سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه»درگفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین الویری به بررسی شرایط سیاسی و اجتماعی امام باقر علیهالسلام در شناساندن مکتب تشیع برای جامعه اسلامی و نیز الگو گیری حوزه های علمیه از آن درجهت بازشناسی این مکتب دردنیا پرداخته که در ادامه می آید.
*امام باقر علیهالسلام و معرفی حقیقت مکتب اهلبیت
در نگاهی کلی دوران بیستساله امامت امام باقر علیهالسلام از سال 94 تا 114 قمری که حضرت به شهادت رسیدند، دورهای بود که شرایط مناسبی برای بازتعریف شیعه و باز شناساندن تشیع برای جامعه اسلامی فراهم شود. یعنی از یکسو در پی شرایطی که پیش از این شیعیان تجربه کرده بودند و شرایط سختی که گذرانده بودند و انبوهی از پرسشها و ابهاماتی که راجع به ویژگیهای مکتب اهلبیت علیهمالسلام به وجود آمده بود امام علیهالسلام با بهرهگیری درست از شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران توانستند برای شیعیان حقیقت تشیع و معیارهای اصیل آن را بازگو کنند و همچنین برای جامعه اسلامی بیان کنند که تشیع چه مکتبی است و چه ویژگیهای فکری و اعتقادی دارد؛ بر این اساس یکی از جنبههای الگو گیری از امام باقر علیهالسلام به دورهای مربوط است که شیعیان برای بازتعریف و باز شناساندن خودشان به دیگران فرصت داشته و میتوانند به سنت و سیره امام باقر علیهالسلام مراجعه کرده و ببینند امام علیهالسلام در چنین فرصتی چه کردند، لذا از روش امام علیهالسلام الهام گرفته و شیعیان با استفاده از همان روش بتوانند از فرصت پیشآمده بهره بگیرند.
*امام باقر علیهالسلام الگوی کامل حوزههای علمیه
به نظر میرسد حوزههای علمیه در شرایطی هستند که این امکان برای بازتعریف مکتب اهلبیت(ع) برای خود و نیز بازشناساندن آن برای دیگران فراهمشده، به همین خاطر این نهاد مقدس نیازمند شناخت نقاط قوت، ضعف و فرصتها، تهدیدها، به ویژه بهرهگیری از الگوهایی می باشد که نحوه بهرهبرداری از این شرایط و استفاده از فرصتها و قوتها و کنار زدن ضعفها و تهدیدها را داشته باشد.
بهرهبرداری بهینه از شرایط موجود درگرو شناخت الگوهایی است که این مسیر را طی کردهاند و بیتردید امام باقر علیهالسلام در قله چنین الگوهایی قرار میگیرند، البته بعداز آن باید به روش علمای سلف مراجعه کنیم، به نظر من با توجه به مقدمهای که عرض شد یکی از مهمترین نیازهای حوزههای علمیه در شرایط کنونی مسئله سیاست علم هست؛ اصحاب حوزه در شرایط کنونی نیازمند این هستند که سیاست علم خویش را مدون کرده و بر اساس آنکارهای علمی خود را سامان دهند.
*سیاست علم در کلمات امام باقر علیهالسلام
با تکیهبر روایات امام باقر علیهالسلام درباره علم که مرحوم عزیز الله عطاردی در کتاب ارزشمند "مسند امام باقر علیهالسلام" گردآوری کرده، دو نکته را برجسته نموده و مورد توجه قرار میدهیم.
الف- پیراستن مسیر انتقال علم از انحراف
اول پیراستن مسیر انتقال علم از انحراف و کوشش برای انتقال علم از سرچشمههای درست آن، در روایتی امام باقر علیهالسلام میفرماید: «ِ تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ الْعِلْمِ وَ عَلِّمُوهُ إِخْوَانَکمْ کمَا عَلَّمَکمُ الْعُلَمَاءُ، کافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 35» علم را از حاملان آن فرابگیرید و به برادرانتان همانگونه که عالمانتان به شما آموختهاند بیاموزانید؛ امام(ع) در این فراز تصریح دارند باید از سرچشمههای راستین، علم فراگرفت، به عبارت دیگر مرجعیت علمی را نباید رها کرده، بهسوی دیگر کانونهایی که اهلیت سرچشمه علم بودن را ندارند حرکت نمود.
امروزه یکی از مشکلاتی که حوزههای علمیه با آن روبرو هستند پیدا شدن کسانی می باشد که اهلیت مرجعیت علمی ندارند، یعنی روی آوردن و جایگزین کردن مداحان به جای عالمان دینی، یکی از این معضلات است، روی آوردن به اقوال شاذ، خرافهها و نیز تقویت و گسترش یافتن خوابهایی که قابلاثبات نبوده و در صحت آن حتی تردید هم وجود دارد، از این نمونه ها می باشد؛ اینگونه موارد به معنای تغییر مرجعیت علم بوده و هیچگاه خواب و خرافه و سخن کسی که توان علمی او به اثبات نرسیده به ایشان اصطلاح حمله العلم اطلاق نمیگردد، امام فرمودهاند معارف دینی را باید از حمله العلم فراگرفت و به نظر میرسد بر همین اساس سخن امام باقر علیهالسلام بهعنوان یک سیاست در بازشناسانی و باز شناساندن مکتب اهلبیت(ع) میتواند بهعنوان الگو برای حوزه در این خصوص بهحساب آمده، به آن سخت پایبند بوده و آن را پاس بدارد.
