به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، آیت الله سید محمد حسین فضل الله، از علمای فقید لبنان در یادداشتی به آثار و برکات ماه مبارک رمضان پرداخته است. متن این یادداشت با اندکی تلخیص تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:
* ثمره ماه رمضان، تولد انسانی جدید است
مؤمنانی که گشت و گذاری در ماه رمضان داشتند، در حال و هوای عیدی که به پیشواز آن خواهیم رفت، شور و شادی خاصی خواهند داشت. ولی ژرفای اعمالی که در این ماه انجام دادیم، چیست؟ در روزهای عید کدام یک از مفاهیم و معانی معنوی و انسانی را باید داشته باشیم و در وجود خویش عمق ببخشیم؟ آیا حال و هوایی که در ماه رمضان تجربه کردیم، صرفاً جنبه گفت و سخن داشت که با خروج از زبان انسان بعد از مدتی در هوا میمیرد و از بین میرود؟ آیا عباداتی که در قالب کلمات و جسممان به نمایش گذاشتیم، اندک اندک محو و ناپدید میشوند؟ آیا ماه رمضان یکی از سنتهای ما به شمار میآید که ابتدا شکل فکری و معنوی دارد، اما در نهایت سرد و بیروح میشود و انسان همان رفتاری را با موجود مرده دارد، با آن دارد و همان برخوردی را که با پیکر فلج دارد، با آن انجام میدهد؟ آیا عید نیز سنخ حرف، تعارف، لذات و نظایر آن است؟
* انسان سازی
عزیزان! هدف همه احکام و قوانینی که توسط اسلام وضع میشود، ساختن انسان به همان صورتی است که خداوند دوست دارد. برای این است که او را به گونهای آماده کند که خلیفه خداوند شود. خلیفه خداوند در روی زمین بودن به این معناست که تبلور بخش اخلاق الهی باشد و به صورت صفات، وحی و ارزشهای او درآید. برای این است که انسان به گونهای رفتار کند که خداوند انوار حقیقت را به عقل او بتاباند، محبت را به قلب او ارزانی دارد و رفتن به سوی هدف بزرگ را به قلب او بیفشاند.
* نقش نماز
فلسفه نماز نیز این است که نماز ابزاری است برای این که انسان اهل خیر و نیکی باشد و منکر را نفی کند. برای این است که نماز انسان را از فحشا و منکرات نهی میکند. کاری میکند که انسان در عقل، قلب و زندگی خود به خوبیها روی آورد. همان خوبیهایی که در زندگی فردی و جمعی انسان مورد نظر خداوند هستند. برای این است که انسان در احساس و عاطفه خود نیز منکر را نفی کند. به این ترتیب دو واژه معروف و منکر، تمام وجود انسان انقلابی و همه چشماندازهای فکری و فعالیتهای عملی او را در برمیگیرد؛ اما سؤال این است که نماز چگونه میتواند همه اینها را تحقق ببخشد؟
نماز میتواند همه اینها را تحقق ببخشد. چون روح مؤمن را به سوی خداوند بالا میبرد. اگر به ملاقات خداوند بروی، او را بزرگ بدانی، پاک و منزهش بدانی، او را ستایش کنی، همه واژگانی را که درباره خداوند به کار میبری، مانند الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین، معبود یگانه، تکیهگاه و پشتیبان، راهنمایی کننده به راه راست، واحد و احد، او که نه زاده شده و نه میزاید، عظیم اعلاست، وقتی با خداوند هستی، امکان ندارد به مرداب کسانی بیفتی که با ارزشها، حق و عدل کاری ندارند. هر قدر که در نماز بیشتر به خداوند روی آوری، بیش از هر زمان دیگری وجودت خدایی میشود.
