به گزارش خبرگزاری «حوزه»، نام امام موسی صدر امروز توأم با یک افسوس بزرگ است؛ افسوس از دست دادن یک رهبر عالم و انقلابی. کسی که هم مثل مطهری بود، هم مثل بهشتی و هم مثل چمران؛ کسی که برای برخی از علمای نجف که در ابتدای نهضت، به امام(ره) دربارة اداره امور مملکت پس از پیروزی انقلاب هشدار می دادند، حجتی موجه بود. سی و سه سال است که او را در میان خود نمی بینیم و نمی دانیم که زنده است یا شهید شده. یاد امام موسی صدر، نمک بر زخم می ریزد و داغ دل را تازه می کند.
اما این، ظاهر امر است. هر چه باشد امام موسی صدر برای ما زنده است؛ همچنان که امام خمینی (ره) زنده است، همچنان که مطهری، بهشتی و چمران و... زنده اند. او کار خودش را کرده است و اهدافش محقق گشته اند. جای حسرت نمی ماند وقتی پویایی حوزه های علمیه را می بینیم، وقتی ایستادگی فلسطینی ها را می بینیم، وقتی انقلاب های عربی و الله اکبرهایشان را می بینیم و وقتی سیدحسن نصرالله را می بینیم. مگر زنده بودن و حضور داشتن چیزی غیر از اثرگذاری است؟!
سيد موسی صدر، در 1307شمسی در قم به دنیا آمد. پدر ايشان مرحوم آيت الله سيدصدرالدين صدر، جانشين مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائري (ره) مؤسس حوزة علميه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جدّ پدري ايشان مرحوم آيت الله سيداسماعيل صدر، جانشين مرحوم آيت الله ميرزاحسن شيرازي و مرجع مطلق زمان خود، و جدّ مادري ايشان مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمي، رهبر قيام مردم مشهد عليه رضاخان بود. خانوادة او از خاندان های مهم جهان تشيع هستند و اصالت و ريشه آنان به سيدصالح شرف الدين واقع در قرية شحور در جنوب لبنان باز می گردد. تبار آنان بر اساس شجره نامه به امام موسی كاظم(ع) می رسد و افراد اين خاندان به طور گسترده در لبنان، عراق و ايران پراكنده شده اند. سيد محمدباقر صدر رهبر «حزب الدعوه اسلامی» شيعيان عراق، نيز پسر عمو و شوهر خواهرش است كه در سال 1980 توسط صدام رئيس جمهور سابق عراق به شهادت رسيد.
* تحصیلات حوزوی
امام صدر تحصیلات حوزوی را در حوزه علميه قم آغاز کرد و از محضر علمای متعددی از جمله آیت الله بروجردي، امام خمينی، علامه طباطبایی، آیات عظام: محقق داماد و حجت کوه کمرهای بهره برد. در همین دوران به تدریس کتب مُطوّل، قوانین، رسائل و مکاسب می پردازد و از سرآمدان و اساتید برجستة دروس سطح در حوزة علمیة قم می شود و درس او به یکی از شلوغ ترین دروس سطح در حوزة علمیه تبدیل می شود.
سیدموسی صدر در سال 1329 وارد دانشکدة حقوق، و در رشتة اقتصاد از دانشگاه تهران در سال 1332 فارغ التحصیل می شود. او اولین روحانی ای است که به دانشگاه وارد شده است. وی به زبان های عربی، انگلیسی و فرانسه آشنایی کامل داشت.
سیدموسی صدر پس از آن به نجف می رود و تا سال 1337 به تکمیل این تحصیلات می پردازد. در این سال ها نزد اساتیدی چون آیات عظام سیدابوالقاسم خویی، سیدمحسن حکیم، شیخ مرتضی آل یاسین، سیدعبدالهادی شیرازی و شیخ صدرا بادکوبه ای به تحصیل معارف دینی می پردازد. در نجف به عضویت هیئت امنای جمعیت «منتدی النشر» در آمد و در حوزة نجف نیز، فقه، اصول فقه و فلسفه را تدریس می کرد. هم بحثهای ایشان در نجف، آیت الله شهید سید محمد باقر صدر و مرحوم سید محمدعلی موحد ابطحی بودند.
وی پس از پايان تحصيلات دانشگاهي، به درخواست پدرش به قم مراجعت كرد و پيشه سنتی خود را به عنوان يك روحانی و عالم دينی آغاز و به همراه چند تن دیگر، مجله ای به نام «مكتب اسلام» راه اندازی كرد. او در همان ایام از سوي علامه طباطبايي مسئوليت نظارت بر نشريه «انجمن تعليمات ديني» را به عهده گرفت. از مهم ترين اقدامات امام موسي صدر در آخرين سال اقامت در شهر قم، تدوين طرحي گسترده جهت اصلاح نظام آموزشي حوزه هاي علميه بود، كه با هم فكري حضرات آيات: دكتر بهشتي و مكارم شيرازي صورت گرفت.
* هجرت به لبنان
پس از درگذشت مرحوم شرف الدين (زعیم شیعیان لبنان) در آن سال ها، امام صدر دعوت مسئولان شهر صور برای عزيمت به آن شهر و به دست گرفتن زعامت دينی مسلمانان شيعه را دريافت كرد. او ابتدا در پذيرش اين دعوت برای سفر به لبنان ترديدهايی داشت، اما به توصيه آيت الله محسن حكيم و آیت الله بروجردی دعوت را قبول کرد.
بيروت پايتخت لبنان پيش از استقلال و در دوران حاكميت استعمار فرانسه مبتذل ترين، غربی ترين، و دارای منحط ترين شيوة زندگی در منطقه خاورميانه و معروف به بهشت خاورميانه بود.
علاوه بر این، لبنان به خاطر هم مرزی با فلسطين و اسرائيل، پس از استقلال همواره در اوج زدوخوردها و نزاع اعراب و اسرائيل قرار داشته و خط مقدم كشمكش قومی و دينی خاورميانه به شمار می رود.
امام صدر با قبول خطرات و مشكلات گوناگون پس از قبول مسئوليت زعامت و هدايت شيعيان لبنان با وضعيت دشوار و بغرنج ناشی از نرخ بالای بيكاري، فقر و تنگدستی شيعيان لبنان و نيز سطح بسيار پايين آموزش و تحصيلات، موقعيت پايين سياسی و اجتماعی آنان روبه رو شد. وی در ابتدا تصميم گرفت يك سری اقدامات مهم را پيگيری و اجرا کند که از جمله آنها عبارت بودند از: ايجاد مؤسسه خيريه و سرپرستی ايتام، پناه دادن به كودكان بی سرپرست، تأسيس بيمارستان و درمانگاه در مناطق محروم، بهبود وضع پزشكی و بهداشتی اقشار فقير و محروم، ايجاد جمعيت احسان و خيريه با مشاركت همه طوايف و مذاهب، تشويق و ترغيب ثروتمندان برای كمك به مؤسسات و صندوق های خيريه، كمك به بيوه زنان برای رفع مشكلات معيشت و زندگي، تأسيس مراكز آموزش پرستاری، قالی بافی، خياطی و گلدوزی برای زنان و دختران، تشويق زنان به قبول مسئوليت های اجتماعی، ايجاد كارگاه هنرهای دستی سنتی، ايجاد فرصت های شغلی برای زنان و بيكاران، راه اندازی مركز علمی و فرهنگی، راه اندازی مدرسه صنعتی مجانی، راه اندازی مركز سوادآموزی برای دختران، تبليغ و ترويج دستيابی به علوم و فنون جديد و تغيير افكار و انديشه های خرافه و جاهلانه در ميان تودة مردم. امام صدر با تأسيس و راه اندازی اين مراكز و مؤسسات و مدارس در سراسر لبنان، علاوه بر پذيرش محرومان مسلمان شيعه، همزمان از اقشار محروم ساير طوايف و مذاهب مثل سنی ها و مسيحی ها نيز برای تعليم و آموزش در اين مراكز و مدارس ثبت نام می كرد، و اين فعاليت ها در جهت بهبود وضعيت فرهنگی و اشتغال شيعيان لبنان و ساير اقشار محروم و تنگدست طوايف ديگر مؤثر بود و نقش ارزنده ای در كاهش منازعات دينی حاد در جامعه لبنان داشت.
امام صدر پس از ورود به لبنان عميقاً به اهميتِ كاستن اختلافات فرقه ای و دينی و پايان دادن به درگيري های سياسی داخلی پی برد، از اين گذشته فوريت و ضرورت راه اندازی تشكيلات سياسی ويژه شيعيان و تلاش در راه كسب جايگاه مناسب برای شيعيان در حيات سياسی كشور را احساس كرد؛ از این رو شيوة سنتی عدم مداخله و ورود رهبران شيعه در سياست را تغيير داد. او در مناطق شيعه نشين اقدام به سخنرانی های سياسی و بسيج مردم و بررسی وضع اجتماعی آنان کرد و گام های استوارش سراسر خاك لبنان را درنورديد.
امام موسي صدر در تابستان سال 1345 و پس از اجتماعات عظيم و چند روزه شيعيان لبنان در بيعت با ايشان، رسماً از حكومت وقت درخواست نمود تا همانند ديگر طوایف آن كشور، مجلسي براي سازماندهي طايفه شيعه و پيگيري مسائل آن تأسيس شود. مجلس اعلاي اسلامي شيعیان كه اولين بخش از برنامه درازمدت امام صدر به شمار مي رفت، در اول خرداد سال 1348 تأسيس، و خود آن بزرگوار با اجماع آرا به رياست آن انتخاب گرديد.
در اواخر دهه 1970 ميلادي، زمانی كه اسرائيل حملات پردامنه ای را به مناطق جنوب لبنان آغاز کرد، و در پی تقاضای اقشار مختلف شيعيان لبنان، امام صدر يك سازمان مردمی و سرّی شيعی به نام «حركة المحرومين» را تشكيل داد. حركة المحرومين در آغاز يك سازمان سياسی غيرنظامی با گرايش ناسيوناليستی، و ابزار مبارزه اقشار شيعه برای كسب و اعاده جايگاه قانونی مناسب شيعيان در تركيب سياسی لبنان بود.
در 1974 ميلادي، «افواج المقاومة اللبنانية» (گردان های مقاومت لبنان) وابسته به حركة المحرومين با نام «امل» شروع به فعاليت علنی کرد. جنبش امل خواست شيعيان برای برخورداری از يك نيروی مسلح را برآورده كرد و شيعيان لبنان آن را نماينده سياسی و نيروی نظامی خود می دانستند.
با شعله ور شدن مجدد آتش جنگ و پديدار شدن ابرهاي شكست بر آسمان جبهه مسلمانان، امام صدر در ارديبهشت 1355 حافظ اسد را قانع کرد تا با اعزام نيروهاي سوري به لبنان، موازنه قوا وآرامش را به اين كشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوريه و متعاقب آن برپايي كنفرانس رياض در مهر 1355، آب سردي بود كه امام موسي صدر بر آتش جنگ داخلي لبنان فرو ريخت. این آرامش تا زمانی که امام صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد.
* صلح و وحدت در لبنان
امام موسی صدر از نخستين پيشگامان جنبش صلح آميز خاورميانه به شمار می رود. بينش و بصيرت سياسی امام صدر به عنوان يك سياست مدار و عالم انديشمند، آزادانديش و تيزبين، تنها به جامعه مسلمانان شيعه محدود نمی شد، بلكه به دنبال پيش بردن و حفاظت از همكاری، همبستگی و همزيستی ميان همة طوايف و گروه های دينی و مذهبی داخل لبنان بود.
نقش امام موسی در حل اختلافات قومی و قبیله ای میان مسیحیان با یکدیگر و ایجاد صلح و آشتی نیز بسیار حائز اهمیت است.
وی در بهار سال 1344، اولین دورة سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسة فرهنگی الندوة اللبنانیه به راه می اندازد. وی پس از جنگ شش روزة اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ رفت و نشستی که در ابتدا نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید.
امامموسی صدر در اواسط سال 1357 موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را برای برپایی یک جبهة فراگیر ملی متقاعد کند و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص کرد.
* ایستادگی در برابر اسرائیل
وی در بهار سال 1344 گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام کرد تا در دوره ای شش ماهه فنون نظامی را فراگیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز شد. بخش اعظم نیروهای رزمنده از جوانان شیعه لبنان، و فرماندهی عملیات بر عهدة رزمندگان فلسطینی بود.
در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1349 و عدم واکنش مناسب دولت وقت، اعتصابی بی سابقه به دعوت امام موسی صدر لبنان را فرا گرفت، به گونه ای که دولت وقت را برآن داشت برای بازسازی مناطق جنگی و برپایی پناهگاه های مناسب در آن، مجالس جنوب را تأسیس کند.
امام موسي صدر اولين شخصيتي بودكه در زمستان سال 1356، طرح سازشكارانه اسکان پناهندگان فلسطيني در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانه خود از تحقق آن جلوگيري کرد. در حمله گسترده سال 1357 اسرائيل به جنوب لبنان و به رغم عقب نشيني احزاب چپ و گروه هاي فلسطيني، جوانان مقاومت لبنان و دانش آموزان مؤسسه صنعتي جبل عامل در منطقه اشغالي باقي ماندند، و به رغم امكانات اندك تا به آخر عليه اشغالگران صهيونيست ايستادگي كردند.
* پایان جنگ های داخلی با مدیریت امام موسی صدر
تابستان سال 1975 میلادی، لبنان صحنة جنگ های داخلی شده بود. همة گروه ها و احزاب درگیر بودند. آنان به جای تلاش برای پایان دادن به این جنگ ها، به دنبال منافع حزبی، طایفه ای و گروهی خود بودند و برای این آتش، هیزم بیشتری فراهم می کردند. تعداد زیادی کشته و زخمی شده بودند. با تلاش های امامصدر و برخی دیگر چند بار آتش بس برقرار شد؛ اما بلافاصله با کوچک ترین بهانه ای جنگ را از نو آغاز می کردند. امام موسی صدر برای اینکه جنگ را متوقف کند دست به ابتکار و تاکتیک جالبی می زند. به «مسجد الصفا» در بیروت می رود و اعتصاب غذا یا به قول لبنانی ها «اعتصام» می کند. اعلام اعتصاب غذای امام موسی در بحبوبه کشت و کشتار، برای ختم خونریزی لبنان را به لرزه درآورد.
استقبال از اقدام امام موسی کم نظیر بود. گروه های کثیری از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شرکت کردند. در ادامه مسیحیت نیز به حرکت درآمد، روز بعد از اعتصاب غذا، برخی از گروه های ارمنی از پیشنهادات امام موسی صدر حمایت کردند. روز دوم تعدادی از کشیش ها و پاتریارک ها در کلیساهای خود اعتصاب غذا کردند و تعدادی از مسلمان ها نیز به آنها ملحق شدند. امام از نظر بدنی در اثر اعتصاب ضعیف شده بود و به سختی حرکت می کرد. تعدادی از خانم های لبنانی با پای پیاده و در آن شرایط نا امن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پیوستند.
بزرگان لبنان و سیاستمداران و روحانیون از همة گروه ها به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی کردند. «مفتی حسن خالد» رهبر اهل سنت و عدة زیادی از رهبران مسیحی و همچنین «یاسر عرفات» و عده ای از مسئولان مقاومت و حتی وزیر امور خارجة سوریه و رئیس جمهور و نخست وزیر سابق لبنان همه برای اعلام طرفداری، به دیدار امام موسی صدر آمدند. دامنة اعتراض به خونریزی بالا گرفت و بالاخره آتش بس پذیرفته شد و سرانجام با انتخاب رشید کرامی به نخست وزیری، بیروت روی آرامش را به خود دید.
