جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
رجبی دوانی

حوزه/ بخش نخست/ پژوهشگر تاریخ اسلام با اشاره به اینکه حضرت علی(ع) وامدار هیچ قبیله و گروهی برای انتصاب افراد نبود، گفت: امیرالمومنین(ع) کارگزاران خود را براساس دو مولفه اصلی «ایمان و تقوا و سلامت عملکرد» و «تجربه و توانایی و قدرت مدیریت» انتخاب می کردند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در حالی که امیرالمومنین(ع) در 18 ذی الحجه سال دهم هجری در غدیرخم از سوی نبی مکرم اسلام به عنوان وصی و جانشین ایشان معرفی گردید و مسلمین به مولای متقیان دست بیعت دادند، وقایع پس از رحلت پیامبراکرم(ص) موجب شد حکومت بر حق حضرت علی(ع) بعد از 25 سال خانه نشینی در ذی‌الحجه سال 35 هجری با درخواست ها و اصرارهای مردم آغاز شود.

25 سال ظلم، بی عدالتی، فساد مالی، انحراف از اسلام راستین و به کارگیری افراد نالایق و ناشایست به عنوان کارگزاران اسلام موجب شد تا امیرالمومنین(ع) بعد از اصرار و بیعت مردم با ایشان و پذیرش خلافت و حکمرانی بر مسلمین، شجاعانه دست به اصلاحات گسترده بزنند و دستور عزل استانداران و فرمانداران عثمان را صادر کرده و کارگزاران جدیدی را در بلاد اسلامی برای خدمت به مسلمین منصوب کنند.

خبرنگار خبرگزاری «حوزه» برای تبیین شاخصه های انتخاب کارگزاران و نحوه مقابله با فساد اقتصادی در حکومت امیرالمومنین(ع) با دکتر محمدحسین رجبی دوانی مورخ، پژوهشگر تاریخ اسلام و نویسنده کتاب «تاریخ تحلیلی دوران امامت امیر المومنین علی(ع)» به گفت وگوی تفصیلی نشسته است که ماحصل بخش اول این گفت وگو را ادامه می خوانید:

*آقای دکتر رجبی دوانی، به نظر شما مهم ترین اقدام امیرالمومنین(ع) در آغاز خلافت چه بود؟

با سلام خدمت خوانندگان و مخاطبان و گرامیداشت دهه ولایت و ایام آغاز خلافت بر حق مولی الموحدین علی(ع) باید تاکید کرد مولای متقیان در طی انقلابی که بر ضد خلیفه سوم و حاکمان فاسدش روی داد، به خواست عمومی به خلافت رسیدند و در نخستین اقدامات خود به عزل حاکمان فاسد دوره گذشته و نصب افراد صالح همت گماشتند.

*چرا هیچ یک از حاکمان منصوب عثمان در دوران خلافت امیرالمومنین(ع) جایگاه مدیریتی نداشتند؟

از منظر حضرت علی(ع)، هیچ یک از آن حاکمان دارای صلاحیت نبودند و به همین دلیل هنگامی که آن حضرت علی(ع) به خلافت رسید، همه حاکمان خلیفه سوم را برکنار کرد.

به تعبیری یک آدم حسابی در آن دوره وجود نداشت که با حداقل استانداردهای علی(ع) سازگار باشد تا ایشان آنها را عزل نکند.

*معیارهای حضرت علی(ع) برای انتخاب کارگزاران حکومت علوی چه بود؟  

امیرالمومنین(ع) کسانی را برای مدیریت جامعه برگزیدند که در زمان خلفای پیشین با وجود صلاحیت و توانایی های شایسته از این جایگاه ها محروم مانده بودند و افراد دیگری بنا بر روابط خویشاوندی و یا باج های قبیلگی روی کار آمده بودند.

حضرت علی(ع) برای انتصاب افراد به دو مولفه اصلی «ایمان و تقوا و سلامت عملکرد» و «تجربه و توانایی و قدرت مدیریت» توجه داشتند.

امیرالمومنین(ع)، افرادی را در حکومت خود برگزیدند که آنها در میان افراد موجود، ممتاز باشند و بتوانند در جهت اهداف عالی ایشان حرکت کنند.

آن حضرت در رهنمودهای خود به مالک اشتر تاکید می کند «از انتخاب افراد بدسابقه ای که در دوران گذشته مسئولیت داشته اند باید پرهیز کرد و آنها را نباید به بهانه نداشتن نیروی کافی و متخصص لازم به کار گرفت»؛ این مسئله نشان می دهد «درستی عملکرد کارگزاران» و «داشتن سابقه مثبت از نظر ایمان و اخلاق» به مراتب مهم تر از داشتن تجربه و قدرت مدیریت است.

*امیرالمومنین(ع) چه کسانی را به عنوان کارگزار خود در بلاد اسلامی منصوب کردند؟

حضرت علی(ع) براساس دومعیار «ایمان و تقوا و سلامت عملکرد» و «تجربه و توانایی و قدرت مدیریت» افرادی را برای پست های درجه یک حاکمیت خود برگزیدند.

ایشان، «عبدالله بن عامر بن کُرَیز» فرمانروای فاسد عثمان در «بصره» را عزل و «عثمان بن حنیف انصاری» را به جای وی منصوب کردند که یکی از مردان بزرگ انصار و از سرشناسان باتقوا بود.

همچنین امیرالمومنین(ع)، «عبدالله بن سعد بن ابی سرح» جنایتکاری که برادر مادری عثمان بود و باعث خروج مردم «مصر» بر ضدخلیفه سوم شده بود را عزل و «قیس بن سعد بن عباده» را حاکم این بلاد کردند.

حضرت علی(ع) برای بلاد «شام»، «معاویه بن ابی سفیان» را که از زمان خلیفه دوم با قدرت و نابه حق در آن منطقه حکومت می کرد و در عصر خلیفه سوم با اختیار تام به این جایگاه بزرگ تکیه زده بود عزل کردند و «سهل بن حنیف انصاری» را برای این جایگاه در نظر گرفتند. 

همچنین مولای متقیان، «مالک اشتر» را برای حکمرانی در مناطق شمال عراق که از آن به عنوان «ایالت جزیره» یاد می شد، منصوب کردند و برای یمن «عبیدالله بن عباس» پسرعموی خود و برای مکه «رستم بن عباس» را در نظر گرفتند.

«سعید بن عاص» پسر یکی از بستگان عثمان در شهر «کوفه» در عصر خلیفه سوم حکمرانی می کرد که عملکرد ظالمانه او باعث خشم مردم کوفه شده بود و مردم کوفه وی را در هنگام وقوع انقلاب بر ضد عثمان از این شهر بیرون کرده و ابوموسی اشعری را حاکم کرده بودند.

امیرالمومنین(ع) در بدو رسیدن به خلافت قصد عزل «ابوموسی اشعری» را داشتند و می خواستند فرد صالح مدنظر خود را در این شهر منصوب کنند اما به خواست انقلابیون کوفی که به مدینه آمده بودند و بر تثبیت ابوموسی اشعری اصرار داشتند، حضرت ناچارا به خواسته آنها تن دادند و ابوموسی اشعری را در این جایگاه تثبیت کردند.

البته چندی بعد با فاصله کوتاهی وقتی فتنه جمل بر حضرت علی(ع) تحمیل شد، ایشان از کوفه درخواست اعزام نیرو کردند که با خیانت ابوموسی اشعری و سنگ اندازی های وی، کوفه آن گونه که باید به حمایت امیرالمومنین(ع) برنخاست و لذا ایشان فرمان عزل وی را صادر کردند و یکی از اصحاب پاک و صالح رسول خدا به نام «قرظة بن کعب انصاری» فرمانروای کوفه شد.

امیرالمومنین(ع) همچنین برای مقابله با پیمان شکنان خائن که از مدینه خروج کردند،  «ابوایوب انصاری» را به فرمانروایی مدینه منصوب کردند.

افراد مذکور، مسئولان درجه یک حکومت امیرالمومنین(ع) به عنوان فرمانروایان بودند که اقامه نماز جمعه و فرماندهی مناطق نیز از مهم ترین وظایف آنها به شمار می آمد.

از بین کارگزاران درجه یک حکومت امیرالمومنین(ع)، فقط «سهل بن حنیف انصاری» در جایگاه خود قرار نگرفت؛ وی به شام رفت اما معاویه که نمی خواست این جایگاه را از دست بدهد به بهانه اینکه قاتلان عثمان را باید قصاص کند از استقرار کارگزار امام علی(ع) در شام جلوگیری کرد و گفت «هرگاه علی(ع) قاتلان عثمان را تحویل داد، من هم کناره گیری می کنم»؛ در واقع این امر بهانه معاویه برای ماندگاری خود در حکومت شام بود.

*چرا کارگزاران امیرالمومنین(ع) بیشتر از انصار بودند؟

بخش مهمی از کارگزاران حضرت علی(ع) از انصار هستند که این مسئله نشان می دهد امیرالمومنین(ع) به مهاجرین اعتماد نداشتند؛ ایشان بیشتر بر انصار تکیه کردند چرا که این ها سوابق بهتری از خود در دفاع از حق و حقیقت نشان داده بودند و از منظر علی(ع) قابل اعتمادتر بودند.

البته امیرالمومنین(ع) به سبب توانمندی هایی که عموزادگانش داشتند و به امامت ایشان واقف بودند، از آنها نیز در حکومت خود استفاده کردند؛ ایشان بعد از فرونشاندن فتنه جمل، «عبدالله بن عباس» را به عنوان فرمانروای بصره منصوب کردند اما جالب است بدانید با وجود اینکه آنها از خویشاوندان حضرت بودند و به شخصیت امیرالمومنین(ع) به خوبی واقف بودند، عملکرد مناسبی نسبت به انصار نداشتند و هرکدام از آنها نیز به نوعی می توان گفت که به امیرالمومنین(ع) خیانت کردند که این مسئله نشان دهنده صحت دیدگاه مولای متقیان در عدم اعتماد به مهاجرین بود.

*خلفای پیش از امیرالمومنین(ع) بر چه معیاری مسئولان و کارگزاران خود را انتخاب می کردند؟

یکی از مظلومیت های امیرالمومنین(ع) این است خلفایی که پیش از حضرت و بعد از صلح امام مجتبی(ع) بر عالم اسلام مستولی شدند به هرگونه ای که در نظر داشتند عمل کرده و هرکسی را که می خواستند حاکم می کردند و مردم در انتخاب افراد مشارکتی نداشتند.

خلیفه اول و دوم برای تثبیت حکومت خود باج هایی به برخی از قبایل می دادند؛ خلیفه اول برای جلوگیری از قدرت و نفود ابوسفیان، «یزید بن ابی سفیان» را فرمانده سپاهی می کند که می خواهد به سمت شام اعزام شود و یا خلیفه دوم بعد از مرگ «یزید بن ابی سفیان» برادر وی، «معاویه» را در شام تثبیت می کند.

جالب است که خلیفه دوم هر حاکمی را بیش از یک سال در مسئولیت نگه نمی داشت اما معاویه را برای چندین سال در شام تثبیت و تا هنگام مرگ وی، معاویه در شام حکومت می کرد.

انتخاب حاکمان در دوران خلیفه اول و دوم بیشتر براساس نظر شخصی آنها بود؛ گاهی نیز احساس می کردند برای دفع شر قبائل باید به آنها امتیازاتی بدهند.

البته در زمان عثمان این مسئله هم دیگر ملاحظه نشد؛ خلیفه سوم حاکمان خلفای پیشین را عزل و خویشاوندان خود را نصب کرد که عموما بدسابقه و فاسد بودند.

معاویه نیز از آنجا که از خویشاوندان عثمان بود در شام تثبیت شد و اختیار تام داشت.

*آیا امیرالمومنین(ع) در مقاطعی مجبور به انتخاب کارگزارانی شدند که خلاف نظر ایشان باشد؟  

امیرالمومنین(ع) به عنوان خلیفه ای که برخلاف سایر خلفا با اقبال عمومی روی کار آمد و به اصطلاح امروز «وامدار هیچ جریانی نبود»، این حق را داشت که هر آن کسی را که می خواهد براساس معیارهای اشاره شده در حکومت علوی نصب کند.

موارد زیادی نیست اما در بعضی مقاطع حاشیه سازی هایی صورت گرفت که حضرت علی(ع) را مجبور به کنار گذاشتن رای و نظر خود کردند.

همان گونه که اشاره شد حضرت علی(ع) می خواستند در آغاز خلافت، ابوموسی اشعری را از حاکمیت کوفه عزل کنند اما انقلابیون کوفی با اصرارهای خود مانع این امر شدند که مدتی بعد نیز مشخص شد وی خائن می باشد و تشخیص مولای متقیان درست بوده است.

