آیت الله ابوالقاسم علی دوست، رئیس انجمن فقه و حقوق اسلامی و از اساتید مطرح حوزه علمیه قم در گفت وگو با خبرگزاری «حوزه»، «بایسته های یک استاد موفق و عملکرد» آن را تشریح کرد.
*فضیلت استاد از نگاه روایات
زمانیکه اسلام طلوعکرد، در تعظیم عالم، استاد و مبلغ، انقلابی به وجودآمد و البته انقلابیکه نمی توان برای آن مانند و مثلی پیدا کرد.
در روایت آمده نگاه به سیما و حتی دیوار خانه عالم عبادت است، زمانیکه عالم در زمین راه می رود، فرشته ها بال خود را برای او پهن و فرش میکنند، بیان این همه تعظیم در نصوص، به خاطرکار استادیِ عالم و ترویج و تبلیغ است نه فقط به دلیل آموزش و زهد؛ بلکه استاد یعنی کسی که چیزی را به دیگران منتقل می کند.
اساتید علت مبقیه اسلام می باشند
اساتید علت مبقیه اسلام می باشند؛ همان طورکه پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) علت محدثه بوده اند.
استادی که شاگرد تربیت میکند، میراث اسلامی را حفظ و خلق تراث نموده و پیام را منتقل می کند، در این صورت با مبلغ فرقی ندارد، چون استاد بنابر تعریفی که ارائه شده به کسی نمی گویند که فقط درس می دهد، بلکه حتی فردی که منبر می رود، استاد اطلاق می شود، در روایت آمده «معارف را یاد بگیرید، عملکنید و تعلیم دهید» این یعنی استاد و مبلغ بودن، چون آنچه را فراگرفته، منتقل می کند.
بایسته های یک استاد موفق:
*تسلط بر علم مورد نظر
خصوصیاتی برای استاد قابل تعریف است، اول اینکه علم کافی نسبت به موضوعی که میخواهد درس دهد و یا بالای منبر بیان کند، داشته باشد، به عبارت دیگر این گونه نباشد تنها شب قبل از ارائه موضوع در خصوص آن مطالعه کند و فقط مسلط بر آن بحث و صفحه باشد، بلکه جدای از تسلط بر خود موضوع، باید جوانب بحث را نیز بداند؛ در عین حال که موقعیت مسئله را می داند، نصوص مرتبط، مخالف و یا مفسر را هم بداند و از همه مهمتر قدرت مدیریت بحث و نصوص مدیریت ادله را داشته باشد.
مانند آن مفسر نمایی نباشد که امام صادق(ع) فرمودند «به من خبر دادند فردی تفسیر قرآن می گوید و خیلی به کار خود مسلط است، امام(ع) ادامه دادند آن قدر این مسئله را برای من تعریف کردند، مشتاق شدم آن فرد و کارش را از نزدیک ببینم، به گونه ای که او مرا نشناسد به مسجد النبی(ص) رفتم که کلاس درسی داشت و شاگردان زیادی اطرافش جمع شده بودند، بعد از تمام شدن کلاس، آن شخص به سمت مغازه ای رفت و به صورت پنهانی، نان و میوه ای برداشت و به فقیر داد، به او اعتراض کردم این چه کاری بود انجام داده ای، بالاخره او فهمید من چه کسی هستم، به صورت متکبرانه گفت؛ مگر شما فرزند رسول خدا(ص) نیستی، پس چطور از دانش رسول خدا (ص) خبرنداری، دلیل قرآنی آورد «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (الانعام 160)» گفت آن دو نان و میوه را که دزدیدم، اگر چه سیئه، است ولی صدقه دادم، ده برابر مزد می گیرم امام(ع) فرمودند«شما چگونه استادی هستی آیه را به دو جزء دیدی و از آن برای پاسخ خود استناد می کنی، در حالی که لازم بود برای پاسخ دادن، آیات دیگر را می دیدی« انما یتقبل الله من المتقین». منظور از این حکایت این است که چنین افرادی مدلی از اساتید نامسلط هستند.
مسلط بر فنون استادی در بیان، استفاده از ابزار نوین آموزش برای تفهیم و شیوه انتقال و آشنایی با تکنولوژی مدرن و نحوه بیان، ویژگی بعدی یک استاد می باشد.
*نقدی بر دسته بندی اساتید
سهم بندی برای اساتید غلط است، مثلا فلانی استاد اخلاق، فلانی ادبیات این تقسیم و سهم بندی اشتباه است، چون استاد را از رسالت تبلیغ و عظمت خارج می کند و استادکامل نمی باشد. نظم ، اخلاق ، ادب ، تمیزی و احترام به شاگرد همه مهم بوده و باید در اساتید وجود داشته باشد.
استاد باید هدایتگر تحصیلی شاگردان باشد، یعنی غیر از آموزش و پرورش، هدایت تحصیلی هم داشته باشد ، نگوید به من چه ربطی دارد و این کار یک استاد دیگر است و کار من تنها فقه و یا بیان و تدریس اصول است، اگر استاد کار هدایت تحصیلی شاگردان را نیز به عهده گیرد، بهتر می تواند تأثیر گذار باشد. بنابراین برای موفقیت لازم است، همه اساتید علاوه بر آموزش و پرورش شیوه مطالعه، چگونه درس گرفتن و مباحثه را نیز به طلبه ها یاد دهند.
*تزریق روحیه امید و نشاط
استاد باید روحیه امید و نشاط را در شاگرد تقویت کند، اگر شاگردی ناامید است، مشکلی دارد و یا گرفتار است، استاد باید به او روحیه دهد. لازم نیست هر روز نصیحت کند در عمل نشان دهد.
استادی در سن50 سالگی است، همین که در عمل نشان می دهد اول وقت وارد کلاس شود، امیدوارانه درس داده و امید می دهد، عمل چنین فردی خوب و مفید می باشد.
متأسفانه بعضی از اساتید نامیدی و یأس را به طلاب القاء می کنند؛ مثلا می گویند در دوران طلبگی وقتی برای مشاوره گرفتن برخی اساتید مراجعه می کردیم، می گفتند مگر بعد از مرحوم آیت الله خویی، کاری در فقه مانده که شما بخواهید انجام دهید، این سخنان یعنی ایجاد یأس، به جای اینکه به طلبه بگویند می توانید با فعالیت خوب و حساب شده کار نوع و بی بدیلی را با عنوان مثلا فقه مستحدثه یا فقه موضوعات جدید و کاربردی هم ارائه دهید در آنان یأس به وجود می آورند.
*ارایه راهکار به شاگردان
ارائه راهکار و کار بست دانش یکی دیگر از ویژگی های یک استاد است؛ در حوزه و دانشگاه استاد به شاگرد بگوید این مسئله کجا کار بست دارد.
در سال 52 که وارد حوزه شدم،12سال داشتم، در ذهن من سؤال های زیادی بود چون انتظار نداشتیم برای منبر رفتن و مثلا روضه خواندن باید این همه متون عربی جور وا جور بخوانیم، پیش خودمان می گفتیم، آمده ایم روضه بخوانیم پس این درسها برای چیه؟ این امر نشان می دهد اطلاعی از وضعیت موجودی که در آن بودیم، نداشتیم و نمی دانستیم این همه متون عربی و منطق را با چه هدفی می خوانیم.
یا ممکن است برای کسی که در درس خارج مشغول تحصیل است، سؤال های متعددی پیش بیاید که فلان مسئله چه کاربردی دارد؟ کجا به درد می خورد؟ پاسخ دادن این قبیل مسائل از طرف استاد، یعنی ایجاد کارگاه و کار بست آموزشی برای شاگرد.
*تعصب زدایی همراه با احترام
استاد کسی است که تعصب زدایی در کنار احترام زدایی را به شاگرد آموزش دهد، به شاگرد و طلبه ای که مشغول خواندن اصول و فقه و یا فلان کتاب از شهید و یا کفایه مرحوم آخوند و یا مکاسب مرحوم شیخ انصاری است یاد دهد، چگونه احترام این بزرگان را داشته باشد، نه اینکه اشکال نکند، اگر معتقد باشیم هر آنچه را آنها گفته اند، درست است، بنابراین نباید اشکالی مطرح شود و نباید مثلا به فلان متن ایراد گرفت، این همان تعصب است. یعنی استاد معتقد به عصمت نباشد، نباید نسبت به نویسنده کتابی تعصب ایجاد کند، بلکه با حفظ احترام و شأن و شئون به آن مؤلف تعصب زدایی نماید.
در همین شاخصه استاد تاثیرگذار یاد دادن فوت کوزه گری است، متأسفانه بعضی از اساتید برخی از نکات درس و موضوع را اشاره نمی کنند، یا نمی خواهند طلبه بیش از این یاد بگیرد و یا مهارت کافی و لازم را در بیان نکات اصلی درس ندارند.
*بازکردن پرونده های علمی
استاد باید پرونده ها و موضوعهای مختلف را برای طلاب باز کند تا شاگرد خود موضوع را تحلیل نموده و در آن خصوص فکر و تحقیق های گسترده ای انجام دهد تا بتواند به راه کارهای نوع و تازه برسد، نه اینکه به فکر این باشد تا زودتر این مسئله را به پایان برساند، بستن پرونده و یا موضوع، مربوط به دادگاه است که می خواهند زودتر موضوعی تمام شود.
*ورود به ساحت های نرفته
استاد باید ورود به ساحت های پیموده نشده ورود کند و بستر سازی به ساحت های جدید در فقه، اصول و تفسیر داشته باشد و به شاگرد خود یاد دهد تا نسبت به موضوع ها، ساده انگار نبوده و به دانش عمیق و اصول احترام گذارد؛ متاسفانه بعضی ها فکر می کنند باید در همه علوم متخصص باشند و این فکر غلطی است.
اگر کارها تقسیم و تمحض و ویژه دانی بالاتر از تخصص رسید، در آن زمان مشکلی نخواهیم داشت.
*تقویت روحیه نقد و انضباط
استاد باید شاگرد را ناقد و منضبط بار آورده و به او طریقه استفاده از ابزار دانش را تعلیم دهد؛ به عبارت دیگر اگر نقد یاد می دهد، درکنار آن طلاب را به نظم و انظباط نیز توجه دهد؛ لازم است برای این نظم انظباط و نقد، چاره جویی را نیز مشخص کند، مثلا هر دانش و علوم نقلی و عقلی ابزار دانش خود را دارد؛ لذا شاگرد باید ابزار هر دانش را بیاموزد.
گفت و گو: قربان اسلامی نژاد 40/313
نظر شما