شنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۵
 عدم اجبار در پذیرش دین به چه معناست؟

حوزه / اگر كسى وجود داشتن خداوند برايش ثابت نشده، نمى‌توان او را آن قدركتك زد، تا برايش ثابت شود و يقين كند خداوند وجود دارد، بلكه بايد با دليل‌هاى عقلى، نظر او را اصلاح كرد.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»چند سئوال قرآنی وپاسخ های کارشناسان علوم قرآنی را تقدیم می کند .

اگر كسى نقاشى كشيده باشد و به نظر شما نقاشى او زيبا نباشد، آيا مى‌تواند شما را مجبور كند كه نقاشى او را زيبا ببينيد؟ ممكن است او شما را مجبور كند، تا بگوييد آن اثر زيباست، ولى نظر قلبى و واقعى شما با زور و اجبار عوض نمى‌شود. چنان‌كه اگر كسى را دوست نداشته باشيد آيا مى‌تواند شما را آن قدر بزند تا او را واقعاً دوست داشته باشيد؟ جواب روشن است. چيزهايى كه به نظر و عقيده افراد بستگى دارد مانند زيبايى، زشتى، دوستى، دشمنى و... از چيزهايى است كه با زور نمى‌توان آن را به كسى تحميل كرد.

دين و خداشناسى نيز همين طور است. اگر كسى وجود داشتن خداوند برايش ثابت نشده نمى‌توان او را آن قدركتك زد،تا برايش ثابت شود و يقين كند كه خداوند وجود دارد. چنان‌كه اگر كسى فكر كند در روى زمين سه خدا وجود دارد نمى‌توان با زور به اوثابت كرد كه خدا يگانه است، بلكه بايد با دليل‌هاى عقلى، نظر او را اصلاح كرد.

اين كه مى‌گويند در دين اجبار نيست، ترجمه آيه: (لا اكراه فى الدين...) است و معناى آن اين است كه دين از امور اعتقادى بوده و بايد با دليل و عقل ثابت شود.[1] براى آگاهى بيشتر، مطالعه كتاب آزادى از ديدگاه علامه طباطبايى، نوشته عليرضا خراباتى‌منش، مناسب است.

*اگر دين اجبارى نيست آيا هركس مى‌تواند بگويد پس من كافر شده‌ام و قانون‌هاى اسلامى را زير پا بگذارد؟

اگر كسى وارد گل خانه يا مغازه گل فروش شد و از بعضى از گل‌ها خوشش نيامد، آيا حق دارد گل‌هايى را كه دوست ندارد بشكند و دور بريزد؟ اگر كسى وارد مغازه لباس فروش شد و بعضى از لباس‌ها را دوست نداشت آيا مى‌تواند آنها را آتش بزند؟

دين نيز همين طور است، در جامعه اسلامى كسى حق ندارد به بهانه آزادى، قانون‌هاى اسلامى را زير پا بگذارد و جامعه را به تباهى بكشاند. پس هيچ مسلمانى حق ندارد كافر شود و به قانون و شريعت اسلامى پشت پا بزند; چنان‌كه خداوند مى‌فرمايد: و هركس كه به غير از اسلام دينى برگزيند، از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت از زيان‌كاران خواهد بود.[2]

براى كسب آگاهى بيشتر علاوه بر كتاب آزادى از ديدگاه علامه طباطبايى، مى‌توانيد كتاب قرآن و دستورات اجتماعى، نوشته سيد على كمالى دزفولى را بخوانيد.

* چرا ما بايد خدا را بشناسيم و دين داشته باشيم؟

دليل‌هاى زيادى وجود دارد كه نشان مى‌دهد ما وظيفه داريم خدا را بشناسيم و دين‌دار باشيم، كه فقط دو دليل آن را  بیان می کنیم .

دلیل اول : براى آن كه ضرر را از خودمان دور كنيم; اگر روزى بخواهيد به همراه پدر و مادر يا دوستانتان به اردوى شمال برويد و قبل از حركت، راديو اعلام كند هوا در مناطق شمالى كشور سرد و برفى خواهد بود، وقتى اين خبر را شنيديد چه مى‌كنيد؟ آيا لباس گرم همراه خود برنمى‌داريد؟ اگر وقت حركت صدها نفر ديگر آمدند و گفتند هواى شمال سرد و برف و باران بود، مطمئن نمى‌شويد كه اين افراد راست مى‌گويند؟ پس بايد خودت را مجهز كنيد. با شنيدن اين خبرها هيچ عاقلى ترديد نمى‌كند كه بايد خودش را براى سفر آماده كند و پوشاك گرم بردارد. خداشناسى و دين دارى نيز همين طور است، زيرا 124000 نفر از بهترين و راست‌گوترين افراد روى زمين يعنى پيامبران يكى پس از ديگرى آمده‌اند و گفته‌اند: اى مردم خدا را بشناسيد و خودتان را براى سفر آخرت آماده كنيد. اگر براى سفر آخرت، توشه و وسايل كافى برداريد، شما به سلامت به مقصد مى‌رسيد و وارد بهشت مى‌شويد، ولى اگر خدا را نشناسيد و خودتان را براى اين مسافرت آماده نكنيد به قعر پرتگاه جهنم سقوط مى‌كنيد. حالا با شنيدن حرف اين همه پيامبر راست‌گو، نبايد خدا و صفت‌هاى خدا را بشناسيم و خودمان را براى مسافرت آخرت آماده كنيم؟ هيچ عاقلى شك ندارد كه با ديدن اين همه آثار خداوند در روى زمين و با سخنان پيامبران راست‌گو همه ما وظيفه داريم، خدا پيامبر، معاد و... را بشناسيم.

دليل دوم: آيا تا به حال فكر كرده‌ايد كه چه قدر نعمت در اختيار ماست؟ اگر هوا و اكسيژن براى تنفس ما نبود چه مى‌كرديم؟ اگر هر دو دست و هر دو پاى ما قطع بود چه مى‌كرديم؟ اگر نمى‌توانستيم ببينيم، بشنويم، حرف بزنيم، فكر كنيم، راه برويم و... چه زندگى درد آورى داشتيم؟ آيا ما نبايد كسى كه اين همه نعمت را به ما داده بشناسيم و از او تشكر كنيم؟ اگر كسى را كه اين همه نعمت به ما داده نشناسيم و از او تشكر نكنيم، انسان ناسپاس و بدى نيستيم؟ پس به خاطر اين همه نعمتى كه به ما داده شده ما بايد خدا را بشناسيم و از او تشكر كنيم.

[1]. الميزان، ج 2، ص 346 ـ 347.

[2]. آل عمران، آيه 85.

منبع : مرکز فرهنگ ومعارف قرآنی. پرسمان قرآنی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha