به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، پس از تأسيس مجلس اعلاي شيعيان و انتخاب امام موسي صدر به رياست اين مجلس، برخي صداها و پرسشهای مغرضانه دربارۀ این اتفاق مطرحشد.
مجلهٔ الاسبوع العربی، به سبب همین حرفهای مغرضانه، در گفت وگویی با امام موسی صدر پرسشهایی را برای روشنتر شدن مسائل مربوط به مجلس اعلای شیعیان مطرح کرد. متن این گفت وگو را که ۱۹۶۹/۵/26 انجام شده و موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به مناسبت ایام سالگرد تاسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان و برای اولین بار به فارسی منتشر کرده در ادامه می خوانید:
چرا اين مجلستأسيس شد و چرا در اين زمان مشخص، و اهداف آن چيست؟
تصور ميكنم علت تأسيس مجلس اعلاي شيعيان، همان علتي است كه تأسيس ديگر مجالس فرقههای لبنان را ايجاب کرده است كه در حقيقت سبب ظهور هر تشكيلات ديگري در جهان است. حقيقت اين است كه شيعیان، نيروها و امكانات فراوان و عظيمي دارند كه لبنان و فرزندان اينفرقه فقط از بخش ناچيزی از آن بهرهمند بودهاند و اين به سبب نبودِ سازمان و تشكيلات بوده است. همه ميدانند كه اكنون شيعیان فاقد هرگونه تشكيلات ديني يا اجتماعي و يا سياسي است. اين وضع به بروز مشكلي منجر شده كه بدان اشاره كردم.
شيعیان بهرغم امكانات گستردهاي كه در زمينۀ انساني و فرهنگي و اقتصادي دارد و نيز بهرغم تاريخ درخشاني كه بنا به اطلاعات من به لحاظ نسبي در ميان شيعيان كشورهای ديگر و غالب فِرَق ديگر لبناني بينظير است، به مشكلات ديني و اجتماعي و فرهنگي بزرگي مبتلاست.
براي مثال، ميزان بيسوادی شيعيان در لبنان در مقايسه با ديگر فرقهها بيشتر است و شايد به حدود دو برابر ميرسد. عدۀ كودكان آوارۀ شيعه بسيار است و بسياري از روستاهای شيعهنشين مسجد و روحاني و مدرسه ندارند. در زمينۀ اجتماعي، اين فرقه به لحاظ عادات قبيلهای و عقبماندگي مناطق مسكوني مشكلات بزرگي دارد.
مشكل هجوم به بيروت و حاشيهنشيني شيعيان در مناطق اطراف بيروت نيز مزيد بر علت است. اين همه، ايجاب ميكند اين فرقه دوباره سازماندهي شود تا نيروهاي فراوان پراكندهاش در خدمت فرزندان آن و نيز در خدمت لبنان قرار گيرد. در چنين اوضاعي همكاری و تلاش مشترك بيشتر با دولت و ديگر فرقهها تسهيل خواهد شد.
آنچه گفتم خلاصهای از اسباب و عوامل تأسيسمجلس اعلاي شيعيان است كه نخبگانِ با اخلاص اين فرقه را واداشت تا از پنج سال پيش خواهان تأسيس اين مجلسشوند. البته، مرحلۀ اخير تلاشها از پنج سال پيش شروع شد و پيش از آن هم مراحل ديگري پيموده شده كه از بيست سال هم فراتر ميرود، ولي در آن مراحل فقط در حد درخواست بود و اقدام عملي صورت نگرفته بود.
طبعاً طرح تأسيس مجلس به زمان كنوني مربوط نميشود و پيش از اين بايد مراحلي طي ميشد و به طور تصادفي در اين زمان تحقق يافت. من تأسيس مجلس را در اين مقطع و به صورت اتفاقي، به فالنيك ميگيرم، چراكه لبنان و فرزندان اين سرزمین در اوضاع كنوني براي بقا و توسعه و رهايي از دشمن خطرناک به هماهنگي نيروها و بسيج خدمات و تواناييها در زمينههاي مختلف نياز بيشتري دارند.
* ۴۳ تن از ۹۵ عالم ديني انتخابات را تحريم كردهاند. علت آن چيست؟ و آيا اين تحريم سبب از بين رفتن نمايندگي حقيقي اين مجلس نميشود؟
شك نيست كه هر كار بزرگ و كوچكي با رويكردهای مختلفي مواجه ميشود و چهبسا، اين آرای مختلف كار را به كمال آن نزديكتر و تحرك آن را بيشتر و اجرای آن را دقيقتر کند. موضع مخالفان اين طرح نيز از اين اصل كلي مستثنا نيست. كساني كه از آقايان علما انتخابات را تحريم كردهاند چند دستهاند. دستهاي از آنان خواهان به تأخير افتادن انتخابات به منظور زمينهسازی و مقدمهچيني براي دستيابي به اجماع بودهاند و زماني كه مطمئن شدند دستيابي به اجماع ممكن نيست، در جلسه حاضر شدند و رأي دادند. شمار اين دسته دوازده تن است.
برخي از آقايان علما هم كه در سن كهولت قرار دارند و اصلاً در مسير مخالفت قرار نداشتهاند، هدفشان از امضاي بيانيۀ تحريم، تلاشي شريف براي فراهمآوردن فضاي مناسب براي تحقق اين طرح بود و آنان هرگز با اصل طرح مخالفت نداشتهاند و حتي دو تن از اين آقايان بهرغم مشكلات شديد جسماني در مجمع عمومي حضور يافتند و رأي دادند.
خلاصه بگويم كه بنا به آمارهاي دقيق ما، شمار مخالفان از ۲۶عالم ديني فراتر نميرود. با اين حال، ما اعضاي مجلس اميدواريم كه كار ما سندی قاطع برای اين برادران باشد که با سلامت نيت و درستي هدف و دقت رفتار در تحقق اين آرزوی تاريخي شيعیان، به آنان اطمينان خاطر بخشيم.
* گفته ميشود كه مجلس اعلای شيعيان براي انشعاب شيعیان از اهل سنت تأسيس شده است.
من تعجب ميكنم كه چرا اين سؤال متوجه شيعيان ميشود و نه متوجه هيچ فرقۀ ديگری. مثلاً وقتي در سال ۱۹۵۵و به موجب قانون شمارۀ هجده كه امور اهل سنت را در لبنان سامان ميبخشد، مجلس اعلای شرعي تشكيل شد، چرا چنين سؤالي مطرح نشد؟ در مادۀ اول آن قانون به صراحت مجلس را متعلق به اهل سنت دانسته است. در طي چهارده سالي كه از صدور آن قانون گذشتهاست، آن مجلس به اختياراتش عمل كرده و هيچگونه تفرقه و انشعابي ميان صفوف مسلمانان پديد نيامده و هيچ سؤالي نيز متوجه آن نبوده است.
فِرَق مسيحي نيز مجالس مذهبي خاص خود را دارند كه آنان را به يكديگر نزديك ميكند و تا حدودی كه من اطلاع دارم هيچكدام از آنان در برابر چنين پرسشي قرار نگرفتهاند .حقيقت اين است كه وحدت مذاهب مختلفِ یک دين، مبتني بر نزديك شدن آنان به يكديگر است و نزديكشدن آنان در گرويِ تفاهم است و تفاهم جز با گفت وگو حاصل نميشود و شرط اساسي گفت وگو اين است كه ميان نمايندگان حقيقي طرفها انجام شود. وانگهي، آيا وحدت و تقريب و تفاهم و گفت وگو بدون سازمان و تشكيلات امكان دارد؟ اميدوارم كه مواضع مجلس اعلای شیعیان در آينده پاسخ عملي به اين پرسش باشد.
* جمعيت شيعه در لبنان چقدر است؟ وضع اجتماعي شيعيان را چگونه ارزيابي ميكنيد و برنامۀ مجلس اعلای شيعيان براي ارتقای وضعيت محرومان شيعه چيست؟
آمار دقيقي از شمار شيعيان لبنان نداريم. اما يكسال پيش در پاسخ درخواستي از دانشگاه استراسبورگ، مقالهای آماده كردم و در آن به تحليل وضعيت كنوني شيعيان در سوريه و لبنان پرداختم و آمارهاي تقريبي را مبنا قرار دادم . بر اساس اين آمارها شمار شيعيان لبناني ساكن داخل و مقيم خارج تقريباً به ۶۴۵ هزار تن ميرسد. اما دربارۀ وضع اجتماعي شيعيان و برنامهريزي مجلس برای رسيدگي به وضع آنان در پاسخ سؤال اول به بخشي از آن پاسخ گفتم و به زودي، مجلس اعلاي شيعيان در نخستين كارهايش جزوهای را منتشر خواهد كرد كه در آن اطلاعات تفصيلي دربارۀ وضعیت شيعیان خواهد آمد.
* آيا حضرتعالي پيشنهادهايي برای تحول در مفاهيم ديني با هدف پاسخگويي به نيازهای زمانه داريد؟
معتقدم در لابهلای آموزههاي اسلامي، برخي قواعد كلي وجود دارد كه وظيفۀ مجتهدان را در تحولبخشي به اجراي مفاهيم ديني و پاسخگويي دين به نيازهای زمانه تسهيل ميكند. شك نيست كه مفتوح بودن باب اجتهاد در نزد شيعه ادای اين وظيفه را آسان ميسازد.
طبيعي است كه اجتهاد به معناي خارج ساختن اصول از چارچوب اساسي مقدسشان نيست و در نتيجه، مسئلۀ اجتهاد از تشريع قوانين و تأسيس اصول متفاوت است و در آن صورت آموزههاي تحوليافته بُعد قدسي و غيبي خود را حفظ خواهند كرد. در مراكز بزرگ علوم ديني، علماي بزرگي را مييابيم كه آراي جديد را مطرح ميكنند كه با استقبال و اعجاب روبهرو ميشود.