ب- توجه به پیامد اجتماعی علم
سیاست دوم توجه به پیامد اجتماعی علم و سنجش مستمر آن از طریق روی آوردن به دانش سودمند همراه با دوری جستن از علم ناکارآمد می باشد همچنین امام باقر(ع) در حدیثی به نقل ازپدر بزرگوارشان و ایشان هم به نقل از پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِی وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِی قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمَا قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ، خصال، ج1، ص: 37» دودسته از امت هستند که اگر آنها سالم باشند امت من سالم میشود و اگر این دودسته فاسد باشند امت من فاسد میشوند و از حضرت سؤال شد اینها چه کسانی هستند حضرت فرمودند اینها فقیهان و حاکمان هستند.
*سهم ما در صلاح و فساد جامعه
توجه داشته باشیم که واژه "فساد" در این روایت به معنای "فساد مصطلح" که شامل فساد مالی یا اخلاقی باشد نیست بلکه "فساد" در مقابل "فلاح" به معنای نابسامانی و هر نوع آشفتگی را میتوان فساد نامید همچنین مراد از کلمه "فقیهان" در این روایت نیز به معنای فقیه به معنای متعارف امروزی نیست، بلکه در لسان اهلبیت علیهالسلام فقیه کسی است که درکی عمیق از معارف دین دارد و پیامبر(ص) در این حدیث دو نهاد علم و سیاست را عامل فلاح و فساد امت معرفی میکنند و اگر این دو کانون سامان یافت امت نیز سامان مییابد، یک تأمل ساده در این روایت و تطبیق آن با شرایطی که ما در آن به سر میبریم متوجه میشویم که این نابسامانیهایی که بعضاً در جامعه وجود دارد از کجا ناشی میگردد و این نابسامانی در امور مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به نابسامانی در این دو مرکز برمیگردد، اما بخشی از این روایت که به حوزهها اشاره دارد همواره این پرسش را در برابر حوزهها قرار می دهد سهم ما در صلاح و فساد جامعه چیست؟ کدام بخش از فلاح جامعه ریشه در قابلیتها و اقدامات ما داشته و کدامیک از نابسامانیهای امور ریشه در کمکاری ما یا کمتوجهی ما به واقعیت جامعه دارد؟
این پرسش، حوزهها را فرامیخواند توجه داشته باشید که پیامد اجتماعی علم باکارهایی که ما دنبال میکنیم منشأ کدامیک از فسادها یا فلاحها شده است، در جامعه ما سیاستهای لازم را رهبر انقلاب بهصراحت اعلام کردهاند حوزهها لازم نیست کارگزار حکومت تلقی شوند ،حوزهها از استقلالی برخوردار هستند که میتوانند همه دادههای اجتماعی را بهنقد بکشند و میتوانند نسبت به سیاستهای موجود در کشور سیاست فعال داشته باشند این سخن امام باقر علیهالسلام نیز حوزهها را به اینسو فرامیخواند که متوجه جایگاه خویش باشند و یکی از دو کانونی که میتواند موجب فلاح و فساد جامعه بشود علما و فقها هستند و حتماً ایشان باید به پیامد اجتماعی علمشان توجه داشته باشند.
* علمی فضیلت دارد که منشأ اصلاح باشد
در همین زمینه باز امام باقر علیهالسلام در روایت زیبای دیگری میفرمایند: «عَالِمٌ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ، کافی (ط - دار الحدیث)، ج1، ص: 79» عالمی که از علمش بهره برده میشود، برتر از هفتاد هزار عابد می باشد، این روایت نیز همین جنبه توجه دارد که صرف علماندوزی شاید فضیلت به ارمغان نمیآورد، اما علمی که منشأ اصلاح بوده و همگان از علم او بهرهمند شوند فضیلت دارد.
بنابراین با برداشتی که از این روایات شد به معنای پرداختن به علم سودمند و دوری جستن از علم ناکارآمد باید مداوم به پیامد اجتماعی علم توجه داشته و آن را مستمراً بسنجیم که کارهای علمی ما چه سمت و سویی دارد و این درسی است که از امام باقر علیهالسلام میتوانیم بگیریم و اگر با الهام از امام باقر علیهالسلام دیدیم که در سیاستهای علم کاستیهایی داریم این کاستیها را متناسب با سنت و سیره آن حضرت بازخوانی کنیم.
بنابراین ژرف اندیشان دینی که رشد فزایندهای هم در حوزهها داشتهاند، میتوانند با مراجعه به این روایات و بازخوانی روایات منقول از امام باقر علیهالسلام سیاستهای دیگری را نیز برای حوزه استخراج نموده و ارائه کنند.