سه‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۹
مقاومت ۳۳ روزه در سخت ترین شرایط زندان بعث/ در دوران اسارت  مقدمات را نزد اساتید حوزوی خواندم

حوزه/ طلبه آزاده و رزمنده سال های دفاع مقدس ضمن بیان خاطراتی از دوران اسارت خود در زندان های رژیم بعث عراق گفت: حتی در دوران اسارت نیز تا زمانی که ضربه شدیدی بر سرم وارد نیامد، دروس حوزوی را ادامه می دادم.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن عزیزمان در تاریخ بیست و ششم مردادماه قرار داریم و به این مناسبت توفیقی شد تا با یکی از آزادگان دلاور این خطه و مرز و بوم که اتفاقاً تا حدودی دروس طلبگی را نیز خوانده و خاطرات جذابی از دوران اسارت دارد هم صحبت شویم.

آنچه در ادامه می آید مشروح گفتگوی صمیمانه ما با حبیب الله معصوم است که حدود 5 سالی را در زندان های بعث عراق گذرانده ، اما با این حال از آن ایام به عنوان شیرین ترین و دلچسب ترین دوران زندگی خود یاد می کند؛

چه زمانی به جبهه رفتید و در چه سالی به اسارت نیروهای دشمن درآمدید؟

اوایل سال 61 بود که از طریق لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) که آن زمان سرلشکر شهید مهدی زین الدین فرماندهی آن را برعهده داشت، توفیق حضور در جبهه های حق علیه باطل را پیدا کردم و بیست و چهارم مردادماه سال 64 نیز در جریان عملیات عاشورای 2 در منطقه چنگوله مهران اسیر شدم.

چه سالی به میهن عزیزمان برگشتید و پس از بازگشت به چه کاری مشغول شدید؟!

دقیقاً پنج سال و ده روز بعد یعنی شهریور سال 69 به همراه برخی از آزادگان سرافراز پا در خاک وطن نهادیم و از آن زمان به بعد به خاطر آسیب های شدید بدنی که در دوران اسارت به من وارد شده بود به استخدام دولت در وزارت دفاع درآمدم اما زود هم بازنشسته شدم به طوری که در حال حاضر ده سال است دیگر کار نمی کنم.

البته این را هم بگویم که بنده قبل از رفتن به جبهه و بحث اسارت، دروس طلبگی را در قم آغاز کردم ، به طوری که سال 61 دروس عمومی و مقدمات حوزه را می خواندم که وارد جبهه شدیم و بعدش هم ماجرای اسارت پیش آمد اما در همان دوران آزادگی نیز به لطف الهی توانستم مقدمات را تمام کرده و برخی از دروس را شروع کنم که متاسفانه به علت ضربه شدیدی که به سرم وارد شد در سال 68 دیگر نتوانستم دروس حوزوی را ادامه دهم.

آیا در زندان های عراق از اساتید حوزوی نیز در امر درس خواندن بهره می گرفتید؟

بله، به لطف الهی در همان ایام فراموش ناشدنی اسارت ، این توفیق را پیدا کردم که از محضر برخی اساتید از جمله حجج اسلام و المسلمین آقایان اسحاقیان، سیدی و دیگران که الان خود از مدیران واساتید مبرز حوزه به شمار می رفتند، استفاده کنم و دروسی همچون منطق و اصول و دیگر دروس متفرقه را از محضر این عزیزان کسب کنم.

در لابلای صحبتتان اشاره ای داشتید به ضربه شدید جسمی که در دوران اسارت گویا به سرتان وارد شده است. در این خصوص بیشتر برایمان سخن بگویید؛

تیرماه سال 68 و یک سال قبل از آزادی بود که بر اثر یک درگیری که در محل اردوگاه اُسرا پیش آمد، شاید بیش از 70 ضربه لگد به سر من وارد شد که از آن به بعد شرایط بسیار سختی از نظر جسمی و روانی داشتم ؛ خلاصه آن که مقاومت ما در آن مقطع سی و سه روز طول کشید و من همه این جریانات را در کتاب خاطراتم که با عنوان "نمازهای بی وضو" در 520 صفحه منتشر شده، آورده ام.

چرا این اسم و عنوان را برای کتابتان انتخاب کردید؟!

چون در آن مقطع زمانی به جهت آن که آب به ما نمی دادند و حتی برای آشامیدن هم آب را جیره بندی می کردیم، لذا همه بچه ها در آسایشگاه با تیمم و بدون وضو نماز می خواندند.

من از همین مساله در اسم گذاری کتاب استفاده کردم و البته در بخش های پایانی کتاب به این نکته مهم و کلیدی نیز اشاره کردم که به هر حال اگر زندگی ما در مسیر اطاعت خدا و بدون ولایت باشد، همه نمازهای ما حکم نماز بی وضو را پیدا می کند؛ در واقع آن چه به ما ارزش می دهد بعد از اطاعت مخلصانه از خدا، بهره مندی از نعمت ولایت اهل بیت(ع) و در مرتبه بعد تبعیت از ولایت فقیه است و گرنه عبادت و نمازی هم که بخوانیم همه اش مصداق نماز بی وضو می شود.

سال های اسارت و دور از خانه و خانواده برای شما چگونه گذشت و چطور توانستید با حفظ روحیه خود، عزتمندانه و سرافراز به وطن بازگردید؟

صدالبته لطف خدا و عنایت ائمه اطهار(ع) به ویژه حضرت صاحب الامر(عج) بود که به بچه ها امید و انگیزه و استقامت می بخشید.

خدا رحمت کند مرحوم حاج آقای ابوترابی را که می فرمود به ما ببینید در زندگی تان کدام شیر پاک خورده ای در حق شما دعا کرده که این توفیق را پیدا کرده اید که اینجا هستید ؛ واقعاً خود من احساسم این بود که با همه سختی های ظاهری در دوران اسارت در قطعه ای از بهشت زندگی می کنم و از همه لحاظ خدای متعال حاضر و ناظر و پشتیبان ماست و گویا بچه های آزاده و رزمنده را که با او معامله کرده اند را خودش خریده و به اینجا آورده است.

شاید باورش برایتان سخت باشد اما بنده در سال آخر اسارت دعای همیشگی ام این بود که ای کاش من آزاد نشوم و همان طور که دستگاه امام حسین(ع) پیرغلام داریم، من هم این توفیق را پیدا کنم که در همین زندان بعث عراق، پیرغلام خود خدا بشوم و تا 70 و 80 سالگی همین جا بمانم و از دنیا بروم.

این حال و هوا در بین بچه های آزاده حاکم بود به طوری که به جرات می توانم بگویم 80 درصد این طور بودند چرا که همه چیز برای خدا بود و اخلاص در میان بود.

سال های ابتدای انقلاب که ما وارد جنگ شده و بعد اسیر شدیم ، فضا این طور نبود که کسی حالا دنبال مادیات و پست و مقام و شهرت و مزایای دنیوی باشد بلکه همه به دنبال کسب رضای الهی و خشنود کردن دل امام راحل بودند.

هیچ گاه یادم نمی رود که هفته های اول دوران اسارت دلم خیلی گرفته بود و روزی در آن حال بازیگوشی یک پرنده را در فضای بیرون زندان مشاهده می کردم که چطور شاد و خرامان پرواز می کند و انگار از طرف خدا به واسطه دیدن این صحنه، شور و شعفی در من ایجاد شد و هم و غم بنده را برطرف کرد.

این روزها بحث فیش های نجومی در جامعه ما داغ شده و متاسفانه عده ای به ناحق از این سفره انقلاب بهره مند می شوند. صحبت شما که عمر و جوانی خود را در جبهه و دوران آزادگی برای این انقلاب و نظام داده اید، با این افراد چیست و به نظرتان چه برخوردی باید با این طیف افراد صورت گیرد؟!

کسانی که بعضاً خود را طلبکار انقلاب می دانند و فیش های نجومی را حق خود می دانند ، باید توجه داشته باشند که این انقلاب متعلق به هیچ شخصی حتی حضرت امام(ره) نبوده است، بلکه این انقلاب متعلق به امام زمان(عج) است و امام راحل نیز پس از سال ها تلاش و مجاهدت و خون دل خوردن، توانست مجری امام زمان (عج) در این باره باشد و ان شاءالله انقلاب اسلامی ما قرار است فراهم کننده مقدمات تشکیل حکومت مهدوی باشد.

به هر حال ملت رشید و مقاوم ایران به تاسی از سیره اهل بیت(ع) به خصوص سیدالشهدا(ع) در راه این انقلاب و نظام اسلامی خون های زیادی داد و شهدا و جانبازان بسیاری تقدیم انقلاب کرد و پشت این حاکمیت دینی و نظام ولایت فقیه، یک تاریخ خون دل خوردن و شکنجه دیدن و زندان رفتن و شهید دادن قرار دارد و امروز جهان منتظر مصلح موعود است.

از این رو ، کسانی که با این حرکت های خود در واقع خیانت به خون پاک شهدا می کنند اولاً باید به حال این ها گریست چرا که خودشان بدبخت و بیچاره هستند و گاه نمی دانند چه خیانتی می کنند و چه سرنوشتی بدی برای خود رقم می زنند.

اما از آن سو مردم فهیم ما نباید اجازه دهند که این جریانات آلوده به مطامع دنیوی در ساختار نظام نفوذ کنند . البته مردم ما به لطف الهی با حضور خود در یوم الله های 22 بهمن و 9 دی نشان داده اند که پیرو ولی فقیه و دوستدار انقلاب و امام و راه شهیدان هستند ولی با این حال باید هوشیار باشند که مبادا بار دیگر کسانی که با جیفه پست دنیا، شکم های خود را از حرام پُر می کنند در راس مناصب مهم قرار گیرند و به آفتی برای نظام اسلامی تبدیل شوند.

گفتگو از: سید محمد مهدی موسوی

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • میرزائی IR ۰۷:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۷
    سلام وقت بخیر همه آزادگان عزیز و سرافراز نور چشم ما هستند، اما آیا طلبه و روحانی آزاده ای وجود نداشت که با ایشان مصاحبه شود و سراغ کسی رفتید که فقط یکی دو سالی در حوزه بوده؟