رشید کرامی، یاسر عرفات و خدام، وزیرخارجة وقت سوریه که از طرف حافظ اسد برای کمک به پایان جنگ به لبنان آمده بود همگی از امام صدر خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد؛ اما حادثه ای دیگر در شهر بعلبک در حال رخ دادن بود که سبب شد امام به اعتصاب پایان دهد. عده ای به چند روستای مسیحی نشین در آن منطقه حمله کرده بودند و برای اینکه جنگ های فرقه ای را توسعه دهند و مانع آتش بس شوند تعدادی از مسیحیان را کشته بودند. آنان قصد داشتند این مسئله را بهانه ای برای قتل عام مسلمانان کنند. امام موسی صدر پس از آتش بس بلافاصله اعتصاب غذا را پایان داد و سریعاً به بعلبک رفت و پس از چهار روز کار مستمر و پیگیر بعلبک را آرام کرد. امام صدر در آنجا جملة معروفی را بیان کرد و گفت: «اگر در بیروت پسر مرا بکشند، اجازه نخواهم داد که در بعلبک یک مسیحی بی گناه کشته شود. این دو مسئله هیچ ارتباطی با هم ندارند.» این گونه بود که امام صدر در نزد همه «رجل صلح و آرامش« نامیده شد.
* ربوده شدن امام موسی صدر
امام موسی صدر، در سوم شهریور1357 در آخرین مرحله از سفرهای دوره ای خود به کشورهای عربی و تلاش برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان و جلوگیری از تجاوزات اسرائیل، طی دعوت رسمی «معمر قذافی» به لیبی رفت و در روز نهم شهریور در آن کشور، ربوده شد. بر پايه اسناد و مدارك ارائه شده از سوی دفتر مركزی اطلاع رسانی و تبليغات جنبش امل، امام صدر آخرين بار روز 31 اوت در طرابلس ديده شده است. بعدها يك شاهد لبنانی مقيم هتل محل اقامت امام صدر فاش ساخت كه او در ظهر روز 31 اوت به چشم خويش كاروان ماشين های اختصاصی و مقامات تشريفاتی وزارت امورخارجه ليبی را ديده است كه امام صدر و دو همراهش را با خود سوار كردند و فكر كرده است كه آنان به ديدار با قذافی می روند. ليبی روز اول سپتامبر نهمين سالگرد انقلاب خود را جشن گرفت، اما امام موسی صدر در جايگاه ميهمانان حضور نداشت.
در اظهارات و سخنان قذافی رهبر ليبی در خصوص علت ناپديد شدن امام موسی صدر از ابتدا تاكنون پريشان گويی و تناقضات فراوانی به چشم می خورد.
با نگاهی به جایگاه امام موسی صدر در لبنان و کل منطقه خاورمیانه و نیز دیدگاه های قذافی در آن زمان در مورد لبنان؛ بهتر می توان چرایی مفقود شدن وی را در لیبی درک کرد. قذافی پس از انجام كودتا و به قدرت رسيدن در ليبي، با طراحی دقيق تلاش كرد تا نيروهای طرفدار و متمايل به ليبی را در لبنان پر و بال داده و از آنها حمايت كند، و نيروهای مسيحی داخل لبنان را با زور بيرون نمايد، و از مسلمانان سنی مذهب لبنان برای به دست گرفتن قدرت و حاكميت در لبنان پشتيبانی كند. او قصد داشت سراسر لبنان را به كشوری كاملاً مسلمان نشين با حاكميت مطلق اهل سنت تبديل كند، تا در مقابل اسرائيل مقاومت و ايستادگی كند؛ اما هنگامی كه امام موسی صدر در سال1960 ميلادی زعامت سياسی و دينی شيعيان لبنان را بر عهده گرفت، با تمام توان از تفاهم و صلح و همزيستی ميان احزاب و طوايف گوناگون لبنان جانبداری كرد و همگان را به حفظ استقلال، تماميت ارضی و حاكميت ملی لبنان فراخواند، و از حمايت فعال سوريه برخوردار شد. امام صدرقبل از ناپديد شدنش در صحنه های متعدد بين المللی به مخالفت آشكار با قذافی پرداخته بود. بنابراین او به طور طبيعی به بزرگ ترين مانع بر سر راه تحقق اهداف و مقاصد سياسی ليبی در لبنان مبدل شده بود.
با سقوط رژیم قذافی، مردم ایران و لبنان به بازگشت امام موسی صدر، رهبر ایرانی شیعیان لبنان امیدوار شده اند و دوباره صحبت از آزادی امام صدر است.
منبع: ماهنامه فکه 100-101، با تلخیص.