پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۰
نقش امام جعفر صادق(ع) در تقریب مذاهب اسلامی

حوزه/ در میان شاگردان امام صادق(ع) نام هایی به چشم می خورد که به نقل تاریخ بسیاری از آنها حتی شیعه نبوده و پیرو عقاید و مکاتب دیگر بوده اند، این سبک شاگردپروری بیش از هر چیز وجود منطق و استدلال در نظام تربیتی ایشان و عدم تنگ نظری آن حضرت(ع) نسبت به صاحبان افکار را نشان می دهد.

 

 

خبرگزاری «حوزه» در آستانه سالروز شهادت امام صادق(ع) با حجت الاسلام والمسلمین سیدعطاءاله ارکیان، استاد حوزه و معاون آموزش حوزه علمیه باقرالعلوم(علیه السلام) تهران، درباره آزاداندیشی در مکتب علمی امام صادق (ع) به گفتگو پرداخته است که مشروح آن در ذیل می آید:

 

 * با توجه به آنکه در میان ائمه(علیهم السلام) بیشترین تعداد شاگردان در محضر امام صادق(ع) رشد و تربیت یافته اند، امام(ع) چه رویکردی داشتند که زمینه چنین امر مهمی را علی رغم وجود افکار و آراء مختلف فراهم کرد؟

ابتداءً لازم می‌دانم سالروز شهادت امام صادق(علیه السلام) را خدمت همه شیعیان و اهل بیت دوستان تسلیت عرض کنم.

اما در مورد سوالی که مطرح کردید؛ باید بگویم در شکل گیری مکتب علمی امام صادق(علیه السلام) چندین چیز دخالت داشت. همه این عوامل دست به دست هم دادند و باعث شدند امام صادق(علیه السلام) مکتب علمی قوی با تعداد شاگردان از اقطار زمین و با افکار مختلف داشته باشند.

یکی از این شرایط، شرایط و موقعیت زمانی ایشان بود. با عنایت به اینکه دوران امامت ایشان، دقیقا مواجه بود با انتقال قدرت از امویان به عباسیان؛ فضایی مناسب برای ایشان ایجاد شد تا بدون آزار و اذیت دشمنان، به کارهای علمی و پروش فکری بپردازند.

عامل دیگر در شکل گیری این نهضت، رفتار آن امام همام بود. بدین بیان که ایشان با قبول مناظرات با پیروان ادیان و مذاهب و جریانات فکری، عقلانیت مذهب و استحکام مذهب شیعه را به رخ دیگران می کشید. علاوه بر آن ایشان با صبر و بردباری در مناظرات و دیگر فضایل و مکارم اخلاقی باعث برومندی این نهال مقدس شدند.

عامل سوم هم تصادف و تصادم جریانات فکری اسلامی و غیر اسلامی در عصر امام صادق(علیه السلام) بود. رشد تفکر اسلامی باعث ایجاد سوالات مهم در عقائد اسلامی و بالطبع ایجاد جریانات و نحله های اعتقادی درون دینی شد و در حوزه برون دینی نیز، ادیان مختلف با هم در آمیختند. در چنین فضایی نبود حکومتی مقتدر نیز در آشفتگی سهمی داشت، و می طلبید که با سلاح عقل و مناظره به جدال این تفکرات برود. ایجاد فضای باز کفه ترازو را کاملا به نفع دین مذهب تشیع می کرد. چرا که دین اسلام و خصوصا مذهب تشیع با جریانی که از چشمه سار عاقلانه و عقلانی اهل بیت (ع) داشت، به راحتی بر دلایل دیگر مذاهب می چربید.

* آیا شما با این نظر موافقید که در عصر امام صادق(ع) فضا برای آزاداندیشی و تضارب آراء به بهترین شکل فراهم بوده است؟ توضیح دهید.

