به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» یکی از نومسلمانان امریکا روایتی از آشنایی اش با حجاب و مسلمان شدنش را توضیح داد. لیزا، که مدتی است به دین اسلام گرویده، درباره راه پر فراز و نشیبی که طی کرده میگوید:
من 31 ساله و اهل میشیگان هستم و مانند بیشتر مسلمانان تازه گرویده به اسلام، در یک خانواده مسیحی بزرگ شدهام. به دلیل اینکه پدرم کاتولیک و مادرم یک مسیحی پروتستان بسیار معتقد هستند، گرویدن من به اسلام مشکلات زیادی را برای رابطه من با خانوادهام ایجاد کرد.
مادرم با وجود اینکه بسیار روشنفکر و آزاد اندیش است و من به طرز فکر او احترام زیادی میگذارم اما دیدگاه او درباره دین را قبول ندارم. از اوان کودکی به دین علاقه داشتم و در 15 سالگی به خواست خودم به کمپ مسیحیان رفتم. در کمپ مسیحیان از ما میخواستند که از مسیح به عنوان خدا و نجات بخش بشریت یاد کنیم. در آن سن و سال من درک زیادی نداشته و چشم و گوش بسته تبعیت میکردم، با این حال همیشه سئوالاتی درباره دین مسیحیت داشتم که جوابی برایشان پیدا نمیکردم. اما سعی میکردم آنها را نادیده بگیرم. تا اینکه قدم به دانشگاه گذاشتم و با دوستان مسلمانی آشنا شدم که در کاوش دنیا و یافتن راه درست به من کمک کردند. تا اینکه با کمک یک دوست مراکشی برای تدریس زبان انگلیسی به این کشور سفر کردم.
آشنایی با حجاب
زمانی که به مراکش رفتم با خانوادهای مسلمان زندگی میکردم و هر روز شاهد حجاب و پوشش مذهبی آنها بودم و به سبک پوشش آنها علاقه داشتم. تا اینکه یک روز بیاختیار دلم خواست تا حجاب را امتحان کنم. پس از آن پس به مدت سه ماه، هر صبح قبل از طلوع خورشید بیدار شده و با اشتیاق حجاب به سر میکردم و این تجربه غریبی بود.
زمانی که به آمریکا برگشتم و از دانشگاه فارغ التحصیل شده و با وجودی که هنوز هیچ شناختی از اسلام نداشتم، اما میدانستم شغلی که در بانک به آن مشغول هستم درست نیست. بدون اینکه دلیل این احساس را بدانم از شغلم از بانک استعفا دادم. گویی حسی از درون به من میگفت که این روش زندگی درست نیست.
توصیه انجیل به حجاب
به خاطر علاقه زیادم به عکاسی به این رشته رفتم و آن زمان بود که با دوست مسلمانی به نام نادین آشنا شدم و تصمیم گرفتم به عنوان پروژه درس عکاسی، روی مستندی درباره حجاب کار کنم. به همین علت مصاحبهای با نادین درباره حجاب و علت پوشش اسلامی انجام دادم.
نادین به من گفت: تو مسیحی هستی؟ درسته؟! آیا میدانستی که انجیل قرنتیان در فصل 11، آیه 6 ، زنان را توصیه به حجاب میکند.
و من با تعجبم گفتم: واقعا؟ ... به این ترتیب و بعد از گفتگوهایی که با هم درباره موضوعات مختلف داشتیم، او چشمهای مرا به حقیقت باز کرد.
اسلام، طرفدار واقعی حقوق زنان است
آن زمان بود که چشمم به روی حقیقت باز شد و که فهمیدم اسلام طرفدار واقعی حقوق زنان است و آنچه بیش از همه درباره اسلام دوست دارم حقوقی است که اسلام برای زنان قائل است. نادین به من گفت که چشمانم را باز کنم و ببینم که در دنیای غرب از بدن زنان برای تجارت استفاده میکنند. در غرب یک بسته چیپس را بدون ایستادن یک زن برهنه در کنارش نمیفروشند! آیا این طرز برخورد با زنان فمینیسم است؟! آیا این تجاوز به حقوق زنان نیست؟
من تمام عمر بدون اینکه بدانم در جامعهای زندگی میکردم که در آن به ساحت انسانها تعدی میشود. سپس به خانه رفتم و با مطالعاتم متوجه شدم که مسیحیت کنونی حقیقتا نگاه تحقیرآمیزی به زن دارد.
حال آنکه قرآن چه زیبا درباره زنان سخن میگوید و از آنها میخواهد پوشش اسلامی داشته باشند. از آن زمان تا کنون قرآن و کتب اسلامی زیادی مطالعه کردم.
قبل از مسلمان شدن، محجبه شدم
من مسلمانی بودم که پیش از گفتن شهادتین، حجاب به سر کردم. به مدت سه ماه با حجاب به دانشگاه میرفتم درحالی که هنوز مسلمان نبودم. با وجود اینکه مقابله با پرسشها و سرزنشهای دیگران کار سادهای نبود، اما توانستم با موفقیت این دوره را سپری کنم. پس از 3 ماه، روز جمعه قبل از رمضان 2011 تصمیم گرفتم شهادتین بگویم. سوار اتومبیلم شدم و به مسجد جمعه رفتم و به اولین خانومی که درمسجد مواجه شدم گفتم: میخواهم شهادتین بگویم! هنوز احساس آرامشی که در آن لحظه به من دست داد را فراموش نکردم.
معتقدم که در گذشته در مسیر غلطی قرار داشتم و اکنون به راه راست هدایت شدم. هنوز چیزهای زیادی هست که باید به عنوان یک تازه مسلمان بیاموزم.
خوشحالم از اینکه در مسیر درست قرار گرفتهام، و این موهبت را مدیون حجاب هستم.
نظر شما