چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳ |۱۸ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 20, 2024
کد خبر: 362825
۳ آذر ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۵
منبری

حوزه/ چه زیباست که سخنران توسط خود و یا دیگری نقد شود و آسیب های جدی شخصیت خود و منبرهایش همواره مشخص و رفع گردد.

خبرگزاری «حوزه»، بخش نخست بایسته های یک منبر موفق به قلم ابومصطفی تبریزی را ارائه می دهد.

اشاره: هر مکتبی برای معرفی و گسترش فرهنگ خود، نیاز به تبلیغ و رسانه دارد. مکتب اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست. ساده‌ترین و در دسترس ‌ترین رسانه اسلام، منبر است که آن هم جایگاهش در اصلی‌ترین مرکز اسلامی یعنی مسجد می ‌باشد.

پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) پیش از ساخت مسجد بر مکان ‌های بلند می ‌ایستاد و مردم را مخاطب قرار می ‌داد. رفته رفته با ساخت مسجد، منبر به عنوان ابزاری ساده برای برقراری این ارتباط و ابلاغ پیام جدید، در کنار محراب مساجد بنا شد.

در طول تاریخ اسلام، در کنار نمازهایی که در مساجد اقامه می ‌شد. منبر نیز در نقش رسانه برای آموزش معارف اسلامی و بیان مسائل جاری روز مطرح شد. پند و اندرزی که بر روی منبر توسط شخصیت ‌های معنوی و با نفوذ اسلامی ایراد می ‌گردید، دل ‌ها را زنده و غفلت زدگان را بیدار می ‌کرد.

امروزه نیز گرچه وسایل و ابزارهای نوین و رسانه ‌های جمعی جهت تبلیغ دین، گسترش چشمگیری یافته، ولی با این همه منبر به عنوان یک رسانه تبلیغی قدرتمند و مقدّس نقش خود را حفظ کرده است.‌

* اولین منبر

علامه مجلسی(ره) در مورد اولین منبر در تاریخ اسلام می ‌نویسد: «وقتی حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) به مدینه هجرت نمود و مسجد نبوی را بنا کرد، در کنار محراب مسجد، درخت خرمایی خشک و کهنه بود و هرگاه حضرت خطبه می‌ خواند بر آن درخت تکیه می ‌کرد. یکی از مسلمانان پیشنهاد کرد: یا رسول اللّه! رخصت ده که برای شما منبری بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیری؛ و چون اجازه یافت برای حضرت منبری سه ‌پایه ساخت. اول مرتبه که آن حضرت بر روی منبر رفت؛ آن درخت همانند ناله ‌ای که ناقه در مفارقت فرزند خود کند، ناله نمود. پس حضرت از منبر به زیر آمد و درخت را نوازش کرد تا ساکت شد. حضرت فرمود: اگر من او را نوازش نمی ‌کردم تا قیامت ناله می ‌کرد.»[1]

قداست منبر

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) از همان صدر اسلام تلاش نمودند تا این رسانۀ سنّتی، قداست خود را حفظ کند. گرچه در برهه ‌ای از زمان ‌ها، نااهلان به این کرسی مقدّس تکیه زده ‌اند، ولی همچنان منبر بر قداست خود باقی مانده است.

خلیفه دوم در اولین روزهای خلافتش بر بالای منبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رفته و در مورد آیۀ شریفه: «النَّبیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم»[2] برای مردم صحبت می ‌کرد. امام حسین(علیه السلام) که در گوشه ‌ای از مسجد نشسته بود، با شنیدن سخنان تناقض ‌آمیز خلیفه از جایش بلند شد و با لحنی معترضانه فرمود:

«انْزِلْ ... عَنْ مِنْبَرِ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لَا مِنْبَرِ أَبِیکَ؛[3] از منبر پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرود آی این منبر پدر تو نیست».

عمربن خطاب گفت: راست می ‌گویی. بلی! این منبر پدر توست، نه منبر پدر من! بعد امام(علیه السلام) با استدلال ‌های محکم سخنان او را پاسخ داد. تا اینکه خلیفه دوم با خشم و ناراحتی تمام از منبر پایین آمد و با گروهی از یارانش به منزل امیرمؤمنان علی(علیه السلام) رفت و خطاب به آن حضرت گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت حسین چه چیزها که ندیدم! او در مسجد رسول الله با صدای بلند با ما سخن می‌ گوید و اوباش و اهل مدینه را بر من می ‌شوراند.[4]

طبق برخی از روایات یکی از نشانه ‌هایی که قبل از ظهور هویدا می ‌شود، خدشه‌ دار شدن قداست منبر است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به سلمان فارسی فرمود: «یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا ... وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ؛[5] سلمان! هنگام ظهور [یکی از نشانه ‌های آن این است که] بچه ‌های نابالغ بر منبرها می ‌نشینند.»[6]

* کارکردهای منبر

مهم‌ ترین کارکردهای منبر در جامعه اسلامی را می‌ توان در دو محور دانست:

1. رسانه ‌ای بانفوذ برای رساندن مسائل جهان اسلام؛

2. ابزاری مطمئن برای تبلیغ دین و آموزش معارف اسلامی. ‌

جایگاه اهل منبر

اهل منبر در فرهنگ اسلامی منزلت خاصی دارند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این خصوص می ‌فرماید: «أَ لَا أُحَدِّثُکُمْ عَنْ أَقْوَامٍ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ یَغْبِطُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْأَنْبِیَاءُ وَ الشُّهَدَاءُ بِمَنَازِلِهِمْ مِنَ اللَّهِ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ؛ آیا به شما خبر دهم از گروه ‌هایی که از پیامبران و شهیدان نبوده، ولی در روز رستاخیز پیامبران و شهیدان به جایگاه ‌های ایشان در پیشگاه الهی که بر منابری از نور است، غبطه می‌ خورند؟»

گفته شد: ای رسول خدا ایشان کیستند؟. حضرت فرمود: «هُمُ الَّذِینَ یُحَبِّبُونَ عِبَادَ اللَّهِ إِلَی اللَّهِ وَ یُحَبِّبُونَ اللَّهَ إِلَی عِبَادِهِ؛ آنها کسانی هستند که بندگان خدا را نزد خدا محبوب می ‌کنند و خدا را نزد بندگانش محبوب می ‌گردانند.

اصحاب گفتند: محبت خدا بر دل بندگان افکندن را فهمیدیم، ولی ندانستیم بندگان را چگونه محبوب خداوند قرار می‌دهند؟.

آن حضرت(صلی الله علیه و آله)فرمود: «یَأْمُرُونَهُمْ بِمَا یُحِبُّ اللَّهُ وَ یَنْهَونَهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ اللَّهُ فَإِذَا أَطَاعُوهُمْ أَحَبَّهُمُ اللَّهُ؛[7] بندگان را به آنچه خداوند دوست دارد، فرمان می‌ دهند و از آنچه ناخوشایند اوست باز می‌دارند و هر گاه از آنان اطاعت کنند خداوند ایشان را دوست می‌ دارد.

** نکته ‏هایی برای ارائه منبر موفق‏

* ایمان به گفتار با تمام وجود

اهل منبر برای موفقیت در رساندن مطالب، نیاز به باور قلبی بر سخنان خود دارند؛ یعنی به قول استاد ما فقط نقّال [نقل کننده] سخن نباشند که مطلبی را حفظ کرده و طوطی ‏وار برای دیگران بگویند. گوينده اگر خودش از روي دليل و برهان معتقد به گفته ‏هایش نباشد، مخاطبش بهره ‏ای شایسته از وی نبرده و سخنانش به عمق جان شنونده نفوذ نخواهد کرد. مثل مؤذن حمص می ‏شود که در اذان مي‌ گفته: «اهل حمص يشهدون ان محمداً رسول‌الله».

منبری باید بداند که شنونده فقط گوش نمی ‏کند، بلکه کلمات را با تمام قوا احساس می ‏کند و متوجه می ‏شود که این سخن را از شخصی معتقد می‏ شنود یا غیرمعتقد. آری تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید.

در واقع باید گفت؛ اگر حقیقت گفتار از تمام وجود گوینده [ نه فقط از سخن وی] منتشر شود؛ مخاطب، کاملاً آن را احساس خواهد کرد.

‏‏‏‏‏‏* آشنائی با منابع موثق دینی و اطلاعات عمومی روز

اهل منبر زمانی در کار خود موفق خواهند بود که با علم و آگاهی و بصیرت کامل در مورد موضوع بحث، بر منبر نشسته و سخنرانی کنند و گر نه به مقصود نخواهند رسید. دعوت به خدا باید با بینش کامل و اطلاع از منابع موثق صورت گیرد؛ همچنان که قرآن از زبان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می‏فرماید: «أَدْعُواْ إِلىَ اللَّهِ عَلىَ‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنى‏؛[8] من و پيروانم، با بصيرت كامل، مردم را به سوى خدا دعوت مى ‏كنيم.»

حافظ می‏گوید:

‏امام صادق(علیه السلام) نیز در همین راستا می ‏فرماید: «مَنْ دَانَ اللَّهَ‏ بِغَيْرِ سَمَاعٍ عَنْ صَادِقٍ‏ أَلْزَمَهُ اللَّهُ الْبَتَّةَ إِلَى الْعَنَاءِ؛‏[9] هر كه بدون شنيدن و فراگرفتن از امامى صادق، خدا را پرستش كند قطعاً خدا او را ملازم با رنج و مشقت سازد.»

‏تسلط به آیات وحی و رجوع به تفاسیر معتبر، آشنائی اجمالی با روایات اهل بیت(علیهم السلام) که در مجامع و کتب معتبر دینی گرد آمده است؛ همانند نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، اصول کافى یا سفینۀ البحار، مفاتیح و آشنائی با عالمان تأثیرگذار و صاحب اندیشه، بر یک منبری ضرورت دارد.

مباحث اخلاق، احکام و مسائل شرعى، اطلاع از تاریخ معصومین(علیهم السلام)، مطالعات عمومى مورد نیاز، اطلاع از اخبار جهان اسلام، آمار، گزارشها، تحلیل هاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى، داستان، شعر، ضرب المثل، سخنان و حکایات لطیف جهت تحلیل و تشریح معارف الهی و مطالعه یک دوره کوتاه تاریخ عمومى جهان و ایران، شناخت ادیان و فرقه ها، توفیقات یک منبری را افزایش می ‏دهد.

درست است که ظاهر خوب یک منبر، اعم از فنون خطابه، ظاهر سخنران، چینش مطالب، بهره‏ گیری از عبارات زیبا و... به درک مطلب کمک می ‏کند ولی مهم ‏ترین بخش منبر، همان محتوای آن است. ‏

* مطابقت گفتار با رفتار

ارائه منبر موفق ـ هرچند با قوی ‏ترین و کاربردی ‏ترین شیوه ‏ها باشد ـ بدون عمل گوینده به آنچه خود می ‏گوید، تأثیر چندانی نخواهد داشت. قوی ‏ترین و مشهورترین گویندگان تاریخی وقتی عمل را با گفته ‏هایشان مطابق نکرده ‏اند، تمام بافته ‏هایشان پنبه شده و سخنانشان بی تاثیر گردیده است.

خداوند به اینگونه دعوت ‏کنندگان بی ‏عمل چنین هشدار می ‏دهد: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُم»؛[10] آيا مردم را به نيكى امر نموده، اما خودتان را فراموش می ‏کنید!»

* به اندازه سخن گفتن

منبر باید به اندازه و مناسب با حوصله مخاطب بوده و تا حد امکان کوتاه باشد تا موفقیت را در پی داشته باشد.

امام هفتم(علیه السلام) فرمود: «مَنْ.. مَحَا طَرَائِفَ حِكْمَتِهِ بِفُضُولِ كَلَامِهِ.. فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِه‏؛[11] هرکس با سخنان اضافی، زیبایی های حکیمانه گفتارش را نابود کند، همانند این است که به یاری هوای نفس، عقلش را نابود کرده است.»

واعظی که در محضر استاد اهل منبر مرحوم جناب فلسفی منبر رفته بود، می ‏گفت: دیدم در مقابل منبر در منزل آن مرحوم این عبارت را نوشته ‏اند: حداکثر بیست دقیقه!.

* اجتناب از تكرار غیر مناسب

از عوامل توفیق در منبر می‏ توان به نوع سخن گفتن و عدم تکرار گفته ‏های قبلی اشاره کرد. سخن هر قدر هم زیبا باشد، اما تکرار بی‏ مورد، لذت آن را از بین برده و در شنونده تنفر ایجاد می ‏کند؛ و باید گفت، احساس تکرارى بودن سخنرانى یکى از خصوصیات منبر ناموفق است.

‏البته گاهى، مطالب تکرارى برای مخاطب خوشایند و مفید است. آیات الهی، مواعظ حکیمانه و روضه ‏ها با آن که همیشه تکرار می ‏شوند، ولی مطلوب بوده و گیرا می ‏باشند. در قرآن هم تکرارهای مناسب به طور متعدد آمده است.

‏‏اگر یک منبری، مواعظ و نکات مهم را هنرمندانه تکرار کند، مخاطب، احساس خوبی خواهد داشت. در این صورت، دوباره گفتن نه تنها نامطلوب نخواهد بود، بلکه بر کیفیت سخن هم می ‏افزاید.

احساس تکرارى بودن، زمانى در مخاطب ایجاد مى ‏شود که سخنران با همان جملات، الفاظ و مثال هاي قبلی، یک موضوع را چندین بار تکرار کند. در این صورت، سخنان ما هر قدر هم شیرین و دلنشین باشند؛ اما با تکرار محتوا و الفاظ، زیبائی اش را از دست خواهد داد‏‏.

* مخاطب شناسی

‏یکی از نشانه ‏هاي منبر موفق، شناختن مخاطب و اطلاع از احوال و افکار مخاطب است. سطح سخن و همچنین زمان منبر را باید با توجه به فهم و حوصله مخاطب تنظیم نمود.

‏‏از شیوه‏های سنجش مخاطب، خنداندن و گریاندن و به تعجب واداشتن و او را از حالی به حال دگر بردن است و منبری می ‏تواند همراهی و عدم آن را از حال مخاطب احساس کند.

رضایت مندی و عدم آن را هم باید در نظر گرفت. مثلاً اگر مخاطب از منبری، بهره برده و از او راضی باشد، در حین سخنرانی از خود عکس‏العمل نشان می ‏دهد. پس منبری باید کیفیت و کمّیت سخنرانی خود را با عکس ‏العمل مخاطب تنظیم کند.

منبریِ موفق حتماً مخاطبین خود را سنجیده و با توجه به آن به ادامه سخنرانی ‏اش می ‏پردازد.

* نقد و آسیب شناسی

چه زیباست که سخنران توسط خود و یا دیگری نقد شود و آسیب های جدی شخصیت خود و منبرهایش همواره مشخص و رفع گردد. این فراز از کلام امام سجاد(علیه السلام) در دعای مکارم الاخلاق بهترین رهنمود برای اهل منبر است که می ‏فرماید: «اللَّهُمَّ.. وَفِّقْنِي لِطَاعَةِ مَنْ‏ سَدَّدَنِي‏، وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي‏؛[12] خداوندا مرا به پیروی از کسانی که به سوی صلاح ارشادم می ‏کنند و راه صحیح را نشانم می ‏دهند موفق بدار.»

‏‏یکی از دوستان منبری اهل خراسان بارها از حقیر و سایر دوستان خواسته که منبرهای وی، یا حداقل صدای ضبط شده ‏اش را گوش داده و تذکرات اصلاحی لازم داده شود. این شیوه کاربردی در توفیقاتش مؤثر بوده است.

امام حسین(علیه السلام)در این زمینه می ‏فرماید: «مِن دَلائِلِ العالِمِ انتِقادُهُ لِحَدیثِهِ...؛[13] از نشانه ‏های انسان دانشمند این است كه سخن خویش را نقادی کند.»

نقد یک منبر

آیت الله سید حسین فاطمی قمی ـ از شاگردان برجسته میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ـ می ‏گويد: من در ايوان مدرسه فيضيه پس از نماز ظهر و عصر و خاتمه فرمایشات ایشان به عادت همه روز، منبر می ‏رفتم، روزي قبل از ذکر مصیبت خاطره ‏اي را از تفريح اهل علم نقل كرده و گفتم چرا باید اهل علم در ماه رمضان كه ماه عبادت است به تفریح بروند؟ و به سایرین از جلالت این ماه تذکر ندهند؟ آن روز گذشت.

صبح روز دیگر در مسجد بالاسر پس از نماز خواستم سؤالی از ایشان کنم؛ تا چشم شریفش به من افتاد، مرا در معرض عتاب درآورده و فرمود: دیدی روز قبل چه کردی در حضور اشخاص مختلف از عوام و غیره؟! چرا باید به این صورت اسم اهل علم و علما را ببری؟ مگر تفریح، غیرمشروع است؟ سر به زیر انداخته و عرض کردم: خطا رفتم اکنون بفرمایید چه باید کرد؟ فرمود: منبر برو و بگو من خطا کردم!.

برای من مشکل بود خطای خود را اظهار کنم، ولی سخنش در ذهنم بود، تا اینکه یک روز آقا شیخ ابراهیم تُرک زیر بغل مرا گرفت و به سختی مرا بلند کرد و گفت: تو باید امروز به جای من منبر بروی. من نیز منبر رفتم، هنگام سخنرانی، فرمایش آن مرحوم به یادم آمد و گفتم: در آن روز که گفتم چرا باید اهل علم در ماه رمضان به تفریح بروند، من خطا کردم! چیزی از اهل علم ندیدم؛ ذکر مصیبت کرده فرود آمدم.

البته انتقاد هم باید منصفانه بوده و بعد از بیان نقاط مثبت یاد شود.

پاورقی:

[1]. حیوة القلوب، محمد باقر مجلسی، نشر سرور، قم، 1384ش، ج3، ص521.

[2]. احزاب/ 6.

[3]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفا، بیروت1403ق، ج30، ص47.

[4]. همان، ص48.

[5]. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص304.

[6]. معنای حدیث این است که: [متأسفانه] کسانی مدیریت منبر را به عهده می‌ گیرند که از نظر سن،‌ دوره نوجوانی را می ‌گذرانند و افراد مسنّ و با تجربه از منبرها محروم می ‌شوند. امّا معنای دیگر این است که: [متأسفانه] کسانی مشغول تبلیغ دین می ‌شوند که شرایط منبر را نداشته و از نظر علمی و فکری و معنوی بالغ نشده ‌اند.‌

[7]. روضة الواعظین، فتال نیشابوری، طبع قدیم، قم، 1375ش، چاپ اول، ج1، ص12.

[8]. یوسف / 108.

[9]. الكافي، محمد بن یعقوب كلينى، دار الکتب الإسلامية، تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج‏1، ص377.

[10]. بقره :44

[11]. كافي، کلینی، ج‏1، ص17.

[12]. صحیفه سجادیه، امام سجاد(علیه السلام)، نشر الهادی، قم، 1376ش، ص94.

[13]. تحف العقول، ابن شُعبه حَرّانی، تصحیح: علی اكبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1363ش، ص‏248.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی معاونت تبلیغ، ذی طوی، ابومصطفی تبریزی با اندکی تغییر از سوی خبرگزاری حوزه.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha