خبرگزاری «حوزه»به مناسبت سالروز شهادت شهید شاه آبادی، شخصیت ممتاز و یار دیرین امام خمینی(ره) را از نگاه بزرگان انقلاب را منتشر می کند.
*ششم ارديبهشت ماه مصادف است با سالگرد شهادت آيت الله مهدي شاه آبادي، فرزند برومند مرحوم آيت الله العظمي ميرزا محمدعلي شاه آبادي است ، آخرین سنگر آیت الله شاه آبادی نمایندگی دوره دوم مجلس بود که مردم تهران به پاس خدمات صادقانهاش با اکثریت آرا در مرحله اول و با حدود یک میلیون و دویست هزار رأی او را به مجلس شورای اسلامی فرستاد . اما تأکیدهای مکرر امام نسبت به رفتن روحانیون به جبههها از یک طرف و عشق زایدالوصف خود او به رزمندگان کفر ستیز اسلام او را وا میداشت که با به دست آوردن کمترین فرصتی راهی جبههها شود. او حتی حاضر نبود روزهای تعطیل مجلس را به استراحت بپردازد و اگر تنها دو روز هم تعطیل بود ، راهی جبههها میشد و آن دو روز را کنار رزمندگان طی میکرد .
او در آخرین سفر به جبههها ، در روز چهارشنبه 15 اردیبهشت راهی جزایر مجنون شد . در جبهه ، رزمندگان برای بوسیدن دستش هجوم آوردند ، اما او امتناع کرده ، میگفت : اگر رزمندگان سر ناقابل ما را بخواهند تقدیمشان میکنم و این سر در مقابل آنها ارزش ندارد .
آنگاه که روز پنجشنبه 6 اردیبهشت نماز ظهر و عصر را در جمع رزمندگان اقامه کرد ، بعد از نماز ،سر به سجده نهاد و با روحانیت تمام به پیشگاه خداوند عرضه داشت (الهم انی اسئلک ان تجعل وفاتی قتلاً فی سبیلک تحت رایة نبیک و ولیک مع اولیائک ..)
و چه زود خداوند تقاضای او را اجابت کرد ودرآن شب جمعه چون قرار بود دعای کمیل برگزار شود ،ایشان میخواست به طرف «مقر» برگردد. ناگهان صدای انفجار خمپارهای همه چیز را عوض کرد ودر معراجی دیگر روح شهیدی روحانی به کاروان حسینیان ملحق شد .
*پیام تسلیت امام (ره)
بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون.......
با كمال تأسف و تأثر شهادت استادزادهي محترم جناب حجت الاسلام آقاي شيخ مهدي شاه آبادي را به پيشگاه معظم بقيةالله تبریک و تسليت عرض ميكنم. مبارك باد بر آن حضرت چنين فداكاران و جانبازان در راه هدف بزرگ اسلام عزيزکه با شهادت افتخارآفرین خود، ملت عظيمالشأن ايران به ويژه روحانيت عالي قدر را سرافراز مي نمايد. اين شهيد عزيز علاوه بر آنكه خود مجاهدي شريف و خدمتگزاري مخلص براي اسلام بود و در همين راه به لقاءالله پيوست، فرزند برومند شيخ بزرگ وار ما بود كه حقاً حق حيات روحاني به اينجانب داشت كه با دست و زبان از عهدهي شكرش برنميآيم و از خداوند متعال براي اين شهيدسعید و ساير شهداي در راه اسلام رحمت در جوار خود و براي فاميل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاهآبادي صبر و اجر عظيم خواستارم.
«روح الله موسوی الخميني»
*آیت الله العظمی خامنه ای
«عالم جلیل و مبارز صمیمی و خستگی ناپذیر حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی شاه آبادی به شهادت رسید و پاداش سالها مجاهدت در راه خدا و تلاش برای حاکمیت اسلام را با رحلتی چنین افتخارانگیز که موجب رضوان الهی و مجاورت اولیاء الله است به دست آورد.»
«بعد از اينكه انقلاب پيروز شد، اين انسان گوئى كه برايش خواب و استراحت و راحتى معنى ندارد. چقدر شبها اتفاق مىافتاد كه ساعت دوازده و يا يك و دو بعد از نيمه شب بلند مىشدند با بعضى از دوستانشان راه مىافتادند و به سراغ بيمارستان ها مى رفتند، به عيادت مجروحين و جانبازان و رسيدگى به وضع بيمارستان ها، كه برود ببيند بيمارستانها چه جورى است؟ آيا به مريض ها كسى رسيدگى مى كند يا نمى كند و اگر نقصى وجود دارد پيگيرى كرده، بامسئولين تماس بگيرد.»
«شهيد شاه آبادى بطور خلاصه يكى از افتخارات روحانيت مبارز ما بود، يك انسان پاكباز، با اخلاص، فداكار، كارى، نستوه و خستگى ناپذير و خوش روحيه، من به خوش روحيه گى اين انسان كم آدم ديدم.»
«شهید عزیزمان آقای شاه آبادی برای ما برادر بسیار ارجمندی بود. روابط ما فقط روابط فکری نبود بلکه روابط عاطفی دوستانه و صمیمانه بود. ایشان چه قبل و چه بعد از انقلاب در خدمت انقلاب بوده و بالاخره در میدان جنگ با شقی ترین دشمنان خدا به شهادت رسید و این پاداش بزرگی بود که خداوند به این بزرگوار عطا فرمود گرچه این حادثه برای ما و شما تلخ بود اما برای خود شهید یک حادثه شیرین به حساب می آید.»
*آیت الله عمید زنجانی
«در هيأتمنتخب امام براي رسيدگي به عملكرد بنياد مستـضـعـفان، با ديگر دوستان در خدمتش بوديم. مخلصانه و بيقرار در امـتـثال امر امام ميكوشيد و مانند هركار ديگر عجله داشت كه هرچه زودتر با ارائهي گزارش كار به محضر امام امّـت، ايشان را ياري دهد. بارها به من ميگفت گزارش كي تمام ميشود ؟ و هنگاميكه يك موفقيت نسبي ميديد، از خوشحالي در پوست خود نميگنجيد .دلسوزي و بيقراري او زبانزد دوستان بود و بالاخره گزارش كار تـهيه شد وخدمت امام عرضه گرديد»
*آیت الله مهدوی کنی
«مرحوم شاه آبادى يك روحانى به تمام معنى صادق و مخلص بوده و فقدان ايشان براى ما بسيار موجب تأثر شد. بسيارى از روحانيون، خوب هستند، ولى تفاوت هايى از نظر «اخلاص در جهاد» شان هست، و ايشان از آنهايى بودند كه همه برادران و دوستانشان به اين «تلاش مخلصانه» ايشان اعتراف داشتند.»
«مرحوم شاه آبادی برای ما، یار صدیق و باوفایی بود، شهادت ایشان برای ما بسیار گران تمام شد و به خصوص برای من ناگوار بود که خبر شهادت او را بشنوم. از زمانی که من به یاد دارم او قبل از انقلاب که در زندان بود در مبارزه بود، بعد از آن هم ضمن اینکه در صحنه ها حضور فعال داشت هرگاه تعطیلی پیش می آمد و یا فراغتی داشت وقت خود را غالباً در جبهه و درمیان رزمندگان سپری می کرد. جامعه روحانیت مبارز این افتخار را دارد که برای چندمین بار شهیدی دیگر را تقدیم اسلام می کند. شهید شاه آبادی در راه مبارزه و در راه جهاد با دشمنان اسلام توفیق شهادت داشته باشد.»
ایشان هم چنین در دیداری با خانواده مکرم شهید شاه آبادی اذعان داشت:
«برای اینکه خاطره ی این شهید عزیز و دیگر شهدای روحانیت فراموش نشود، روز شهادت ایشان (ششم اردیبهشت) به نام روز شهدای روحانیت در جنگ، نامگذاری شود.»
