به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی امروز در نشست علمی «فقه دفاع و امنیت» که در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) قم برگزار شد گفت: در روایات ما، مجموعه دین به عنوان یک امنیت مطرح شده است.
وی افزود: امام علی(ع) می فرمایند، اگر دین از جامعه برود، امنیت را نیز با خود خواهد برد؛ ریشه بحث ولایت فقیه در همین فرمایش امام علی(ع) است؛ امام راحل بیان کردند؛ پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور آسیب نرسد، که این مساله بیانگر درک عمیق یک فقیه از دین و فقاهت است.
آیت الله فاضل لنکرانی بیان کرد: امنیتی که دین آن را بوجود می آید با دیدی که جامعه شناسان بیان می کنند قابل مقایسه نیست، زیرا آنها، عدالت و رفاه عمومی و رضایت را بررسی می کنند ولی دین زمانی که به امنیت اشاره می کند، شامل یک امنیت جامع است که شامل امنیت دنیا و آخرت است.
این استاد حوزه اظهارکرد: محققان حوزه باید جایگاه امنیت در دین را در همه امور از جمله امور اعتقادی رصد و بررسی کنند تا جایگاه امنیت در حوزه فقه مشخص شود که این مساله نیز دارای ابعاد مختلف است.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) گفت: در دعاهایی که ائمه(ع) به ما آموختند، مساله أَسْأَلُكَ الامْنَ وَالايمانَ. مطرح است؛ امنیت دارای یک حسن ذاتی است و عقل نیز به شکل مستقل حسن او را درک می کنیم از مسایلی است که انسان باید از خدا به شکل مستمر درخواست کند.
وی افزود: زمانی که در مجموعه فقه تامل می کنیم سه محور امنیت به وضوح قابل مشاهده است؛ نخست شامل امنیت شخصی است و دوم امنیت اجتماعی و سوم شامل امنیت فکری است که هر سه در جامعه ما بسیار مهم است؛ امنیت دفاعی و نظامی در حوزه امنیت اجتماعی قرار می گیرد.
آیت الله فاضل لنکرانی بیان کرد: در باب امنیت شخصی بیان می شود که اگر زنی به حج برود و محرمی همراه او نیست، قید شده است که اگر امنیت وجود دارد می تواند به حج برود؛ یعنی امنیت شرط استطاعت است؛ یکی از حوزه های استطاعت در حج طریق امن است.
این استاد حوزه اظهارکرد: اگر کسی بخواهد زکاتی را از شهری به شهر دیگر ببرد باید امنیت طریق ایجاد شود واگر این امر ممکن نباشد یا اینکه امکان تلف شدن انسان باشد، بحث ضمان این فرد بیان می شود.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) گفت: در عرصه امر به معروف و نهی از منکر نیز بیان شده است که این امر به معروف ونهی از منکر باید امن از نظر مادی و جانی باشد؛ یعنی اگر کسی مطمن است که با نهی از منکر جان وی در خطر قرار می گیرد نباید این کار را انجام دهد.
وی افزود: این قید امنیت یک قید شرعی در برخی از روایت در موارد خاص فقهی نیست؛ می توان گفت که این مساله یک قید عقلی است که همه واجبات را نیز تعمیم می دهد؛ یعنی می توان به این نتیجه رسید که امنیت چنین قیدی را بر همه چیز وارد می کند.
آیت الله فاضل لنکرانی بیان کرد: تنها یک مورد بیان شده است که حتی اگر امنیت جانی نیز وجودندارد به زیارت بروید؛ البته این روایت نیز باید بررسی شود که آیا دشمن تمام برنامه های خود را چیده بود که زیارت برای همیشه قطع شود یا خیر که باید در این زمینه به صورت اجتهادی کار کنیم.
این استاد حوزه اظهارکرد: مورد دوم، مبحث امنیت اجتماعی است؛ بهترین موردی که بحث امنیت اجتماعی در آن مطرح است و می توانیم به عنوان دلیل اجتماعی مطرح کنیم، مساله محارب است؛ جزای کسی که سلاحی به دست بگیرد که مردم را بترساند و امنیت اجتماعی را به هم بریزد در قرآن بیان شده است ولی این سوال مطرح می شود که عنوان محارب و مفسد فی الارض را می توان در یک قالب در نظر گرفت یا این دو را مستقل در نظر گرفت که در صدور حکم تاثیرگذار است.
رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) گفت: ورود مواد مخدر به کشور، ایجاد شایعه ای که جامعه را ملهتب کند و به هم بریزد، دزد کودک و... همگی از مصادیق فساد فی الارض است؛ برخی از فقها بیان می کنند که اگر گفته می شود که دست دزد کودک باید قطع شود از این جهت نیست که او دزد است، بلکه از جهت مفسد فی الارض بودن او است.
وی افزود: در فقه اجتماعی عنوان محارب و فساد فی الارض موجود است و مبحثی که حرمت فساد می کند بسیار مهم است؛ متاخرین روی این مساله تاکید فراوانی کرده اند، مساله اخلال نظام است؛ مثلا صاحب جواهر در خصوص بلدی که قاضی ندارد، بیان می کند که باید قاضی برای این بلد قرارداده می شود و اگر مردم این دیار نیز مخالف این امر بودند، تمام این افراد گناهکار هستند زیرا آنها با امام مخالفت کردند و در نظام اختلال ایجاد کردند و در اینجا حتی امام می تواند علیه آنها اعلام جنگ کنند.
این استاد حوزه اظهارکرد: صحیح، این است که بیان کنیم که امنیت اجتماعی صرفا مختص به مسلمانان نیست بلکه کفار ذمی و معاهدی را نیز در بر می گیرد.
وی گفت: امنیت در کلان دین وجود دارد و در عرصه فقهی شامل سه محور شخصی، اجتماعی و فکری می شود؛ یکی از مصادیق امنیت، امنیت فکری است؛ انسان مختار آفریده شده است و مختار به تفکر است ولی این اختیار تا زمانی است که این اندیشه برای خود او باشد؛ ولی اگر این اندیشه کارش به جای کشیده شود که بین مردم به صراحت مطرح شود و در جامعه اخلال ایجاد کند از حیث اخلال در جامعه نیز می توان او را مفسد نامید.
نظر شما