حجت الاسلام و المسلمین محسن مهاجرنیا مسئول دبیر خانه انجمن های علمی حوزه در گفتگو با خبرگزاری «حوزه»، با اشاره به اهمیت موضوع تحول در حوزه علمیه و ضرورت انجام آن، اظهار داشت: بحث تحول دارای گستردگی و تنوع بسیاری است؛ به طوریکه تحول ریاستی، ساختاری، محتوایی، روشی و ابزاری را در بر می گیرد.
از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در موضوع تحول در حوزه های علمیه سال ها می گذرد و انجمن های علمی حوزه به عنوان نخستین ثمره پیگیری مطالبات رهبر انقلاب می باشند که تاکنون 19 انجمن با بیش از سه هزار عضو که عمدتا از تحصیل کردگان سطوح عالی حوزه و دانشگاه هستند، راه اندازی شده است.
*سه نوع نگاه موجود در باب اصلاح رویکردها
وقتی سخن از تحول به میان می آید، نخستین نکته با عنوان اصلاح رویکردها به ذهن می رسد؛ به این معنا که ما حوزه را چگونه مشاهده می کنیم که بخواهیم آن را متحول کنیم، به نظر بنده سه نوع نگاه در باب اصلاح رویکردها می تواند در حوزه جاری باشد.
اولین نگاه بر این است که حوزه با توجه به سابقه بیش از هزار ساله خود و استحکام و اتقانی که دارد، از وضعیت مطلوبی برخوردار بوده و مسیر مناسبی را طی می کند و مهم آن است که ما از انحرافات و احتجاجات فکری که ممکن است در حوزه به وجود آید، جلوگیری کنیم؛ به طور خلاصه اعتقاد این است که حفظ وضع موجود جزو رویکرد اصلی بوده و بر آن ورود نشود.
در رویکرد نخست، حوزه کاری به شرایط موجود، ملت ها، حکومت ها، تکنولوژی و نوع نیاز بشریت نداشته؛ مسیری که ثبات نیز پیدا کرده را ادامه داده و بر فعالیت های خود که فقاهت و اجتهاد در مکتب اهل بیت(ع) است، تمرکز داشته باشد؛ این نوع از نگاه، جلوی هر نوع تحولی را در حوزه می گیرد.
در نگاه دوم، سیستم، تحول را به نوعی می پذیرد؛ اما در حد محدود؛ به عنوان مثال در محدوده اصلاح روش ها، ساز و کارها، ابزار و مکانیزم هایی که در درون حوزه به کار برده شده اند، معتقد است که اهداف و مواد و محتوای فقاهت در حوزه هیچ مشکلی نداشته و آن چیزی که تا به حال ارائه شده، مقبول است و فقط باید روش ها را تغییر داد تا به امور سرعت بخشید و احیانا از تکنولوژی های جدید هم می توان بهره برد.
تحول همه جانبه حاصل نگاهی سوم است؛ رویکرد سوم، سیستم، تحول را همه جانبه مشاهده کرده و به دنبال تغییر در اهداف است؛ چراکه اهداف موجود، متناسب با 1400 سال پیش بسته شده و احیاناً برخی از آنها نیاز به بازسازی داشته و یا برخی اهداف جدید را باید اضافه کرد.
به هر حال تا دیروز، اهدافی برای حکومت اسلامی نداشته و برای تقویت مبانی تئوریک نظام، هدفی تعریف نشده بود؛ اما امروز چنین نظامی پدید آمده و باید اهداف جدید وارد گردونه شوند؛ لذا رویکرد سوم به دنبال اصلاح در اهداف و روش ها می باشد.
*نسبت به زمان، مکان و رسالت ها عقب هستیم
عمده مساله ای که در رویکرد سوم وجود دارد، آن است که ما بپذیریم که حوزه ما نسبت به زمان، مکان، وظایف و نسبت به رسالت هایش عقب مانده است؛ این عقب ماندگی را باید پذیرفت تا بتوان دست به تحوّل زد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان ساخت: اصلاح رویکرد به این معناست که حوزه ما بپذیرد که امروز در قرن 21 حضور داشته؛ تکنولوژی و اطلاعات، حرف اول را زده و دنیا بر پایه مبانی نظریات فرهنگی اداره می شود.
اگر دیروز دنیا بر اساس نظامی گری اداره می شد؛ امروز همه پذیرفته اند که مدیریت الان دنیا بر اساس قدرت نرم است و حوزه ما می تواند به بهترین نحو در عرصه قدرت نرم، اخلاق، معنویت و ایمان در دنیا تأثیرگذار باشد.
این مبنای هر نوع تحولی است که بدانیم در قرن 21 زندگی کرده و دیگر در زمان شاهان عباسی، اموی، صفوی، قجری نیستیم؛ امروز در روابط بسیار ابتدایی و ساده عصر صفویان نیستیم که با یک حکم به شاه طهماسب و شاه اسماعیل، احساس کنیم که کار خود را انجام داده ایم؛ امروز مراجع تقلید ما در میان چالش های بسیار پیچیده دنیای مدرن بوده؛ خود ورود پیدا کرده و فقط فتوا نمی دهند.
*نیازمند اصلاح رویکردها هستیم
امروز حوزه های علمیه با دنیای پیچیده ای مواجه هستند، انواع روابط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و انسانی به گونه ای است که حوزه می بایست متناسب با مطالبات روز آنان، سخنی برای گفتن داشته باشد و این مسئله، مستلزم آن است که این رویکرد را اصلاح نماییم.
اگر پذیرفتیم که رویکردها باید اصلاح شود، باید در گام نخست بازشناسی جامعی از خود داشته باشیم.
نویسنده کتاب «شرح رساله آیین، سیاست و سعادت فارابى» بیان داشت: بازشناسی، مرحله ای است و حداقل باید یک بار خودمان را بازتعریف کنیم که: هویت ما چیست، چه کاره هستیم، رسالت حوزه چیست، حوزه چگونه حوزه شد؟ چه ضرورت هایی برای حوزه بود، و هست، ما الان کجا هستیم و کجا باید باشیم که الان نیستیم؟ این سوالات نیاز به یک بازشناسی جدّی دارد.
*حوزه علمیه بنابر روایات، محل رجوع مردم در زمان غیبت است
بر اساس منابع دینی و روایی«أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا ...»، مردم در زمان غیبت امام زمان(عج) در تمام مسائل جدید، مستحدثه و حوادثی که در روزگار اتفاق می افتد، باید به مرجع پاسخگویی مراجعه کنند و حوزه از همین جا شکل گرفته است؛ به این معنا که حوزه، مرجع و دارای هویت است.
در ادبیات و کلام ائمه اطهار(ع) چیزی به نام حوزه علمیه، عالمان و فقیهان سر و سامان می گیرد و مصداق این روایت امام صادق(ع) که فرمودند: « فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ / هر کدام از فقها که صیانت نفس دارد، از دینش محافظت مینماید، با هوای نفس مخالفت میکند و امر مولای خود (ائمهی معصومین ع) را اطاعت میکند، پس بر مردم است که از او تقلید کنند»، مجموعه ای از فقها هستند که حوزه علمیه را شکل می دهند؛ حوزه علمیه به عنوان یک مرجع در حال شکل گیری است و می خواهم بگویم که ما چگونه ما شدیم.
امروز در «الان کجا ایستاده ایم؟»آیا الان دارای آن مرجعیتی که ائمه (ع) از آن سخن گفته اند هستیم؟ آیا در همه مشکلات و حوادث جدید واقعا ما مرجعیت داریم؟ فرض کنید در گوشه ای از دنیا جنبش 99 درصدی به راه می افتد که بخشی از اعضای این جنبش مسلمانان هستند؛ آیا اگر بخواهند از ما استفاده کنند، از این جنبش اطلاعی داریم که بخواهیم به آنان کمک کنیم؟.
* تعامل حوزه علمیه با دیگر حوزه های دنیا مطلوب نیست
امروز حوزه علمیه ما به عنوان بزرگترین و مهمترین حوزه علمیه تعامل حساب شده ای با حوزه علمیه شیعیان در سوریه، عراق، هند، لبنان و ... ندارد؛ تعامل با بزرگترین مرکز علمی اهل سنت که الازهرمصر می باشد از ضروریات حوزه است.
ما امروز از علمای بسیاری از کشورهای مسلمان بی خبر هستیم و اگر کتابی چاپ و در نمایشگاه بین المللی کتاب عرضه شود، با برخی از اسامی آشنا شویم.
مثلا ارتباط ما با الازهر مصر از طریق رسانه هاست؛ دانش آموختگان آنان ما را تکفیر می کنند و شناخت خوبی از تشیع ندارند؛ اگر ما دم از تقریب بزنیم آنان نیز چیزی می گویند، اکثرارتباط ما از طریق رسانه است در حالی که باید تدابیری اندیشیده شود تا روابط حسنه مشترک نیز داشته باشیم.
ارتباط با مغز متفکر جهان اهل تسنن، نبایدلسانی باشد، باید پذیرفت در دنیای امروز کوتاهی کرده ایم باید پله های صعود را طی کرد تا مدعی مرجعیت جامعه مسلمین داشته باشیم.
*هویت شناسی و ظرفیت شناسی مورد توجه مدیریت جدید قرار گیرد
بازشناسی در تمام عرصه ها از برنامه های اصلی تحول در حوزه است، مدیریت جدید باید هویت شناسی و ظرفیت شناسی را در کنار هم در دستور کار خود قرار دهد؛ چراکه باید بدانیم ظرفیت های حوزه چیست؟ و از آمار طلاب، نخبگان، انجمن ها و مراکز تخصصی، مراجع و علمای بلاد مطلع باشیم؛ چراکه اینها از ظرفیت های حوزه بوده و به واسطه آنان می توانیم مرجعیت دینی، علمی و فقهی پیدا کنیم؛ لذا ظرفیت شناسی امری مهم در بازشناسی است.
نیازسنجی نکته دیگری است که مدیریت جدید حوزه می بایست نسبت به آن اهتمام داشته باشد، یکی از نکاتی که باید به آن توجه شود، آن است که امروز جامعه اسلامی و حتی جامعه کفر از ما چه انتظاراتی دارد؟ ما که فقط حوزه علمیه ایران نیستیم و یا مکتب امام صادق(ع) که تنها برای عرب ها نبود؛ امروز مکتب پیشوای ششم شیعیان جهان برای تمام دنیاست و خوشبختانه در عصر کنونی نیز در چهار گوشه دنیا مسلمان و شیعیان حضور داشته و حتی مرجعیت ما، انسانی و متعلق به تمام بشریت است و انتظارات بشریت از دین به عالمان، مفسران و حافظان دین بر می گردد.
*مطالبات بشریت از عالمان دین
بشر معتقد است ما می خواهیم در دنیا زندگی کنیم؛ خوش باشیم و در عین زندگی در این دنیای پیچیده، دین دار نیز بوده و به بهشت هم هجرت کنیم؛ دینی نمی خواهیم که ما را منزوی کرده؛ به حاشیه برده و نعمات دنیا را از ما بگیرد؛ این مسائلی است که بشریت از عالمان دینی مطالبه می کنند.
بازنگری مرحله دیگر از ملزومات تحول است؛ اینکه بگوییم تمام روش ها، امکانات و ساختارهای ما درست بوده است، صحیح نیست؛ چراکه ساختارها و روش ها اقتضایی بوده؛ عین اسلام نیستند و می توان آنان را تغییر داد.
*حوزه باید یک بار خود را از درون نقد کند
امروز نمی توان با روش های گذشته رو به جلو حرکت کرد؛ باید یک بار خود را از درون نقد کنیم؛ اگر این کار را انجام ندهیم، دیگران نقد می کنند و کار به تخریب خواهد کشید؛ نقد زمانی مؤثر است که منقود از درون متوجه شود که نقص داشته؛ روش ها، اهداف و برنامه های او در شرایط فعلی کارآمد نبوده و نیاز به اصلاح دارند.
مدیر حوزه های علمیه باید این فرصت را در اختیار بگذارد تا نقدها انجام شده و متوجه شویم که ضعف ما از کجاست؛ چرا باید با این همه امکانات، ظرفیت، نیرو و متناسب با این ظرفیت پاسخگو نباشیم؟
امام راحل را تصور کنید؛ ایشان در قرن بیستم که جهان به دو قطب بندی شرق و غرب تقسیم می شود، نظام اسلامی را خلق کرده و دنیا را تکان می دهد؛ امام راحل با این دو قطب مبارزه نمود و به هویت دست پیدا کرد؛ حال فرض کنیم که حوزه ده ها امام خمینی (ره) تربیت و به جهان عرضه کند، چه خواهد شد؟
امام راحل، انقلابی ایجاد کرد که 4 دهه است ما سر سفره انقلاب او نشسته ایم؛ اما نتوانسته ایم تحولی بزرگ در این انقلاب ایجاد و آن را خوب معرفی و شکوفا کنیم؛ چرا که حوزه امروز تقویت کننده مبانی تئوریک نظام است، مهمترین رکن نظام آرمانی تشیع، ولایت فقیه است که این انقلاب بر مدار آن شکل گرفته است.
