سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، درادامه شرح دعا های روزانه ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی رسولی جویباری شرح دعای روز دوازدهم را منتشر می کند .
اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والكَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من كلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِكَ یا عِصْمَةَ الخائِفین.
خدایا مرا به زیور پوشش و پاکدامنی زینت بخش و به لباس قناعت و کفایت بپوشان و به عدل و انصاف وادارم کن و از آنچه می ترسم در امانم بدار؛ بحق عصمتت ای عصمت بخش خداترسان.
اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ
سِتر یا سَتر به معنای پوشاندن، تعابیر مختلفی دارد: الف) پوشاندن بدن(حجاب) ب) پوشاندن عیب که منظور هم عیب خود و هم عیب دیگران است.
خدایا عیب های مرا بپوشان تا باعث آبروریزی نشود؛ در نتیجه انسان باید عیب های خودش را بپوشاند. علاوه بر آن، باید عیب های دیگران را نیز پوشانده و غیبت، عیب جویی و ... نکند، که این بهترین زینت است.
نکته:
اولا: حجاب و عفاف زینت است.
ثانیا: پوشش و حجاب مقدمه عفاف، بلکه لازمه آن است.
ثالثا: حجاب و عفاف مشترک بین زن و مرد می باشد، ولی در زن ها، فلسفه و حکمت بیشتری داشته و رایج تر است.
حجاب انواع مختلفی دارد: دیداری(چشم)، گفتاری و شنیداری، پوششی، رفتاری و ناموسی(عفت)؛ که گاهی در تعابیر با عنوان عفت زبان، عفت چشم، عفت گوش و ... آمده است؛ در نتیجه تمام اعضای انسان باید عفت داشته باشد و همه انواع حجاب واجب است.
حجاب در دو معنای پوشش مقداری که در شرع مشخص شده واجب است و فاصله میان دو چیز بکار می رود.
پوشش و حجاب امری انسانی و بشری است نه اسلامی. و زن از روز اول در پی حجاب بوده و در اقوام مختلف حجاب معمول بوده است. البته در نوع حجاب، فراز و نشیب هایی وجود داشته است و اسلام حدود و ثغور آن را معین کرده است. لذا اصل حجاب حکم تاسیسی نیست بلکه امضائی است که این حکم متناسب با فطرت زن و مصالح او وضع گردید.
در دو سوره نور و احزاب به مساله حجاب، انواع آن و کیفیتش پرداخته شد.
عفاف، پاکدامنی را گویند؛ لذا برای رسیدن به پاکدامنی، پوشش و حجاب ضروری است
با توجه به این که حجاب و عفاف باعث جلوگیری از بی عفتی شده و مانع هرزگی است؛ لذا حجاب مصونیت آور است.
واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ
قناعت موجب حفظ آبروی انسان می شود؛ لذا اگر قناعت و کفاف نباشد، انسان به بدبختی و بیچارگی رسیده و عزت و آبرویش می رود.
قناعت به حداقل اکتفا کردن و کفاف به حد کفایت بسنده کردن است.
قناعت موجب بی نیازی است؛ که حضرت علی(ع) فرمودند: طلبتُ الغِنی فَما وُجدتَ الّا بالقناعه، علیکم بالقناعه تسغنوا. یا در حکمت 371 فرودند: لاکنزَ أغنی مِن القناعه.
از پیامبر(ص) سوال شد: أُحِبِّ أن أکونَ أغنَی النّاس. قال(ص): کُن قَنِعاً تکُن أغنی الناس.
بهترین و بالاترین قناعت چیست؟ زید بن صوحان از حضرت علی(ع) پرسید: فأیُّ القُنوع أفضَل؟ قال(ع): القانعُ بما أعطاهُ الله؛ قناعت کردن به آنچه خداوند عطا کرده است.
انسان طمع ورز است که به طبع آن زیاده خواه شده و به حقوق دیگران تعرض می کند. حرص و طمع مخالف قناعت است؛ میان روح و جسم حریص تضاد وجود دارد لذا اگر نیاز مادی این شخص برطرف شود، همچنان روح به آن نیاز دارد و به دنبال ثروت اندوزی یا ... می رود. در انسان قانع ،هماهنگی بین روح و جسم وجود دارد.
نسبت نیاز ها و درآمدها سه گونه است: الف) نیازها بیشتر از درآمد که نتیجه آن فقر است. ب) نیازها کمتر از درآمد یا درآمد بیشتر از نیازها که ثمره آن غنی است. ج) نیازها و درآمدها برابر که همان حد کفاف است.
مال و ثروت زیاد انسان را گرفتار می کند، از طرفی فقر و دست دراز کردن جلوی دیگران نیز موجب خواری و ذلت می شود، ولی قناعت به انسان عزت و آبرو می دهد.
واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ
عدل قرار دادن هرچیزی سرجای خودش است. ( العدلُ ما وضعَ الشیء فی محلّهِ) نقطه مقابل عدل، ظلم است.
خدایا کمکم کن تا عدل را در زندگی فردی و اجتماعی رعایت کنم، زیرا انسان بدون عدل و رعایت عدالت به انحراف کشیده شده و جامعه نیز به نابودی کشیده می شود.
الملکُ یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم؛ حکومت ممکن است با کفر استقرار و استمرار پیدا کند ولی با ظلم هرگز؛ لذا سبب سلامت و قوام جامعه، عدل است.
انصاف یعنی آنچه برای خود می پسندم برای دیگران هم بپسندم، حق را میان خود و دیگران نصف کنم و رعایت حال دیگران را بنمایم.
رعایت عدل و انصاف، در زبان و گفتار بسیار ساده، جذاب و شیرین، اما در مقام عمل سخت و تلخ است. امام صادق(ع) فرمودند: العدلُ احلی منَ الشّهد و ألیَنُ منَ الزَبَد و أطیَبُ ریحاً منَ المِسک(کافی ج2 ص147) عدل و دادگری شیرین تر از شکر، نرم تر از کره و خوشبوتر از هر مشکی است.
عدل که یکی از صفات خداوند است، بسیار عجیب و کاملا حساب شده براساس مصلحت و حکمت است که بسیاری از آنها برای ما قابل درک نیستند.
امِنّی فیهِ من كلِّ ما أخافُ- ایمنی از ترس
ترس انواع مختلفی از قبیل ترسیدن از دزد، قاتل، انسان شرور، ترس از اتفاقات بد و غیره دارد؛ این نوع ترسیدن خوب است، زیرا باعث می شود انسان خودش را آماده و مجهز کند تا بتواند مواظبت، مراقبت یا مقابله کند.
نوع دیگر ترس، ترسیدن از دشمن است، از آنجاییکه این ترس موجب انفعال در مقابل دشمن می شود، بد و مذموم است، لذا باید اعتماد به نفس را با ایمان، سلاح و صلاح افزایش دهیم و همواره آماده مبارزه با دشمن باشیم.
خدایا به من ایمنی بده یعنی طوری از من محافظت کن که اگر تهدیدم کردند، نترسم.
یکی از تهدیدها، تهدید شیطان است، لذا از خدا می خواهیم ما را در مقابل خطر وسوسه شیطان، خطر سقوط در دام گناه، خطر رسوایی و غیره محافظت نماید.
آمنّی یعنی از گزند خطرها نجاتم بده و نعمت امنیت را ارزانیم کن.
خلاصه اینکه ایمنی از ترس یعنی درخواست توفیق برای مبارزه با ترس ها، وسوسه ها و انحرافات.