چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۰۰:۳۳
آیا دانشگاه می تواند انتقال دهنده فرهنگ گذشته ما باشد؟!

حوزه/ امروزه با وجود دایر بودن رشته مدیریت در اکثر مراکز دانشگاهی، مدیر کارآمد و با تجربه کم است و اصولا این انتظار وجود ندارد که این رشته ها تربیت کننده مدیران سطوح مختلف جامعه باشد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت الله اعرافی در قسمتی از کتاب "وحدت حوزه و دانشگاه" با عنوان آسیب شناسی دانشگاه می نویسد:

در هر کشوری دانشگاه ها از مهم ترین مراکز رشد و پیشرفت آن جامعه به شمار می روند. وجود هرگونه نارسایی و آسیب در دانشگاه ها علاوه بر تهدید نخبگان، پیامدهای سوئی برای همه افراد جامعه و نسل های آینده دارد. برای شناخت آسیب های دانشگاه در رشته ها و گرایش های گوناگون باید استادان خبره به صورت عمیق و ریشه ای به تحقیق و مطالعه بپردازند و نتیجه پژوهش ها مبنای برنامه ریزی و تصمیم گیری در جهت رفع و دفع آسیب ها باشد. البته تا حدودی در همایش ها، آثار و مقاله های علمی به این موضوع توجه شده است؛ اما پژوهش مستقلی در این باره که جوانب مختلف را بررسی کند، انجام نشده است.

برخی از آسیب های دانشگاه به قرار ذیل می باشد:

* گسست از هویت و فرهنگ ایرانی اسلامی

یکی از وظایف ویژه دانشگاه در بُعد جامعه، انتقال فرهنگ از نسل گذشته به نسل بعدی است. از آن جا که دانشگاه ها از ابتدا با تقلید از غرب و به صورت تکه های پازل جدا از هم به وجود آمده اند، به شکاف و گسست هویت ایرانی اسلامی کمک کرده اند.. ما هنوز هویت ایرانی و اسلامی خود را درست نمی شناسیم.

دانشگاهی که خود زاییده گسست سنت و مدرنیته است، چگونه می تواند انتقال دهنده فرهنگ گذشته ما باشد؟!. حوزه های علمیه در جهت انتقال فرهنگ گذشته به نسل جوان، توفیق بیشتری از دانشگاه داشته است؛ اما در جهت توجه به مبانی مابعدالطبیعه و جهت دهی دینی علم، حوزه و دانشگاه هیچ کدام چیزی در خور عرضه انجام نداده اند. وقتی فرهنگ و هویت تاریخی را به نسل بعدی انتقال نمی دهیم و حتی فرهنگ بیگانه به شدت در کشور ترویج می شود، باید منتظر شکاف و گسست هویتی و فرهنگی باشیم.

* عدم سازگاری محتوای آموزشی با ساختار شغلی و نیازهای جامعه

محتوای آموزشی دانشگاه ها علاوه بر ناسازگار و عدم انطباق با ساختار شغلی جامعه، متأسفانه قابلیت های شغلی جامعه را هم افزایش نمی دهد. بسیار دیده می شود افرادی با عالی ترین مدارک تحصیلی در جامعه مشغول فعالیت می شوند ولی از عهده حلّ ساده ترین مشکلات و تقاضاها در حوزه تخصصی خود برنمی آیند. این مسأله از رابطه دور محتوای بسیاری از رشته ها و گرایش های دانشگاهی و اندوخته های دانشگاهیان با نیازها و مشکلات جامعه حکایت دارد؛ برای نمونه، امروزه با وجود دایر بودن رشته مدیریت در اکثر مراکز دانشگاهی، مدیر کارآمد و با تجربه کم است و اصولا این انتظار وجود ندارد که این رشته ها تربیت کننده مدیران سطوح مختلف جامعه باشد.

* عدم ارتباط سازمان یافته دانشگاه ها با صنعت

ارتباط سازمان یافته با صنعت، نیازمند کار مطالعاتی و پژوهشی در بخش های مختلف است. سیاست اصولی کشور ما بر حفظ استقلال و خودکفایی و نیز تلاش برای صادرات کالاهای غیرنفتی و صدور خدمات فنی و مهندسی استوار است؛ لذا مقوله ارتباط صنعت و دانشگاه از جنبه های مختلفی مورد توجه مسئولان نظام است.

نکته قابل تأمل این است که اغلب پژوهشگران ما در دانشگاه ها به سر می برند، اما بیشتر تحقیقات و کارهای علمی دانشگاه ها جنبه نظری در آن ها بر جنبه های کابردی غلبه دارد. از سویی نیز «آموزش» و «پژوهش» به عنوان رسالت اصلی دانشگاه ها، مبنای سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و رویکردها در گذشته قرار داده شده که در این میان، ارتباط دانشگاه با صنعت، جزء این رسالت ها تعریف و تبیین نشده است. برنامه ریزی غلط، رشد نامتوازن و عادت بر فرهنگ مونتاژ کالاها و فناوری های استفاده شده وارداتی در کارخانه ها و صنایع باعث شده است صنعتگران ما به دانش فنیِ بومی دانشگاه ها احساس نیاز نکنند. در سالیان اخیر گام های مبارکی در این عرصه برداشته شده است؛ اما برای رسیدن به نقطه مطلوب این ارتباط دوسویه و تنگاتنگ دانشگاه با صنعت، فاصله بسیار است.

* مهاجرت نخبگان و فرار مغزها

امروزه پایه توسعه و اعتبار کشورها به سرمایه های انسانی و علمی آن ها وابسته است، نه به میزان منابع مادی و زیرزمینی آن ها. استادان، پژوهشگران و نخبگان پرتجربه در واقع سرمایه های خلاق و پربازدهی برای پیشرفت و تولید به شمار می آیند.

مهاجرت، زمانی یک مسأله اجتماعی تلقی می شود که میزان مهاجرت از داخل کشور به خارج در مدت یک سال بیش از میزان مهاجرت از خارج به داخل باشد. در این میان باید میان مهاجرت نیروی کار و مهاجرت نخبگان تفاوت قائل شد. گاهی به جای ذکر نام «مهاجرت نخبگان» از وازه «فرار مغزها» استفاده می شود. مهاجرت نیروهای متخصص و نخبه، زمانی یک پدیده منفی دانسته می شود که در داخل کشور به تخصص آنان نیاز مبرم باشد و مهاجرت آن ها به گونه ای باشد که ارتباط شغلی و عملی آنان با داخل کشور به کلی قطع شود.

کتاب "وحدت حوزه و دانشگاه" در چهار بخش سامان یافته که عبارتند از: «حوزه»، «دانشگاه»، «مواجهه حوزه و دانشگاه» و «وحدت یا جدایی؟».

کتاب "وحدت حوزه و دانشگاه" ویراست جدید به قلم آیت الله اعرافی با تحقیق و نگارش علی بخشی در 292 صفحه از سوی نشر مؤسسه فرهنگی اشراق و عرفان منتشر شده است.

علاقمندان جهت تهیه کتاب به نشانی: قم، خیابان معلم، کوچه 8، کوچه شهید محقق، پلاک 59 مراجعه کرده و یا با تلفن: 37748540-025 تماس بگیرند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha