به گزارش خبرگزاری «حوزه» حضرت آیت الله سبحانی به شبهه ابن تیمیه و وهابیون درباره حرام بودن سفر برای زیارت قبور پاسخ گفته اند.
متن پاسخ این مرجع تقلید به شبهه وهابیت به شرح ذیل است.
زيارت قبور پاكان مسأله ای است كه وهابيان در برخى از فروع و شقوق آن دچار اشتباه شده اند آنان هر چند اصل زيارت قبور را پذيرفته اند اما سفر براى زيارت قبور را حرام مى دانند.
قبورى كه انسان زيارت مى كند چند گروه اند:
1. قبور عزيزان؛ 2. مقابر عمومى مسلمانان جهان؛ 3. قبور علماء و فقيهان اسلام؛ 4. قبور شهدا و كسانى كه در راه خدا جان باخته اند؛ 5. قبور پيامبر گرامى و امامان معصوم(عليهم السلام).
زيارت همه اين قبور در اسلام امرى است مستحب و آثار سازنده اى دارد، و همگى مى دانيم كه احكام الهى بر محور مصالح و مفاسد دور مى زند.
* زيارت قبور عزيزان
فرض كنيد مادرى، جوان عزيز و مورد علاقه خود را از دست داده و در فراق او بى تابى مى كند، چنين مادرى مى خواهد سرقبر فرزندش برود و فاتحه يا سوره يس بخواند (1) و اشك بريزد تا مقدارى از گرفتگى روحى او كاسته شود و در موقع اشك ريختن كوچك ترين كلمه اى بر خلاف رضاى خدا، بر زبانش جارى نمى سازد آيا چنين كارى اشكالى دارد؟ به طور مسلم نه.
زيرا آيين اسلام آيين فطرى است فطرت انسان ها چنين امرى را مى خواهد آيا اسلام با چنين امر فطرى مخالفت مى كند در حالى كه مى فرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَةَ اللّهِ التي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ». (2)
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمى دانند!.
* زيارت قبور مسلمانان
در تمام كشورهاى اسلامى مسلمانان به قبرستان ويژه خود مى روند و براى اموات طلب آمرزش مى كنند؛ پيامبر (ص) درباره اين نوع زيارت فرمود: «زوروا القبور فان لكم فيها عبرة» (3) «قبور مسلمانان را زيارت كنيد زيرا در چنين زيارتى درس عبرت است». و سبب مى شود كه انسان به دنيا دل نبندد و با ديدگان عبرت مى بيند كه پايان زندگى نهفتن در دل خاك آن هم با چند متر پارچه سفيد است.
* زيارت قبور عالمان و دانشمندان
در سال هاى گذشته حافظان و نگهبان دين و عالمان بزرگوارى بودند كه بسان شمع سوخته اند و اطراف خود را روشن ساخته اند. شتافتن به زيارت قبور آنان نوعى تكريم و قدرشناسى از زحمات آنان است، و در عين حال ترغيب نسل حاضر به فراگيرى علم و دانش است، زيرا با چشم خود مشاهده مى كنند كه جامعه چگونه از آنان حياً و ميتاً تكريم و قدردانى مى كنند حتى پس از بدرود زندگى، آنان را به دست فراموشى نمى سپارند.
* زيارت قبور شهيدان
شهيدان راه حق با ريختن خون خود، درخت تناور اسلام را آبيارى كرده اند و اگر چنين ايثارى در كار نبود شجره طيبه اسلام به بار نمى نشست. زيارت قبور آنان، ترويج از مكتب ايثار است كه پايه استقلال كشور و بقاء مذهب است. دختر گرامى پيامبر (ص) هر هفته به زيارت قبر عموى خود «حمزه» به اُحد مى رفت و در كنار قبر او دو ركعت نماز مى خواند (4) ما اگر بخواهيم فرهنگ ايثار و شهادت در كشور زنده بماند بايد از شهيدان راه حق تقدير كنيم و يكى از طرق تقدير زيارت قبور آنان است.
* زيارت قبر پيامبر (ص) و امامان (ع)
زيارت قبر پيامبر (ص) و امامان (ع) نوعى ميثاق و بستن پيمان با آنهاست كه راه آنها را ادامه خواهيم داد ـ ولذا ـ در روايات آمده است زائران خانه خدا دست روى حجرالاسود بگذارند و چنين بگويند: «أمانتي أدّيتها و ميثاقي تَعاهدتُه، لتَشْهدَ لي بالمُوافاةِ».
«اى حجر! آگاه باش امانتى كه برگردن من بود ادا نمودم و پيمان خود را با ابراهيم خليل تجديد كردم تا تو بر اين تجديد پيمان گواهى دهى».
البته گروهى مى گويند: «استلام» حجر چه سودى دارد. ولى آنان از يك نكته غافلند؛ و آن اينكه زائر به ظاهر با حجر پيمان مى بندد ولى در حقيقت با ابراهيم خليل (ع) پيمان مى بندد كه در راه نشر توحيد از پاى ننشست؛ ولى چون دست زائر خانه خدا به ابراهيم (ع) نمى رسد، دست روى يادگار او مى گذارد.
گذشته از اين در برخى از روايات آمده است كه همين سنگ، روز قيامت بر عمل انسان گواهى مى دهد و اين مطلب بعيد نيست زيرا قرآن سراسر عالم آفرينش را، موجوداتى آگاه معرفى كند آنجا كه مى فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ شَيءْ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَكِنْ لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً». (5)
«آسمان هاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مى گويند و هر موجودى، تسبيح و حمد او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد او بردبار و آمرزنده است».
يعنى چيزى در جهان نيست مگر اينكه خدا را از هر نوع شرك تنزيه مى كند ولى شما شيوه تسبيح آنان را نمى فهميد.
زيارت قبر پيامبر (ص) و جانشينان معصوم (ع) در حقيقت نوعى بستن پيمان با ذوات مقدسى است كه ما را به راه راست هدايت كرده اند.
البته گروهى با پيامبر (ص) در حال حيات آن حضرت پيمان بسته اند و گروهى ديگر كه بيشتر مسلمانان هستند پس از درگذشت ایشان با آن حضرت پيمان مى بندند، خدا درباره گروه نخست چنين مى فرمايد:
«لَقَدْ رَضِيَ اللّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً». (6)
«خداوند از مؤمنان ـ هنگامى كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند ـ راضى و خشنود شد خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مى دانست از اين رو آرامش را بر دلهايشان نازل كرد و پيروزى نزديكى به عنوان پاداش نصب آنها فرمود». و زيارت قبر رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) داراى چنين پيامى است.
* سيره مسلمانان و زيارت قبر پيامبر (ص)
پس از درگذشت پيامبر اکرم (ص)، سيره تمام مسلمانان، زيارت قبر آن رادمرد الهى است؛ و شگفت اين است كه چند روزى از وفات پيامبر نگذشته بود يك عرب بيابانى آمد در برابر قبر پيامبر ايستاده يك آيه و دو شعر زير را خواند و رفت.
اينك آيه و آن دو بيت:
«وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُول إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِيماً». (7)
«ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اين كه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مى كردند (و فرمان هاى خدا را زير پا مى گذاردند)، به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند».
آنگاه خودش را روى قبر پيامبر (ص) افكند و اين دو بيت را سرود:
يا خيرَ من دُفِنتْ فى القاع اعظُمه فطابَ مِنْ طيبهنّ القاعُ والأُكُم
نفسي الفداءُ لقبر أنت ساكِنُه فيه العفافُ و فيه الجودُ و الكرمُ
جانم فداى كسى كه استخوانهايش زير خاك نهفته است و اين سرزمين به خاطر همين جهت، پاك و پاكيزه شده است.
جانم فداى خاكى كه تو را در برگرفته و عفت وجود و بخشندگى در آن نهفته است.
اين عرب بيابانى با اين عمل فهم خود را از آيه مباركه روشن ساخت و عملا تفهيم كرد كه آيه ياد شده مخصوص دوران حيات پيامبر نيست. (8)
شگفت اينجاست كه وهابيان با كمال وقاحت، كسانى را كه به زيارت قبر پيامبر (ص) و اولياء الهى مى روند «قبورى» و يا «قبوريان» مى خوانند و اين يك نوع شماتت و در حقيقت تنابز به القاب است كه اسلام از آن نهى فرموده است. (9)
حضرت رضا(عليه السلام) كه ملقب به عالم آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) است درباره زيارت قبر پيامبر (ص) و اولياء الهى مى فرمايد: «إنّ لكلِّ إمام عَهْداً في عُنُقِ أوليائِهِ وَ شِيعتِهِ و إنّ مِنْ تَمامِ الوفاءِ بالعهدِ زيارةُ قُبورِهم». (10)
«براى هر امامى عهد و پيمانى برگردن دوستان و پيروان اوست و از نشانه هاى وفاى كامل به اين عهد و پيمان، زيارت قبور آنان است».
دلايل قرآنى و حديثى بر جواز زيارت مطلق قبور گواهى مى دهد ما در اينجا نخست دليل قرآنى را مطرح مى كنيم:
* دليل قرآنى زيارت قبور
زيارت قبور به صورت كلى مورد اتفاق همه مسلمانان است. ـ مع الوصف ـ برخى از دلائل آن را يادآور مى شويم.
خداوند پيامبر را از اين كه برجنازه منافقان نماز بخواند و در كنار قبر آنان بايستد نهى مى كند و مى فرمايد:
«وَ لاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَد مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً وَ لاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَاتُوا وَ هُمْ فَاسِقُونَ». (11)
«هرگز بر مرده هچ يك از آنان، نماز نخوان! و بر كنار قبرش، (براى دفن و يا دعا و طلب آمرزش)، نايست! چرا كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند!».
خداوند در اين آيه پيامبر (ص) را از دو چيز باز مى دارد:
* «وَ لاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَد مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً». برجنازه احدى از منافقان نماز مگزار.
* «وَ لاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ» يعنى وَ لاَ تَقُمْ عَلَى قَبْرِ أَحَد مِنْهُمْ؛ كنار قبر هيچ يك از آنان نايست.
فقره دوم به اصطلاح فقيهان اطلاق دارد يعنى هم به هنگام دفن و هم ديگر زمانها در مى گيرد مانند زيارت قبور، مفسران اهل سنت فقره دوم را به شيوه اى كه گفتيم، تفسير كرده اند. بيضاوى در تفسير خود مى نويسد: وَ لاَ تَقُمْ عندَ قَبْرِهِ للدفن او الزيارة. (12) جلالين نيز در تفسير خود قريب به همين عبارت را آورده اند (13) از اين تعبير معلوم مى شود كه پيامبر (ص) نبايد بر كنار قبر آنان بايستد خواه براى دفن، خواه براى زيارت.
ممنوع بودن دو مطلب درباره منافقان گواه بر اين است كه، هر دو در مورد مسلمانان جايز و شايسته است يعنى پيامبر (ص) مى تواند در كنار قبر آنان بايستد هم براى دفن و هم براى زيارت...
* دليل روايى زيارت قبور
پيامبر گرامى (ص) كراراً به قبرستان بقيع مى رفت گاهى تنها و گاهى با يارانش و گاهى هم با همسرانش، و شيوه زيارت قبور را تعليم آنها مى كرد. و چنين مى فرمود: «السلامُ عليكم دارَ قوم مُؤمنين و آتاكُم ما توعَدُونَ غَداً مُؤجّلون و إنّا إن شاءاللهُ بكُم لاحِقُون، اللّهُم اغفِر لأهل بقيع الغرقد». (14)
«درود بر شما اى جايگاه گروه مؤمنان، آنچه كه در دنيا بدان وعده داده شده بوديد فرارسيد و ما نيز به خواست خدا به شما مى پيونديم خدا يا ساكنان بقيع غرقد (15) را بيامرز».
گاهى هم پيامبر قبور مؤمنان را در بقيع چنين زيارت مى كرد:
«السّلام عليكم أهل الدّيار مِنَ الْمؤمنينَ وَالمُسلمينَ و يَرْحَمُ اللّه المستقدمينَ منّا وَالْمستأخرينَ وَإنا إنْ شاءَاللّهُ بِكُم لاحِقُون».(16)
«درود بر شما اى ساكنان مؤمن و مسلمان اين ديار، خداوند همه مؤمنان را چه آنهايى كه قبلا درگذشته اند و چه آنها كه آينده خواهند بود، (احتمال ديگر در اين جمله: كسانى كه در گذشته دور از دنيا رفته اند و كسانى كه اخيراً از دنيا رفته اند) همه را رحمت كند، ما نيز به خواست خدا به شما مى پيونديم».
از آنجا كه قرآن پيامبر را به عنوان اسوه معرفى مى كند و مى فرمايد: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُوا اللّهَ وَ الْيَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَكَرَ اللّهَ كَثِيراً». (17)
«مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى كنند».
بنابراين زيارت قبور مؤمنان نوعى پيروى از پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم)است. براى آگاهى از كيفيت زيارت قبور مؤمنان، به صحيح مسلم (18) مراجعه شود.
پاورقی:
1 . از پيامبر اسلام نقل شده: اقرأ سوره يسن على موتاكم، سنن ابن ماجة، حديث شماره 1448 .
2. روم: آيه 30 .
3 . كنزالعمال، 15/647 به شماره 452558 .
4. مستدرك حاكم، 1/377; وفاء الوفاء، 2/112 .
5 . اسراء: آيه 44 .
6 . فتح: آيه 18 .
7. نساء: آيه 64 .
8. وفاء الوفا فى احوال دار المصطفى:4/1316، الدرر السنية، تأليف زينى دحلان:21.
9 . حجرات: آيه 11 .
10 . كافى:4/567.
11 . توبه: آيه 84 .
12 . تفسير بيضاوى1/416، دارالكتب العلمية، بيروت.
13 . تفسير جلالين:200، از انتشارات بيت الافكار الدولية.
14 . صحيح مسلم، 3/63، باب مايقال عند دخول القبر.
15 . «غرقد» درختان خودرو بودند كه در آن سرزمين روييده بودند آنگاه كه براى خاكسپارى مسلمانان سرزمين آنجا در نظر گرفته شد اين درختها را بريدند.
16 . سنن سنائى، 3/76 .
17 . احزاب: آيه 21 .
18 . صحيح مسلم: ج3، ص 56-64-65
منبع: آشنايى با عقايد وهابيان، آیت الله العظمی جعفر سبحانی، ص 93
نظر شما