خبرگزاری «حوزه» / مرحوم آیت الله حاج شيخ عزيزالله عُطاردي از محققان و پژوهشگران برجسته معاصر، بسيار سختكوش، پركار، قانع و با اعتماد به نفس عالى و در عين حال نزد عموم ناشناخته است و ثمره قريب 70 سال تلاش علمي استاد، تحقيق و تأليف 70 عنوان كتاب در يكصد و شصت مجلدّ، پيرامون حديث، نهجالبلاغه، تاريخ، جغرافيا، ادبيات، فهرستنگارى، سفرنامه و ترجمه متون كهن عربى و در راس آنها مسانيد اهلبيت(ع) است.
در آستانه برگزاری «همایش ملی عطارد خراسان» خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در مشهد به سراغ حجتالاسلام والمسلمین عسکری، از همکاران علمی و پژوهشی مرحوم آیت الله عطاردی رفته و پیرامون ابعادشخصیتی علامه به گفتگو نشسته که حاصل آن در ادامه می آید.
*چگونه با آیت الله عُطاردی آشنا شدید؟
پدربزرگم با پدر آیت الله عطاردی دوست بود و من نیز در دوران نوجوانی و قبل از طلبه شدن یعنی در سال 1353 شمسی ایشان را از نزدیک دیدم، این دیدار قبل از تشرف به مکه و مدینه و برای خداحافظی با خویشاوندان انجام شده بود. به طور قطع، از برکات این دیدار ایجاد جرقه معنویت خواهی و پشتکار در بحث دین پژوهی در ذهن بنده بود.
پس از این دیدار، ارتباط و آشنایی بیشتر شما با آیت الله عطاردی چگونه شکل گرفت؟
بعدها آیت الله عطاردی را از طریق کتاب شهید مطهری(ره) که در تهران با ایشان ارتباط دوستانه داشت، بیشتر شناختم. به ویژه اینکه آن شهید والا مقام در آثار خود از علامه عطاردی یاد کرده اند که ظاهرا در همان کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» حدود 40 صفحه مطلب از ایشان استفاده شده است.
خیلی دوست داشتم آیت الله عطاردی را ببینم تا اینکه در زمان برگزاری کنگره جهانی حضرت رضا(ع) به عنوان یکی از مسئولان فعالیت داشتم و در جلسه مقدماتی که از چهره های برجسته ای مانند آیات عظام مکارم شیرازی، جوادی آملی و سبحانی دعوت شده بود، حضرت آیت الله جوادی آملی تاکید کردند که مسند الرضا(ع) آیت الله عطاردی را که با تاکید آیت الله میلانی چاپ شده بود، به عنوان یک ماخذ ارزشمند به دستشان برسانیم.
در این جلسه، حجت الاسلام و المسلمین سید جواد شهرستانی، نماینده آیت الله العظمی سیستانی نیز پیشنهاد دادند که آیت الله عطاردی به عنوان یک عالم، مولف و دایرة المعارفی سیار، به مشهد دعوت شوند که برای انجام این کار مامور شدم.
جالب است بدانید که حضرت آیت الله جوادی آملی برای این کنگره دو مقاله علمی با عنوان «امام الرضا(ع) و الفلسفه الالهیه» و «والقرآن الحکیم» ارائه داده که از مسندالرضا(ع) آیت الله عطاردی به عنوان منبع احادیث استفاده کرده بودند.
یکی از برکات همین کنگره نیز این بود که تابستان هایی که حضرت آیت الله جوادی آملی در مشهد حضور داشتند، هر دو متن مقاله های مذکور را به صورت خصوصی برای حدوداً 15 نفر از مسئولان برگزاری کنگره و برخی دوستان تدریس می کردند.
خلاصه پاسخ این سئوال این شد که به عنوان یک ماموریت به تهران رفته و خدمت علامه رسیدم. ایشان ابتدا برخی از خاطرات بزرگان حوزه خراسان را نقل کردند و سپس این دعوت را با اشتیاق برای اقامت در فصل بهار و تابستان در مشهد پذیرفتند.
برای انجام فعالیت های پژوهشی به ویژه کارهای مربوط به کنگره جهانی حضرت رضا(ع) چه همکاری با علامه داشتید؟
در آن روزها و پس از حضور ایشان در مشهد، اغلب در دانشگاه علوم اسلامی رضوی و برخی وقت ها در منزل شان یا حتی سفرهای علمی، تحقیقاتی و پژوهشی به صورت مستمر با علامه همکاری داشتم که مهم ترین بخش کاری در زمینه بازبینی مسند الرضا(ع) و تالیف و چاپ مسند الکاظم(ع) و مسند الجواد(ع) بود.
همچنین، در بخش تاریخ و فرهنگ خراسان به صورت خاص با ایشان همکاری داشتم و در ادامه نیز با روحیه و منش اخلاقی ای که داشتند، از ما خواستند تا در ارتباط با تاریخ آستان قدس رضوی و مشهد کمک شان کنیم که در این زمینه نیز همکاری شد.
ظاهرا هنگام کشف کاخ در کوه شاه جهان توسط آیت الله عطاردی همراه ایشان بوده اید، لطفا از چگونگی این کشف بگویید.
در یکی از سفرهایی که با ایشان برای تنظیم و تالیف بخش کوه شاه جهان به این منطقه داشتم، آیت الله عطاردی می گفت که در کتابخانه ای در هند دیدم که این نقطه سوق الجیشی بوده و چشم انداز خوبی داشته و شاه جهان از آنجا مناطق اطراف را نگاه می کرده است. در این سفر از چشمه این کوه حدود 40 متر به سمت غرب رفتیم تا به نقطه مورد نظر رسیده و پس از کندن زمین به دهانه نورگیر و ساختمانی رسیدیم که حالت تشت سیمانی داشت؛ مرحوم علامه از آن نورگیر چراغی را به پایین گرفت و مشخص شد که کاخ شاه جهان بر بلندای کوه قرار دارد؛ البته ورودی مسدود و امکان رفتن به داخل آن نبود. ایشان می گفت معمولا شاهان و بزرگان قبایل کاخ خود را بر بلندای کوه می ساختند تا به اطراف احاطه داشته باشند.
واقعیت امر این بود که این سفر کلاس درس عملی لذت بخشی برایم بود. به ویژه آنجا که با یک فیش نگاری از کتابی در هند به پژوهش میدانی می پردازد و قلعه شاه جهان را کشف می کند.
اگر بخواهید آیت الله عطاردی را به عنوان الگو معرفی کنید، چه ویژگی هایی را بیان می کنید؟
آیت الله عطاردی شاگرد مرحوم آیت الله العظمی خویی(ره) و مرحوم حکیم بوده و از مراجع، اجازه نقل حدیث دارد و از علامه امینی صاحب الغدیر، مرحوم غفاری موسس مکتبه الصدوق و نیز صاحب الزریعه به عنوان یک الگو یاد می کند.
همچنین، برداشتم این است که ایشان به علت جهان بینی و سفر به مناطق مختلف دنیا، از جامعیتی برخوردار و مهمترین امتیازش نظم و استفاده حداکثری از زمان بود که همین امر یکی از عامل های موفقیت و امکانی برای مطالعه در دست کم 200 کتابخانه خارج از ایران به وسعتی مانند کتابخانه های آستان قدس رضوی و آیت الله مرعشی نجفی(ره) در دو موضوع مسانید و تاریخ خراسان و نیز موضوع های متنوع دیگر بوده است.
از طرفی علاوه بر اینکه از قدیم با پشتکار، تمرین و ممارست کار خود را به پیش می برده، همت و علاقه زیادی به مطالعه داشته است.
در همین زمینه تعبیر زیبایش این است که مادر وی در کودکی کتاب از دست ایشان می گرفته و می گفته که از بس می خوانی، دیوانه می شوی. علامه ضمن تجلیل از روابط عاطفی خود با مادرش «شیرین خانم»، می گفت به جهت عشق سرشارش به مطالعه از خواندن کتاب، نوشتن و ضبط مطالب خسته نمی شود. با این نگاه در سنین هشتاد و چند سالگی این بیت را می خواند که «لا تعجبوا من حدیث عشقی» «لان هذا الهوا قدیم».
همچنین، توجه داشته باشیم که ایشان در احیای تراث ائمه(ع) و تاریخ و تمدن دینی در نوع خودش بی نظیر بوده است، به عنوان نمونه در ارتباط با چهارده معصوم(ع) ابتدا شرح حال نگارش کرده و در بحث رجال خیلی متبحرانه بررسی و فرزندان و شاگردان شان را معرفی کرده و سپس به احادیث پرداخته است و با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان به سبک زیبایی از کتاب های اربعه شیعه، مسانید را تالیف کرده است که هم اکنون برای همه مراکز علمی به عنوان «باقیات الصالحات» آن مرحوم مورد استفاده می باشد.
یکی از معیارهای الگوهای حوزوی، اخلاق و منش بزرگوارانه است که به طور حتم این خصوصیت در وجود آیت الله عطاردی نیز وجود داشته، این ویژگی ایشان را چطور می توانید تبیین کنید؟
آیت الله عطاردی در زمان سکونت در تهران و قبل از پیروزی انقلاب، کتاب عبدالعظیم حسنی(ع) را نوشته بودند که معروفیت خاصی پیدا کرد و ظاهرا برخی از افراد پیگیر بودند تا هدیه ای به این علت از سوی شاه برای مولف دریافت کنند که علامه به همین خاطر و برای اینکه این اقدام صورت نگیرد و جایزه ای دریافت نکند و به این موضوع تن ندهد، با مناعت طبعی که داشت، راهی مشهد شد.
*ماجرای ازدواج آیت الله عطاردی
در همین راستا، خودش در حالتی از روی عشق و اشتیاق، می گوید که از امام رضا(ع) خواستم همسری که شرایط کاری و معنوی مرا درک کند، به عنوان جایزه و صله آن کتاب برایم تقدیر شود.
در همین زمینه، می گفت که در یکی از روزها در مدرسه مروی در حال خوردن نان و ماستی به عنوان ناهار بودم که فردی (که توصیف آیت الله عطاردی را از شهید مطهری(ره) شنیده بود) آمد و مرا به خانه اش دعوت کرد؛ آن آشنایی موجب شد که با دختر این مرد که دفتردار مدرسه علوی بود، ازدواج کنم که بعدا فهمیدم، آن مرد برادر بزرگتر شهید رجایی است.
جالب است بدانید که خانم آیت الله عطاردی بیش از 80هزار صفحه از مسندها و تاریخ و فرهنگ خراسان را تایپ کرده و در واقع در کارهای پژوهشی وی، همراه بوده است. به طور کلی فرزندان و داماد آن مرحوم نیز با توجه به استنباط خود از کار علامه، همکاری داشته اند.
ایشان همواره می گفت "کارهای تحقیقاتی ام را از زیارت امین الله در حرم امام رضا(ع) دارم". همچنین ایشان روحیه توکل و استغنای باطنی داشت و به هیچ جریان، دستگاه و مجموعه ای وابستگی نداشت و حتی دعوت برای فعالیت در آن مجموعه ها را نیز قبول نمی کرد.
اگر خاطره ای از آیت الله عطاردی دارید، نقل کنید
به نظرم این نکته قابل توجه است که ایشان خستگی ناپذیر بود و اصلا نگاه مادی به مقوله کار خودش نداشت. مهم تر اینکه عاشق و شیفته کارش بود و در کل، عالِم برجسته و بزرگی بوده که در تولید علم و میراث فکری ائمه(ع) در نوع خودش نظیر نداشت.
آن مرحوم به طور مثال، در کتاب ولایت عشق که به گمانم آخرین اثر ایشان می باشد و بسیار خواندنی است، به این نکته اشاره دارد که سعی کرده مشقت های کاهنده و پر خطر در سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا را آسان کند؛ این کار با توجه به این بود که ضمن اینکه تحقیق را هنر می دانست، می گفت: این امر باید با عشق توام و شیره جان انسان شود تا خستگی رفع گردد.
خاطره ای که از این نوع نگاه و تلاش دارم این است که ایشان در اواخر عمر هفته ای سه روز دیالیز می شد و در همان حال موارد تایپ شده از تاریخ خراسان را مطالعه و غلط گیری می کرد.
مطلب جالب توجه در ارتباط با لحظه های پایانی عمر مرحوم آیت الله عطاردی این است که در کنار بسترش برای احوال پرسی رفته بودم که به من گفت مطلبی را اگر محذوریت ندارید، پی جویی کنید. ایشان گفت: من خیلی دوست دارم در مقبره مرحوم شیخ طبرسی، صاحب مجمع البیان در کنار حرم رضوی دفن شوم. شما این خواسته قلبی مرا بعد از فوت به آیت الله واعظ طبسی، تولیت آستان قدس رضوی منتقل کنید و اگر قبول فرمودند، جنازه من به آنجا منتقل شود در غیر اینصورت چون سال ها در امامزاده صالح نماز جماعت خوانده ام، مرا در اینجا دفن کنید.
چند روزی نگذشته بود که از طریق خانواده و دوستان خبر رحلتش را شنیدم، گویا این مطلب را به آنها نیز بازگو کرده بود. اینجانب به حسب وظیفه از طریق تماس تلفنی با تولیت آستان قدس رضوی کسب تکلیف کردم و قبول کردند که مرحوم آیت الله عطاردی به این خواسته قلبی اش برسد. بنابراین، آن مرحوم در جوار رحمت امام رضا(ع) و در کنار مقبره مرحوم شیخ طبرسی به خاک سپرده شد.
در همین جا خوب است به این مطلب اشاره شود که آیت الله عطاردی کتابخانه بسیار خوب و فاخر خود را با همه آثار و نفائسش در تهران، وقف حضرت رضا(ع) کرده اند.
به عنوان کسی که مدتی در امور تحقیقی با آیت الله عطاردی همکاری د اشته اید، چه توصیه ای به طلاب علوم دینی دارید؟
خیلی در مواقع زیادی غبطه می خوردم که عمر را به وظایف سیاسی گذراندیم؛ هر چند شاید ضرورت داشته است اما به هر حال به طلبه ها به ویژه طلاب خراسان پیشنهاد می کنم که لجنه و دبیرخانه ای مانند همایش گرامی داشت وی باید زمینه ای برای ادامه مسیر تحقیقی آن مرحوم شود.
زیبایی کار آیت الله عطاردی این بود که از روضه منوره حرم رضوی شروع کرد و سپس همه ایران و بعد کشورهایی مانند افغانستان، ترکمنستان، آسیای میانه و ماورا النهر و در واقع خراسان بزرگ را در آثارش مبنای نظر قرار داده است. بنابراین، پیشنهاد می کنم طلاب محقق در تکمیل آنچه گویای یک تاریخ اثرگذار بوده و هنوز به چاپ نرسیده، اهتمام ورزند.
همچنین از معارف امام رضا(ع) غافل نشویم؛ همانطور که آیت الله عطاردی می گفت، بیشترین فلسفه احکام را امام هشتم(ع) بیان فرموده، زیرا سعی کرده اند از جایگاه حکومت و ولایت عهدی برای تبیین اسلام ناب و نشر معارف و فکر دینی مبتنی بر ولایت استفاده کنند.
گفتگو: حمید محمدیان