به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین رمضانی رئیس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ های شیعه و امام جمعه هامبورگ در واکنش به حادثه منا ابراز داشت: حادثهی دلخراش سرزمین «منَی» جهان اسلام را به عزا نشاند. این جانب به این مناسبت عرض تسلیت خود را به محضر مقدّس ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مراجع معظم تقلید و خانواده های داغدیده تقدیم می دارم و از خدای متعال علوّ درجات را برای آن میهمانان حرم امن الهی و صبر جمیل را برای همه بازماندگان مسألت مینمایم.
وی افزود: مطابق شواهد و قرائن به دست آمده از صحنههای ثبت شده، بی کفایتی و سهل انگاری مسؤولین امر در چنین رخداد رقّت باری، مسجّل و نابخشودنی است و استناد آن به حجّاج عذری بدتر از گناه تلقّی می گردد.بی شک مسبّبین این حادثه غمناک که در آن بیش از 1500 حاجی بر اثر ازدحام جان باخته و بیش از 3000 نفر زخمی شده اند، باید مجازات شوند و پیگیری های قضایی نزد مراجع حقوقی دنیای اسلام و محاکم بین المللی از طرف عموم مسلمین و به ویژه خانواده های شریف درگذشتگان که به جای آمادگی برای استقبال از زائرین خانه خدا، منتظر شناسایی و بازگشت جنازه های عزیزانشان هستند، یک حقّ مسلّم است.
رئیس اتحادیه علمای اروپا خاطر نشان کرد: سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی نیز باید این همه بی کفایتی و بی لیاقتی در برگزاری آبرومندانه و امن مناسک حج را محکوم کند و به کمک حوزه های علمیه و سایر عقلا و معتمدین جهان اسلام ترتیبی اتخاذ کنند تا مدیریت حرمین شریفین مکه و مدینه که متعلق به همه مسلمانان است به دست اهل و افراد توانا به نمایندگی از سوی همه کشورهای اسلامی سپرده شود. و البته این اوّلین بار نیست که امّت اسلام در حرم امن الهی شاهد چنین بی کفایتی و بی مهری نسبت به حجاج بوده است. آنچه که تاسّف بیشتر را بر می انگیزاند اینکه آن کسانی که باید خادم حرمین شریفین باشند و نمونه و مثالی از اسلام واقعی و ناب محمّدی(ص) گردند، بر خلاف آیات صریح قران کریم که جنگ را در ماههای حرام ممنوع فرموده است، جان انسانهای بی گناه را در یمن حلال شمرده و هر روزه با بی حرمتی به کرامت انسانی و اسلامی بی گناهان و زنان و کودکان آنان را به خاک و خون می کشند و خانه های آن مظلومان بی پناه را بر سرشان خراب می کنند، در حالی که ریاکارانه در چاپ و پخش قرآن گوی سبقت را از همه می ربایند و در تشکیل صفوف ظاهری نماز منافقانه تلاش می کنند. و این همان مهجوریّت حقیقت قرآن کریم است که رسول اعظم (ص) و وارثان حقیقی قرآن از آن برای امّت خوف داشتند.
وی اظهار داشت: این انتظار وجود دارد که همه رسانه های دنیا نسبت به این واقعه تاسف بار، عکس العمل نشان دهند و بر دفاع از حقوق اولیه انسان ها تاکید نمایند و البته جای سوال است که چرا برخی رسانه های غربی که مدّعی دفاع از حقوق انسان و بشرند، در این چند روز اخیر سکوت معنا داری اختیار کرده و فریادهای مطالبه جویانه آنان به خاموشی گراییده است.
متن خطبه نماز جمعه هامبورگ
حجت الاسلام والمسلمین رمضانی همچنین روز گذشته در خطبه های نماز جمعه هامبورگ به ادامه سلسله مباحث خود با موضوع اسلام و حقوق بشر پرداخت که متن این خطبه ها تقدیم می شود.
درهفته گذشته بنا شد مروری بر «رسالة الحقوق» امام سجاد (ع) داشته باشیم تا احکام حقوقی اسلام کمی روشنتر و واضحتر گردد. بدون شک هر یک از مواردی که در این رسالة به آن اشاره شده، میتواند در رسیدن افراد به کمال مؤثر واقع شود.
حق خدا ـ که بزرگترین حق بر انسان است ـ آن است که باید انسانها نسبت به خداوند شناخت پیدا کنند و از او اطاعت کنند و بندگی را فقط سزاوار حق تعالی بدانند و نسبت به او خاضع و خاشع باشند و با عبادت و بندگی خود را به او نزدیک نمایند. این بالاترین کمال برای انسان است و در حقیقت معرفت و عبادت برای آنست که انسان خود را به خدا نزدیک نماید و از صفات کمالش برخوردار گردد. به همین جهت است که آدمیان همیشه از ناحیه خداوند در حال آزمایش هستند تا با موفقیت در این آزمایشها پلههای رشد و کمال را طی نمایند. از اینرو امام سجاد(ع) عبادت را حق خداوند میداند چه اینکه فرمود نباید به خداوند شرک ورزید؛ زیرا هر کدام از اقسام شرک مانع رشد میشود. شرک یا شرک جلیّ است یا شرک خفیّ.
شرک جلیّ و آشکار به این معناست که کسی برای خداوند شریک قائل شود. بسیار روشن است که این نوع شرک بر خلاف نظام توحیدی است؛ زیرا خدای متعال به عنوان خالق و آفریننده هستی اَحد و واحد است. به همین جهت در تعالیم انبیای الهی آمده که برای خداوند شریک قائل نباشید زیرا او واحد است: « وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ»[1] لذا در اوّلین جمله از دعوت پیامبران الهی آمده است: «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا و تنجحوا» در آیات الهی شرک به عنوان ظلمی عظیم دانسته شده که قابل غفران و آمرزش نیست: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ»[2]
قسم دیگر شرک، شرک در مقام عمل است. به معنی اینکه انسان در عبادت و یا استعانت از خدا، غیر خدا را هم دخالت دهد. این شرک از هر جهت زیان آور است و مانع جدی کمال و رشد انسان خواهد بود و به همین جهت به شدت انسانها از آن پرهیز داده میشوند.
لذا آیه شریفه میفرماید: « قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً [3] پیامبر به آنها بگو: همانا من بشری مثل شما هستم و وحی بر من نازل میشود که همانا خدای شما یکتاست و هر کس امیدوار به ملاقات پروردگارش میباشد پس باید در عمل صالح جدّی و کوشا بوده و برای پروردگارش احدی را شریک قرار ندهد».
این نوع از آیات، شرک در عبادت پروردگار را به شدت نهی میکند. از رسول اسلام (ص) درباره آیه «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ» سؤال شد که حضرت در پاسخ فرمودند: «من صلى مراياة الناس فهو مشرك، و من زكى مراياة الناس فهو مشرك، و من صام مراياة الناس فهو مشرك و من حج مراياة الناس فهو مشرك، و من عمل عملا بما امره الله عز و جل مراياة الناس فهو مشرك، و لا يقبل الله عز و جل عمل مراء [4] کسی که برای ارائه دادن به مردم نماز بخواند مشرک است. کسی که برای نشان دادن به مردم، زکات بدهد مشرک است و کسی که روزه بگیرد برای اینکه به مردم بفهماند مشرک است، و کسی که حج برود برای نشان دادن به مردم مشرک است و کسی که عملی را که خداوند به او امر فرموده انجام دهد و به رخ مردم بکشد مشرک است و خداوند عمل ریاکار را مورد پذیرش خود قرار نمیدهد».
در قرآن عمل شرک آلود مشرکان با تشبیهی دقیق بیان شده آنجا که میفرماید: « حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوي بِهِ الرِّيحُ في مَكانٍ سَحيق[5] برنامه و مناسک حج را انجام دهید در حالی که همگی خالص برای خدا باشید و هیچگونه شریکی برای او قائل نشوید و هر کسی شریکی برای خدا قرار دهد گویی از آسمان سقوط کرده و پرندگان در وسط هوا او را میربایند و یا تندباد او را به مکان دوری پرتاب میکند.»
در این آیه شریفه حقیقت آسمان کنایه از توحید است و شرک سبب سقوط از این آسمان میگردد و هنگامی که انسان از این علو و رفعت سقوط کند گرفتار یکی از دو سرنوشت دردناک میشود: یا در وسط راه قبل از آن که به زمین سقوط کند طعمه پرندگان لاشخور میگردد و در حقیقت او بر جای نخواهد ماند. اگر بتواند از دست آنها فرار کند، آنگاه در چنگ طوفان سهمگین و مرگبار قرار خواهد گرفت و او را به کنار و گوشهای پرتاب میکند و متلاشی مینماید و این طوفان همان شیطان و وسوسههای اوست که همواره تلاش میکند انسان را از مسیر حقیقت منحرف سازد.
کسی که با شرک مقابله کند، به راحتی منحرف نمی شود
بسیار روشن است اگر انسان با آفت شرک آشنا شود و با آن مقابله کند به راحتی نمیتوان او را منحرف نمود. از این رو در برخی از زمانها حاکمیت تلاش میکرد که مردم با این آموزهها آشنا نشوند تا بیشتر بتواند مردم را در جهل و نادانی قرار دهند و از آنها بهره گیرد. امام صادق(ع) فرمودند: بنی امیه آموزش ایمان و یاد گرفتن آن را برای مردم آزاد گذاشتند. اما آموزش شرک و شناخت آن را آزاد نگذاشتند. بدین جهت که وقتی مردم را به شرک میخوانند مردم متوجّه نشوند که به طرف شرک سوق داده شدند.[6] جناب فیض کاشانی در شرح این حدیث مینویسد: «بنی امیه بسیار حریص بودند بر این که مردم از آنان اطاعت بی چون و چرا داشته باشند. لذا راه شناخت ایمان و توحید را باز، اما شرک را بستند. بدین خاطر که اگر مردم معنی و مصداق شرک را نفهمند آن را زود میپذیرند. ولی وقتی معنای آن را بفهمند قطعاً از بنی امیه پیروی و اطاعت نخواهند کرد».[7] البته این یک روش عمومی برای حاکمان مستبد و خودخواه است که مردم را در نادانی قرار دهند تا گمراه بمانند و حاکمیت ستمگر بتواند بیشترین بهره را از مردم داشته باشند.
در معارف دینی از شرک خفی نیز نام برده شده که همان ریا است. ریا یکی از موانع جدّی رشد انسانها است و بلکه باطل کننده عمل است و آن را از هر جهت آلوده میسازد. در این زمینه فقط به این روایت اکتفاء میشود «از امام صادق (ع) سوال شد در مورد اینکه رسول خدا (ص) فرموده است شرک پنهان تر است از حرکت مورچهای در شب تاریک بر سنگ سیاه. امام صادق (ع) فرمود: مؤمنان، معبود مشرکان را سبّ میکردند و در نتیجه مشرکان نیز معبود مؤمنان را، پس خدا نهی فرمود مؤمنان را از این عمل تا کفار چنین بکنند که در غیر این صورت مؤمنان از راه ندانسته به خدا شرک میورزیدند خداوند در سوره انعام فرمود سب نکنید آنچه را مشرکان به غیر از خدا میخواند: « عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ النَّبِيِّ ص إِنَّ الشِّرْكَ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ- عَلَى صَفَاةٍ سَوْدَاءَ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ، فَقَالَ كَانَ الْمُؤْمِنُونَ يَسُبُّونَ مَا يَعْبُدُ الْمُشْرِكُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ- وَ كَانَ الْمُشْرِكُونَ يَسُبُّونَ مَا يَعْبُدُ الْمُؤْمِنُونَ فَنَهَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ عَنْ سَبِّ آلِهَتِهِمْ- لِكَيْلَا يَسُبَّ الْكُفَّارُ إِلَهَ الْمُؤْمِنِينَ فَيَكُونَ الْمُؤْمِنُونَ قَدْ أَشْرَكُوا بِاللَّهِ- مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ فَقَالَ: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ- فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم».[8]
[1] . بقره(2)؛ آیه: 163
[2] . نساء(4)آ آیه:48
[3] . کهف(18)؛ آیه: 110
[4] . تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 314.
[5] . حج(22)؛ آیه:31
[6] . الشافی، ج: 1، ص: 146
[7] . همان.
[8] . بحارالانوار، ج 72، ص 93.