به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام و المسلمین احمد رضا یزدانی مقدم، ارایه دهنده نظریه طی سخنانی در کرسی نقد "نظریه های وحی در فلسفه سیاسی فارابی" که به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سالن کنفرانس مرکز همایش های بین المللی دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد، با اشاره به این که نظریه های وحی فارابی در قلب و مرکز فلسفه ورزی سیاسی او قرار دارند، اظهار داشت: متون فلسفه سیاسی در مکتب اسلامی از فارابی شروع می شود تا آن جا که وی هم موسس فلسفه اسلامی و هم به طور خاص موسس فلسفه سیاسی در اسلام به شمار می رود.
وی افزود: فارابی در 5 اثر خود به فلسفه سیاسی می پردازد که شامل کتب فصول منتزعه ، تحصیل السعاده، المله، السیاسه المدینه و مبادی آرا اهل المدینه الفاضله است که در 4 اثر این ها به صراحت از نظریه وحی به بحث و نظر پرداخته است.
این محقق حوزوی همچنین گفت: به ویژه تحلیلی که فارابی در کتاب "مبادی آرا اهل المدینه الفاضله" ارایه می کند به نظریه مشهور او درباره وحی تبدیل شده است.
وی اضافه کرد: فارابی در آغاز، فلسفه را علم به موجودات می داند و در توضیح این تعریف ، موضوعات و مواد علوم را بحث می کند و اشاره می کند که اساساً فلسفه سیاسی آن دانشی است که موجود سیاسی را مورد کاوش فلسفی قرار می دهد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: ترتیب مباحث فلسفه سیاسی از نظر فارابی این گونه است که بعد از مباحث خدا شناسی ، جهان شناسی و انسان شناسی وارد مقوله وحی می شود و در ادامه در زمینه چگونگی تفسیر وحی نیز به ترتیب از مباحثی چون اجتماع شناسی ، پیامبری ، حکومت و قانون بهره می گیرد.
وی گفت: فارابی در "السیاسه المدینه" اظهار می دارد که ریاست و قانون گذاری رییس فاضل بر اساس قوه ای است که به او افاضه می شود و می توان گفت به شخصی که این قوه به او افاضه می شود، وحی شده است؛ بنابر این فارابی در این جا وحی را به صورت افاضه قوه تصویر می کند و این همان نوع دومی است که در کتاب" المله" گفته بود.
حجت الاسلام و المسلمین یزدانی مقدم افزود: تفاوت نظر فارابی در السیاسه المدینه با نظر او در المله این است که وحی در السیاسه المدینه منحصر به یک گونه است؛ بدین ترتیب در السیاسه المدینه ، وحی فراتر از تعقل قرار می گیرد و کم و بیش در سطح فلسفه است
وی ابراز داشت: همچنین باید توجه داشت که دیدگاه فارابی در رساله زینون کبیر به دیدگاه وی در السیاسه المدینه نزدیک است، البته با آن تفاوت هایی دارد، چه آن که فارابی در رساله زینون کبیر می گوید: نفس قدس نبوی در همان ابتدای نبوت، فیض الهی را دفعه واحده و بدون ترتیب قیاسی پذیرا می شود.
وی تاکید کرد: فارابی می گوید که ما یا جامعه را با فلسفه اداره می کنیم یا با ملت و آن جا که از فلسفه هم سخن می گوید به این نکته مهم اشاره می کند که جامعه برای اداره نیازمند به ملت است؛ طبعاً این ملت یک رییسی دارد که او برای جامعه یک سری اصول و قوانین نظری و اصول و قواعد عملی تشریح می کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: فارابی در اواخر "فصول منتزعه" در ارتباط با موضوع قانون گذاری برای رساندن آدمیان و مدینه فاضله به سعادت از دو گونه قانون گذاری، یکی مبتنی بر فلسفه و دیگری مبتنی بر وحی یاد می کند.
وی افزود: تفاوت این دو گونه قانون گذاری در این است که در قانون گذاری مبتنی بر فلسفه ، قانون گذار فیلسوف امور را به حسب طبع، یعنی بر اساس قواعد کلی می شناسد و قانون گذاری می کند، در حالی که در قانون گذاری مبتنی بر وحی، قانون گذاری از طبع امور و قواعد کلی مرتبط با امور خبر نداشته و جزییات به او وحی می شود و قانون گذاری او همین جزییاتی است که به او وحی شده است.
این نظریه پرداز بیان داشت: فارابی در تحصیل السعاده ، مباحث مربوط به قانون گذاری را ادامه داده و از انواع قانون گذاری ها و مبانی و دانش های مرتبط با قانون گذاری سخن می گوید ؛ او همچنین مناسبات یاد شده را در المله پی می گیرد و ملت یا دین را ذیل فلسفه معرفی می کند و از این نظر ، کلام و فقه نیز ذیل دین و فلسفه قرار می گیرند.
این پژوهشگر حوزوی یادآور شد: در مبادی آراء اهل المدینه الفاضله، وحی به صورت القای حقایق از عقل فعال به ناطقه نظری و ناطقه عملی و همچنین سرریز از ناطقه به متخیله تصویر می شود. وحی که در افاضه به ناطقه نظری به صورت معقولات و کلیات است؛ با افاضه به متخیله صورت جزییات و محاکات به خود می گیرد.
وی افزود: هنگامی که فرآیند یاد شده در قوه ناطقه و سپس در قوه مخیله حاصل می شود ، این انسان همان است که به او وحی می شود. با افاضه معقولات و کلیات به قوه ناطقه انسانی که به او وحی می شود ، وی حکیم و فیلسوف و متعقل تام و تمام ، و با سرریز از ناطقه به متخیله و پذیرفتن صورت جزییات و محاکات ، او نبی منذر از آینده و خبردهنده جزییات در حال می گردد.
حجت الاسلام و المسلمین یزدانی مقدم گفت: نتیجه مطالب فارابی این است که ما دین را با فلسفه می فهمیم و ایشان زبان دین را طور خاصی می فهمد؛ از سویی فلسفه انسانی، فلسفه عملی، فلسفه مدنی، و علم انسانی و علم مدنی و عملی این ها اشتراک معنایی با فلسفه سیاسی از نگاه فارابی دارد.
وی افزود: ما نمی توانیم در فلسفه سیاسی از نگاه فارابی، وحی را نادیده بگیریم، ضمن آن که خود همین موضوع نیز آثار زیادی در فلسفه سیاسی به همراه دارد.
در ادامه این نشست تخصصی، دکتر مرتضی یوسفی راد، ناقد نظریه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نیز به ایراد سخن پرداخت و گفت: ارایه دهنده بحث ، وحی را در حد قانون گذاری مطرح کرده و حال آن که بحث فراتر از این هاست
وی با اشاره به این که فارابی یک فیلسوف است و موسس فلسفه سیاسی اسلامی به شمار می رود، افزود: دغدغه حاکم بر ذهن و فکر فارابی ، دغدغه جمع بین عقل و وحی است در فلسفه نظری و همچنین دغدغه توجیه و تبیین و بلکه تعیین و جایگاه و نقش نبی در حیات دنیوی و سیاسی است.
این محقق و پژوهشگر علوم انسانی خاطرنشان کرد: بر اساس آموزه های دینی که فارابی در مقام تفسیر فلسفی و عقلی از آن هاست ، وحی می تواند توجیه معقولی از آموزه های دینی در عرصه مناسبات دنیوی ارایه دهد و لذا همچنان که متکلمین به دفاع از دین اسلام برمی آیند ، فارابی هم در این راستا از دانش فلسفه بهره می گیرد و با ذوق فلسفی خود وارد این حیطه شده و تفسیر عقلی و فلسفی از آموزه های وحیانی اسلام ارایه می دهد.
وی بیان داشت: نکته حایز اهمیت دیگر این است که چون دین اسلام، دین اجتماعی است نیازمند به یک تفسیر مدنی و اجتماعی در این باره هستیم و از آن سو توجه داریم که ادبیات و اعتقادات فلسفی بر این اصل استوار است که عالم هستی به عالم معقولات و محسوسات تبدیل می شود.
یوسفی راد افزود: فارابی می گوید که پیامبر و وحی، حلقه واسط عالم محسوسات و عالم معقولات است که به دریافت معارف الهی برای رساندن انسان به سعادت و کمال می انجامد؛ انسان عقل کافی برای رسیدن به سعادت ندارد؛ لذا از طریق پیامبر نیاز به شریعت الهی دارد.
وی گفت: فارابی فلیسوف است و دستگاه نظریه پردازی اش منسجم و منظم است؛ بنابراین نباید از طرح نظریه های وحی صحبت کرد، ضمن آن که از سویی در این بحث ارایه شده، وحی نباید صرفاً به دریافت جزییات تقلیل پیدا کند.
نظر شما