به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین رضا رمضانی امام جمعه و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ، در خطبه های این هفته نمازجمعه هامبورگ به بیستمین حلقه از سلسله مباحث اسلام و حقوق اخلاقی پرداخت و با اشاره به وظایف ارکان جامعه اسلامی، تعالی جامعه را در گرو رعایت حقوق متقابل حاکم و مردم دانست. متن این خطبه ها به این شرح است:
در مباحث گذشته در خصوص اینکه حاکم باید با مردم رفتار عادلانهای داشته باشد، نکاتی مورد اشاره قرار گرفت و بیان شد که رفتار عادلانه حاکم، از مهمترین حقوق مردم است. بدین معنا که حقوق همۀ مردم باید استیفاء گردد و نباید به کسی تعدّی، ظلم و تجاوز شود و به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین(ع) رفتار عادلانه، یک قانون عمومی است. به همین جهت عدل شریفتر و برتر از جود و بخشش میباشد؛ زیرا عدل هر چیزی را در جای خود قرار میدهد، امّا جود و بخشش بدون عدالت موجب افراط و تفریط است و باعث میشود به کسی بیش از آنچه را که مستحق است بخشیده شود.[1] از همین رو، از امام صادق(ع) بیانی نوارنی نقل شده که در این خصوص فرموده است: «الْعَدْلُ أَحْلَى مِنَ الْمَاءِ يُصِيبُهُ الظَّمْآنُ مَا أَوْسَعَ الْعَدْلَ إِذَا عُدِلَ فِيهِ وَ إِنْ قَلَّ؛ عدل شیرینتر از آب است که به تشنه ای برسد. چقدر گسترده است دامنه عدل در آن زمان که به عدالت رفتار گردد، هرچند مورد آن کم باشد».[2]
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در بیانی دیگر فرمودهاند: حاکم نباید به عناوین و اوصاف و القاب، دل خوش کند؛ بدون آنکه کاری انجام دهد، بلکه باید تلاش کند شریک غم دیگران گردد و در رفع آن کاری کند. « أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارهِ الدَّهْر؛ آیا قناعت ورزم به این که به من امیرمؤمنان گفته شود و در گرفتاری های روزگار شریک آنان نباشم؟ [هرگز چنین نخواهد بود]».[3]
وظایف حاکم
به تعبیر امام سجاد(ع) حاکم عادل باید چون پدری مهربان باشد و تک تک آحاد جامعه را به منزله فرزندان خود بداند، و مساوات را بین آنها رعایت نماید. و باید نسبت به آنها با دلسوزی و دوستی و مهربانی رفتار کند. امیرالمؤمنین(ع) در نامه معروف خود به مالک اشتر نخعی این سفارش را یادآوری میکند و میفرماید: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق؛ قلب خود را با دلسوزی و دوستی و مهربانی با مردم آشنا کن، و همانند گرگ درنده ای که بلعیدن آنان را غنیمت شمارد، مباش؛ زیرا مردم دو دستهاند، یا برادران دینی تو هستند و یا در اصل انسانیت و آفرینش با تو همنوعند».[4]
تعالی جامعه در گرو رعایت حقوق متقابل حاکم و مردم
اگر در جامعه دینی و مذهبی، حاکم و مردم حقوق متقابل یکدیگر را به درستی بشناسند و آنها را اداء کنند، آن جامعه از هر جهت رشد خواهد نمود، و سیر تکاملی را طی خواهد کرد. لذا حضرت امیر المؤمنین(ع) فرمودند: بزرگترین حقی که خدای سبحان واجب نموده است، حق زمامدار و مردم بر یکدیگر است. رعایت این حق باعث نظم و الفت و دوستی و عزّت برای آنها خواهد شد.
روشن است که امور رعیت و مردم در صورتی اصلاح میشود که حاکمان صالح گردند و حاکمان صالح نمیشوند مگر به پایداری رعایا و مردم و استقامت آنها. به همین جهت اگر این دو طبقه حق یکدیگر را رعایت نمایند، دین میان آنها عزیز میشود؛ و طریقه و روش های آن پا برجا میماند. و نشانه های عدل، پایدار و سنت های الهی در مسیر خود جریان مییابد. در نتیجه با رعایت این اصول و حقوق، همه امور اصلاح خواهد شد و حکومت از ثبات و دوام برخوردار خواهد بود و دشمنان هم مأیوس خواهند شد.[5]
آن حضرت(ع) در ادامه میفرماید: اگر رعیت به فرمان حاکم توجّهی نداشته باشد، و یا حاکم بر مردم ظلم و ستم روا بدارد، آنگاه اختلاف پدید میآید و ظلم و ستم زیاد میشود و اموری که سبب فساد دین است، در دین داخل میشود. سنت های الهی از مسیر خود خارج میگردد و به هوی و هوس عمل میشود، احکام الهی تعطیل میگردد و مرض های فردی و اجتماعی بروز میکند. همچنین دیگر ترس و وحشتی از حقوق عظیمی که تعطیل شده وجود ندارد، جنایت های بزرگ قبحش از بین رفته و در نتیجه ابرار و نیکان ذلیل میگردند، و اشرار و بدان عزیز میشوند. و تبعات گناه بندگان در نزد خداوند بزرگ میشود.[6]
اگر انسان به محتوای این خطبه با دقت توجه کند به دست میآورد که آن حضرت(ع) به علل دوام و بقاء حکومت، و صلح و صفا میان حاکم و مردم، اشاره میکند و بسیار دقیق آنرا بررسی کرده و میفرماید: که اگر جامعه میخواهد به سعادت برسد، آنها که به نوعی در اجرای عدالت و صلح و امنیت دخالت دارند، باید به وظایف خود عمل کنند. چون اگر حاکم و مردم هر کدام در انجام مسئولیت خود کوتاهی ورزند، جامعه به همان اندازه از عدالت و امنیت جدا میشود. لذا اگر حاکمیت به دست نا اهلان سپرده شود، بی شک نشانههای عدالت و دین و ارزش های انسانی از بین خواهد رفت، و ضلالت و گمراهی جایگزین عدل و امنیت خواهد گردید. به همین جهت آنچه مهم است، اینست که حاکم با عدالت و مهرورزی خود، باید مسیر جامعه را جهت دهد. و در چنین موقعیتی مردم هم باید به وظیفه خود عمل کنند و به بیعتی را که با حاکم عادل بسته اند متعهد باشند، و از او اطاعت نمایند.
حق مردم از نگاه امام سجاد(ع)
از نگاه آن وجود نورانی، حاکم عادل باید از این نعمت بزرگی که خدای متعال به او ارزانی داشته است، شکرگزاری نماید. و باید توجّه داشته باشد این قدرت، امانتی است از جانب خدای متعال که به او عطاء کرده است. تا اجازه ندهد به مردم ضعیف ظلم و ستمی صورت گیرد. لذا او باید این قدرت را امانت و برای آزمایش خود بداند، و شایسته است هر لحظه بر این نعمت عظیم شکرگزاری نماید.
[1]. وَ سُئِلَ(ع) أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ؟ فَقَالَ(ع) الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا. (نهج البلاغة، حکمة/437).
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج2، ص146، ح11، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، 1407ق.
[3]. نهج البلاغة، نامه/45.
[4]. نهج البلاغة، نامه/53.
[5]. وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي فَرِيضَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكُلٍّ عَلَى كُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِينِهِمْ فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. (نهج البلاغة، خطبة/216).
[6]. وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ وَالِيَهَا أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ اخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ الْكَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ وَ كَثُرَ الْإِدْغَالُ فِي الدِّينِ وَ تُرِكَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَى وَ عُطِّلَتِ الْأَحْكَامُ وَ كَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ فَلَا يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ وَ لَا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ فَهُنَالِكَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ وَ تَعِزُّ الْأَشْرَارُ وَ تَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ. (همان).