سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، حاج شیخ ابوالقاسم حجتی از عالمان نامدار گیلان بود که عمری را در تحصیل و تهذیب سپری کرد.
لشت نشاء، يكي از بخش هاي تابعه شهرستان رشت است كه در 25 كيلومتري شرق آن واقع شده و در طي دو قرن اخير، علاوه بر مواهب طبيعي، از مواهب معنوي و علمي فراواني هم برخوردار بوده است. دانشمندان و عالمان و انسان هاي آزاده و فرهنگ دوستي از اين ناحيه برخاسته اند كه نام اغلب آنان به علت معروفيت شهر رشت و يا از عدم اطلاع تاريخ نويسان از زادگاه اصلي آنان، در مراكز علمي به رشتي و گيلاني شهرت يافته اند.
* ولادت
عالم جليل القدر آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم حجتي يكي از عالمان بزرگ و از استوانه هاي علمي و معنوي است كه ساليان متمادي عمر شريف خود را در تبليغ و ترويج دين و تدريس علوم آل محمد(ص) سپري ساخت.
اين عالم رباني در حدود سال 1310 ق، در خانواده اي مشهور به فضيلت و تقوا در لشت نشاء ديده به جهان گشود.
پدر بزرگوارش شيخ حسين، اصالتاً اصفهاني بود كه براي تبليغ و ترويج معارف ديني در لشت نشاء رحل اقامت افكند و با بانويي صالح و پرهيزگار ازدواج نمود. شيخ حسين حجّتي، از وعّاظ متقي و از عالمان پرهيزگار و زاهد منطقه
به شمار مي رفت.
شيخ ابوالقاسم حجتي در دامن خانواده اي كه با كار كشاورزي رزق طيبّب و حلال به دست مي آورند، رشد كرد.
* دوران علم آموزی
ابوالقاسم حجتي دوران كودكي را در لشت نشاء سپري نمود و هنوز شش سالش تمام نشده بود كه با تشويق هاي مكرّر پدر زاهد و مادر صالحش براي فراگيري قرآن راهي مكتب خانه محل گرديد. در زمان هاي قديم مرسوم بود كه معلّمان طالقاني براي ياد دادن قرآن به بچه ها و تأمين معاش خويش از طالقان به گيلان مي رفتند و قرآن و ادبيات فارسي را به فرزندان اين مرز و بوم مي آموختند.
مرحوم آيت الله حجتي، بعد از سپري كردن دوران كودكي و نوجواني، به سبب علاقه زیاد و تشويق هاي والدين خود، راهي حوزه علميه رشت گرديد و دروس مقدمات، ادبيات و سطوح متوسط فقه و اصول را نزد استادان بزرگ فرا گرفت. معظم له در همين دوران، در حوزه علميه رشت، با چهره هايي همانند آيات بزرگوار: سيد حسن بحرالعلوم، سيد محمود ضيابري، شيخ محمّد خورگامي، سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي، سيد رضي رودباري، ميرزا علي اكبر طلوعي (صاحب ديوان طلوعي)، آشنا گرديد كه بعد، همگي آنان در شمار استوانه هاي علمي قرار گرفتند.
انقلاب مشروطه
دوران تحصيلي آيت الله حجتي در رشت، مصادف با انقلاب مشروطه به رهبري آيات عظام: آخوند خراساني و ملا عبدالله مازندراني بود. علما و بزرگان رشت نيز نقش فعالانه و عالمانه اي داشتند و در مردم نيز شور و انقلاب و تظاهرات عجيبي مشاهده مي شد.
مرحوم حجتي در اين ايام جزء طلاّب انقلابي و پرشور بود و در مجالس گوناگون مردم را با سخنراني هاي خويش تشويق به تبديل حكومت استبداد به مشروطه مي كرد. گرچه تلاش هاي مرحوم حجتي و ساير همفكران و طلاّب روشنفكر بر اثر مرگ مشكوك رهبران مذهبي و اعدام شيخ فضل الله نوري و انقلابيون آزادي خواه و خيانت برخي از افراد وطن فروش به نتيجه نرسيد و از دل مشروطه، حكومت استبدادي رضاخان بيرون آمد، اما مرحوم حجتي عقيده داشت كه به وظايف شرعي خود عمل كرده است؛ چرا كه او خود را مأمور به وظيفه مي دانست، نه مأمور به نتيجه.
* استادان
آيت الله حجّتي در ايام اقامت خود در رشت، تحصيلات مقدماتي خويش را تا اتمام لمعه در نزد استاداني همانند: آيت الله آقا سيد عبدالوهاب ضيابري، - از علماي موجّه و يكي از رهبران مشروطه در گيلان - ، آقا شيخ محمد صيقلاني و آقا شيخ محمد رزگر و... آموخت.
* هجرت به نجف
آيت الله حجّتي بعد از اتمام لمعتين در رشت، بار سفر بست و راهي حوزه علميه نجف اشرف گرديد. وی براي كسب معارف و طي مدارج و مراحل عالي علمي و معنوي، نزد استادان فرزانه آن ديار مقدس، زانوي ادب بر زمين زد و از خرمن دانش بيكران آنان خوشه ها برچيد. آن بزرگوار به مدت دوازده سال در نجف اشرف اقامت گزيد كه اين دوران را بايد دوران شكوفايي وي نامگذاري كرد.
* استادان
وي در بدو ورود به نجف اشرف در درس استادان بزرگواري همچون: آيات عظام: ميرزا آقا اصطهباناتي، شيخ فتّاح نجفي، شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي حضور يافت.
آن گاه دروس خارج فقه و اصول را از محضر آيات بزرگوار: شيخ شعبان گيلاني، ميرزا حسين نائيني، شيخ ابوالحسن موسوي اصفهاني، شيخ ضياءالدّين عراقي، آيت الله سيدحسين اشكوري، علامه شيخ محمدجواد بلاغي فرا گرفت.
شيخ ابوالقاسم حجّتي به سبب داشتن پشتكار، جدّيت، تلاش مستمر و حافظه قدرتمند توانست از همه مراجع و اعلام ياد شده اجازه اجتهاد دريافت نمايد. آن بزرگوار خود نيز در ساليان اقامتش در نجف اشرف، سطوح مختلف حوزه را براي عده اي از فضلا تدريس مي کرد.
* برگشت به وطن
آيت الله حجتي بعد از دوازده سال اقامت در حوزه نجف و بهره گيري از دانش فراوان فرزانگان علمي و معنوي آن سامان به زادگاه خويش مراجعت نمود و مورد استقبال علما و مردم آن ديار قرار گرفت. وي به دعوت علماي رشت به اين شهر رفت و به مدت بيست سال در آنجا اقامت گزيد و به اقامه نماز جماعت و تدريس در مدارس ديني و تبليغ معارف ديني و احياي آثار اسلامي همّت گماشت.
آثار و خدمات ديني
اقامه نماز جماعت:
آيت الله حجّتي در بدو ورود، در مسجد سيد ابوالقاسم رشت به اقامه نماز جماعت پرداخت و چون مقيد بود كه بعد از نماز منبر برود، در مدت كوتاهي مواعظ و نصايح حكيمانۀ وي مورد علاقه اقشار مردم قرار گرفت. همين امر باعث شد كه مردم محله ميدان هم از وي بخواهند كه در مسجد آن محلّه نيز اقامه نماز جماعت نمايد. آيت الله حجّتي بدان جهت اقامه نماز جماعت را در آن مسجد پذيرفت كه آن مسجد را تعمير كند و از حالت متروكه بودن بيرون آورد. اين اقدام معظم له باعث گرديد كه آن مسجد قديمي به طرز آبرومندي مرمت شود به طوري كه پررونق ترين و آبرومندترين مساجد شهر رشت درآمد.
اشتغال به وعظ و خطابه:
آيت الله حجّتي معتقد بود هر كسي كه به كسوت روحانيت درآمده، بايد به قدر توانايي خويش به اسلام و مسلمين و پيشبرد اهداف عالي مكتب جعفري (ع) كمك نمايد. او ديده بود كه برخي از روحانيان با وجود قدرت علمي و فقهي، فقط به اقامه نماز جماعت قناعت مي ورزند و منبر رفتن و پند و اندرز دادن را دون شأن خود مي دانند و از نشر معارف و ترويج دين عملاً امتناع مي ورزند. وی اين شيوه برخي از روحانيان را نمي پسنديد؛ بلكه او اعتقاد داشت كه آنها بايد مردم را با مواعظ، خواندن روايات و منبر رفتن ارشاد كنند و اصولاً فلسفه خواندن دروس علوم اسلامي اين است كه مردم را هدايت و ارشاد كنند تا همگي سعادتمند شوند.
وي در جواب كساني كه با لحن دوستانه و دلسوزانه به او اعتراض مي كردند كه شما با وجود اين موقعيت علمي، صلاح نيست به منبر برويد؟ گفته بود: در منبر رفتن، مطامع مادّي در نظر نيست؛ بلكه اين كار وظيفه است و هركس وظيفه خويش را شناخت، بايد بدان عمل نمايد. او منبر رفتن را عار و ننگ نمي دانست؛ بلكه عاشقانه و خالصانه به منبر مي رفت و سخن مي گفت و قلب هاي غفلت زده جامعه را متوجه خدا و برنامه هاي مترقّي اسلام مي كرد. عجيب اين كه او حتي مقيد بود در همان زمان محدود، بعد از مواعظ اخلاقي به ائمه (ع) توسل جويد و روضه بخواند.
قرآن و اهل بیت (ع):
در ايّام رمضان، محرم و صفر در منابر فقط تفسير قرآن و شرح احوال ائمه (ع) را مي فرمود كه بسيار مورد پسند توده هاي مردم واقع مي شد. او معتقد بود كه قرآن و اهل بيت (ع) دو امانت گرانبهاي رسول خدا، در اين عصر و زمانه، مهجور و غريب اند و علت مهجوري را عدم شناخت اين دو گوهر گرانبها مي دانست و مي گفت: اگر كسي قرآن و اهل بيت پيامبر (ص) را شناخت، قطعاً اين شناخت به او كمك خواهد كرد تا جاذبه هاي شيرين آن را در كامش احساس كند؛ چرا كه محبّت و علاقه به دنبال شناخت مي آيد و محبّت كه ايجاد شود، طبعاً اطاعت پذيري مردم هم به دنبال آن خواهد آمد.
او بارها مي گفت: اساس اسلام، معرفت است. معرفت خدا، قرآن، اهل بيت (ع)؛ و آناني كه معرفت ندارند، بيراهه مي روند و كج انديش و منحرف مي گردند. يكي از مؤمنان اهل رشت مي گويد: آن طوري كه او درباره قرآن و اهل بيت (ع) سخن مي گفت، ما با همه معلوماتمان جاهل محض بوديم و مطالب او براي ما كه سن و سالي از ما گذشته بود، تازگي داشت.
* ویژگی اخلاقی
آيت الله حجّتي مهمان دوست و مهمان نواز بود و شايد هيچ شبي نبود كه ميهان نداشته باشد. اهل نماز شب و نافله هاي مستحبي بود و مراقبت داشت كه آنان را ترك نكند. دائم الذّكر بود و اذكاری را همواره بر زبان جاري مي ساخت. وی مقيّد بود كه هر روز زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخواند. در طول بيست سال اقامت در رشت، در مسجد كاسه فروشان، مسجد آقا سيدابوالقاسم و مسجد ميدان در سه وعده اقامه جماعت داشت.
در روزهاي جمعه مقيد به انجام آداب و سنن اسلامي همانند دعاي ندبه و دعاي سمات بود. او علاوه بر تدريس در مدرسه كاسه فروشان، براي عده اي از طلاب در منزل نيز تدريس خصوصي داشت. در زماني كه وی به رشت آمده بود، تقريباً روضه خواني در همه جا ممنوع بود، اما او مجالس روضه را در منازل همگاني كرد و هنوز هم اين سنّت جاريه وی باقي است.
* هجرتي دوباره به قم
آيت الله حجّتي در اواخر عمر تمايل داشت كه در يكي از حوزه هاي بزرگ نجف يا قم باشد و چون استادان بزرگوار وی در نجف همگي درگذشته بودند و از طرفي، آوازه و شهرت علمي حوزه علميه تازه تأسيس قم را شنيده بود، تمايل پيدا كرد كه به اين حوزه جوان برود. لذا در حدود سال 1330 ش. به قم رفت و در اين شهر ساکن شد و و از محضر علمی حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) استفاده كرد.
آيت الله حجّتي در تكيه آقا سيدحسن قم براي عده اي از فضلا تدريس مي كرد و در سه وعده، در مسجد رضوي (واقع در چهارراه بازار، ابتداي خيابان باجك قم) اقامه نماز جماعت کرده و به وعظ و خطابه مي پرداخت.
* فرزندان
آيت الله شيخ ابوالقاسم حجّتي، قبل از هجرت به نجف اشرف، با بانويي صالح، مؤمن و علوي ازدواج كرد كه ثمرۀ اين ازدواج پنج فرزند: چهار دختر و يك پسر بود.
تنها فرزند ذکور مرحوم حجت الاسلام والمسلمين شيخ حسن حجّتي خطيب و واعظِ نامدار و مسئول نشريه ديني راه حق بود كه در پنجم آبان 1338 ش. در جاده قم - اصفهان تصادف كرد و پيكرش با تشييع باشكوه در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد.
* رحلت
آيت الله حجّتي پس از عمري تلاش در راه اسلام، سرانجام در صبح روز 25 محرم، مصادف با روز شهادت امام سجاد(ع)، سال 1387 ق. (1344 ش) بعد از اداي فريضه صبح و انجام تعقيبات، دچار سكته قلبي گرديد و روحش به ملكوت اعلي پرواز كرد. پيكر پاكش، پس از انتقال به مسجد صفّي رشت، با شركت گسترده مردم و علما و مسئولان ادارات دولتي تا ميدان صيقلان رشت تشييع گرديد و آن گاه آيت الله ضيابري بر او نماز گزارد. سپس جنازه او براي تدفين به قم انتقال يافت و از مسجد رضوي (خيابان باجك) كه محل اقامه نماز جماعت ايشان بود، با حضور گسترده مردم، علما و بزرگان به سوي حرم حضرت معصومه(س) تشييع شد و در كنار قبر جوان برومندش در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد.
منبع: ستارگان حرم، ج، 17، ص 203-186. محمدتقي ادهم نژاد لنگرودي