* برخورد ما با خداوند سطحی است
عزیزان! مشکل ما این است که وجود و اندیشه ما برخوردی سطحی با خداوند دارد؛ بنابراین در رابطه با خداوند اندیشههای ما عمیق نیستند. قلب ما نیز برخوردی سطحی با خداوند دارد و در تپش آن از محب الهی خبری نیست. این وضعیت در سایر جنبههای زندگی ما نیز وجود دارد؛ بنابراین خداوند برای ما واژه است و معنا و مفهوم نیست. خداوند برای ما چیزی دور از واقعیتهای زندگی است، حال آن که خداوند از رگ گردن نیز به ما نزدیکتر است. از این رو در حدیث شریف وارد شده است: «مَنْ لم تنهه صلاته عن الفحشاء والمنكر، لم يزدد من الله إلاّ بُعداً؛ کسی که نمازش او را از منکر باز ندارد، چیزی جز دوری از خداوند بهرهای ندارد.» (1) نماز این است که به معنای آن نزدیک شوی. اگر به معنا و مفهوم آن نزدیک نشوی، نه تنها در جای خود باقی نمیمانی، بلکه از آن دورتر میشوی؛ زیرا تو از ابزار نزدیک شدن به خداوند، با غفلت خود و کاستیهایی که در نمازت وجود دارد، ابزاری برای نزدیک شدن به شیطان ساختهای.
* ساختن انسان پرهیزگار
برای این در ماه رمضان روزه میگیریم که خداوند آن را یکی از ابزارهای ساختن انسان پرهیزگار قرار داده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (2) برای این که روزهدار مورد قبولی باشی، باید از راه روزه خود، به تقوا برسی. باید تقوای اعتقادی داشته باشی و عقیدهات را در مسیر درست قرار دهی. باید تقوای عبادت داشته باشی و عبادت خود را فقط برای خداوند قرار دهی. باید در رابطه با مردم نیز تقوا پیشه کنی و احساس کنی که مسئولیت تو این است که از روزنههای خیر، محبت، هدایت و نوری که در عقل و قلبت پرتوافشانی میکند، به مردم روی بیاوری. بالاتر از این باید برای مردم مفید باشی. انسانی شوی که با مردم رفتاری عادلانه دارد. در همه فعالیتهایی که در رابطه با زندگی مردمداری، باید به عنوان عضوی از جامعه، امت اسلامی و انسانیت با اعضای دیگر کمال همکاری را داشته باشی. هم تعامل مثبت داشته باشی و هم تعامل منفی. باید در همه موضعگیریهای خود روزهدار قابل قبولی باشی.
خداوند متعال برای ما از جنبههای منفی روابط انسان با دیگران در عرصههای اجتماعی سخن گفته است. آن هم به گونهای که انسان احساس ترس و نگرانی میکند: «وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» (3) و نیز میفرماید: «وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً» (4) و نیز میفرماید: «وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيماً»(3)، «وَلاَ تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّاناً أَثِيماً» (5) و نیز میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ»(7) و نیز میفرماید: «لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْراً مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْراً مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ»(8).
میبینیم که خداوند متعال این ضد ارزشها را برای ما برجسته میکند؛ چون در ساقط کردن، ویران کردن کرامت و ویران نمودن زندگی انسانهای دیگر نقش بسزایی دارند. ضد ارزشهایی که به هیچ وجه قابل قبول نیستند.
از این رو روزه به انسان چنین القا میکند که در جنبههای منفی و ضد ارزشها روزه داشته باشد و در جنبههای مثبت و ارزشها نیز تقوا داشته باشد. باید ارزشهای مثبتی از قبیل راستگویی، امانتداری، پاکدامنی، سودرسانی به مردم، حق پذیری، عدالت محوری و سایر ارزشهای برحقی را که خداوند در روش اخلاقی ترسیمی برای انسان قرار داده است، با تمام وجود پذیرا شود.
* پیامهای دعاهای رمضانی
عزیزان! وقتی در حال و هوای دعاهای ماه مبارک رمضان قرار میگیریم، میبینیم که بسیاری از جزئیات اعتقادی در آنها وجود دارد و باعث میشود که انسان بیش از پیش نسبت به اعتقادات الهی خود آگاهی پیدا کند. در این دعاها جزئیات بسیاری در رابطه با شناخت صفات جمال و کمال الهی و عظمت و نعمتهای خداوند وجود دارد. انسان با خواندن دعاهای مربوط به ماه رمضان درمییابد که چگونه میتواند چنان رابطهای با خداوند ایجاد کند که آکنده از محبت الهی شود. انسانی شود که از دور با خداوند مشغول صحبت گردد: «فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (9). انسانی شود که مانند امام علی (ع) خداوند را دوست داشته باشد: «وكيف تعذّبني وحبّك في قلبي؛ چگونه مرا عذاب میکنی، در حالی که محبت تو در دلم جای دارد.» فضای دعا باعث میشود که انسان بیش از پیش به خداوند معرفت پیدا کند و رابطه مستحکمتری با خداوند ایجاد نماید. باعث میشود در عین حال که با مردم زندگی میکند، با آنان همکاری کند، از دردهایشان بکاهد و برای حل مشکلاتشان کوشش نماید. همه اینها در فرازهای گوناگون دعا وجود دارد. از این رو اشتباه بزرگی است که دعا را فقط یکی از سنتها و عادات دیرپای خود تصور کنیم که الفاظ آن را میخوانیم، اما با روح دعا فاصله بسیاری داریم.
* دعا، مکتب فرهنگ و معنویت
عزیزان! تمام دعاهای قرآن، پیامبر و ائمه اهل بیت (ع) مکتب فرهنگ و معنویت هستند. اگر در فرازهای آن تدبر و تأمل کافی به خرج دهیم، میتوانیم به این نکته برسیم که اسلام تمام ابزارها و عناصر فرهنگی و معنوی را در خود جای داده است. در این دعاها، روح انسان در فضای صوفیانه ذهنی سیر نمیکند، بلکه ارتباطی محکم با خداوند، انسان، زندگی و مسئولیت خود در قبال همه اینها پیدا میکند. از این رو حضور در حال و هوای معنوی دعاهای ماه رمضان، مساوی این حقیقت است که دعا از تو انسان مسلمانی میسازد که در آسمانهای روح و معنویت سیر میکنی. انسانی که در راه راست قرار دارد و با هدف بزرگ اسلامی که همان کسب رضایت الهی باشد، هماهنگ است: «وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللهِ أَكْبَرُ» (10).
اگر در ماه رمضان با قرآن کریم دَمخور شدیم، چون قرآن نوری است که عقل، قلب و زندگی ما را روشن کرده و ما را به راههای صلح و سلامت هدایت میکند تا با استفاده از عنایات، برکات و فیوضات این کتاب بزرگ، در پی رضایت الهی باشیم، خودمان را تزکیه خواهیم کرد و رویکرد الهی پیدا خواهیم نمود.
بنابراین دستاورد دعاهای روزانه مربوط به ماه رمضان این است که انسان جدیدی بسازیم که به انسان قدیم (انسان پیش از رمضان) ارتباطی ندارد؛ زیرا انسان پرهیزگار کسی است که از بار گناهان خود کاسته باشد، در نهان و آشکار انفاق کند، خشم خود را فروخورد، از مردم بگذرد و به آنان نیکی نماید، اصرار بر معصیت نداشته باشد و نه تکبر بورزد و نه خیانت کند. آیا بعد از ماه رمضان هیچگاه از خود پرسیدهایم که در عقل خود چقدر به تقوا رسیدهایم؟ آیا به واسطه این ماه، صاحب عقل تقوا پیشهای شدهایم که اندیشهها و افکار ما را در راه حق و نه باطل به جریان اندازد؟ آیا به تقوای عقلی رسیدهایم تا عدالت میزان و معیار تعقل ما باشد نه باطل؟ آیا در ماه رمضان توانستهایم به قلب پرهیزگاری دست پیدا کنیم و به انسان عاطفی پرهیزگاری تبدیل شویم که به مؤمنان محبت میورزد تا همراه و همپای آنان به طاعت الهی بپردازد و به غیر مؤمنان نیز محبت میورزد تا آنان را به راه خداوند هدایت نماید؟ زیرا انسان مؤمن فقط به فکر مؤمنان نیست بلکه به همه مردم میاندیشد؛ مانند خورشید باش که فاسق و نیکوکار یکسان نورافشانی میکند. باید به مؤمنان فکر کنی تا بر اساس نیکی و تقوا با آنان همکاری داشته باشی. باید به کافران نیز فکر کنی تا آنان را به راه راست هدایت نمایی.
پیش از این نیز عرض کردیم: قلبی که دریچه آن به روی مردم بسته است، نمیتواند کسی را هدایت نماید. چون وقتی نسبت به انسانی که با او اختلاف داری، عقده داشته باشی، نمیتوانی کلمات و واژگان خود را به قلب او وارد نمایی. سخنان آمیخته با کینه و دشمنی نمیتواند قلوب دیگران را بگشاید. بر عکس، کلماتی که آمیخته با مهر و محبت باشند، میتوانند قلبهای جامد و سنگ شده را به روی تو باز کنند. از این رو خداوند متعال خطاب به پیامبر خود چنین میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» (11). قلب پیامبر خدا، بسیار نازک و مهربان بود. زبان او نیز به مانند قلبش بود. از این رو توانست دلهای مردم و اصحاب را به روی خود باز کند: «لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (12) پیامبر توانست دلهای دشمنان خود را نیز باز کند. از این رو وقتی که پیامبر خدا (ص) کلمات وحی را برای مردم میخواند، آن را رد میکردند. ولی لبخند، مهربانی، عطوفت و اخلاق بزرگمنشانه پیامبر باعث شد که کلمات و واژگان خوب به قلبهای مردم راه پیدا کنند تا بذر اسلام، ولو بعد از پنج یا ده سال دیگر که مردم دسته دسته وارد اسلام میشوند، این بذرهای نیک رشد کنند و بزرگ شوند.
* جلسه ارزیابی
عزیزان! خوب است بعد از ماه رمضان با خود و خدایمان جلسهای بگذاریم و ببینیم که در عقلمان چه تغییری رخ داده است، دلهایمان چگونه شده و زندگیمان در چه راهی به کار گرفته شده است. آیا از پرهیزگارانی هستیم که تقوای الهی را رعایت کرده و در همه گفتارها و رفتارهای خود از خداوند میترسیم؟
* ابعاد گوناگون عید واقعی
اکنون به عید بپردازیم. عزیزان! آیا این عید یک شادمانی بیهوده است؟ آیا عید بیهودگی و جنون است؟ آیا عید حرفهای بیمعناست؟ آیا عید ظواهر و مسائل شکلی است؟ آیا میدانید که امام علی (ع) چگونه میاندیشید؟ آیا میدانید که آن حضرت بر اساس حقیقت معنوی انسانی اسلامی دارای رویکرد الهی چگونه بر اشیاء حکم میکرد: «إنّما هو عيد لمن قَبِلَ الله صيامَهُ وشكر قيامَهُ» (13) سپس از خلال این عید به همه سال میپردازد. چون این عید، عید انجام دادن وظیفه است که انسان به خاطر انجام دادن آن شادی روحی و معنوی بزرگی احساس میکند: «وكل يوم لا يُعصى الله فيه فهو عيد» (14) انسان باید پیامهای عید را درک کند. نباید عید را به تاریخ خاصی محدود و منحصر کنیم. باید کاری کنیم که همه روزهایمان عید باشد. هم انسان به خاطر داشتن چنین خدایی شاد باشد و هم خداوند شادمان از داشتن چنین بندهای باشد. هم خداوند به تو محبت داده باشد و هم محبت خداوند شامل حال تو باشد.
عزیزان! بعد از این که ماه رمضان سپری شد، باید توشههایی را که از این ماه فراهم کردهایم در عقل، قلب و زندگی خود جمع کنیم. بعد از این که روز عید به پایان رسید، لازم است پیگیر عمق بخشیدن به عید در روزهای دیگر خود باشیم. چون این روز عید انسانهای مؤمنی است که لازم است روز طاعت خداوند با نفی معصیت الهی باشد. باید روز محبت ورزیدن به بندگان خداوند باشد و به عیال الله فایده برساند. چون در حدیث آمده است: «الخلقُ كلّهم عيالُ الله، وأحبّهم إلى الله أنفعهم لعياله» (15) یا «من أدخل على أهل بيته سروراً» (16).
عید ما عید شادمانی است. شادی ما در این است که از شادی خود به محرومان ارزانی داریم. از شادی خود به انسانهای دردمند ببخشیم. از شادی خود به آوارگان، محزونان و مستمندان ارزانی داریم. اگر چنین شود عید ما به زمان خاصی محدود نخواهد ماند بلکه به واقعیتی در درون انسان تبدیل خواهد شد. والحمد لله ربِّ العالمين.
ترجمه: محمدجمعه امینی
پینوشتها:
[1] البحار، ج 79، ص 198
[2] البقرة، الآية: 183.
[3] هود، الآية: 113.
[4] الأحزاب، الآية: 58.
[5] النساء، الآية: 105.
[6] النساء، الآية: 107.
[7] الحجرات، الآية: 12.
[8] الحجرات، الآية: 11.
[9] البقرة، الآية: 186.
[10] التوبة، الآية: 72.
[11] آل عمران، الآية: 159.