همچنین گاهی برخی نزدیکان حضرت علی(ع) حاشیه سازی می کردند؛ «عبدالله بن جعفر» با اصرارهای خود موجب عزل «قیس بن سعد بن عباده» فرمانروای توانمند و مطمئن و معتمد مصر شده و مجددا با اصرار و جوسازی سبب انتصاب «محمدبن ابی بکر» برادر مادریش می شود.

اگرچه «محمد بن ابی بکر» شیعه بزرگ و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) بود اما امیرالمومنین(ع) به سبب جوانی و عدم تجربه کافی، توانمندی حکمرانی مصر را در وی مشاهده نمی کرد؛ نتیجه جوسازی و حاشیه سازی ها موجب شد امیرالمومنین(ع) به این خواسته تن دهند که در ادامه بر اثر توطئه معاویه و خیانت بزرگ عثمانی های مصر، این منطقه تجزیه و «محمد بن ابی بکر» مظلومانه به شهادت رسید و این خطه از قلمروی حضرت جدا شد. 

*آیا امیرالمومنین(ع) در انتخاب افراد به ملاک هایی نظیر ثروت نگاه داشتند؟    

اصلا و ابدا امیرالمومنین(ع) به این مسئله که حاکمی دارای مال و ثروت باشد و به این دلیل بخواهد به آنها موقعیت بدهد توجه نداشتند.

طلحه و زبیر که از راه غیرمشروع به این اموال رسیده بودند اما امیرالمومنین(ع) حتی با کسانی هم که به صورت حلال و مشروع ثروتی اندوخته بودند و دلبستگی به آن داشتند و یا عملی نشان می دادند که نشان دهنده دنیاگرایی بود، برخورد می کردند.  

امیرالمومنین(ع) حاکمی به نام «قعقاع بن شور» در منطقه «کَسکَر عراق» داشتند که به ظاهر انسان متمولی بود یا خواست حرکتی انجام دهد که کار افراد متمول بود؛ وی همسری اختیار و 150 هزار درهم مهریه کرد؛ این حرکت ظاهرا از راه حلال بوده و کار خلاف شرع نیز انجام نشده است اما از آنجا که خلاف شان حکومت علی(ع) بود که یک حاکمی چنین رقم بالایی را مهریه همسرش کند، امیرالمومنین(ع) با این قضیه برخورد کردند.

حضرت علی(ع) طی نامه ای با چنان لحنی «قعقاع بن شور» را سرزنش کرد که وی تصور می کرد امیرالمومنین(ع) می خواهد با او برخورد سختی داشته باشد و به همین دلیل خیانت کرد و از حاکمیت حضرت گریخت و به معاویه پناه برد.

*چرا امیرالمومنین(ع) با وجود توانمندی در مدیریت، به طلحه و زبیر پست و مقامی ندادند؟

همانطور که اشاره شد در گام نخست، «تعهد و تقوا» و بعد «قدرت مدیریت و تجربه» برای انتخاب کارگزاران مهم بود.

امیرالمومنین(ع) با وجود اینکه طلحه و زبیر از توان اجرایی بالایی برخوردار بودند و می توانستند خوب حکومت کنند اما به سبب اینکه دیگر طلحه و زبیر زمان رسول خدا نبودند و در اثر تغییر ارزش ها در زمان غصب خلافت، دنیازده شده بودند و به جمع آوری مال و ثروت کلان مشغول شده اند، در حکومت علوی به کار نگرفتند.

اتفاقا طلحه و زبیر به سبب اینکه خیلی زود با حضرت علی(ع) بیعت کردند انتظار داشتند که از پست های درجه یک و مشخصا حکومت کوفه و بصره برخوردار شوند، اما امیرالمومنین(ع) به سبب آلوده شدن به دنیا و ریخت و پاش ها و بذل بخش های ناحق خلفای پیشین خصوصا در زمان خلیفه سوم، حاضر نشدند از آنها در حکومت خود استفاده کنند و به همین دلیل به دشمنی با حضرت اقدام کردند و فتنه جمل را نیز پدید آوردند.

گفت و گو: محمد مهدی عنایت پور

 

 

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha