هر چند سینمای ایران را امروز در سینمای جهان به عنوان سینمای اخلاق گرا میشناسند، همین عامل نیز سبب شده نگاه به فیلمهای ایرانی، با احترام همراه باشد. این ویژگی به مدد پیروزی انقلاب اسلامی در سینمای کشور به وجود آمده است، چون قبل از انقلاب، حرفی جز ابتذال برای گفتن نداشت.
اکنون در روز ملی سینما میخواهیم بررسی کنیم سینمای بعد از انقلاب چه میزان در مسیر اخلاقی شدن گام برداشته است و تا چه اندازه الگوهای اسلامی ایرانی را سرلوحه کار خود قرار داده است.
الگوسازی در سینمای ایران در دهه 60 قالبی خوب و انقلابی داشت. برای نمونه قهرمانهایی که در فیلم حضور داشتند، عمدتا افرادی بودند که ویژگی اسلامی آنها بارز بود. برای درک بهتر موضوع مثالی از یک فیلم دهه 60 می زنیم.
فیلم سینمایی «آوار» داستان خانوادهای است که به خواست پدر دور هم گرد می آیند تا توصیههای پدر را قبل از مرگ بشنوند، هر کدام از فرزندان یک سبک زندگی را برای خود انتخاب کرده که هیچیک نتوانسته آنها را به سوی خوشبختی هدایت کند، اما پسر بزرگتر خانواده که معلم است با داشتن اخلاق دینی توانسته مسیر خود را در زندگی به درستی انتخاب کند، همچنین به مدد همین موضوع شرایطی را پیش میآورد تا بردارانش متوجه اشتباه شده و را صحیح را پیش گیرند.
*تفاوت امروز با دهه شصت
حال این سئوال مطرح است در فیلمهای این روزهای سینمای کشورمان چنین الگوهایی وجود دارد؟ و آیا میتوان گفت نگاه سینمای ما به موضوعات دینی بیشتر از دهه شصت است. البته این بدان معنا نیست در فیلمهای ایران توصیههای اخلاقی مطرح نمیشود، اما شکلی که این مسیر در پیش می گیرد به هیچ وجه تصویرگر یک الگوی صحیح در جامعه نیست.
به عنوان مثال فیلم «آنچه زنان درباره مردان نمیدانند» چندی پیش اکران عمومی شد و اخیرا نیز در شبکه نمایش خانگی پخش شده است. در این فیلم به موضوع ازدواج موقت پرداخته میشود، اما این امر به نحوی اتفاق میافتد که اصل موضوع زیر سوال میرود. حال اگر فردی از یک دستور و احکام دینی به درستی بهره نبرد، آیا باید اصل موضوع را زیر سئوال برد.
ازدواج موقت، حکمی نیست که برای خوشگذرانی مرد یا زن صادر شده باشد، بلکه در حقیقت یک اصل شرعی برای جامعه پاک و بدور از گناه است و اگردر موقعیت صحیح خود استفاده شود، بسیار کارساز خواهد بود، اما در فیلمهای ایرانی سو استفاده برخی افراد را، دلیلی برای نامناسب بودن این دستور دینی، تصویر میکنند. از این دست مثالها درباره دیگر فیلمهای ایرانی نیز میتوان زد، اما نکته تاسف بار اینجاست که چگونه وزارت ارشاد به چنین کارهایی مجوز پخش میدهد.
*خطر استفاده ابزاری از زنان
بحث دیگری که درباره الگوسازی دینی در سینما مطرح میشود، نگاه به زنان است. در یک یا دو دهه اخیر، مجددا سینمای ایران به سمتی حرکت میکند که زنان ابزاری برای جذابیت و فروش بیشتر فیلمها هستند. گواه این ادعا ورود بازیگرانی است که عمدتا تحصیلات سینمایی ندارند، اما به واسطه ظاهر، وارد سینما شده و حق کسانی که در این حوزه سالها زخمت کشیده و در انتظار کار هستند پایمال میشود.
بنابراین نمیتوان انتظار داشت، زنانی که اینگونه وارد سینما میشوند، الگوی درستی برای معرفی زن مسلمان در سینما باشد، البته این نکته را هم باید گفت؛ هنرمندان بسیار خوبی وجود دارند که در عین شایستگی وارد هنر هفتم شدهاند، اما طی سالهای اخیر تعداد این قبیل افراد به شدت کاهش یافته است. این نکته تنها یک ادعا نیست، بلکه سخنانی که بازیگران سینما در برخی مصاحبههای خود مطرح می کنند، گواه این مطلب است و باید راهکار رهایی از این معضل را بررسی و عملیاتی کرد.
*چند راهکار برای پالایش سینما
برای برون رفت از این معضل می بایست سازمان سینمایی نظارت خود به روی ورود به سینما را بیشتر کنند. این مسئله به هیچ وجه به معنای گرفتن آزادی عمل نیست، بلکه وقتی کسی میخواهد در سینما فعالیت کند، حداقل باید مسیر منطقی کار را که همان تحصیلات دانشگاهی است پیموده باشد. مطلب دیگر اینکه سلامت اخلاقی مردان و زنانی که وارد سینما میشوند نیز لحاظ شوند، چون سینما بازار جذاب و وسوسه کننده ای است و اگر نظارت صحیح نباشد، هر فردی دوست دارد به آن ورود کند تا در سایه شهرت به خواستههای خود برسد.
*کادرسازی نکرده ایم
مطلب دیگر که باید به آن توجه داشت تربیت نیروهای متعهد کاری است که در دهه شصت به نوعی حوزه هنری انجام میداد و هنرمندان بسیاری را هم تحویل سینمای کشورمان داد. این قبیل مراکز باید مجددا با رویکرد کادر سازی هنر هفتم، افراد متعهد و علاقمند را به سینمای کشور تزریق کنند. متاسفانه این مقوله مورد غفلت قرار گرفته و امروز شاهد راه اندازی کارگاه های بازیگری مراکز هستیم و تنها چیزی که در آنها آموخته نمیشود، نگاه دینی و اسلامی به حوزه سینماست.
*ضرورت نهادهای دینی با سینما
مطلب بعدی آنکه همکاری مراکز دینی با سینما اقدام تاثیرگذاری برای قرار دادن آن در مسیر اسلامی ایرانی است و این اتفاق تنها با یک همایش یا گردهمایی اتفاق نمیافتد، بلکه همانند ارتباط حوزه با داشنگاه باید شرایطی را پیش آورد که سینما نیز ارتباطی بسیار نزدیک با حوزه علمیه داشته باشد.