به گزارش خبرگزاری«حوزه»، شهید حجت الاسلام محمدمهدی مالامیری مسلط به زبان عربی و انگلیسی بود و پایاننامه ارشد خود را به زبان عربی نوشت. زمان دفاع از پایاننامه دکترایش بود که به سوریه رفت. سالهای آخر به شهرهای مرزی کشور که داعش نیرو جذب میکند میرفت تا تیر دشمنان به سنگ بخورد. حتی به درخواست اهل تسنن که می گفتند جوانان ما را از افکار انحرافی داعش نجات دهید به سیستان و بلوچستان، خاش، ایران شهر، کرمانشاه، تالش و آستارا می رفت و آنجا به تبلیغ میپرداخت.
وی اولین روحانی مدافع حرم است که سال گذشته در دفاع از حرم اهل بیت (ع) در سوریه به شهادت رسید. پدر شهید حجت الاسلام محمد مهدی مالامیری در خصوص ویژگی های رفتاری و فعالیت های تبلیغی و دینی این شهید بزرگوار و مهمترین انگیزه آن طلبه فاضل از اعزام به سوریه با سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به گفت و گو پرداخت.
سئوال: لطفا در ابتدا به معرفی شهید بزرگوار حجت الاسلام مالامیری و سطح علمی ایشان در حوزه علمیه بپردازید؟
محمد مهدی مالامیری کجوری متولد سال 64 بودند و در سن 30 سالگی در سال 94 در سوریه به شهادت رسید. در حوزه علمیه درس خارج می خواند و از سن 26 و 27 سالگی کفایه، رجال و درایه را تدریس می کرد. همچنین در جامعه المصطفی حلقات الاصول شهید صدر و در موسسه جواد الائمه کفایة الاصول و سایر دروس حوزوی را تدریس می کرد. این شهید عزیز متاهل و دارای دو فرزند بود.
سئوال: در عرصه فعالیت های تبلیغی و دینی در چه مناطقی به امر تبلیغ می پرداخت؟ از مهمترین ویژگی های رفتاری ایشان بگویید؟
پسرم فعالیت های تبلیغی و دینی در مناطق مختلف کشور اعم از استان های مازندران، گیلان، کرمان ،کرمانشاه و خراسان شمالی داشت و برای تبلیغ دینی به این استان ها در طول سال سفر می کرد.
مهمترین ویژگی های اخلاقی شهید مالامیری اخلاص خیلی بالا، پشتکار زیاد و اهمیت قائل بودن برای کارهای اخروی بود و از سوی دیگر در برنامه ها و فعالیت های خود منیت نداشت و دوست داشت گمنام بماند و خودش را نشان ندهد.
بسیار ولایت مداربود و برای دفاع از یک کشور اسلامی مانند سوریه که به آن حمله شده احساس تکلیف می کرد.
سئوال: شهید مالامیری با چه انگیزه ای به عنوان یک مبلغ و روحانی به جبهه سوریه اعزام شدند؟
وقتی اعلام نیاز شده بود طلبه هایی که عالم هستند و با زبان عربی آشنایی دارند برای تبلیغ در بین رزمندگان به سوریه بروند، اعلام آمادگی کرد و به سوریه رفت.
سئوال: نحوه شهادت شهید مالامیری چگونه بوده و در چه تاریخی به شهادت رسید؟
ابتدا در منطقه درعا بود. مدت 40 روز از رفتنش گذشته بود که برنامه عملیات حمله تیپ فاطمیون به داعش و النصره اعلام می شود و قرار بوده گروهی از تیپ فاطمیون بروند و راه را بر این تروریست های تکفیری ببندند. 30 فروردین سال 94 ساعت 8 شب این تیپ راهی منطقه عملیاتی می شود و تا ساعت 4 صبح آن منطقه را می گیرند، اما هنوز نیروهای کمکی نرسیده بودند که دشمن حمله می کند و تعدادی از فرماندهان به شهادت می رسند. در جریان عقب نشینی برای تجدید قوا رزمنده ای مجروح شده که از هم رزمانش می خواهد او را با خود به عقب ببرند؛ برخی از هم رزمان شهید مالامیری از قول ایشان گفتند که شهید مالامیری گفت شما بروید من می ایستم و به طرف دشمن تیر اندازی می کنم تا شما بر گردید ایشان می ماند و مقاومت می کند و در همان منطقه به شهادت می رسد.
سئوال: در دیدار با مقام معظم رهبری ایشان چه نظری درباره شهدای مدافع حرم داشتند و چه نکاتی را مطرح کردند ؟
در دیدار خانواده های شهدای روحانی مدافع حرم مقام معظم رهبری فرمودند کسانی که برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفتند نسبت به دیگر رزمندگان خصوصیاتی دارند؛ چنانچه در دوران 8سال دفاع مقدس بعضی ها اشکال می کردند که این رزمندگان بسیار جوان هستند و سنشان کم است و عاقلانه فکر نمی کنند، وابستگی به دنیا ندارند و زن یا بچه ندارد و از روی احساس تصمیم می گیرند اما کسانی که برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) در حال حاضر به جبهه می روند سنشان کم نیست، خانواده دارند و عاقل هستند و در دنیا واقع شدند اما به دنیا وابستگی پیدا نکردند. حتی در کشور خودشان نجنگیدند بلکه به خارج از کشور و در مرزهای اسلامی و در دفاع از اسلام به نقاط دور دست اعزام شدند و با دشمنان اسلام جنگیدند در واقع صفاتی که شهدای مدافع حرم دارند آنها را از سایر مجاهدین ممتاز کرده است.
سئوال: وقتی متوجه شدید شهید مالامیری قصد اعزام به سوریه را دارند چه واکنشی داشتید و نظرتان چه بود؟
در ابتدا نظر من این بود که شما استاد حوزه هستید و تدریس دارید مناسب است که از این جهت در حوزه برای اسلام مفید باشید. اما خود شهید، همسر و سایر اعضای خانواده اعتقاد داشتند که این اقدام وظیفه هست و علاقه مند بودند. وقتی دیدم ایشان مایل به رفتن هست و دوست دارد به جبهه سوریه بروند و احساس وظیفه می کند گفتم برو ولی باید مردانه بجنگی یعنی اگر در محاصره واقع شدی و اسلحه نداشتی مردانه بجنگ و ایستادگی کن و اسیر نشو، چون داعش نه دولت و نه مردانگی و نه شرافت دارد آنها رزمندگان را آزار و شکنجه می دهند و سر انجام به شهادت می رسانند. ایشان در جواب من گفت: اتفاقا با تیپ فاطمیون آموزش می بینیم و به آنها گفته ام باید چنان با داعش و اربابان آنها که آمریکا هست بجنگیم که از جسدمان اثری نباشد و زحمت تشیع جنازه هم به دوش دیگران نگذاریم. شهید مالامیری با همین انگیزه به سوریه رفت و تشیع جنازه هم نداشت و پیکر مطهر ایشان به وطن بازنگشته است.
ایشان مناجات نامهای با خداوند به زبان عربی داشت و در انتها یک جمله به فارسی نوشت که به دعای همه شما محتاجم.
* شعر شاگرد در وصف استاد
سید حسن مبارز یکی از شاگردان غیر ایرانی وی که در جامعه المصطفی تحصیل میکند شعری را برای استاد شهیدش شهدی مالامیری سروده است:
همواره مهر بودی و آبان نداشتی دریای بیکرانه که پایان نداشتی
ای چهار فصل زندگیات، عاشقانه سبز گل بودی و بهار، بیابان نداشتی
ای از جهان رها و گرفتار درد عشق جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی
امروز صبح به من گفت زندگی کاری به کار عالم امکان نداشتی
با ما بگو حقیقت پنهان خویش را آری «خودی» همیشه نمایان نداشتی
در لحظههای عاشقیات، نیمههای شب آیا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟
گفت و گو از وجیهه سادات حسینی