به گزارش خبرگزاری«حوزه» با رحلت پیامبر عظیم الشأن(ص) و پیدایش اختلاف بین مسلمانان بر سر مسئله جانشینی آن حضرت و شکل گیری جریان شوم «سقیفه»، جبهه «قدرت خواهی» در برابر «جبهه حق» پدیدار گشت و قدرت ظاهری را در دست گرفت.
پنهان کردن بسیاری از حقایق تاریخی مربوط به رهبری آینده اسلام از نخستین اقدام هاي این جبهه بود. سردمداران این جبهه تلاش گسترده ای را در جهت منزوی ساختن دستگاه امامت و بدبین کردن مردم نسبت به این نهاد، آغاز نمودند و افکار را متوجه دستگاه خلافت کردند. این سیاست باعث شد تا وقایع نگاران، همّت خود را صرف تدوین وقایعی کنند که به گونه ای به دستگاه خلافت مرتبط می شد و نیز امور را بر وفق نظر و خواست دولتمردان ثبت نمایند. فشار بیش از حدّ سردمداران اُموی و عبّاسی بر جبهة حق و در رأس آنها امامان معصوم(ع) موجب شد ائمه(ع) بسیاری از کارها و فعالیت های سیاسی خود را به صورت پنهانی انجام دهند. همین امر باعث شد که تقیّه به عنوان یک اصل اساسی مبارزاتی در زندگی سیاسی ائمه (ع) مطرح شود و این خود عاملی بود که فعالیت های آنها از دسترس مورّخان به دور نگاه دارد. با آنکه مدت امامت امام هادی(ع) سی و سه سال به طول انجامید، امّا وضعیت به گونه ای بود که بسیاری از فعالیت های آن حضرت از دید مورّخان پنهان ماند و در بسیاری از موارد نیز وقایع نگاران به خاطر وابستگی یا ترس از دستگاه خلافت، از بازگو کردن و ثبت حقایق تاریخی سر باز زدند؛ نتیجه اینکه در بررسی سیرة سیاسی آن حضرت با محدودیت منابع تاریخی و کمبود مواد آن مواجه هستیم؛ البته این بدان معنا نیست که از زندگی آن حضرت هیچ گونه اطلاع و خبر صحیحی که حاوی مطالب مفید و سازنده باشد در دست نداشته باشیم، بلکه ما در این نوشته برآنیم که با مطالعه و بررسی وقایع ثبت شده و شواهد و قرائن تاریخی، به نتایج کلّی در این زمینه دست یابیم.
مسئلة مهمی که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد این است که امام هادی (ع) در شرایط خفقان سیاسی، برای مقابله با ظلم و ستم دستگاه حاکم، چه راهی را در پیش گرفتند و چه اقداماتی را انجام دادند.
* اوضاع سیاسی دوران امام هادی (ع)
طبق یافته های نوین روانشناسی «تعامل» یکی از اصول حاکم بر رفتار آدمی است. انسان از جامعه و زمان خود تأثیراتی می پذیرد و متقابلاً بر جامعة پیرامون خوداثر می گذارد. برای پی بردن به موضع گیری و سلوک شخصی هر فرد، باید عصر و دوران او را شناخت و از حوادث آن با خبر شد. لذا ناگزیریم به عصر و دوران امام هادی (ع) هرچند به طور اجمال بپردازیم و مختصات آن را بیان کنیم تا بدین ترتیب ابعاد و جوانب فکری و علمی امام بهتر روشن شود.
در جامعة اسلامی صدر اسلام، ایمان و اعتقاد به خدا و پاسداری و نشر تعالیم اسلام در پرتو نظام حکومتی عدالت گستر از ارزش هایی بود که مسلمانان را بر محور خود گرد می آورد و آنان را وادار به آن همه ایثار و فداکاری می نمود، ولی به تدریج با روی کار آمدن عناصر خودخواه و قدرت طلب، اعتماد مردم از چنین حکومت هایی سلب و رابطة فکری و اعتقادی آنان با حکمرانان قطع شد؛ از این رو سعی می کردند از آن کنار بگیرند و این عامل موجبات ضعف دستگاه خلافت را فراهم کرد.
دستگاه خلافت وقتی مردم را پشت سر خود ندید؛ برای حفظ قدرت و موقعیت خود، ناچار به نیروی نظامی وابسته روی آورد. در دوران بنی اُمیّه عناصر اصلی این نیروی نظامی را اَعراب تشکیل می دادند؛ با روی کار آمدن عباسیان، پارسی نژادان نیز در این سپاه نفوذ یافتند و چون مُعتَصم به خلافت رسید ترکان را جایگزین عرب و فارس کرد. ترکان که هنوز مبانی و اعتقادات اسلامی در اعماق وجودشان نفوذ نکرده بود در ابتدای حکومت معتصم، گروه کوچکی بودند که تعدادشان از چهار هزار نفر تجاوز نمی کرد، ولی اندک اندک به ارتش بزرگ و قدرتمندی تبدیل شدند و زمانی که دریافتند خلیفه بدون حمایت آنها قادر به انجام هیچ کاری نیست، اراده و خواست خود را
بر حکومت عبّاسی تحمیل کردند و سرنوشت کشور اسلامی را به دست گرفتند و بر اساس میل و ارادة خود، فردی را از حکومت برکنار، و دیگری را جایگزین او میکردند. حاکمان عباسی در این دوره دچار ناتوانی شده، اسیر و بازیچة دست ترکان گشته بودند؛ به طوری که در دوران سی و سه سالة امامت امام هادی (ع) شش نفر را بر مَسند خلافت نشانده و پس از چند صباحی عزل کردند. (1)
خوشگذرانی، هوسرانی و شب نشینی های توأم با باده گساری و آوازه خوانی از ویژگی های زمامداران عباسی در این دوره بود. بی توجهی خلفا نسبت به کارهای اداری و سیاسی کشور، دستگاه خلافت را غرق در فساد و عیاشی کرده بود. مُعتصم برای رونق بیشتر مجالس بزم و جذب آوازه خوانان و رقّاصان بیشتر، بیت المال مسلمانان را سخاوتمندانه به جیب اراذل و اوباش سرازیر می کرد، به طوری که سیوطی دربارة یکی از خلفای عبّاسی چنین می نویسد: «متوکل غرق در شهوات و باده گساری بود؛ وی در حرمسرای خود چهار هزار کنیز داشت». (2)
در دوران امامت امام هادی (ع) قلمرو خلافت اسلامی صحنة درگیری ها، آشوب ها و جنبش های مسلّحانة گروه های مختلف با انگیزه های گوناگون بود و برخوردهای اعتقادی به مناقشات علمی دوران اُموی جای خود را به تحریک های سیاسی و برخوردهای نظامی داده بود که تاریخ نگاران آشوب های اَندلس در سال 240 هجری و بغداد در سال 249 هجری و دیگر آشوب ها را در سرزمین های دمشق، فارس، طبرستان، و شهرهای ماوراء النّهر ثبت کرده اند که طی این آشوب ها عدة زیادی کشته شدند. (3)
از جمله مهم ترین رویدادهای سیاسی دیگر عصر امام هادی (ع) جنبش ها و نهضت های متعددی بود که از سوی علویان در مناطق مختلف کشور پهناور اسلامی صورت می گرفت. علویان با توجه به رابطة فکری و پیوند اعتقادی که با پیشوایان معصوم: و بینش درست و کاملی که از اوضاع و احوال جامعة اسلامی داشتند، هرگاه فرصت یافته و شرایط را آماده می دیدند پرچم مخالفت علیه نظام حاکم را برافراشته و با آن به ستیزه بر می خاستند؛ شعاری که در بیشتر این نهضت ها افراد را گرد خود جمع می کرد شعار «الرضا من آل محمّد» بود. از جملة مهم ترین این نهضت ها می توان به نهضت «محمد بن قاسم» و «یحیی بن عمر بن حسن» از نوادگان امام سجاد (ع) و نهضت «حسن بن زید بن محمد» و «اسماعیل بن یوسف بن ابراهیم» از نوادگاه امام حسن (ع) اشاره کرد. (4)
* شیوه های فعالیت و مبارزة امام هادی (ع)
برجسته ترین موضع گيري سیاسی امامان (ع)، مخالفت با حاکمان جور و ضدّیت با حکومت آنان است. شيوه هاي مقابلة امامان (ع) با دشمنان و زندگی سیاسی ـ اجتماعي ایشان، جلوه اي تأمّل برانگیز از احساس مسئولیت ائمه (ع) در جهت حفظ دین و توسعة آگاهی و شعور عمومي را به نمايش مي گذارد.
در این خط مشی، رعایت مصالح کلی و دراز مدّت اسلام و جامعة اسلامی و شکل دادن مبارزه بر اساس شرایط سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر جامعه، پیوسته مورد توجه آن بزرگواران بود.
شیوة مبارزة هر یک از امامان: بستگی کامل به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوره داشت؛ در زمان امام هادی (ع)، خفقان سیاسی حاكم بر جامعه، به ویژه نسبت به امام و یارانش، شرایط مبارزة علنی را سخت می کرد. در چنين شرائطي امام هادی (ع) برای مبارزه، از شیوه هایی که در ذیل عنوان می کنیم استفاده می کردند:
الف) بهره گيري از تقيّه
مواجهة فکري و عملي امام چهارم تا امام يازدهم، بر اساس «تقيّه» بوده است و هر چه فشار خلفاي ستمگر بر علويان و شيعيان بيشتر مي شد، «تقيّه» نيز ضرورت بيشتري پيدا مي کرد. يکي از دوران هاي سخت شيعيان، دوران امام هادي (ع) بود. خلفاي اين دوره غالباً فرماندار شهرها را از دشمنان علويان بر مي گزيدند؛ از جمله اين افراد، «عمر بن فَرج رخجي» بود که به فرمانداري مکه و مدينه برگزيده شد. در چنين شرايطي امام (ع)، شيعيان را به تقيّه دعوت مي کرد.
از امام حسن عسکري (ع) نقل شده که مي فرمايند: «شخصي نزد امام هادي (ع) آمد و گفت: اي فرزند رسول خدا! امروز به عده اي از عوام اين شهر گرفتار شدم، آنان مرا گرفتند و گفتند: آيا به امامت ابوبکر بن ابي قحافه اعتقاد نداري؟ من ترسيدم و خواستم بگويم که نه، از باب تقيّه گفتم: آري. يکي از آنان دست خود را بر دهانم گذاشت و گفت: تو دروغ مي گويي، به آنچه من مي گويم، پاسخ بده. گفتم: بگو. گفت: آيا باور داري که پس از رسول خدا، امام به حق و عادل، ابوبکر بن ابي قحافه است و علي در امامت حقي نداشته است؟ من گفتم: بله، ولي يکي از چهارپايان خود را در نظر گرفتم. گفت: من قانع نمي شوم، مگر آنکه بگويي: سوگند به خدايي که هيچ معبود به حقّي جز او نيست، ابوبکر بن ابي قحافه امام است. گفتم: سوگند به خدايي که هيچ معبود به حقّي جز او نيست که چنين و چنان صفات دارد، ابوبکر بن ابي قحافه امام است و از آن سخن، امام پيروانش را که امامت او را باور دارند، در نظر گرفتم. آنان پذيرفتند و پاداش نيک به من دادند و رها شدم. اينک حال من نزد خدا چگونه است؟ امام هادي (ع) فرموند: بهترين حال است. خدا به خاطر رفتار نيک تقيّه، همراهي با ما در «اعلي عليين» را براي تو واجب کرد. (5)
اگر چه امام هادي (ع) در حال تقيّه بود، ولي مانند ساير امامان با حاکمان جور زمان خود به طور غيرمستقيم مبارزه مي کرد، بي آنکه حساسيّت دستگاه عباسي را برانگيزاند.
ب) نهي از ياري کردن حکومت عباسي
امام هادی (ع) در فرصت هاي مناسب، با نامشروع معرفي کردن حکومت عباسيان، مسلمانان را از هرگونه همکاري با عبّاسیان ـ مگر در موارد ضرورت ـ برحذر مي داشت و با اين کار چهرة اين حاکمان ظالم و فاسد را براي مردم بيشتر آشکار مي کرد. گاهي ائمه (ع) خصوصاً از زمان امام هفتم به بعد، به برخي از شيعيان اجازه مي دادند که وارد مناصب حکومتي شوند و اين زماني بود که آنها از کفايت لازم برخوردار بودند و مي توانستند در شرائط خاص به شيعيان کمک کنند. در اين زمينه نقل شده است: «محمد بن علي بن عيسي از کارکنان دولت عبّاسي نامه اي به امام هادي (ع) نوشت و پرسيد: نظر شما دربارة کار کردن براي بني عبّاس و پول گرفتن از آنان چيست؟
امام در پاسخ فرمود: آن مقدار از همکاري که به جبر و زور صورت گرفته، اشکال ندارد و خداوند عذرپذير است، ولي در غير اين موارد، ناروا و ناپسند است و در شرايط ناگزيري، اندکش بهتر از افزونش است. او دوباره براي روشن تر شدن مطلب، به امام مي نويسد که انگيزه اش از همکاري با آنان فقط يافتن راهي براي ضربه زدن به آنها و تشفي خاطر است. امام (ع) پاسخ مي دهند: در چنين صورتي همکاري با آنها نه تنها حرام نيست، بلکه پاداش نيز دارد. (6)
ج) هدايت شبکة وکالت
در دوران خفقان، ائمه (ع) از طریق وکلای خود با یارانشان ارتباط برقرار می کردند. در دورة عبّاسیان ارتباط مستقيم امام هادی (ع) با شيعيان به دليل شرايط سخت ممکن نبود؛ لذا شبکة «وکالت» مي توانست بهترين راه ارتباطي حضرت با پيروانشان باشد. يکي از اهداف اين شبکه، آگاه سازي سياسي مردم از سوي وکلاي امام هادي (ع) بود. وکلاي حضرت به تدريج تجربيات ارزنده اي را در سازماندهي شيعيان در واحدهاي جداگانه به دست می آوردند. (7)
گزارش هاي تاريخي متعدد نشان مي دهد که وکلاي شيعيان در مناطق مختلف به چهار گروه تقسيم شده بودند: نخستين ناحيه، مدائن و عراق (کوفه) را شامل مي شد؛ ناحيه دوم شامل بصره و اهواز بود؛ ناحيه سوم قم و همدان و ناحيه چهارم حجاز، يمن و مصر را در بر ميگرفت. (8)
* فعالیت ها و مبارزات سیاسی امام هادی (ع)
مبارزات سیاسی امام هادی (ع) را می توان در دو مقطع مکانی و زمانی بررسی کرد:
الف) فعالیت ها و مبارزات سیاسی امام هادی (ع) در مدینه
در متون تاریخی، به تفصیل و به صورت مشخص، خدمات و فعالیت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی امام هادی (ع) مطرح نشده است، ولی از شواهد و قرائن تاریخی و گفت و گوهای آن حضرت با افراد، می توان به برخورد جلوه ها و نموهاي از تلاش های آن حضرت پی برد که در اینجا به پاره ای از قرائن و موضوعات روشنگر این حقیقت اشاره می کنیم:
* ارتباط مداوم دانش دوستان و علاقه مندان به خاندان پیامبر (ص) با امام هادی (ع) و رفت و آمد چهره های سرشناس و نمایندگان مردم از راه های دور و نزدیک به خانة امام هادی (ع).
