دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
آیت الله اعرافی

حوزه/ انسان ‌ها در ارتباطات خود با دیگران احوال مختلفی همچون: «نرمی و لِین و جانب» و «خشونت، عنف و خُرق» دارند. این دو به عنوان فضیلت و رذیلت در مباحث اخلاقی مطرح شده و ضمن سابقه داشتن در اخلاق در مفهوم عام ‌تری قرار می‌ گیرند.

خبرگزاری «حوزه»، گزیده ای از مباحث «اصول و روش‌ های تربیتی» که توسط آیت الله علیرضا اعرافی در قالب کرسی خارج فقه، با عنوان «فقه تربیتی» برای طلاب حوزه علمیه قم تدریس می گردد را منتشر می کند.

اشاره به مباحث قبل:

در مورد قدرت، استطاعت و توان متربی بیان شد که پنج معنا وجود دارد. در معنای پنجم، طیفی وجود دارد که قابل تفکیک و تجزیه است. معنای اول و دوم چون جنبه فلسفی دارد، مهم نیست. معنای سوم و چهارم مهم است که باید بررسی شود. در معنای «لاحرج» و «لا ضرر» هم مطالبی گفته شد.

معنای پنجم قدرت

دلیل معنای پنجم که دارای طیف است، اخبار مربوط به «مدارا با مردم» به این معنی مربوط می‌ شود. در تربیت، رفق و مدارا به عنوان اصل مطرح شده است. رفق و مدارا چیست؟

پرسش: آیا از ادله رفق و مدارا، الزام هم فهمیده می‌ شود؟ ابتدا، اشاره ‌ای به نتیجه بحث بفرمایید.

پاسخ استاد: هنوز در ابتدای بحث هستیم، نباید پیش‌ داوری کرد اما اشاره کنم که ادله رفق و مدارا سطوح الزامی نیز دارد.

رفق و مدارا در اخلاق

در مباحث اخلاقی، مبحثی با عنوان رفق و مدارا و نرمی با مردم وجود دارد. این بحث جزء اخلاق اجتماعی است و در روابط اجتماعی، فقه الاخلاق، فقه ارتباطات اجتماعی و فقه میان فردی گنجانده می شود.

انسان ‌ها در ارتباطات خود با دیگران احوال مختلفی همچون: «نرمی و لِین و جانب» و «خشونت، عنف و خُرق» دارند.

این دو به عنوان فضیلت و رذیلت در مباحث اخلاقی مطرح شده و ضمن سابقه داشتن در اخلاق در مفهوم عام ‌تری قرار می‌ گیرند که عبارت از: «حُسن خُلق» و «سوء خلق» است و به شکلی با «تواضع» هم ارتباط دارد.

روایاتی در باب مدارا و همچنین در مذمت خَرق یا خُرق و خشونت وجود دارد. مراد از مدارا، نرمی در تعاملات اجتماعی است.

روایات رفق و مدارا

روایات مدارا به سه گروه تقسیم می گردد:

طایفه اول: روایات اخلاقی رفق

در این مبحث، روایاتی به عنوان اخلاقی عام توجه کرده است. در ضمن کاری به تعلیم و تربیت و اثرگذاری به غیر ندارد. روایات اخلاقی در نقطه مقابل تعلیم و تربیت می باشد. این دسته روایات فراوان بوده و ترغیب به مدارا کرده و از خشونت مذمت نموده است. رفق و لِین به عنوان صفت اخلاقی به شمار آمده است.

در نقطه ایجابی کتاب بحارالانوار جلد 75 کتاب العشره باب 42 و در وسایل الشیعه کتاب العشره هم آمده است. ظاهراً در همه مجموعه‌ های حدیثی اعم از کتب اربعه و سایر موسوعه ‌های روایی و شاید مجموعه ‌های روایی عامه تحت عنوان رفق، لین و مدارا و عناوین مشابه وارد شده است. عناوین عام مانند حُسن خلق هم وجود دارد. در این روایات از خشونت و تندی و سختی، نهی شده است. یک جلوه آن آیه شریفه: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ اشداء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم»‏ (1) است. مؤمنان که نسبت به همدیگر تواضع می‌ کنند، این معنی در مجموعه ‌های روایی، ذیل کتاب العشره آمده است. در وسایل، مستدرک الوسائل و وافی هم آورده شده است. در میزان الحکمه، معارف الکتاب و السنه و همچنین در غررالحکم هم آمده است. روایات این طایفه کم نیست.

از ویژگی ‌های مهم و دقیق بحارالانوار این است که ابتدای هر باب، آیات مرتبط با بحث را می ‌آورد. بحار، بهترین جایی است که آیات را قبل از روایات آورده است. البته جامع و مانع نیست ولی درعین ‌حال گویا و دارای ارزش بالایی است.

رفق در قرآن

در بحار باب‏ 42 عنوان «الرفق‏ و اللين و كف الأذى و المعاونة على البر و التقوى‏» که 35 روایت ذیل آن نقل شده، آيات متعددی نیز در آن (2) ارائه گردیده است:

«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ»‏ (3)

«الحجر وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ‏» (4)

«وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (5)

«وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»‏ (6)

رفق در روایات بحار

ما در پی آن نیستیم تک‌ تک روایات را بررسی سندی کنیم، زیرا روایات مستفیضه بوده و بعضی هم دارای سند صحیح است.

روایت اول

عَنْ سَهْلِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَشْعَثِ عَنْ مُوسَى بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏ (ص) «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْمٌ». (7)

رسول خدا (ص) فرمود: رفاقت و نرم خویی، مایه برکت است، ولی خشونت و تندی مایه شومی و نامبارکی است

روایت دوم

وَ مِنْهُ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ «الرِّفْقُ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا يُنْزَعُ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ».

نرمی در چیزی قرار نمی گیرد، مگر آن که آن را زینت می بخشد، و از چیزی برداشته نمی شود، مگر آن که آن چیز بی قدر و کم ارزش می گردد.

پرسش: آیا مراد از «زانه» زینت است یا وزانت؟

پاسخ استاد: مراد از «زَانَهُ» زین و آراستگی است. «وَ لَا يُنْزَعُ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا شَانَهُ»، اگر رفق نباشد، شَین است.

روایت سوم

روایت دیگری هست (روایت چهارم باب) که معتبره بوده و بنا بر برخی نقل ‌ها فقط در مورد ابن مُسکان اختلافی است.

عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَيْهِ النَّارُ غَداً قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْهَيِّنُ الْقَرِيبُ اللَّيِّنُ السَّهْلُ»

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا کسى را که فرداى قیامت، آتش بر او حرام است به شما معرفى نکنم؟ گفتند: آرى، اى پیامبر خدا. فرمود: کسى که متین، خونگرم، نرمخو و آسانگیر باشد.

آدمی که راحت است و جانب نرم دارد در تعامل با دیگران، در قیامت راحت است، این فرد «تَحْرُمُ عَلَيْهِ النَّارُ غَداً» آتش بر او حرام شده است..

روایت چهارم

الأمالي للصدوق قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ «أَعْقَلُ النَّاسِ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاةً لِلنَّاسِ وَ أَذَلُّ النَّاسِ مَنْ أَهَانَ النَّاس»‏.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: داناترین مردم کسی است که با مردم بیشتر مدارا کند و خوارترین مردم کسی است که به مردم اهانت کند.

در مورد تعبیر «ناس» دو احتمال وجود دارد:

1ـ مراد، مطلق ناس و مردم است، عام بوده و شامل همه مردم به خصوص غیرمسلمانان می ‌شود.

2ـ مراد از ناس، «عامه» و اهل سنت (غیر شیعه) است.

پرسش: آیا در این روایت که منقول از پیامبر اکرم (ص) است، می ‌توان معنای دوم را برگزید؟

پاسخ استاد: خیر، در این روایت معنای دوم راه ندارد. این روایات باید در فقه الاخلاق بررسی شود.

روایت پنجم

الخصال أَبِي عَنِ الْكُمُنْدَانِيِّ وَ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «شَرَفُ الْمُؤْمِنِ صَلَاتُهُ بِاللَّيْلِ وَ عِزُّهُ كَفُّ الْأَذَى عَنِ النَّاس»‏.

امام صادق عليه السلام فرمود: شرافت مؤمن به نماز شب اوست و عزّت و بزرگوارى او خوددارى از اذيت مردم است.

کفّ الاذی عن الناس، شامل مدارا هم می ‌شود.

روایت ششم

الخصال أَبِي عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنْ سَهْلٍ عَنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏ «إِنَّ قَوْماً مِنْ قُرَيْشٍ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ فَنُفُوا مِنْ قُرَيْشٍ وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ وَ إِنَّ قَوْماً مِنْ غَيْرِهِمْ حَسُنَتْ مُدَارَاتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالْبَيْتِ الرَّفِيعِ قَالَ ثُمَّ قَالَ مَنْ كَفَّ يَدَهُ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّمَا يَكُفُّ عَنْهُمْ يَداً وَاحِدَةً وَ يَكُفُّونَ عَنْهُ أَيَادِيَ كَثِيرَةً».

امام صادق (ع) مى فرمود: گروهى از قریش با مردم كم سازگارى كردند و از قریش رانده شدند، در صورتی كه به خدا سوگند كه از نظر خانوادگى عیبى نداشتند. و گروهى از غیر قریش با مردم خوشرفتارى نمودند و به خاندان عالى و بلند پیوستند. سپس فرمود: هر كه دستش را از مردم دریغ دارد. او از آنها یكدست دریغ داشته، ولى مردم از او دست ها دریغ دارند.

این روایت یک روایت معرفتی و نظام‌ واره است لذا از توحید شروع کرده و سلسله‌ مراتب به مباحث اخلاقی رسیده است.

روایت هفتم

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ «أَعْقَلُ النَّاسِ أَشَدُّهُمْ مُدَارَاةً لِلنَّاس‏». این متن، چند نقل دارد.

روایت هشتم

عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمِيرٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْمٌ». این روایت هم چند نقل دارد.

رسول خدا (ص) فرمود: رفاقت و نرم خویی، مایه برکت است، ولی خشونت و تندی مایه شومی و نامبارکی است

روایت نهم

بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع ...

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ «مَا مِنْ عَمَلٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى رَسُولِهِ مِنَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ الرِّفْقِ بِعِبَادِهِ وَ مَا مِنْ عَمَلٍ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْإِشْرَاكِ بِاللَّهِ تَعَالَى وَ الْعُنْفِ عَلَى عِبَادِه‏».

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) «مَا اصْطَحَبَ اثْنَانِ إِلَّا كَانَ أَعْظَمُهُمَا أَجْراً عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَحَبُّهُمَا عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَرْفَقَهُمَا بِصَاحِبِه‏» (8)

جمع بندی

در مجموع شاید یک ‌صد روایت از طریق شیعه و اهل سنت در این موضوع وارد شده باشد.

گروه اول از روایات که به حوزه اخلاق و فقه الاخلاق نظر دارد، رفق در ارتباطات مورد تأکید و ترغیب قرار گرفته است.

دسته اول از روایات، مورد بحث ما نیست لذا آن را بسط و گسترش نمی‌ دهیم. فقط به چند نکته اشاره می‌ کنم.

1ـ حرمت خُرق و استحباب رفق

خُرق، حرام است اما رفق و مدارا یک امر مستحبی است، بین این دو واسطه است.

پرسش: خُرق به عنوان خودش حرام است یا به عنوان اذیت؟

پاسخ استاد: حرمت خرق به عنوان خودش وارد شده است. شاید خرق، درجه ‌ای باشد که ایذاء در آن قرار دارد اما دلیل بر وجوب رفق نداریم بلکه یک امر مستحب و مستحسن است.

2ـ درجات مدارا

رفق مثل همه امور اخلاقی، از لحاظ طرف، دارای درجات است:

* رفق با کفار و غیرمسلمانان؛

* رفق با مسلمانان (غیر شیعه)؛

* رفق با شیعیان؛

* رفق و مدارا با مؤمنان خاص مانند پدر و مادر، عالم و .. .

در مورد مؤمنان و برخی گروه ‌های خاص ادله خاص هم داریم.

3ـ سند روایات

نکته بعدی این است که از نظر سندی، طوایفی از روایات وجود دارد. برخی صحیح و برخی ضعیف است.

4ـ موارد استثناء

در برخی مواقع و متناسب با شرایط ممکن است فرد، مکلف به تندی باشد، در این صورت خُرق از باب «اشداء علی الکفار» واجب باشد. موارد استثناء باید از حیث فقهی بررسی شود. چون این بحث، بحث اصلی ما نیست، از آن رد می ‌شویم.

5ـ اصل اخلاقی یا اصل تربیتی

سؤال جدی این است که آیا این ‌ها از حیث اصل اخلاقی وارد شده است؟ و یا اینکه روایات به اصل تربیتی و تأثیرگذاری به غیر هم نظر دارد؟ بعداً به این نکته پرداخته خواهد شد.

مدارا به عنوان اصل تربیتی

طایفه دوم از روایات، روایاتی است که به عنوان اصل تربیتی بیان می شود. رفق در وعظ، رفق در امر به معروف و نهی از منکر و .. .

آیات تربیتی رفق

آیه شریفه 159 آل عمران «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ‏» نگاه خاص به اصل تربیتی دارد.

در آیه 128 سوره توبه‌ «حَرِيصٌ‏ عَلَيْكُمْ‏ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيم‏»، مراد از رأفت، رأفت تربیتی است. پس رفق و مدارا گاهی به عنوان اصل اخلاقی و گاهی به عنوان اصل تربیتی وارد شده است.

روایات تربیتی رفق

در وسایل الشیعه در «كتاب الأَمر بالمعروف و النهي عن المنكر و ما يلق به‏» در «أَبْوَابُ الْأَمْرِ وَ النَّهْيِ وَ مَا يُنَاسِبُهُمَا» بابی وارد شده تحت عنوان:

بَابُ اسْتِحْبَابِ الرِّفْقِ‏ بِالْمُؤْمِنِينَ‏ فِي أَمْرِهِمْ بِالْمَنْدُوبَاتِ وَ الِاقْتِصَارِ عَلَى مَا لَا يَثْقُلُ عَلَى الْمَأْمُورِ وَ يُزَهِّدُ فِي الدِّينِ وَ كَذَا النَّهْيُ عَنِ الْمَكْرُوهَات‏.

مدارا با مؤمنان در امور استحبابی؛ این را به عنوان اصل تربیتی بیان کرده است. وَ يُزَهِّدُ فِي الدِّينِ یعنی افراد را در امور دنیایی بی ‌رغبت کند.

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «يَا عُمَرُ لَا تَحْمِلُوا عَلَى شِيعَتِنَا وَ ارْفُقُوا بِهِمْ فَإِنَّ النَّاسَ لَا يَحْتَمِلُونَ مَا تَحْمِلُونَ».

روایت از عمر بن حنظله نقل شده است، همان حنظله معروف که مقبوله از وی وارد شده است؛ او با اینکه توثیق ندارد، به نظر ما معتبر است. طبق این روایت حضرت فرمود:

زیادی، بار بر دوش شیعیان مؤمنان نگذارید زیرا آنچه را شما تحمل می ‌کنید، آن ‌ها تاب تحمل آن را ندارند. یعنی رعایت توان و ظرفیت آنان را بکنید.

روایات این باب را بررسی خواهیم کرد ان ‌شاءالله.

 

پاورقی

(1)- فتح، 29.

(2)- بحار الأنوار، ج‏72، ص: 51.

(3)- آل‌عمران، 159.

(4)- حجر: 88.

(5)- فرقان: 63.

(6)- شعراء: 215.

(7)- بحار الأنوار، ج‏72، ص: 51.

(8)- روایات اول تا نهم در کتاب بحارالانوار جلد 75 کتاب العشره باب 42 آمده است.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha