به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، امام موسی صدر در پیامی که در عید قربان سال 1971 خطاب به مردم لبنان صادر شده با نگاه متفاوتی از عید و مفهوم آن سخن گفته است.
متن کامل این پیام را که برای اولین بار از سوی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر منتشر شده، در ادامه می خوانید.
دوست داشتم دربارۀ عید با شما صحبت کنم، اما سرگردان ماندم که از کدامین عید سخن بگویم؟ از عید مرهم و درمان یا از عید زخم و جراحت؟ از عید امید و آرزو یا از عید ناامیدی و افسردگی؟ از عیدی که فرصت حماسه آفرینی بود ولی اکنون به سرودن حماسه محدود شده است. آیا دربارۀ عیدی صحبت کنم که شوق دیدار از آفریدگار است یا عیدی که چاپلوسی از آفریدگان شده است؟
به دنبال ریشه های این عید در زمان های پیشین می گشتم. دیدم ابراهیم، پدر پیامبران و پیشوای یکتاپرستان در کهن سالی و با قلبی سرشار از ایمان، جگرگوشۀ خود را به قربانگاه می برد تا در پیشگاه خداوند و برای خشنودی او قربانی کند و خداوند مهربان و کریم نیز قربانی او را می پذیرد و فدیه ای از جانب خود برای او می فرستد و او را به امامت و پیشوایی همۀ آفریدگان می گمارد.
پیامبر خاتم عید را هجرتی خالص برای خداوند قرار داد و آن را در حج گزاردن به سوی کعبه، برای هر که بتواند به آن راه یابد، معنا کرد. حج همانا سفر از «من» به سوی «او» ست تا «من» را از آنچه در درون دارد تهی و با «او» پر کنیم. خانه و کاشانه و آسایش را رها کنیم و به سوی او برویم.
در میقات، در چند قدمی کعبه احرام می بندیم... یعنی لباس عَرَضی را قربانی می کنیم و از خوشی ها و لذت های جسم رو می گردانیم، سپس بر گرد کعبه طواف می کنیم و میان صفا و مروه هروله می کنیم ... یعنی وقار و خودپسندی را نیز قربانی می کنیم. آیا همۀ اینها جز بذل مال در راه خداوند بلندمرتبه است؟ آری، همۀ اینها راه پیامبر خاتم است... راهی که برای امت خویش در عید ترسیم کرد تا جایگاه والای خود را در معراج زندگی بشناساند. و بدین ترتیب، نخستین صفحه را پشت سر می گذاریم و صفحه ای دیگر می گشاییم و می خوانیم...
موسی (ع) سی شب را بر روی کوه می گذراند و هنگام بازگشت ده شب دیگر نیز بر موعد خود با پروردگارش می افزاید. سامری از غیبت نور و تأخیر موسی در بازگشت به میان بنی اسرائیل سوءاستفاده می کند و آنان را به پرستش گوساله ای فرا می خواند که خود از طلا ساخته بود تا چشم ها و جان ها را خیره سازد. آنان نیز پرستش خداوند را واگذاشتند و در برابر مال سر فرو آوردند و بهره مندی از دنیا و خواهش های نفسانی را مقدس ترین مقدسات و جولانگاه آرزوها و آرمان های خویش قرار دادند.
و زمان صفحه ای دیگر از این سِفر را رقم می زند... در طرف دیگر این صفحه، در این برهه از زمان... صاحب گوسالۀ طلایی، عید را می رباید و در پرتو آن قربانگاهی می سازد تا خود را مهتر همگان، از کلیسای مهد تا مسجد صخره، قرار دهد و بر این سرزمین پیشرو در قلب زمین چیره شود و با آن هرچه می خواهد بکند. در این میان، ما که استاد و پیش کسوت در قربانی دادنیم... در گوساله های طلایی، آجرهای چیده شده و چند وجب زمین فرو می رویم و در حاشیۀ منطقه ای که خود اهل آنیم زندگی می کنیم و همچون یتیمانی که چشم به دستان فرومایه دوخته اند، به آن می نگریم.
ای برادران ایمانی، پس از عید چه رخ می دهد؟ به گمانم این تصادفی نیست که عید قربان امسال برابر با پنجم فوریه شده است... آیا در پیام ها و مفاهیم این روز دقت و درنگ می کنیم؟ برای این وضعیت در ذهن من چهارضلع ترسیم شده است:
دشمنی سرکش، دوستی محافظه کار، جهانی سازش کار و ما که به همراه گوساله های طلایی خود به سوی کشتارگاه می خزیم.
برادران!
عید باید مناسبتی باشد تا در مفاهیم و پیام های آن ژرف بیندیشیم و پس از آنکه روشن شد وضعیت کنونی ما فاسد و تباه است، فضای مناسبی را برای عملکردی دیگر، از عید اقتباس کنیم. در تاریخ امت ها، جنبش هایی وجود داشته است... در تاریخ امت ها بیداری هایی بوده است. پس کی زنگ ها به صدا درمی آیند و چه موقع بانگ مؤذن رسا به گوش می رسد؟
امتی که نمی داند چگونه نیروها و توانایی هایش را به کار گیرد، نمی تواند به موجودیت خود ادامه دهد، زیرا یکی از اصول اولیه در این عالم بیرون راندن بیگانه است و ملتی که نمی داند چگونه برای خود فرصت سازی کند یا اجازه می دهد فرصت هایش تباه شوند، نباید دیگرانی را سرزنش کند که برای او فرصت مرگ را رقم می زنند.
دشمن همۀ توان خود را برای ورود به میدان مبارزه ای مستمر بسیج کرده و همۀ نیروهای شر و تباهی را در راه آن به خدمت گرفته است تا از رهگذر آن به خرافه های دینی اش جامۀ عمل بپوشاند و خودش را عنصری برتر از بشر نشان دهد، ولی ما فقط با نیروهایی پراکنده و با رؤیای انسان های خواب آلود و مریض وارد این میدان شده ایم. میدان دیگر، میدان ورود به تمدن قرن بیستم و همگام شدن با دنیای جدید است، ولی برای ورود به این میدان نیز چیزی آماده نکرده ایم، به جز جلوه هایی بی فروغ و حاشیه هایی ناکارآمد و تشریفاتی ظاهری و عاری از هرگونه ژرفای انسانی.
در کشاکش این دو میدان، بیدهای اختلافات داخلی درون را می خورد و بریدن از میراثی غنی و محرومیت از هر آرزوی بزرگ و هر آرمان شریف نیز باعث از هم گسیختگی بیشتر می شود.
در این میان، عید مناسبت خیره کننده ای است برای ژرف اندیشیدن در سرنوشت... ایام عید ارادۀ ما را برمی انگیزد و به ما هشدار می دهد و نهیب می زند که چرا پرچم آرما ن خواهی و فداکاری را به دشمن خود سپردید و به جای خدای یگانه، گوسالۀ او را به خدایی گرفتید؟
ای مردم لبنان!
عید یعنی اینکه افکار خود را متمرکز و در حماسه های پایداری و ایستادگی تأمل کنید؛ حماسه هایی که پیشینیان بزرگ شما در طول تاریخ رقم زده اند و در پرتو آن از موجودیت عظیم خود در برابر همۀ عالم دفاع کرده اند؛ حماسه ها و پایداری هایی که بدون فداکاری بزر گ مردانی سخت اراده که کوه را از جا می کندند، پدید نمی آمد.
در عید از این اراده ها الهام می گیریم تا زخم هایمان را مرهم نهیم و در ارزیابی و سنجشی همه جانبه، وضعیت موجود را بررسی می کنیم؛ ارزیابی و سنجشی همراه با قاطعیتی قاضی وار، امیدی مؤمنانه و افتخار حقیقی به گذشته و حال؛ نه با تکیه بر کهنه ای که بت شده یا بیگانه ای که هنوز پذیرفته نشده است. بیایید از لهو و لهوانگیزی، فساد و فسادانگیزی و اقدامات نسنجیده و تفرقه افکنی های نابخردانه دوری کنیم و برای ساختن میهنی مبارز تلاش کنیم و لهو، هرزگی، مجله های فاسد، قلم های ناپاک، سفره های سیری ناپذیر قمار و پوشش های بی بندوبار را از میان برداریم و این موج ها را که ریشه و بنیاد امت را تهدید می کند و به اسم آزادی ترویج و تبلیغ می شود، متوقف کنیم. آزادی واقعی از این دورنگی و نفاق به دور است. و این ساختۀ دشمن است.
بیایید از صدها هزار نفر از برادرانی که در مرزها هستند، در سنگرها و پناهگاه ها پشتیبانی کنیم. این کار بهتر از آن است که بر سر مزار کشته ای که جان خود را فدا کرده، پایکوبی کنیم یا خود را با خون سرباز دلاوری بیاراییم؛ سربازی که می دانسته چرا اسلحه به دست می گیرد و در همین راه کشته شده است.
بیایید دست فرزندان و جگرگوشه هایمان را بگیریم و به قربانگاه مقدس الهی، یعنی قربانگاه آمادگی برای دفاع از شرافت و آزادگی و سازندگی ببریم تا بتوانیم وطنی یک پارچه، سرافراز، شکست ناپذیر و مقتدر بسازیم و آیا اینها جز با تصویب و اجرای طرح خدمت سربازی به دست می آید؟ و با گام برداشتن در مسیر دانش و فناوری های سالم؟ چرا که برای همه روشن شده است که دانش ناقص چیزی جز نادانی و ناکارآمدی نیست.
اگر در مسیر خدای یکتا و یگانه حرکت کنیم در واقع به سوی وحدت و همبستگی حقیقی و ارزش های آرمانی گام برداشته ایم، زیرا دیگر هیچ گونه غوغاسالاری، جبرگرایی، فسیل و اهداف و منافع شخصی در میان نخواهد بود. فقط در این صورت است که توانسته ایم عیدی را که از ما ربوده اند، بازگردانیم و از عیدی که ما را به آن سرگرم کرده اند، فاصله بگیریم. اینجاست که خداوند به شما و عیدها و بلکه به همۀ روزهایتان برکت می دهد.