در کتاب ائمتنا آمده است که: «گروه زیادی از شهرهای شیعه نشین همچون عراق، ایران و مصر برای استفاده از محضر او (امام هادی) به سوی مدینه شتافتند». (9)
* گزارش و سعایت مسئول امور نظامی و نماز، از امام هادی (ع) نزد متوکل و اینکه وجود آن حضرت در مدینه موجب بیرون رفتن دو پایگاه مهم از تحت سیطره و حاکمیت عباسی خواهد گشت.
* «بُرَیحه عباسی» و بنا بر نقل شیخ مفید «عبدالله بن محمّد» که از سوی دستگاه خلافت به سِمت پیش نمازی مکه و مدینه منصوب شده بود، از امام هادی (ع) نزد متوکل سعایت کرد که: «اگر نیازی به مدینه و مکه داری «علی بن محمّد» را از این دو شهر بیرون کن، زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند». (10)
* ترتیب اثر دادن متوکل به گزارش هاي رسیده و اقدام سریع وی جهت تبعید امام به سامرا و تحت نظر گرفتن آن حضرت.
* كيفيت مکاتبۀ متوکل با امام و نحوة برخورد او با آن حضرت در نامه و نیز انتخاب یکی از فرماندهان نظامی همراه سیصد سرباز برای انتقال امام هادی (ع) به سامرا. (11)
* آگاه ساختن افراد از بعضی جریان های سیاسی. (12)
ب) فعالیت ها و مبارزات امام هادی (ع) در سامرا
پیشوای دهم شيعيان پس از انتقال به سامرا تحت مراقبت شدید جاسوسان متوکل قرار گرفت و با شرایط دشوارتری مواجه گشت. موقعیّت جدید هر چند محدودیّت و مشکلاتی در برنامه های امام هادی (ع) به وجود آورد، ولی موجب تعطیل شدن آنها نگشت. امام هادی (ع) پس از ارزیابی شرایط جدید، فعالیت ها و مبارزات خود را در محورهای زیر شکل داد:
ب 1) تبیین و تثبیت موضع امامت
در این موضع، سعی امام هادی (ع) بر این بود که از راه های مختلف و در برابر افراد و قشرهای گوناگون موضع بر حقّ خود را تبیین و تثبیت نماید و به آنها بفهماند که شرایط جانشینی پیامبر (ص) و رهبری و پیشوایی امّت اسلامی، تنها در وجود او جمع است و دیگران فاقد آن شرایط و نیازمند آن حضرت هستند.
برای نمونه در مجلسی، متوکل عباسی از امام هادی(ع) ـ که به اصرار او شعری خواند و مجلس را به گریه انداخت ـ پرسید: ای ابوالحسن! «ندای صوامع» چیست. امام فرمود: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا الله وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله». سپس امام افزود: این محمّد (ص) جدّ من است یا جدّ تو؟ متوکل با لحنی که حاکی از شکست او بود، گفت: «آری او جدّ توست و ما منکر این انتساب نیستیم». (13) به طوری که در این سئوال و جواب می بینیم امام هادی(ع)، حضرت محمد(ص) را جدّ خود معرفی می کنند و با این عنوان می خواهد بفهمانند که او از اهل بیت پیامبر(ص) است و امامت و رهبری شایستة اوست. امام هادی(ع) علاوه بر اینکه در مقابل خواصّ به این مهم اشاره می کردند، علی رغم محدودیت های ایجاد شده از سوی حکومت عباسی در هر فرصت و موقعیتی با افراد و گروه های مختلف مردم دیدار می کرد و موضوع مهم امامت را هم با نشان دادن کرامت ها و هم با طرح مسئلة امامت و بحث دربارة آن عنوان می کردند. (14) (15)
محور مهم دیگری که در راستای تبیین و تثبیت موضع امامت، مورد توجه و اهتمام پیشوای دهم قرار داشت، زیارت نیاکان خود به ویژه امام علی(ع) بود. برای «حائر مقدس حسینی» به عنوان یکی از پایگاه های مهم امامت که در ضدّیت جور و ستم پیشوایان کفر به پا خاسته بود و در این راه به شهادت رسیده است (16) حضرت اهمّيت ويژه ای قائل بودند.
ب 2) غیرمشروع دانستن حکومت عباسیان
امام هادی (ع) تنها به تبیین امامت خود بسنده نکرد؛ بلکه به موازات آن خلافت حکمرانان عبّاسی را که مصداق پیشوایان جور بودند نفی کرد و مسلمانان را از هر نوع کمک و همکاری با آنان در غیر موارد ضروری برحذر می داشت.
محمد بن عیسی در نامه ای به امام هادی (ع) از کار کردن برای بنی عبّاس و پول گرفتن از آنان پرسید که آیا از نظر شرعی رواست، امام در پاسخ فرمودند: آن مقدار از همکاری که به جبر و زور صورت گرفته، خداوند عذرپذیر است؛ ولی به جز آن ناروا و ناپسند است؛ ناگزیر اندکش بهتر است، در پاسخ امام (ع) نوشتم» انگیزه من از همکاری با آنها یافتن راهی برای ضربه زدن به ایشان و تشفّی خاطر است امام در پاسخ گفت: در چنین صورت، همکاری با آنان نه تنها حرام نیست بلکه ثواب نیز دارد. (17)
ب 3) رهبری و پشتیبانی پایگاه های مردمی
از ویژگی های امامان معصوم (ع) برخورداری آنان از پایگاه های مردمی است و چون دشمنان آنان به اهمیت این پایگاه و نقش آن در تداوم خط امامت واقف بودند، همواره سعی می کردند توده های مردم را از امامانشان دور نگه دارند و میان امت و امام جدایی بيندازند. این سیاست در هر زمان به گونه ای اجرا می شد و هر چه از مدت امامت می گذشت و ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زندگی پیشوایان معصوم و نقش محوری آنان در حفظ و تداوم اسلام اصيل و ستیز با قدرت های اهریمنی در سطح جامعه بیشتر روشن می شد، اعمال سیاست محدودیت دستگاه خلافت نسبت به آنان فزونی يافت.
ابوالقاسم بن ابوالقاسم به نقل از خدمتکار امام هادی(ع) می گوید: متوکل از رفت وآمد مردم به خانة امام هادی(ع) و دیدار با آن حضرت جلوگیری می کرد. روزی که امام(ع) در خانة متوکل بود من از خانه بیرون آمدم، دیدم گروهی از شیعیان بیرون خانه نشسته اند، وقتی از علت توقف آنان پرسیدم، گفتند: منتظر بازگشت سرورمان هستیم تا او را ببینیم و به محضرش سلام عرض کنیم و باز گردیم. (18) سیاست یاد شده ارتباط امام هادی(ع) با مردم را محدود کرد ولی از همین ارتباط محدود و رهنمودهایی که از امام نسبت به دوستان و شیعیانشان به یادگار مانده است، به نقش امام هادی(ع) در تعامل پایگاه های مردمی و اهتمام آن حضرت به این پایگاه ها که در راستای گسترش بینش و جنبش مکتبی امّت مسلمان و کوتاه کردن دست های ظلم و ستم صورت می گرفت، پی خواهیم برد. (19)
ب 4) فراهم کردن زمینة غیبت حضرت مهدی (عج)
با توجه به آگاهی و شناختی که پیشوای دهم از اوضاع و احوال دوران خود و همچنین دوران فرزندش امام حسن عسكری(ع) داشت و می دید كه روز به روز فشار و اختناق، شدیدتر و حساسیت دستگاه خلافت نسبت به امامان شیعه بیشتر می گردد و همین امر در آینده نزدیک، تاریخ امامت را در آستانه تحوّلي جدید و بی سابقه ـ یعنی غیبت امام مهدی(عج) ـ قرار می دهد؛ یکی از محورهای کاری خود را آماده سازی اذهان شیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش قرار داد. فعالیت های امام هادی(ع) در این زمینه در شعاعی محدود و با نهایت دقت و احتیاط صورت می گرفت و سعی حضرت بر این بود که هیچ مشخصه ای از آن حضرت حتی نام او برای مردم بازگو نشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسی برسد. (20)
* نتیجه گيري
دوران امام هادی(ع) یکی از بدترین دوران هايی بود که شرایط و شیوه های فعالیت و مبارزه با حاکمان جور در آن دوران سخت و حساس بود. امام هادی(ع) برای حفظ کیان اسلام و نیرومند کردن جبهة حق شیوة تقیه را در پیش گرفتند و فعالیت هاي خود را در قالب تقیه، پیش بردند.
اقدامات سیاسی امام هادی(ع) با توجه به اوضاع سیاسی کشور در محورهای ذیل انجام می گرفت:
* تبیین و تثبیت موضع امامت: امام هادی(ع) موضع امامت را در قالب های مختلف در برابر خاصّه (حاکمان و دولتمردان) و هم در برابر عامة مردم مطرح می کردند.
* غیر مشروع دانستن حکوت عباسی؛ امام هادی(ع) مردم را از همکاری با دولت عباسیان مگر به اندازه ضرورت پرهیز می دادند و با این کار نامشروع بودن حکومت را اعلام می کردند.
* رهبری و پشتیبانی پایگاه های مردمی؛ امام هادی(ع) در اوضاع خفقان عباسیان، علاوه بر اینکه به صورت فردی دست یاران خود را می گرفت به صورت گروهی نیز سعی بر حفظ جان آنها داشت.
* فراهم کردن زمینة غیبت حضرت مهدی (عج)؛ امام هادی(ع) با توجه به آگاهی هایی که از تحولات دوران خود و فرزندش امام حسن عسكری(ع) داشتند و می دانستند که به همین زودی نوة عزیزش در پس پرده قرار خواهد گرفت؛ با نهایت دقت و احتیاط، اذهان شیعیان را برای پذیرش این مسئله آماده می کرد.
پاورقی:
(1)- علی رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص34 ـ 36 با تلخیص.
(2)- سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص349 ـ 350.
(3)- رک: تاریخ طبری، ج9، ص261 و 356 ـ 361؛ تاریخ الخلفاء، ص358؛ الکامل فی التاریخ، ج6، ص528 و ج7، ص73، 80، 90، 134، 162، 189.
(4)- رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 53 ـ 45 با تلخیص.
(5)- بحار الانوار، ج 75، ص 405.
(6)- حر عاملی، وسائل الشيعه، ج12، ص137.
(7)- پیشوائی، سيره پيشوايان، ص573.
(8)- جاسم حسين، تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم، ترجمه آية اللهي، ص137.
(9)- علي محمد علي دخیّل، اَئِمتنا، ج 2، ص257.
(10)- رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 21 و 64؛ زندگانی امام علی الهادی، ص 259؛ و شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص 999.
(11)- برای آگاهی بیشتر از محتوای نامة متوکل: زندگانی امام علی الهادی، ص261 و تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 66؛ و شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص 999.
(12)- رک: طبرسی، اعلام الوری، ص 341؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 329.
(13)- ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص406؛ شریف قرشی، زندگانی امام علی الهادی، ص268.
(14)- رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 101 ـ 117 با تلخیص.
(15)- رک: اعلام الوری، ص346؛ بحار الانوار، ج50، ص 144ـ 145؛ الکافی، ج 1، ص 355.
(16)- رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 111.
(17)- حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص137؛ کاشانی، معادن الحکمه، ج 2، ص 241.
(18)- بحار الانوار، ج 50، ص 168.
(19)- رفیعی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، ص 120.
(20)- همان، ص 126 ـ 127.
عبّاس یوسفی تازه کندی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث