به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، با اشاره به جایگاه علم فلسفه در تمدن سازی، گفت: حتما باید فلسفه را پس از خواندن تحلیل کرد و سپس با رویکرد تمدنی به فلسفه نگریست.
وی بر این اساس خواستار ارائه درسی با عنوان "حکمت تمدنساز" در حوزه علمیه شد و با طرح سئوالی گفت: اگر به تمدن نیاز داریم، حکمت متعالیه تمدنساز است یا تمدنسوز؟!، تمدن مجموعه دستاوردهای نرمافزاری و سختافزاری بشر است که در راستای پیشرفت او به کار میرود.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه تمدن با پیشرفت و توسعه پیوند وثیقی دارد، افزود: اگر پیشرفت این جهانی ماتریالیستی باشد، تمدن نیز جهانی و ماتریالیستی میشود اما اگر پیشرفت را منحصر به عالم دنیا نگرفته و ملکی و ملکوتی گرفتید و انسان در این تعالی مقام بندگی را پیدا کند و عبد خدا شود، معانی و فرایند تمدن تفاوت پیدا میکند.
حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه با اشاره به برخی مؤلفههای تمدن همچون عقلانیت و فلسفه، عقلانیت را به داشتن نگرش کلان به معرفت معنا کرد و ادامه داد: اگر تمدن مدرنی از رنسانس به بعد شکل پیدا میکند، ابتدا عقلانیت آن شکل پیدا کرده است که این عقلانیت در عرصههای مختلف و مؤلفههای دیگر تمدن مانند فلسفه خود را نشان میدهد.
وی اظهار کرد: عقلانیت مانند روحی تمام مؤلفههای دیگر همچون فلسفه و دانش را شامل میشود؛ هر دانشی مبتنی بر یک نگرش فلسفی است، برای شناخت تمدن مدرن غرب ابتدا باید عقلانیت و فلسفه غرب را بشناسیم و منظور، فلسفه غربی است که از یونان باستان شروع میشود تا فلسفه معاصر مانند حلقات یک زنجیر ادامه دارد.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، صنعت، امنیت، سیاست، سلامت، معنویت و سبک زندگی را از دیگر مؤلفههای تمدن نام برد و با بیان اینکه همه مؤلفههای تمدن در مسیر هدفی هستند، گفت: بخواهیم یا نخواهیم با تمدن مدرن غرب روبهرو هستیم و در این تمدن زندگی میکنیم، این تمدن ظواهری دارد که پیشرفتهای صنعتی و پزشکی او است.
این محقق حوزوی، سرعت و دقت در تمدن مدرن غرب را انکارناپذیر دانست و تصریح کرد: سرعت و دقت تنها لایه تمدن غرب نیست، بلکه لایه پنهانی هم دارد و آن بحران هویت، بحران اخلاق، بحران خانواده، بحران معنویت و بحران محیط زیست است.
حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه با بیان اینکه جامعه بشری به مؤلفههای تمدن نیاز دارد، به این سؤال که آیا حکمت متعالیه ملاصدرا و تابعان ملاصدرا تمدنسازی کرده و یا میتواند تمدنسازی کند، پاسخ گفت و ابراز کرد: ملاصدرا در ادامه مسیر فلسفه علمی، بحث عقلانیت را کامل کرد و یک عقلانیت اسلامی را پیشنهاد داد.
وی افزود: عقلانیت ملاصدرا این بود که ما از یک عقل مستقل و عملی که همانا معرفت است و نه ایمان، شروع میکنیم، از این رو اگر طرف ما مسلمان نباشد و دین هم نداشته باشد میتوانیم با او تعامل کنیم؛ ملاصدرا هم عقل مستقل نظری را قبول دارد و منطق را میپذیرد و هم عقل عملی مستقل را قبول میکند.
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: ملاصدرا از عقلانیت مستقل حرکت میکند و به یک منبع معرفتی دیگر به نام وحی میرسد، از اینکه عقل مستقل را قبول دارد شبیه دکارت است و از ایمانگرایان فاصله دارد اما وقتی از عقلانیت مستقل به منبع وحی میرسد و میگوید این منبع وحی خود فاعل شناساست، عقلانیت مستقل را پرورش میدهد.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه حکمت متعالیه ملاصدرا عقلانیت مستقل را صبغه وحیانی میکند و همانا نتیجه عقلانیت حکمت متعالیه ایمان است، اظهار کرد: عمده هم و غم ملاصدرا این بود که از این عقلانیت در الهیات استفاده کند، چراکه دغدغه فلسفه ملاصدرا، پرداختن به مؤلفه سیاست، امنیت، دانش و صنعت نبود.
براساس اعلام ستاد هفته علمی تمدن نوین اسلامی، وی با اشاره به اینکه عقلانیت حکمت متعالیه ملاصدرا به سمت مؤلفههایی مانند الهیات و معرفت رفت، اما عرصههای دیگر را پوشش نداد، به این پرسش که آیا میتوانیم از حکمت متعالیه مؤلفههای دیگر تمدن همچون امتداد سیاسی، اجتماعی، علمی و صنعتی به دست بیاوریم، پاسخ مثبت داد، چرا که حکمت متعالیه این قابلیت و توانمندی را دارد و این مدل عقلانیت میتواند مؤلفههای دیگر تمدن را با صبغه حکمت متعالیه در اختیار ما قرار دهد و یک تمدن متعالی برگرفته از حکمت متعالیه را بسازد.