حوزه علمیه باید در تببین همین ولایت فقیه تاثیرگذار باشد، ولایت فقیه را برای تمام ملت تبیین کنیم تا آنان این مسئله را هضم کرده باشند، امام راحل در همان سال آخر عمرشان فرمودند: «یک سری مسائل هست راجع به ولایت فقیه که الان فرصت نیست بعداً خواهم گفت»؛ بعداً هم پیش نیامد؛ امروز آن مباحث کجاست؟ حوزه باید این خلأ را پر و به درستی در این موضوع ورود کند؛ چه شخصی قرار است مابقی مباحث ولایت فقیه را توضیح دهد؛ این موضوع جزو کارهای حوزه است.
حوزه علمیه همین مقدار که تبیین شده است را به خوبی به جامعه معرفی نکرده؛ به طوری که امروز برخی از مردم واقعا از ولایت فقیه شناختی نداشته از نظر علمی و اعتقادی مشکل داشته و متوجه مباحثی همچون «التزام عملی» و «التزام اعتقادی» نمی شوند، امروز مسائل بسیاری تبیین نشده است که باید برای آن برنامه داشت.
تبلیغ سنتی به تنهایی جواب نمی دهد
هنوز سیستم تبلیغ ما سنتی است، تنها با منبر نمی توان جامعه را متدین کرد ؛ سیستم تدریس ما همان سیستم قدیمی است؛ باید تحول ایجاد کرد و کتاب های شیخ انصاری، کفایه آخوند خراسانی و ... اگر مبنای درس ماست آن را با شرایط روز تطبیق دهیم.
ما در اوج زیباترین شرایط تاریخ؛ یعنی انقلاب اسلامی، مملکت اسلامی، ظرفیت ها، فهم و شعور و ... که خداوند متعال به ما ارزانی داشته، هستیم.
باید با شرایط جدید، حکومت جدید، دنیای جدید، روش جدید با اقتضائات و شرایط تغییری گام برداریم.
* نیاز جدی به بازنگری در محتوا داریم
ما امروز نیاز جدی به بازنگری در محتوا داریم؛ نه اینکه مراد این باشد که معارف اهل بیت(ع) را کنار بگذاریم؛ بلکه باید اصلاح محتوا صورت بگیرد؛ به این معنا که بهترین محتوایی که در اختیار ماست را به بهترین وجه و روش ارائه کنیم.
ائمه اطهار(ع) همیشه تأکید داشتند به بهترین وجه کلام آنان را به مردم ارائه کنیم؛ چراکه اگر بهترین سخن عرضه شود، همه خوشحال شده و از این هجرت هایی که به خارج از مرزها صورت می گیرد، کاسته خواهد شد.
*ساختار فعلی حوزه علمیه، نیازمند به بازسازی است
هزاران سال صحبت از حکومت اسلامی و ولایت فقیه شد؛ اما چه کسی فکر می کرد که می توان ولایت فقیه را در ساختار مدرن مردم سالاری دینی در قالب جمهوریت پیاده سازی کرد.
امام راحل توانست ولایت فقیه، که امری دینی و سنتی محض بود را در قالب جمهوریت، مردم سالاری و دموکراسی به رأی مردم گذشته و مشاهده کردیم که به زیبایی پیاده شد و حتی مخالفان دین و مذهب هم نتوانستند شبهه کنند.
امروز حوزه ما نیازمند ساختاری نو است؛ ساختار فعلی ما فعال، سریع، به روز و در صحنه نیست و باید برای آن برنامه داشت.
عصر کنونی، عصر مرزها نیست، امروز عصر ارتباطات و تکنولوژی مرزها را دربرگرفته و وجود مرز فقط برای کشاورزی کاربرد دارد؛ چه کسی گفته است که حوزه باید از همین ابزار فرسوده و قدیمی استفاده کند؟؛ امروز شبکه های اجتماعی در کمترین زمان ممکن، آخرین اخبار و اطلاعات را در دسترس بچه های 5 ساله قرار می دهند و ما باید از این ظرفیت ها استفاده کنیم.
*ساده سازی متون حوزه، امری ضروری است
حوزه کتاب هایی دارد که در طول تاریخ به جای اینکه آن را ساده سازی و نقد کنند، فقط بر او شرح و تعلیق زده اند؛ به نحوی که این کتب متورم شده و امروز قابل فهم نیست.
باید نظامی جدید در حوزه راه اندازی کرد، معتقدیم که اسلام نظریه و نظاماتی همچون: نظام خانواده، نظام اجتماعی، نظام سیاست، نظام فرهنگی و ... داشته و حوزه باید این نظامات را طراحی و تدوین کند. این نظامات در بیرون متولی نداشته و حوزه باید آن را تهیه نموده و به دست عوامل نظام برای اجرا بدهد.
تدوین نظام اخلاقی برای وزارت ارشاد، نظام سیاسی برای حکومت، نظام خانواده برای قانون گذاران و قوه قضائیه از جمله این مباحث است تا در جامعه اسلامی به اجرا درآید. امروز اسلام در قالب گزاره های فردی و جزئی مانده و تبدیل به نهاد و نظام نشده است.
*حوزه باید متناسب با نیازهای موجود بازسازی شود
نیاز است حوزه های علمیه متناسب با شرایط موجود و تقاضایی که وجود دارد، بازسازی شوند؛ حوزه در گذشته در مقیاس همان شهر خروجی داشت؛ اما امروز توقع جهانی از آن وجود داشته تا بتواند به عنوان ایدئولوژی مکتب اهل بیت(ع)، مفاهیم و دستورات اسلامی را برای تمام دنیا تجویز کند.
اگر در عصر مدرن بخواهیم حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید تئوری خود را ارائه دهیم؛ از یک طرف مراجع عظام تقلید فتوا می دهند که بهره بانکی حرام است و از سوی دیگر مردم وام نگیرند چه کار کنند؟.
مدیر حوزه های علمیه باید در این کارزار، برنامه کلان داشته باشد؛ چراکه حوزه نیازمند تحول است؛ برنامه ریزی به منظور مشورت با همه نخبگان و صاحب نظران حوزه می تواند نقش بسزایی در تصمیم گیری بهتر داشته باشد.
*انجمن های علمی ظرفیتی بالفعل برای کمک به حوزه است
انجمن های علمی می توانند در تمام عرصه ها به عنوان ظرفیتی بالفعل در فرآیند تحول نقش بسزایی ایفا کنند؛ بهره مندی از 19 انجمن علمی و بیش از هزار استاد سطوح عالی (سطح چهار) می تواند در عرصه های تخصصی یاری رسان سیستم برنامه ریزی حوزه باشند؛ همانطور که در دوره گذشته اتاق فکر انجمن ها و مدیریت حوزه تشکیل شده بود.
عدم برخورداری حوزه از یک مشاور سیاسی ضعف است،بعد از انقلاب اسلامی، حوزه علمیه در عرصه سیاست از مشاوره سیاسی برخوردار نبوده است؛ لذا به لحاظ سیاسی در جریانات روز و اظهارنظرهایی که از سوی حوزه صورت می گیرد، زیر مجموعه جناح های سیاسی کشور قرار گرفته و نقش پدری خود را از دست داده است.
حوزه علمیه با توجه به رسالت خود باید به دور از هرگونه طرز تفکر در بزنگاه، رسالت خود را نشان دهد؛ ولی متأسفانه طی این سال ها همیشه جناح ها بیانیه و اعلامیه خود را داده و سپس حوزه متنی را منتشر کرده است و بهانه آن این است که موضوع شناسی و کارشناسی را دیگران می کنند و حکم را ما می دهیم؛ در حالی که حکم و موضوع با هم هستند.
ساختار حوزه باید مورد بازبینی قرار گیرد؛ امروز کشوری مثل روسیه از حوزه درخواست مُبلغ کرده است؛ آیا معاونت تبلیغ ما چنین ظرفیتی دارد.
مرکز خدمات حوزه های علمیه و دفتر تبلیغات اسلامی به عنوان نهادهای حوزوی وابسته حوزه، نقش ارزشمندی را در عرصه خدمات رسانی و اعزام مُبلغ ایفا می کنند، مدیریت جدید باید تمرکز فعالیت خود را بر روی معاونت پژوهش و آموزش بگذارد تا ان شاءالله هدف نهایی که تحول در حوزه است میّسر شود.
گفت وگو : اکبر پوست چیان