*آیت الله یزدی
«در مورد سوابق مبارزاتی و نقش ایشان در انقلاب، باید گفت که یکی از روحانیون که از همان سال ها در قم که در درس حضرت امام، حاضر می شدند و تا آخرین روزی که من ایشان را زیارت کردم، گام به گام پشت سر امام حرکت می کردند و در هر مبارزه، همراه ایشان و تابع ایشان بودند. در شرایط مختلفی که من اطلاع داشتم، یک لحظه هم نمی شد احتمال داد که ایشان در مبارزه بی امان خود با رژیم گذشته و بعد از انقلاب و نهضت به خود تردیدی راه بدهند و همیشه با عشق و علاقه و صراحت و پشتکار، در همه ی صحنه های مبارزه حاضر بودند. ایشان قبل از پیروزی انقلاب، از جمله روحانیون فعالی بودند که در کنار مرحوم مطهری و مرحوم بهشتی و مرحوم مفتح و آقای هاشمی رفسنجانی با دستگاه، مبارزه می کردند و با گروههای مختلف مبارز اعم از روحانیون و دانشگاهیان و قشر بازاریان و... همکاری داشتند و به دفعات، به زندان و تبعید رفتند و به محض اینکه آزاد می شدند، باز مجدداً مبارزه را از سر می گرفتند و حتی برای سامان دادن به مبارزه به شهرستان های مختلف می رفتند و دائم در رفت و آمد بودند و از وضع مبارزین در نقاط مختلف با اطلاع می شدند. پس از انقلاب هم در تمام صحنه ها حضور داشتند و در مجلس شورای اسلامی و در کمیسیون امور قضائی، یکی از افراد صاحب نظر بودند و به طور فعال عمل می کردند. در جامعه روحانیت مبارز یکی از افراد سامان دهنده و سازمان دهنده امور بودند و در عین حال به سنگر مسجد و محراب، توجه عمیقی داشتند و بسیاری از مسائل مربوط به مساجد را حل و فصل می کردند، همین طور علی رغم تمام کارهای سیاسی و اجتماعیشان به مسائل فرهنگی، اهمیت بسزائی می دادند و در همین رابطه یک روز بنده را دعوت می کردند به یک جلسه ای در یک انجمن اسلامی که جمعی از خواهران و برادران حضور داشتند. که جلسه افتتاحیه ی کلاس های آنجا بود و فهمیدم که اینها آماده می شوند برای فراگیری دروس علمی و حوزه ای و دیدم که ایشان، منزل خودشان را در اختیار این مؤسسه گذاشته اند و این نشان دهنده ی توجه و اهمیتی است که ایشان برای امور فرهنگی قائل بودند. به مشکلات مردم، توجه عمیقی داشتند و سعی می کردند گرفتاری آنهایی را که به او مراجعه می کنند، برطرف کنند و در این زمینه، من خودم شاهد نمونه های زیادی بوده ام. به مسئله جنگ اهمیت ویژه ای می دادند و در فاصله هایی کوتاه به جبهه ها می رفتند و این مسئله ای بود که همه ی ما شاهد آن بودیم و دیدیم که بالاخره هم در همین مسیر و در خطوط مقدم جبهه به شهادت رسیدند. شهادت ایشان از جمله شهادت هایی است که به این زودی ها نمی شود جایش را پر کرد و جامعه ی اسلامی باید مدت ها بگذراند تا افرادی مثل ایشان را بپروراند، که جامع خصایص مختلف اخلاقی، روحی و علمی و اجتماعی باشد و به این راحتی ها نمی شود افرادی را تربیت کرد که هم از نظر عشق و علاقه به جامعه و مردم و به ضعفا و محرومین و هم از نظر تحرک و تلاش و پشتکار داشتن و پرکار بودن، در سطح ایشان باشند و ضمن اینکه، جای تأسف شدید است برای تاریخ قانونگذاری نظام جمهوری اسلامی ایران است، در عین حال، سند افتخار است که شخصیت هایی این چنین را تقدیم اسلام کرده است.»
*آيت اللَّه انوارى
«تحركى فوق العاده داشت، جداً آرام و قرار نداشت، با اينكه خيلى از دوستان هستند كه كار و تلاش مىكنند اما به هر جهت كار و تلاششان يك حد و مرزى دارد، لكن در مورد ايشان اينطور نبود و به يك معنا مىتوان گفت كه قبول مسئوليت و كار و تلاش ايشان حد و مرز نداشت. او تا آخرين حد توان يك انسان تلاش مىكرد و مهمتر از همه اينكه عليرغم تمامى كارهائى كه مىكرد و زحماتى كه مىكشيد خودش را طلبكار انقلاب نمىدانست، هر چقدر هم كه كار مىكرد باز خودش را بدهكار انقلاب مىدانست و چيزى از انقلاب نمىخواست.»
*آيت اللَّه موحدى كرمانى
«تلاش فراوان اين مرد بزرگوار، يكى از خصوصيات او بود. ايشان نمىتوانست يكجا بنشيند، اصولا انسانى بيقرار بود، هميشه درحال حركت بودو آرام نداشت،و اگر بخواهيم يك فردى را مثال بزنيم كه براستى استراحتش و خوابش بسيار كم بود و تلاش و كارش بسيار زياد، يكى از مصاديق بارز و روشن آن، شهيد شاه آبادى بود.»
«من براستى، شهيد شاهآبادى را دور از هوى يافتم واين بعد اخلاص، يك مسئله بسيار مهمى است و اگر نگويم تمام مسئله است.انسانى بود كه دنبال نام نبود، دنبال شهرت نبود، دنبال اينكه ديگران بفهمند كه فلان كاررا او انجام داده نبود.»
*آیت الله هاشمی رفسنجانی
«شهادت مرحوم شهید شاه آبادی، این یار گرانقدر و باوفا ضمن اینکه برای ما مایه ی اندوه است و در فقدان این شخصیت بزرگ همه متأثریم اما برای ما و همه ی شما افتخاری است و این شهادت صدق گفته و راه مسئولین جمهوری اسلامی و پیش قراولان این نهضت و انقلاب است. مرحوم شهید شاه آبادی از روحانیون مبارز بود که از اوایل نهضت اسلامی در سنگر بود و از اولین روزهای شروع مبارزه، از پیشتازان و یاران صدیق امام امت بود، همه جا و هرجا مشکلی پیش می آمد، او از طریق مال و جان در میدان بود و هیچ گاه سر تسلیم فرود نیاورده و از انقلاب دفاع، و در تمام دوران مبارزات و بعد از پیروزی یک لحظه در وجود ایشان سستی و قصور به چشم نخورد. الحق که برای وجودی مثل ایشان حیف بود که با مرگ طبیعی از میان رود. گرچه او با همه تجربیاتی که در طی چند سال مبارزه اندوخته بود، برای انقلاب ما و آینده ما حیف بود چرا که می توانست بسیار مفید و مثمر ثمر واقع شود. ما انتظار داریم که یادش و آثارش و دوستانش و بیتش بتوانند جای خالی او را برای ما پر کنند. او همواره آرزو داشت که در جبهه های حق علیه باطل و در کنار رزمندگان گمنام در این جهاد مقدس به شهادت رسد و خون پاکش با خون رزنمدگان اسلام عجین شود.»
«شهید شاه آبادی اولین شهید از دومین، مجلس شورای اسلامی بود که این برای ما و کل روحانیت سند افتخاری است و این خون های مقدس به همان صورت که خون بهشتی ها و دستغیب ها و بسیاری از شخصیت های ممتاز مملکت که فواره انقلاب را به فوران درآورد و در تهییج و تشویق مردم و جلب اعتماد مردم مؤثر بود، این شهید هم همیشه همین راه و جهت و اثر را به همراه دارد.»
*حجت الاسلام والمسلمین موحدی ساوجی
وی که از هم رزمان شهید شاه آبادی در سال های قبل از انقلاب و از همکاران او در مجلس شورای اسلامی، پس از انقلاب است، درباره ی شهید چنین می گوید:
«شهيد شاه آبادى به همراه شهيد بهشتى و شهيد مفتح و شهيد مطهرى از جمله روحانيونى بودند كه هسته مركزى جامعه روحانيت مبارز تهران راتشكيل دادند و الحق در تشكيل و شكلگيرى اين سنگر هدايت و ارشاد مردم از هيچ كوششى دريغ نورزيدند.»
«در سال 1352، وقتی دستگیر و زندانی شدم، در زندان قصر با آقای شاه آبادی هم بند شدم و بندی که ما در آنجا قرار داشتیم، بدرفتارترین مأموران را داشت و آزار و شکنجه فراوان می دادند، یادم می آید ایشان در آنجا جلسات تفسیری تفسیری داشتند. چون دشمن فکر می کرد که چون ما روحانی هستیم و بزرگ ترین شکنجه برای یک روحانی این است که ریش او را بتراشند، برهمین اساس، ریش بنده را تراشیدند و سپس روانه بند کردند وقتی وارد بند شدم، آقای شاه آبادی به محض مشاهده ی این وضع، براساس روحیه ی عاطفی و محبتی که داشتند و از طرفی شجاعت و شهامت زیادشان عکس العمل نشان داده و با علم به اینکه ممکن است او را هم شکنجه کنند با مأمورین به بحث و مشاجره پرداخت و نهایت این شد که ایشان را هم بردند نگهبانی و ریش ایشان را هم زدند.»
«شهید شاه آبادی از آن دسته ی قلیلی بود که هم مرزهای عقیدتی و اخلاقی را حفظ می کرد و دارای پایداری و شجاعت و شهامت بود و هم طوری برخورد می کرد که مشخص بود زندان یا خارج از زندان؛ برایشان فرقی ندارد و اصلاً سستی و رخوت و ضعف در ایشان راه نیافت. در زندان که بودیم، وقتی بچه های وابسته به گروه های اسلامی و به خصوص شاخه های شهرری را دستگیر کرده و به زندان می آوردند، جملگی از صفات برجسته شهید شاه آبادی و کمک های مادی و معنوی ایشان به گروههای مبارز اسلامی تعریف می کردند و با دید تقدیر و احترام به ایشان می نگریستند. بعد از آزادی از زندان، یکی از کسانی که فعالانه حرکت های مردمی را سازماندهی می کرد و تظاهرات را به راه می انداخت، حجت الاسلام شاه آبادی بود. پس از پیروزی انقلاب نیز، برمبنای فرمان امام، کمیته ها در مساجد تشکیل شد و شهید شاه آبادی نیز در مسجد رستم آباد، کمیته ای را تشکیل دادند»
* حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری
«همون طور که در محضر هستید عنوان تجلیل از مقام شهید بزرگوار عالمی مجاهد و مجاهدی خستگی ناپذیر در مقام دوران مبارزه و انقلاب و آیین شهادت شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی منعقد است که «بگویم تبریک و تسلیت انصاف و مطلب این است که مرحوم شاه آبادی از پیش ما رفت و ما بیشتر بهره مند نشدیم تسلیت دارد ولی چنین چهره¬ای هم اگر شهید نمی شد بهره اش نبود یعنی اجر این آدم در راه انقلاب و هشت سال دفاع مقدس جز شهادت چیز دیگری نمی تواند باشد و به آن چه شایسته بود رسید طبق عناوین اسلامی و شئونات افراد خوب است که محفوظ بماند و حد ما هم محفوظ بماند و عنوان آیت الله برای طلبه ای مثل من شایسته نیست و این برای بزرگان و اساتید ما است، خدا رحمت کند هر کسی را که حد خود را بداند و بشناسد و بیش از حد خودش پا دراز نکند، ان شاء الله خدا این توفیق را به ما بدهد که حدمان را گم نکنیم . »
*دکتر ولایتی
«ايشان در بين دوستان مشهور بود به اينكه خواب ندارند. تحرك بيش از اندازه ايشان و اخلاص بي حدشان و نحوه ی رفتار و سلوكشان نشان مىداد كه به هيچ مقام و موقعيتى اهميت نمىدهند و فقط به اسلام فكر مىكنند و وجودشان را وقف آن كردهاند.» ایشان ضمن اشاره به این نکته که ایشان با حضور در مسجد رستم آباد شمیران پیش از انقلاب با ایجاد تحولاتی عظیم در آن منطقه، آن مسجد را تبدیل به یکی از پایگاه های انقلاب کرده بودند، می افزاید: «بعد از انقلاب هم، در مدتی که در مجلس شورای اسلامی در خدمت ایشان بودیم، هرچه زمان می گذشت بیشتر با عمق روحیات والای ایشان آشنا می شدیم. این مرد خدا در طریق حق، از همه چیز خود گذشته بود. نه جان، نه مال و نه خانواده و نه هیچ چیز دیگر نمی توانست در راه هدف ایشان، مانعی برایشان باشد. ایشان در بین دوستان، مشهور بودند به اینکه خواب ندارند. تحرک بیش از اندازه ایشان و اخلاص بی حدشان که واقعاً عالی بود و نحوه ی رفتار و سلوکشان، نشان می داد که به هیچ مقام و موقعیتی اهمیت نمی دهند و فقط به اسلام فکر می کنند و وجودشان را وقف آن کرده اند و ما با از دست دادن ایشان خیلی ضرر کردیم و مردم ایران به خصوص مردم تهران و خصوصاً ما مردم شمیران، با از دست دادن ایشان، دچار ضایعه ای عظیم شدیم که بعید می دانیم به این زودی ها جبران شود. البته ایشان به فیض عظیمی که خودشان می خواستند، نائل شدند و به هدفشان رسیدند. هرگاه که در نماز دعا می کردند، به خاطر دارم که با آن صدای سوزناک، از خدا طلب شهادت می کردند، به خاطر دارم که با آن صدای سوزناک از خدا طلب شهادت می کردند و نمی خواستند با مرگ معمولی از دنیا بروند.»
«شهيد شاهآبادي كه به رستمآباد آمدنديكتحولي در آنجا ايجاد كردند و از طرفي به طور طبيعي، دستهي مقابل يعنيطرفداران رژيم شروع به سمپاشي عليه ايشان كردند و متقابلاً اين طرف هم ازشهيد شاهآبادي حمايت ميكردند كه با توجه به شهامت ايشان و خلوصمعدودي از جوانها و افراد مسن معتقد به اسلام و مبارزه و راه حضرت امام، بهتدريج دستهي مقابل ضعيف شدند. ضمناً براي اين كه از طرف دستگاه گفتهنشود كه حاميان آقاي شاهآبادي فقط يك عده جوان هستند و چون از طرفاوقاف هم اجبار كرده بودند كه هر مسجد بايد هيأت امنا داشته باشد، و اين مسأله هم به اين دليل بود كه رژيم ميخواست دست نشاندگان خودش را بهعنوان هيأت امناي مساجد جا بيندازد تا بتواند مساجد را كنترل كند، ما يكهيأت امنا در مسجد رستمآباد انتخاب كرديم، مركّب از 5 نفر از افراد مسنّي كهاز مسلمانان معتقد به خط امام و مبارزه با رژيم شاه بودند و اين پنج نفر را بهعنوان هيأت امناي مسجد به اوقاف معرفي كرديم و اين اسلحه را با تلاشي كهبراي انتخاب افراد صالح كرديم از دست رژيم گرفتيم. در نتيجه آقاي شاهآباديچه در وقتي كه در زندان بودند و چه در تبعيد و مبارزه، در ميان مردم آن منطقهبه عنوان امام جماعت و رهبر مسلمانان انقلابي شـرق شميران شناخته شدهبودند. يكي از خاصيتهاي هيأت امنا هم اين بود كه هر زمان آقاي شاهآبادي بهزندان ميرفتند، دستهي طرفدار دستگاه نميتوانستند فرد ديگري را جانشينايشان كنند و با نفوذي كه اين هيأت داشت چنين كاري براي آنها ممكن نبود».
«شهيد شاهآبادي، تازهترين اعلاميهها ونوارهاي سخنراني امام (ره) را ميآوردند و در آنجا تكثير و توزيع ميكردند.ايشان كتابخانهاي هم در آن مسجد درست كرده بودند كه كتابهاي انقلابي واسلامي در آنجا وجود داشت و به افراد انقلابي درآنجامسؤوليت داده بودند. همچنين توسط ايشان روحانيون مبارز وانقلابي به عنوان امام جماعت مساجدآن مناطق انتخاب ميشدند تا جمع روحانيت مبارز شميران تقويت شود وخلاصه، مسجد رستمآباد با توجه به حضور آقاي شاهآبادي در آنجا، يكي ازپايگاههاي انقلاب بود و هميشه در تظاهرات، تعداد بسيار زيادي از مردم آنمنطقه شركت ميكردند و ايشان به همراه روحانيون مبارز شميران، كارهايمبارزاتي را سامان ميدادند و نقش ايشان، بسيار زياد و مؤثر بود».