سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه» در ادامه مذاکره پیشوایان پنج فرقه یهود، نصارا، دهریه، ثنویه و مشرکان عرب با پیامبر(ص) در این بخش، پاسخ پیامبر به استدلال مسیحیان را منتشر می کند.
نصارا خطاب به پیامبر اسلام(ص) گفتند: ما عقیده داریم که مسیح پسر خدا و خدا با او متحد شده است. نزد تو آمده ایم تا نظرت را بدانیم و در صورت توافق، ما حق تقدم خواهیم داشت وگرنه با تو مخاصمه خواهیم کرد.
رسول خدا (ص) رو به جماعت نصارا کرد و فرمود: شما معتقدید که خداوند أزلی و قدیم، با پسر خود، حضرت مسیح متحد گشته است. از شما می پرسم منظور شما از این گفتار مبهم چیست؟ آیا مراد شما این است که خدای أزلی و قدیم با اتحاد با یک موجود حادث تنزل کرده است؟ یا اینکه حضرت مسیح که موجودی محدود و حادث است به واسطه اتحاد با پروردگار قدیم و ابدی ترقی نموده و برابر و یکی شده است؟ یا اینکه این نهایت تعظیم و تکریم حضرت عیسی است؟
این دو صورت بر اساس برهان عقلی محال است؛ (زیرا قدیم چگونه حادث می شود یا حادث چگونه ممکن است به قدیم تغییر نماید؟ بنابراین حادث از هر جهت ضد، بلکه نقیض قدیم است و اجتماع آن دو ممتنع و محال خواهد بود، در صورت آخر پر واضح است که مسیح یکی از مخلوقات و بندگان برگزیده خداوند بوده و حادث خواهد شد و) به هر شکل پسر خدا بودن مسیح و اتحاد خداوند با او محال و باطل است.
نصارا گفتند: ای محمد (ص)! مقصود ما این است که خداوند در مورد مسیح، به دلیل الطاف خاصه و توجه بی پایان به او معجزات شگفت انگیزی را به دست او جاری فرمود و به همین دلیل موضوع پسر خدا بودن عیسی تنها جنبه احترام و تجلیل دارد و بس.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: حتماً سخنی که به یهودیان گفتم را شنیدید، سپس گفتار خود درباره پسر خدا بودن عُزیر نبی (ع) را تکرار فرمود و جماعت نصارا همه ساکت و مجاب شدند مگر یکی از آنان که رو به آن حضرت کرد و گفت: ای محمد! مگر شما ابراهیم (ع) را خلیل الله نمی دانید؟
حضرت فرمودند: همینطور است. او پرسید: پس چرا با این عقیده ما که عیسی «ابن الله» است، مخالف هستید؟
پیامبر فرمود: این دو هیچ شباهتی با هم ندارند، اینکه ابراهیم (ع) خلیل خداست. خلیل از ماده خَلّه (به فتح یا ضم اول و تشدید دوم،) به معنی احتیاج و فقر است و حقیقت معنای خلیل شخص نیازمند و محتاج و فقیر است و چون ابراهیم در نهایت استغنای نفس از دیگران دوری گزیده و تنها به سوی خداوند متعال روی آورده، لقب خلیل را به او دادند. این معنی آنجا به اوج خود می رسد که او را در منجنیق گذاشته و می خواستند در آتش پرتاب کنند. جبرئیل (ع) از جانب خدا مأمور شد تا او را یاری کند ولی حضرت ابراهیم (ع) در جواب گفت: هیچ حاجتی به غیر خدا ندارم و یاری او مرا بس است. و به همین دلیل، ملقب به خلیل شد.
اگر کلمه خلیل را از ماده «خلّه» (به کسر اول و فتح و تشدید دوم)، بگیریم معنایش تحقیق در خلال معانی و توجه به لطائف و حقائق و اسرار می شود و در این صورت نیز هیچ ارتباطی با استدلال شما نخواهد داشت که مستوجب تشبیه نمودن خداوند به خلق باشد؛ (زیرا تشابه و تناسب در صفات و عوارض است نه در ذات و حقیقت).
آیا متوجه نیستید اگر حضرت ابراهیم (ع) به سوی خدا منقطع نشده بود و بر اسرار و حقائق علوم دست نمی یافت، خلیل خدا نمی شد؟ ولی در موضوع توالد و تناسل به عکس است؛ (زیرا رابطه پدر و پسر یک امر حقیقی و ذاتی است هر چند پدر فرزند را دشنام دهد و از خود دور سازد)؛ زیرا معنای ولادت، قائم به اوست (پدر برای همیشه مبدأ تکوّن و ذاتاً پدر آن فرزند است) پس اگر دلیل شما برای پسر خدا بودن حضرت مسیح (ع) این است که حضرت ابراهیم خلیل خداست، لازم به این اعتقاد است که حضرت موسی نیز پسر خداست، زیرا معجزاتی توسط او ظاهر شده که کمتر از معجزات حضرت عیسی نبوده است. پس بگویید: "موسی پدر خداست"، بلکه همان طور که در احتجاج با یهود بیان شد جایز است بگویید: "موسی، پدر، آقا، عمو، رئیس و امیر خداست!".
یکی از نصارا گفت: حضرت مسیح خود در انجیل می فرماید: (من به سوی پدر خود می روم). رسول خدا (ص) فرمود: در صورت عمل به این کتاب، این جمله در آن اینگونه آمده است: (من به سوی پدر خود و شما می روم)، پس لازم است اعتراف کنید که تمام مخاطبان عیسی (ع) پسر خدا هستند، از همین جمله معلوم می شود که اطلاق (ابن الله) به حضرت عیسی هیچ اختصاص و ویژگی نداشته و تمام اصحاب و شنوندگان کلامش پسر خدایند. در صورتی که آنان فاقد این امتیازات بودند و شما خود این جمله را نقل می کنید ولی از مضمون آن غافلید و بر خلاف گفته آن بزرگوار سخن می گویید و اگر مراد شما معنای ظاهری و لفظی کلمات (پدر) و (پسر) است، پس چرا نمی گویید مراد از کلمه پدر: حضرت آدم یا حضرت نوح است زیرا آن دو پیامبر گرامی پدران حقیقی حضرت مسیح و دیگرانند، چطور می توانید این معنی حقیقی را نفی کرده و تصوراتی که خود اراده کرده اید به اثبات برسانید؟!!
مسیحیان پس از این استدلال پیامبر ساکت شدند و گفتند: ما تا امروز هیچ کس را در مقام بحث و جدل چون تو (ماهر و زبردست) ندیده بودیم، فرصتی بده تا دربارة این موضوع اندیشه کنیم.
منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی:
برگرفته از کتاب "یکصد تصویر درخشان از زندگانی حضرت رسول اکرم (ص)"
نظر شما