاری در این زمینه دلیلی شده تا کارگردانان بزرگ سینما و تلویزیون هم به این حوزه ورود کنند. برای نمونه کمال تبریزی با ساخت «ابله» به این حوزه ورود کرد، کاری که به هیچ وجه موفق نبود و باعث شده که در نیمههای راه، پایانی برای آن سرهم بندی کند تا به نوعی جلوی ضرر بیشتر را بگیرد. این مطلب را در درگیریهای ذهنی فیلمساز میتوان نام گذاشت؛ اثری که به هیچ وجه منطق روایی نداشت و معلوم نبود، کارگردان چه موضوع غیر ملموسی را انتخاب و دنبال کرده است.
نکته دیگر اینکه؛ داستان این سریال به هیچ وجه برای تماشاگر باور کردنی نبود برای همین نیز نمیتوانست با آن ارتباط برقرار کند. کارگردان سعی کرده بوده با شوخیها زشت، الفاظ نامناسب و ... جذابیت ظاهری تزریق نماید، اما این خواسته به هیچ وجه محقق نشده بود.
اصلیترین اشتباه را در انتخاب بازیگر نقش نخست میتوان مشاهده کرد. مهران احمدی بازیگر خوبی است، اما به هیچ وجه پتانسیل نقش نخست یک کار را ندارد و بر این اساس قهرمان سریال به هیچ وجه دوست داشتنی نیست.
* اثری بی مفهوم برای خنداندن بدون هدف
اما مطلب آزار دهنده درباره «ابله» به بحث مفهومی آن بر میگردد، جایی که باید با دقت به آن نظر کرد. کمال تبریزی از کارگردانان خوب کشور محسوب میشود و در کارنامهاش کار خوب کم ندارد، اما برخی مواقع کارهایی را خلق میکند که هر بینندهای را شگفتزده میکند «ابله» یکی از آنان است. این فیلم همانند سریالهای «تینایجری آمریکایی» تنها میخواهد با شوخیهای زننده تماشاگر جذب کند، اتفاقی که دیگر در سینمای ما جواب نمیدهد، امیدواریم کمال تبریزی از مسیری که در پیش گرفته کمی فاصله بگیرد و مجدداً شاهد کارهایی چون «شیدا»، «لیلی با من است» و... را از وی به تماشا بنشینیم.
* داود میرباقری این بار در کسوت نمایش خانگی
بر خلاف «ابله»، سریال «دندون طلا» را باید اثری خوش ساخت و قابل اعتنا توصیف کرد که بر پایه نمایشنامهای از داود میرباقری خلق شده است. در این مجموعه همه چیز در جای صحیح خود قرار گرفته است. از فیلمنامه خوب گرفته تا دکور و طراحی صحنه تحسین برانگیز سریال. این کار نشان داد فیلمسازی که برای امضایش حرمت قائل است در هر جا میتواند کاری خوب خلق کند. جدا از بحثهای فنی این فیلم باید به معنا و مفهوم این کار اشارهای ظریف داشت.
* رگههایی از ارزشهای اخلاقی و دینی
تک تک پلانهای این مجموعه به نوعی به ارزشهای اخلاقی و دینی پرداخته است، البته ارزشهایی که ریشه در تفکر اسلامی دارد، چون اگر غیر این باشد هر فیلمی از جمله «ابله» نیز به نوعی در خود پیامهای اخلاقی جای داده است، اما در «دندون طلا» ما گرایشهای اسلامی را به وضوح میبینیم. انتظار از خالق کارهایی چون «امام علی(علیه السلام)»، «معصومیت از دست رفته»، «مختارنامه» «رعنا» و «مسافر ری» نیز همین است.
در بخشی از مجموعه «دندون طلا»، بازیگر زن خانه (ستاره اسکندری) به بازیگر مرد (سیامک صفری) میگوید «هنوز کافرستان نشده و مسلمان پیدا میشود، مثل خود تو» بازیگر مرد در جواب میگوید «ای کاش بودم» این گفته نشان میدهد، مسلمانی تنها به نام و شناسنامه نیست، بلکه باید در مرام و رفتار افراد آداب مسلمانی وجود داشته باشد.
* کدهای هشدار دهنده برای مسلمان ماندن
از این دست اشارات در فیلم بسیار زیاد است. برای نمونه وقتی یکی از شخصیتهای فیلم، به شخصیت اصلی داستان (ستاره اسکندری) ظلم میکند، وی میگوید؛ مگر تو مسلمان نیستی؟ در حقیقت با این دیالوگ میخواهد خیلی از چیزها را یاد ما بیاورد که آیا اگر در چنین شرایطی که فیلم میگوید، قراربگیریم، عکسالعمل درست را نشان میدهیم؟
اما به چند نکته فنی کار میرباقری هم اشارهای داشته باشیم. فیلمنامه بر گرفته از نمایشنامهای نوشته خود وی (داود میرباقری) است؛ نمایشنامه مد نظر نیز حدودا 15 سال پیش روی صحنه رفت، اما به دلیل تعلق خاطر میرباقری هم اکنون شاهد سریال 10 قسمتی از آن هستیم. دیالوگهای این سریال به شدت قوی است. اتفاقی که نشان میدهد کارگردان با فرهنگ فولکور به خوبی آشناست. بازیگرانی که برای این کار انتخاب شدهاند، همگی در بهترین شکل ممکن ایفای نقش نمودهاند.
* آیا جای فیلم سازان مطرح کشور نمایش خانگی است؟
دیگر بخشهای سریال از دکور و لباس گرفته تا صدا و دوربین هم میتوان چنین نظر داد، اما بحث پایانی ما چیز دیگری است و آنهم اینکه؛ از داود میرباقری چه میخواهیم، آیا باید این فیلمساز در شبکه نمایش خانگی فعالیت کند؟ یا اینکه کارهایی نیز امام علی (ع) و مختارنامه خلق کند؟ جواب این سوال را باید از مسئولان سیما پرسید دائما شعار حمایت از تولیدات ارزشمند را سر میدهند.
با این حال آرزو داریم هر چه زودتر شاهد کلید خوردن سریال «سلمان فارسی» توسط داود میرباقری باشیم.