کاملا. عرض کردیم که در زمان امام صادق(علیه السلام)، اعتزال دینی باعث ایجاد برخی سوالات در حوزه دین و عقائد شد. بسته به تعداد و نوع جواب هایی که در قبال این سوال داده می شد، مکتب‌های فکری به وجود آمد، و علاوه بر آن عقائد برون دینی نیز به عالم فکری اسلام رخنه کرده و باعث تضارب و تصادم آراء شد. اما مهم تر از همه اینها، فضای فکری جامعه آن روزی است. می توان گفت که از نظر تعداد آراء و اندیشه ها، زمان امام صادق(علیه السلام) متنوع تر از قرن بیست و یکم ما بوده و آزادی اندیشه به معنی واقعی در جریان بود. امام صادق(علیه السلام) به صاحبان همه عقائد این اجازه را می دادند که بدون کوچکترین ملاحظه، عقائد و دلایل خود را بیان دارند.

 

این آزاد اندیشی و آزادبیانی باعث شد تا طالبان علم و حقیقت، از اقصی نقاط عالم با تنوع عقائد و افکاری که داشتند به سوی این مکتب بشتابند. حضرت که در تمامی زمینه ها و رشته ها شاگردان زبردستی را تربیت کرده بودند به شاگردان خود اجازه مباحثه و مناظره و پاسخ گویی را می دادند. آزاداندیشی در مکتب علمی امام صادق (ع) به حدی بود که حتی سفیان سوری که جزء پایه گذاران اولیه صوفی گری بود، از شاگردان ایشان به شمار می رفت و در روایت است که امام صادق(ع) اشتباهات او را نیز تصحیح می کردند، در حالی که او ادعای صوفی گری داشت.

* چه شرایطی باعث شد که در میان شیوه های مختلفی که اهل بیت(علیهم السلام) برای مبارزه با حکام جور و نیز امامت و هدایت جامعه در اختیار داشتند، امام صادق(ع) نهضت علمی و مسیر تربیت شاگرد را در پیش بگیرند؟

ما اعتقاد به وحدت رویه و رویکرد ائمه(علیهم السلام) داریم. یعنی اگر امام حسن(ع) در شرایط زمانی و اجتماعی امام حسین(ع) بودند همان قیامی را می کردند که امام حسین(ع) نمودند و اگر امام حسین(علیه السلام) شرایط اما حسن برایشان به وجود می آمد، صلح حسنی و علَم سفید را به جای علَ سرخ اختیار می کردند. یا شرایط اجتماعی باعث شد تا کرم امام جواد(علیه السلام) بیش از همه خصلت ها به چشم آید.

با این مقدمه باید عرض کرد که این شیوه تنها از آن امام صادق(علیه السلام) نبود. بلکه اگر دیگر ائمه نیز در آن شرایط زمانی و اجتماعی واقع می شدند، این رویکرد را اختیار می کردند. فضای آرام علمی آن روز که مرهون تشویش سیاسی آن زمان بود، ایجاب می کرد تا به جای اختلاط در جریانات سیاسی و جهادی، سلاح برّنده علم و عقلانیت به رخ دشمنان بکشند.

* نهضت علمی و تولید دستاوردهای علمی برای جهان اسلام چقدر مرهون این شیوه امام صادق(ع) در زمینه سازی برای تضارب آراء و آزاداندیشی است؟

بحث علمی نه تنها باعث تفرقه و تکثر آراء و عقائد نیست بلکه باعث کاستی مذاهب است. آزاد اندیشی عقائد واهی را بر باد خواهد داد و عمر برخی افکار را تقلیل خواهد داد. در صورتی که اگر به غیر از مناظره و مباحثه علمی بخواهیم با تقائد و آرائ برخورد کنیم، باعث تطویل عمر یک تفکر خواهد بود.

* آیا برای تولید علم و زمینه سازی تضارب آراء در روزگار کنونی می توان از شیوه و سیره امام صادق(ع) الهام گرفت؟

اگر تمامی ابعاد و جهات جامعه فکری آن روز بتوانیم تصور کنیم و به دست بیاوریم، می توانیم سیره و رفتار امام صادق(علیه‌السلام) را الگوی خودمان سازیم. چرا که رفتار امام بهترین روشی خواهد بود که می توان در شرایط مشابه اتخاذ کرد. برداشت و استنباطم این است که نه تنها در جامعه کنونی، بلکه در تمامی ادوار به صورت کلی می توان رفتار امام را تسرّی داد. با اینکه می پذیرم آزادی بیان برای برخی از نحله ها، فرصت رشد است تا فرصت آشکار شدن نهان و ماهیت.

* آیا امام صادق(ع) با فرقه و نحله فکری خاصی برخورد قهری نیز داشته اند که ما بتوانیم برای امروز خود به عنوان مثال در برخورد با گروه های تکفیری از آن شیوه استفاده کنیم؟

برخورد استدلالی مختص کسانی است که استدلالی باشند. بدیهی است که تمام ابناء بشر، تابع عقل و استدلال نیستند. ای بسا که درصد کمتری پیروی عقل می کنند. برخی تابع احساسند و برخی بیشتر تابع قهرند تا استدلال. بنابراین بدیهی است که باید در مواقعی از قهر و غلبه و چیره بهره برد. وجود نیروهای انتطامی در تمام ملل و اقوام حکایت از آن دارد که طبیعت انسان ها یا برخی از طبایع، إلا و لابد که مقهور باید باشند. با این مقدمه می‌گوییم در زمان امام صادق(علیه‌السلام) هم بودند کسانی که تابع قهر بودند تا استدلال؛ و این افراد جز به غلبه هدایت نمی شدند ولی شرایط آشفته آن دوران، اقتضا می کرد که به این شیوه اقتفاء شود.

استدلال بشری مرحله ای از مراحل هدایت است. اما یکی از گزینه هایی که قرآن با ملاحظه روحیات و طبع بشری روی میز دارد، برخورد قهری است. مثلا در جنگ دو گروه مسلمان ، برخورد نظامی گزینه نهایی صلح است. به نظر می رسد جهان امروز با تکیه بر ارتباطات، دلایل و سخنان خود را شینده و آنکه در این دور و زمانه به جنگ متوسل شود، راهی جز توسل به جنگ ندارد. و باید با آن از سر جنگ وارد شد. این همان سیره علوی است که در برخورد با خوارج آن را به کار بستند.

* امام جعفر صادق(ع) در تقریب مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی چه نقشی را ایفا نموده اند؟

امام صادق (ع) با سیره عملی خودش کاری کرده بود که ائمه فقهی اهل سنت مثل ابو حنیفه و مالک بن انس در باره حضرت می‌گویند "در زیر آسمان فقیه تر، عادلتر، باتقوا و پاکتر از امام صادق(ع) نمی شناسیم". امام صادق(علیه السلام) چهار هزار شاگرد از نحله های مختلف را تربیت کردند که در میان آنها ابوسفیان سوری که صوفی معروف بود و ابوحنیفه، رییس مذهب حنفی دیده می‌شود و ابوحنیفه خود گفته است «اگر آن دو سالی که شاگرد جعفربن محمد(ع) بودم، نبود هلاک می شدم!»

یا اینکه می‌بینیم افرادی همچون جابربن حیان، شیمیدان معروف شاگرد ایشان بوده و نیز هشام بن حکم و هشام بن سالم و... همگی در مکتب ایشان تریت شده اند چراکه امام صادق(ع) با استفاده از فضای باز فرهنگی، نهضت فکری علمی خویش را به راه انداختند.

البته در همین دوران فترت و انتقال حکومت، تهاجم فرهنگی عظیمی نیز نسبت به جهان اسلام به دلیل گسترش اسلام از یکسو تا هند و از سوی دیگر تا آفریقا صورت گرفت و این گستردگی فرهنگی و ورود فرهنگ های دیگر به اسلام سبب شد افکار و اندیشه این سرزمین ها در بلاد اسلام مجال جولان بیابند اما امام صادق(ع) با منطق و استدلال با آنها برخورد کرده و فارغ از تنگ نظری و تنداخلاقی مجال سخن به پیروان آنها می دادند که در نتیجه چنین رویکردی افرادی همچون ابن ابی العوجا یا عبدالله بن مقفع که در آن زمان جز زنادقه محسوب می شد، در محضر امام (ع) شاگردی کردند.

 

گفتگو: مهدی زارعی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha