جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۵
نیم نگاهی به دعاى ندبه وسند آن

حوزه / اثر و فايده توسل به اولياى الهى خصوصا ذوات مقدسه اهل بيت عليهم السّلام اين است ‏كه مردم به جهت دريافت فيوضات الهى به واسطه آنان، نه تنها به مقام شامخ آن‏ها از نبوت يا امامت يقين حاصل مى‏كنند، بلكه از باب «الانسان عبيد الاحسان» فرمان‏بردار دستورات آن‏ها كه همان دستورات خداوند است مى‏شوند.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با دعای ندبه  به بررسى سندی این دعای ارزشمند وجایگاه   آن درمیان بزرگان شیعه به قلم علی اصغر رضوانی پرداخته  است .  

*نظر بزرگان درباره دعاى ندبه‏

شيخ مرتضى انصارى رحمه اللّه در كتاب «المكاسب» در بخش خيارات در ذيل حديث «المؤمنون عند شروطهم» مى‏گويد: بعيد نيست كه بگوييم عنوان «شرط» بر التزامات ابتدايى صادق نيست، بلكه متبادر عرفى از «شرط» همان التزامات تابع عقد است، همان‏گونه كه از موارد استعمال اين كلمه در مثل قول امام در دعاى ندبه استفاده مى‏شود، آنجا كه در ابتداى دعا فرمود: «بعد أن شرطت عليهم الزهد في درجات هذه الدنيا الدنيّة».[1]

شيخ انصارى رحمه اللّه گويا اين دعا را امر مفروغ عنه از حيث صحت گرفته و لذا به آن در مجال احكام شرعيه استدلال كرده است.

محشّين مكاسب شيخ بر او در اين نكته هيچ اعتراضى نكرده و سند آن را نيز مورد مناقشه قرار نداده‏اند.

شيخ عبد اللّه مامقانى در حاشيه خود بر مكاسب مى‏گويد: «وجه دلالت اين جمله از دعا بر مقصود اين است كه: كلام امام به اين برمى‏گردد كه خداوند عزّ و جلّ به بندگان خود فرمود: هر كس در اين دنيا زهد پيشه كند من به او نعمت مقيم عطا خواهم كرد ...».[2]

*ناقلان دعاى ندبه‏

دعاى ندبه را عده‏اى از علما و محدثين نقل كرده‏اند از آن جمله:

1- شيخ مشهدى در «المزار» از محمّد بن ابى قره و او از كتاب ابى جعفر محمد بن الحسين بن سفيان بزوفرى نقل كرده و آن را به امام زمان عليه السّلام نسبت داده است.[3]

2- سيّد بن طاووس در «مصباح الزائر» و «اقبال الاعمال» از بعض اصحاب ما از محمّد بن على بن ابى قرّه به نقل از كتاب محمّد بن حسين بن سفيان بزوفرى نقل كرده و آن را به امام زمان عليه السّلام نسبت داده است.[4]

3- علامه مجلسى رحمه اللّه در كتاب «زاد المعاد» مى‏گويد: «و امّا دعاى ندبه كه مشتمل بر عقايد حقّه و تأسّف بر غيبت قائم عليه السّلام است، به سند معتبر از امام جعفر صادق عليه السّلام نقل شده است ...».[5]

4- قبل از اين بزرگان، اين دعا را شيخ جليل ثقه ابو الفرج محمّد بن على بن يعقوب بن اسحاق بن ابى قره قنانى كه معاصر شيخ نجاشى و از اعلام قرن پنجم بوده، نقل كرده است. كسى كه شيخ محمّد بن مشهدى در كتاب «المزار» از او زياد نقل مى‏كند.

 5- و نيز شيخ جليل ثقه ابو جعفر محمّد بن حسين بن سفيان بزوفرى در كتاب «الدعاء» نقل كرده است. او كه از مشايخ شيخ مفيد رحمه اللّه به حساب مى‏آيد مورد تأييد خاص او قرار گرفته است. حاجى نورى در «خاتمة المستدرك» او را از مشايخ شيخ مفيد برشمرده و به وثاقت و جلالت قدر او شهادت داده است.

مرحوم آيت اللّه بروجردى مى‏فرمود: «يكى از راه‏هاى شناخت رجال، شناخت شخصيت شاگردان آنان است. و هرگاه مشاهده شد كه اشخاصى همچون شيخ مفيد رحمه اللّه از شخص معينى زياد روايت نقل مى‏كند و هرگز مذمّتى در حق او ندارد اين به نوبه خود نشانه اين است كه آن شخص مورد وثوق و اطمينان است».

*راوى دعاى ندبه‏[6]

كسى ادّعا نكرده كه بزوفرى اين دعا را بدون واسطه از امام نقل كرده است. و آيا لازم است هر كسى كه روايتى را از امام نقل مى‏كند معاصر با امام باشد؟

ما اطمينان داريم كه اين دعا يا با سند در كتاب بزوفرى روايت شده ولى ديگران كه از آن كتاب نقل كرده‏اند از باب مسامحه آن سند را حذف كرده‏اند، و يا اين كه بزوفرى از آنجا كه دعا را معروف و مشهور ديده احتياجى به ذكر سند نديده است؛ زيرا همان‏گونه كه در اين زمان معروف و مشهور است، در عصرهاى گذشته نيز چنين بوده است. خصوصا آن كه متن آن با آيات قرآن و روايات ديگر سازگارى تمام دارد.

 «محمّد بن مشهدى» راوى با واسطه دعاى ندبه‏

از كلمات آيت اللّه خويى رحمه اللّه به نقل از شيخ حرّ عاملى به دست مى‏آيد كه مراد از محمّد بن مشهدى، محمّد بن على بن جعفر است.[7]

ولى مرحوم حاجى نورى در «خاتمه مستدرك» در اين‏باره مى‏گويد: «مراد از محمّد بن مشهدى، محمد بن جعفر بن على بن جعفر مشهدى است كه از وى به عنوان «حائرى» نيز ياد شده است. ايشان يكى از راويان ابى الفضل شاذان بن جبرئيل قمى است. او همچنين با دو واسطه از شيخ مفيد روايت نقل مى‏كند».[8]

به هر حال او هركه باشد شخصى قابل اعتماد و مورد وثوق و جليل القدر است كه توصيف و مدح وى در كتب رجال آمده است.

* «محمّد بن على بن ابى قرّه» راوى ديگر دعاى ندبه‏

او از جمله راويان صاحب كتاب و مورد اعتماد است. نجاشى درباره وى مى‏گويد: «... او ثقه بوده و روايات فراوانى شنيده و كتاب‏هاى بسيارى تأليف كرده است. وى كسى بود كه كتاب‏ها را ورق به ورق براى اصحاب اماميه مى‏خواند و همواره در مجالس با ما بود».[9]

از آنجا كه نجاشى اجازه نقل كتاب‏هاى ابن ابى قرّه را از وى داشته است لذا مى‏توان او را از مشايخ اجازه مرحوم نجاشى دانست.

 *دعاى ندبه از كدام امام است؟

ظاهر اين است كه اين دعا از جانب امام صادق عليه السّلام انشا شده است، همان گونه كه مرحوم مجلسى به آن حضرت نسبت مى‏دهد. و اما اين كه در برخى از مصادر اين‏گونه آمده كه اين دعا براى صاحب الزمان است، ممكن است اين گونه توجيه كنيم كه: اين دعا، دعايى است كه براى وجود مقدس امام زمان عليه السّلام انشا شده است نه اين كه اين دعا از طرف آن حضرت انشا شده باشد.

هرچند برخى خواسته‏اند احتمال اوّل را به خاطر ناسازگارى برخى از مضامين دعا، با صدور آن از جانب امام صادق عليه السّلام مردود سازند، ولى براى اهل تحقيق روشن است كه اين اشكالات قابل توجيه است، زيرا نظير چنين مضامينى در موارد ديگر از امام صادق عليه السّلام و ديگر ائمه عليهم السّلام نيز نقل شده است.[10]

و نيز احتمال دارد كه بزوفرى از پدرش حسين بن على بن سفيان كه از علما و راويان بزرگ قرن چهارم كه هم عصر و زمان غيبت صغرا بوده نقل كرده و او هم به وسيله نواب اربعه از راه مكاتبه و توقيع با امام زمان عليه السّلام در ارتباط بوده و اين دعا را در كتاب خود آورده و سپس به دست فرزندش ابو جعفر بزوفرى رسيده است.

ممكن است برخى اشكال كنند كه اين دعا انشاى برخى از علماى شيعه بوده است. ولى اين احتمال از جهاتى باطل است:

1- بزوفرى در ادامه روايت اين چنين آورده است: «و يستحبّ أن يدعى به في الأعياد الأربعة». ظاهر اين كلمه مى‏رساند كه اين دعا از جانب معصوم صادر شده است، زيرا محكوم كردن هريك از افعال و اذكار به هريك از احكام خمسه (وجوب، حرمت، استحباب، كراهت و اباحه) از امور توقيفى است كه فقط بايد از جانب اولياى معصوم خداوند صورت پذيرد.

2- اين‏كه براى قرائت اين دعا زمان خاص (اعياد اربعه) ذكر شده خود دليل بر آن است كه از جانب معصوم صادر شده است؛ زيرا در غير اين صورت نمى‏تواند از چنين ويژگى خاصى برخوردار باشد.

3- رسم علما چنين بوده كه هرگاه دعا يا زيارتى را خود انشا مى‏كردند متذكر مى‏شدند تا بر مردم مشتبه نگردد،  

*تأليفات درباره دعاى ندبه‏

دانشمندان و محققان اين دعاى شريف را مورد توجه خود قرار داده و بر آن شروح و حواشى نوشته‏اند. اينك به برخى از آن‏ها اشاره مى‏كنيم:

* «شرح دعاى ندبه» از صدر الدين محمد حسنى مدرس يزدى.

* «عقد الجمان لندبة صاحب الزمان» از ميرزا عبد الرحيم تبريزى.

* «وسيلة القربة في شرح دعاء الندبة» از شيخ على خوئى.

* «شرح دعاى ندبه» از ملا حسن تربتى سبزوارى.

* «النخبة في شرح دعاء الندبة» از سيّد محمود مرعشى.

* «شرح يا ترجمه دعاى ندبه» از سردار كابلى.

* «معالم القربة في شرح دعاء الندبة» از محدث ارموى.

* «وظائف الشيعة في شرح دعاء الندبة» از اديب اصفهانى.

* «كشف الكربة» از محدث ارموى.

* «نويد بامداد پيروزى» از موسوى خرم‏آبادى.

* «شرح و ترجمه دعاى ندبه» از محبّ الاسلام.

* «نصرة المسلمين» از عبد الرضا خان ابراهيمى.

* «فروغ الولاية» از آيت اللّه صافى.

* «الكلمات النخبة» از عطايى اصفهانى.

* «رسالة حول دعاء الندبة» از محمّد تقى تسترى.

* «رسالة حول دعاء الندبة» از مير جهانى اصفهانى.

* «سند دعاء الندبة» از سيّد ياسين الموسوى.

* «شرحى بر دعاى ندبه» از علوى طالقانى.

و ديگر شروح و رساله‏ها در رابطه با دعاى ندبه.

* مكان‏هاى سفارش شده براى دعا در عصر غيبت‏

مطابق روايات در برخى از مكان‏هاى مقدس سفارش خاص به جهت دعا براى امام زمان عليه السّلام شده است، از آن جمله:

* مسجد الحرام.[11]

* سرداب مقدس.

* مقامات منسوب به حضرت از قبيل مسجد كوفه، مسجد سهله، مسجد صعصعه و مسجد جمكران.

* حرم امام حسين عليه السّلام.[12]

* حرم امام رضا عليه السّلام.[13]

* حرم عسكريين عليهما السّلام در سامرا.[14]

* حرم هريك از امامان به‏طور عموم.[15]

8- عرفات در محل وقوف.[16]

 *فلسفه توسّل به امام زمان عليه السّلام‏

توسل، وسيله و واسطه قرار دادن چيزى بين خود و مطلوب است. وسيله بر دو نوع است: گاهى از امور مادّى است، مثل آب و غذا كه وسيله رفع تشنگى و گرسنگى است. و زمانى نيز از امور معنوى است، مثل گناه‏كارى كه خدا را به مقام و جاه يا حقيقت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قسم مى‏دهد تا از گناهش بگذرد. در هردو صورت وسيله لازم است؛ زيرا خداوند متعال جهان آفرينش را به بهترين صورت آفريده است، آنجا كه مى‏فرمايد: الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ‏؛[17] «آن خدايى كه همه چيز را به بهترين صورت آفريد.»

جهان براساس نظم علت و معلول و اسباب و مسببات، براى هدايت و رشد و تكامل انسان‏ها آفريده شده است و نيازمندى‏هاى طبيعى بشر با عوامل و اسباب عادى برآورده مى‏گردد. فيوضات معنوى خداوند همچون هدايت، مغفرت و آمرزش نيز براساس نظامى خاص بر انسان‏ها نازل مى‏شود و اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلّق گرفته كه امور از طريق اسباب خاص و علل معين به انسان‏ها برسد.

بنابراين، همان‏گونه كه در عالم ماده نمى‏توان پرسيد: چرا خداوند متعال زمين را با خورشيد نورانى كرده و خود بى‏واسطه به چنين كارى دست نزده است؟ در عالم معنا نيز نمى‏توان گفت: چرا خداوند مغفرت خويش را به واسطه اولياى الهى شامل حال بندگان مى‏كند.

 شهيد مطهرى رحمه اللّه مى‏فرمايد: «فعل خداوند داراى نظام است. اگر كسى بخواهد به نظام آفرينش اعتنا نداشته باشد گمراه است. به همين جهت است كه خداى متعال گناه‏كاران را ارشاد فرموده است كه در خانه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله بروند و علاوه‏بر اين‏كه خود طلب مغفرت كنند، از آن بزرگوار بخواهند كه براى ايشان طلب مغفرت كند. قرآن كريم مى‏فرمايد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً؛[18] «اگر ايشان هنگامى كه [با ارتكاب گناه‏] به خود ستم كردند، نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر هم براى ايشان طلب مغفرت مى‏كرد، خدا را توبه‏پذير مهربان مى‏يافتند.»[19]

از همين‏رو مى‏بينيم كه در قرآن و سنت تأكيد فراوانى بر وسيله و توسل شده است. خداوند متعال مى‏فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ؛[20] «اى مؤمنين! تقوا پيشه كنيد و براى رسيدن به او وسيله طلب نماييد.»

اثر و فايده ديگرى كه در توسل به اولياى الهى خصوصا ذوات مقدسه اهل بيت عليهم السّلام است اين‏كه مردم به جهت دريافت فيوضات الهى به واسطه آنان، نه تنها به مقام شامخ آن‏ها از نبوت يا امامت يقين حاصل مى‏كنند، بلكه از باب اين‏كه «الانسان عبيد الاحسان» فرمان‏بردار دستورات آن‏ها كه همان دستورات خداوند است مى‏شوند.

 *نهى از عجله‏

در روايات فراوان به مسأله دعا براى تعجيل فرج حضرت مهدى عليه السّلام اشاره شده است و در برخى روايات ديگر از عجله كردن و استعجال نهى شده است.

از جمله: «هلك المستعجلون»؛ «كسانى كه عجله كردند هلاك شدند.» ممكن است كسى بگويد بين اين دو دسته روايات اختلاف و تنافى وجود دارد؟ ولى در جواب مى‏گوييم: خير؛ زيرا:

اولا: استعجال در ظهور، اصرار زياد بر فرج حضرت بدون تمهيد مقدمات و شرايط و زمينه‏هاست، ولى دعا براى ظهور حضرت، با تمهيد مقدمات و شروط است.

ثانيا: نفس دعا براى تعجيل فرج در ظهور حضرت تأثير به‏سزايى دارد، به اين معنا كه خود دعا مى‏تواند به منزله جزء علت تامه در تسريع ظهور تأثير به سزايى داشته باشد.[21]

 

 

 

 

[1] ( 2). المكاسب، ج 5، ص 21.

[2] ( 3). حاشيه مامقانى بر مكاسب، قسم خيارات، ص 12.

[3] ( 2). المزار، ص 573، دعاى 107.

[4] ( 3). مصباح الزائر، ص 446؛ اقبال الاعمال، ص 295- 299.

[5] ( 4). زاد المعاد، ص 488.

[6] رضوانى، على اصغر، بررسى دعاى ندبه، 1جلد، مسجد مقدس جمكران - قم (ايران)، چاپ: 3، 1386 ه.ش.

[7] ( 1). معجم رجال الحديث، ج 17، ص 259.

[8] ( 2). مستدرك الوسائل، ج 3، ص 368.

[9] ( 3). رجال نجاشى، ص 283.

[10] ( 1). منتخب الاثر، ص 140.

[11] ( 5). كمال الدين، ص 440.

[12] ( 6). كامل الزيارات، ص 230، ح 17.

[13] ( 7). همان، ص 331.

[14] ( 8). همان، ص 313.

[15] ( 9). همان، ص 315.

[16] ( 10). زاد المعاد.

[17] ( 1). سوره سجده، آيه 7.

[18] ( 1). سوره نساء، آيه 64.

[19] ( 2). مجموعه آثار، ج 1، ص 264.

[20] ( 3). سوره مائده، آيه 35.

[21] رضوانى، على اصغر، بررسى دعاى ندبه، 1جلد، مسجد مقدس جمكران - قم (ايران)، چاپ: 3، 1386 ه.ش.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha