به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین عباسعلی اختری درنوشتاری با موضوع نقش انتظار در سير تاريخ، به بررسی آرمان مقدس و راهکار عملی ساختن آن پرداخته است .
قانون کلى عليت بر سراسر جهان هستى حاکم است، طبق اين قانون در سراسر نظام آفرينش، هر پديده اى، هر عملى، و هر طرز تفکرى، فقط وفقط از طريق علل واسباب خاص خودش، جامه عمل مى پوشد وشکل هستى به خود مى گيرد. برخى از اين علل و اسباب براى ما شناخته شده اند و بعضى را نمى شناسيم. قدرت ها، پيروزى ها، عزت ها، دانش ها، بينش ها، وضعف ها، شکست ها، ذلت ها، جهل ها، کورى ها، همه و همه، علل و اسبابى دارند که بايد آنها را شناخت و براى رسيدن به آرمان ها، از طريق آن اسباب عمل کرد: موسى بن عمران، عليه السلام، بنى اسرائيل را با شيوه هاى خاصى، از مصر بيرون آورد و از رود نيل گذراند و در مسير خاک بيت المقدس رساند. آن گاه به آن جمعيت گفت: اکنون بايد وارد سرزمين مقدس شويد، که خدا برايتان مقرر داشته، وعقب نشينى نکنيد وگر نه مسير عزتتان به خسران وذلت منقلب مى گردد. بنى اسرائيل در پاسخ گفتند: اى موسى به درستى وحقيقت مى گوئيم که در اين سرزمين جمعيتى قدرتمند وزورگو و ستم پيشه هستند، وما هرگز وارد اين سرزمين نخواهيم شد، تا آنان خارج نگردند، پس اگر آنها خارج شدند، ما وارد مى شويم. در ميان آنان دونفر بودند که از نافرمانى از اوامر موسى ومعصيت او، هراس داشتند وخدا بر آنان انعام فرموده بود، آن دونفر به جمعيت خطاب کردند که: عليه ستمگران وجباران سرزمين مقدس از در وارد شويد. پس هر گاه شما براى پيروزى از راهش وارد شديد، حتما پيروز خواهيد بود، وبر خدا توکل داريد، اگر واقعا ايمان آورده ايد. (برگرفته از مضامين آيات 21 تا 23 سوره مائده).
مى بينيم که براى پيروزى هم راهى است که بايد از همان راه عمل کرد. بر اين مبنا عملى کردن خواسته ها وآرمان ها، که در واقع همان طرز تفکرها وهمان ريشه درونى است که مى خواهد جوانه بزند، بايد از طريق علل واسباب آن انجام گيرد. وچون عمل کرد انسان بدين شکل است که: ابتدا مى انديشد، سپس اراده مى کند وسرانجام عملى مى سازد، پس عمل کرد جامعه نيز به همين منوال است، ولذا براى عملى نمودن آرمان ها در جامعه: اولا، بايد فکرها وانديشه ها را تغيير داد واصلاح کرد وبه باور انسان آورد که اوهر چه بخواهد مى تواند انجام دهد، وروحيه ياس را نابود کرد. ثانيا، بايد اراده ها را تقويت کرد، وعوامل ضعف اراده را از بين برد. ثالثا، بايد در مرحله عمل مقاومت نمود، وبا موانع درگير شد تا مرتفع گردند وعمل صحيح انجام يابد. همچنان که: مسلمانان قهرمان وجانباز ايران نيز براى پياده کردن انقلاب اسلامي: 1 - رهبران، طرز تفکرها را تغيير ودر جهت حکومت اسلامى پرورش دادند. 2 - رهبرى قاطع امام خمينى، اراده ها را جزم وقطعى ودر بر افکندن نظام طاغوت مصمم نمود. 3 - پيروان قرآن، مردانه فرامين امام را عمل کردند وتاريخ را دگرگون، وسرنوشت را تغيير دادند.
*آرمان مقدس
انقلاب جهانى حضرت مهدى عليه السلام نيز، همانند همه حوادث تاريخى و رويدادهاى طبيعى واجتماعى و... به تدريج رخ مى دهد، وفقط از طريق علل واسباب خود عملى مى گردد، پس بايد شرايط واسباب تحقق آن به حد کمال خود برسد تا به وجود بيايد. صدر المتالهين مى گويد: بعضى از ممکنات که ذاتا امکان هستى را واجد واز محالات نيستند، صرف ذات آنها کافى نيست، که نعمت وجود را دارا شود، بلکه بايد يک سلسله اسباب وشرايط به آن ضميمه شود، سپس بعد از ضميمه شدن آن شرايط وعوامل آمادگى ساز، استعداد پيدايش مى يابد... وقتى به آن ممکن ذاتى، امکانات ديگر وشرايط متفاوت ديگرى ضميمه شد، پيوسته از حالتى به حالتى انتقال مى يابد، تا آنجا که قوه قابله (مواد تاثير پذير به حد کمال مى رسد، آن گاه قوه فاعله (علت فاعلى) تاثير کرده واز اجتماع وپيوستن دوقوه، چيز تازه اى توليد شده و وجود مى يابد (اسفار / 231:1، در امکان استعدادى).
*غيبت وانتظار در امت هاى گذشته
غيبت وانتظار، يکى از سنن تکاملى است، که تاريخ براى بسيارى از امت هاى گذشته، نشان مى دهد. همواره در بين انسان ها، نهضت هايى به منظور آزادى از قيد واسارت طاغوت ها صورت مى گرفته واين نهضت ها، توسط فرستادگان الهى، رهبرى مى شده است. اما توده مردم، آن طور که مى بايست، از رهبر نهضت قدردانى و طرفدارى نمى کردند وقابليت دريافت اين نعمت بزرگ را از خود نشان نمى دادند، و در نتيجه رهبر، براى مدتى از ميان مردم غايب مى شد. خواجه نصير طوسى در کتاب تجريد الاعتقاد مى گويد: وجوده لطف وتصرفه لطف آخر وعدمه منا. يعنى وجود امام وتصرف او در امور، طبق قاعده لطف مسلم است وعدم (حضور يا تصرف) او، از ناحيه ما پديد آمده است. در طول مدت غيبت، مردم در اثر لمس کردن آثار شوم اسارت و طاغوت پرستى، بيدار مى شدند، و وقتى به خود مى آمدند و از روش عصيان و گناه و نافرمانى رهبر، بازگشت و توبه مى کردند، رهبر به فرمان الهى، در ميان آنان آشکار شده، حق جويان را در طى مراحل نهضت، رهبرى مى نمود. اين حقيقت را در تاريخ نهضت ادريس، نوح، صالح، ابراهيم، يوسف، موسى و... مشاهده مى کنيم. (کمال الدين / باب اول تا هفتم).
*سازندگى انتظار واميدوارى
در حقيقت، زمان غيبت عبارت است از: دورانى که بايد قوه ها واستعدادهاى مردم به تدريج به مرحله فعليت (مرحله بهره بردارى) برسد وقابليت براى بهره گيرى از يک رهبر الهى را دارا شوند. ممکن است در شرايطى - که مى توانند توسط تبليغات وتعليمات وراهنمايى هاى صحيح به وجود بيايند - استعدادها وقابليت ها، زودتر پرورش يابند وشرايط ظهور وانقلاب مهدى عليه السلام، فراهم گردد. وممکن است در اثر تخديرهاى فکرى وآلودگى ها وسرگرمى ها به زرق وبرق دنيا ودور افتادن از درک لذت عدالت وحق ونيز برخورد با موانع، استعدادها وقابليت ها خفته بماند وديرتر بيدار شود. به همين ميزان، زمان ظهور رهبر زود يا دير خواهد شد. پس روشن است که تا ما عوض نشويم وقابليت وزمينه ظهور آن حضرت را فراهم نکنيم، ظهور امکان ندارد. تا وقتى بشريت قابليت نيابد، ولا اقل يک جمعيت ده هزار نفرى براستى خواهان گسترش عدل وداد نباشند، وروح حق پذيرى يافت نشود، چنين انقلابى نخواهد شد. در تحولات اجتماعى يک شرط اساسى کلى وطبيعى مطرح است که قرآن به آن گويا است: خداوند هرگز وضع ملتى را تغيير نمى دهد، مگر آنکه آنها خود را تغيير دهند (رعد / 11). وبه همين جهت است که در بعضى روايات آمده که در وقت اين کار بداء راه دارد. يعنى مطابق ظواهرى که انسان گمان دارد واقع نمى شود.
*فرمان آماده باش
روى اين اصل، دستورات زيادى از طرف پيشوايان معصوم در فضيلت انتظار به ما رسيده، وفرموده اند که دعا کنيد وهمواره منتظر باشيد وفرارسيدن روز گشايش را از خدا بخواهيد. روى هم رفته منظور اين است که خود را بسازيد وآماده کنيد که مقدمات ظهور فراهم گردد. بديهى است، مردمى که انتظار آمدن رهبر خود را دارند، مى کوشند که شرايط را هر چه بهتر به نفع نهضت ومرام مورد انتظار آماده سازند، واين خود يکى از وظايف مهم وارزنده هر منتظر است. واز طرفى چون هدف شخصى نيست ومنافع فردى در کار نمى باشد، هرگز نبايد از کارها وخدمات خود مايوس بود، بلکه هدف مکتب وعقيده بايد تامين گردد. چنانکه فرموده اند: عقلاى عالم سنگى را در جايى مى گذراند که بعد از صد سال از آن استفاده شود. ممکن است نسلى ريشه اى را فراهم کند ونسل ديگر تنه وساقه، ونسلى ديگر شاخه را، وبالاخره روزى اين آرزوى جهانى جامه عمل پوشد. پس به هر حال، هر کس به هر گونه شرايط را آماده گرداند، بهره اى در ايجاد شرايط ظهور وتحول کامل داشته است. لذا امام رضا عليه السلام، فرمود: انتظار الفرج من الفرج: انتظار فرج، خود روزنه فرج ونجات است. (غيبت طوسى / 291).