چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳ |۱۹ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jun 26, 2024
سینما

حوزه/ در حوزه کودک و نوجوانان هم نتوانسته‌ایم موفق باشیم. برای دریافت این امر بدیع کافی است به وسایل کودکانمان نگاهی بینداریم که پر از قهرمانانی است که هیچ ربطی به الگوی اسلامی – ایرانی ندارند.

در سینمای امروز جهان یکی از سیاست‌های رایج، الگوسازی است، چون این اتفاق باعث می‌شود تا اهداف و شعارهای مد نظر تولید‌کنندگان به مخاطبان منتقل شود. برای مثال، وقتی قهرمانانی چون «بت من» یا «مرد عنکبوتی»، با افراد خبیث مواجه می‌شوند، تماشاگر در جهان واقعی خود آن دست افراد را خبیث فرض می‌کند. مثلا این روز‌ها در بسیاری از فیلم‌های هالیوودی، مسلمانان افرادی خشن نشان داده می شود و تنها هدف آنان کشتار است و این صحنه سازی در فیلم‌های بسیاری به چشم می‌خورد!

*هنر هفتم اسلحه روز استکبار

با ارزیابی مختصری می‌توان دید طی چند دهه گذشته، همیشه این کشورهای استعمارگر بود‌ه‌اند که با حملات نظامی، خون افراد بی گناه را ریختند. فجایایی که در بسیاری از مواقع با کشتار زنان و کودکان بی گناه همراه می شود. اشغال افغانستان، عراق و فجایع غزه نمونه‌ای کوچک از این دست اتفاقات است، اما آیا این واقعیت‌ها در فیلم‌های آمریکایی نمود پیدا می‌کند؟ اگر به این سوال به درستی پاسخ داده شود، متوجه می‌شویم این روزها سینما اسلحه‌ای در دست کشورهای قدرتمند برای اشاعه سیاست‌های باطل آنها می باشد.

*سرگرمی های کودکان مملو از سوپراستارهای هالیودی

حال باید پرسید، سینمای ما تا چه حد در پرداختن به این موضوعات (فیلم‌هایی مبتنی بر الگوهای اسلامی - ایرانی) موفق بوده؟ آیا توانسته‌ایم الگو‌هایی درست از زن یا مرد مسلمان در هنر هفتم، ارائه دهیم؟ مسلما جواب این سوال خیر است؟ حتی در حوزه کودک و نوجوانان هم نتوانسته‌ایم موفق باشیم. برای دریافت این امر بدیع کافی است به وسایل کودکانمان نگاهی بینداریم که پر از قهرمانانی است که هیچ ربطی به الگوی اسلامی – ایرانی ندارند. با این وضعیت چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم این کودکان در بزرگسالی راه خود را به سمت الگوهای دینی متمایل کنند.

درباره سینمای کودک باید یک نکته مهم را متذکر شد. در سینمای جهان، معمولا این ژانر یکی از مهمترین بخش‌های سینما بوده که توجهات به روی آن ویژه می باشد. برای همین، معمولا تولیدات جهت‌گیری شده، کارهای پرخرج و عظیم هستند. حال این مسئله را با سینمای کشورمان مقایسه کنیم. معمولا فیلم‌های کودک در کشور ما کارهای بی جان و کم خرجی هستند که کارگردان در فقر کامل، آنها را جلوی دوربین برده! آیا این ویژگی می‌تواند سینمای ما را به سمتی هدایت کند که بتوان انتظار دست آورد مهمی را در آینده داشت؟

*سینمای ایران در الگو سازی موفق نبوده است

درباره الگوسازی در سینمای ایران تا به امروز بحث‌های مختلفی مطرح شده که معمولا نتیجه‌ای هم در پی ندارد، چون بسیاری از آنها بر پایه باورهای اسلامی شکل نگرفته، بلکه الگوهای خود را از سینمای غرب وام گرفته‌اند. به عبارتی دیگر تا زمانی در کرسی دانشگاهی ما اصول اسلامی در دروس سینمایی تندریس نشود، نباید انتظار داشت سینما راه خود را به سوی کارهای دینی هموار کند. برای همین است که این روزها سینمای ما عاری از تماشاگر شده، زیرا مردم آنچه را که بر پرده سینما می‌بینند، در زندگی روزمره خود مشاهده نمی‌کنند.

این معضل زمانی مشخص می‌شود که می‌دانیم، ضعف کار از کجا نشأت می‌گیرد، با این حال اصرار به انجام همان خطا داریم. وقتی می‌بینیم معدود کارهای پرفروش سینما، کارهای دینی هستند باید درک کنیم که عموم مردم در سینما به دنبال الگوهای اخلاقی - اسلامی، هستند، پس باید این نوع سلیقه و رویکرد را در سینما جاری کرد، در غیر این صورت باید همان تماشاگر اندک سینما که تنها قشر محدودی از مردم را تشکیل می‌دهند، را مد نظر قرار دهیم و برای آنها فیلم بسازیم.

*محتوای فیلم های داخلی

بحث الگوسازی، مسئله اصلی تنها ساخت فیلم‌های دینی و اسلامی نیست، بلکه کیفیت آنها نیز مد نظر است. در بسیاری از مواقع، فیلم‌هایی تولید می‌شوند که تنها در ظاهر نماد دینی دارند. برای مثال پوشش و گفتار بازیگران یک فیلم در رفتار و روابط اجتماعی نیز باید یکی باشد. در بسیاری از فیلم‌هایی که درباره مادران شهدا ساخته شده، معمولا چهره‌ای کلیشه ای از آنها سینما و تلویزیون ترسیم گردیده که هیچ‌ یک نیز در یادها و خاطره‌ها باقی نمی‌ماند، اما فیلمی چون «شیار 143» با رهایی از کلیشه‌های رایج توانست لحظاتی ماندگار را در سینما خلق کند که تا سال‌ها در یاد و خاطره تماشاگران باقی خواهد ماند.

نکته پایانی که باید مورد توجه فیلمسازان قرار گیرد، این مهم است الگو‌های موفق اسلامی در سینما تنها محدود به قشر و شغلی خاص نیستند. چون بعد از مدتی برای مردم تکراری شده، جامعه هم با آنها هم ذات پنداری نمی‌کنند. لذا باید تمامی اقشار جامعه از معلم گرفته تا کارگر شهرداری در سینمای کشورمان الگو ساز باشند. این خواسته نیز قابل دستیابی است به شرطی که هم داستانی خوب برای بیان وجود داشته باشد؛ هم عواملی برای ساخت این کارها انتخاب شوند که اعتقاد به مضمون، شاخصه اصلی کارشان باشد، چون اگر کار را بخواهیم به دست افرادی غیر متخصص بسپاریم، کارهای تولید شده هیچ خاصیت و تاثیرگذاری نخواهد داشت.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha