به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، نشست علمی بازنمایی چهره مذهب تشیع در تحقیقات انگلیسی زبان با محوریت مورد پژوهی مرجعیت شیعه در آثار تکیم لیاقت، حمید دباشی و لیندا والبریج، با ارائه حجت الاسلام باقر طالبی دارابی، استادیار گروه دین شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب آغاز شد و دبیر علمی این نشست را سیدرضا قائمی عهده دار بود.
در ابتدا دبیرعلمی نشست جلسه گفت: سالهای زیادی است که از آغاز مطالعات اسلامی در غرب می گذرد اما مطالعات شیعی تا چند دهه گذشته سهم بسیار اندکی از این تحقیقات را به خود اختصاص داده بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت مبتنی بر اصول و نظریات شیعی در ایران، توجه به مکتب شیعه بطور عام و شیعه امامیه بطور خاص بسیار زیاد شد. در سالهای اخیر نیز جمعی از محققان و پژوهشگران به صورت جدی در مورد شیعه و آراء و آموزههای آن در حوزههای مختلف چون فقه، کلام، فلسفه، سیاست، اخلاق و .... مشغول فعالیت و بررسی هستند.
سیدرضا قائمی افزود:به جهت تاثیرگذاری این تحقیقات بر مراکز علمی و دانشگاهی و به تبع آن به کل جامعه و نهادهای تصمیم گیر کشورهای غربی و همچنین ترجمه این آثار در داخل کشور و تاثیرپذیری بعضی از روشنفکران از این نظریات، بررسی این تحقیقات را امری اجتناب ناپذیر کرده است.
در ادامه سخنران اصلی نشست در سخنانی اظهارداشت: در دهه های اخیر شاهد تغییرات گسترده در درون اسلام شیعی هستیم، نگاه فقهی کلامی جدید امام خمینی (ره) به یک مفهوم کهن در فقه شیعه، موجب تحولی عمیق در مفهوم مرجعیت یا « اتوریته» دینی در اسلام بطور عام و در شیعه اثنی عشری بطور خاص شد.
وی افزود: نظریه ای که میگوید فقهیان اسلامی باید قدرت سیاسی را بطور مستقیم در اختیار داشته باشند. نظریه ای که میخواهد میان امر دینی و امر عرفی در زندگی که در درجه اول معطوف به امر سیاسی است، پیوند ایجاد کند. این نظریه در میدان عمل اجتماعی به یک گفتمان بسیار مسلط در ایران تبدیل شد و این تحول گفتمانی بر زندگی روزمره شیعیان دوازده امامی در سراسر جهان سایه افکند.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: این نظریه امروزه هم در ایران و هم در سایر نقاط شیعی، تحول دیگری را تجربه می کند که بی ارتباط با مباحث گفتمانی «پیشا هژمونیک» گفتمان اسلام سیاسی در ایران نیست. با شکل گیری نظام سیاسی مبتنی بر اندیشه امام خمینی ره که به تعیبر برخی محققان خارجی از آن به «سیستم خمینی ره» یاد می شود، مساله «مرجعیت دینی سنتی» به عنوان یک مفهوم در مقابل «مرجعیت ولایت فقیه» مطرح است و همچنان در مباحث درون گفتمانی و بیرون گفتمانی اسلام سیاسی وجود داشته و دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه افزود: اما تحولاتی در این قلمرو در حال وقوع است که بسیاری از آنها برای کسانی که در درون گفتمان انقلاب و اسلام سیاسی هستند، به راحتی قابل رویت نبوده و در نتیجه در معرض حساسیت پژوهشی آنها نیست. روابط نزدیک ایران و عراق بعد از سرنگونی صدام که به نفوذ ایران در عراق تعبیر می شود و نیز فعالیت هر چه بیشتر روحانیون و نخبگان شیعی در عرصه های عمومی داخلی کشورهای خودشان و در عرصه بین الملل و پیامدهای این فعالیت ها در کشورهای بحرین و یمن و لبنان و سوریه، همه تحولاتی هستند که نگاهها را به شیعه و مدلول های آن جلب کرده است. البته باید یاد آور شویم که برخی عالمان و نخبگان بزرگ شیعی در سراسر جهان نگاهشان با آنچه در ایران، متاثر از ایده های امام خمینی ره، رایج است، تفاوت دارد و همین امر در تحقیقات شیعه پژوهی، نشانهای از یک «غیریّت» سازی دو گفتمان اسلام سیاسی و «اسلام سنتی» گرفته می شود.
وی گفت: علاوه بر اینها، جنگ و عدم ثبات سیاسی درمنطقه موجب شده است که بسیاری از شیعیان از سرزمین های سنتی خویش مهاجرت کنند. این جوامع مهاجر شیعی در حال طی کردن فرایند گفتگو و مذاکره بر سر چگونگی ارایه تفسیر از سنت دینی خویش در این محیط های دینی، فرهنگی و سیاسی جدید هستند و اینکه عمل آنها چگونه خواهد بود؟ به همین دلیل مبالغه نخواهد بود اگر گفته شود که این سنت دینی چند بعدی در میانه یک فرایند عمیق تفسیر و تغییر قرار گرفته است.
وی افزود: در قلب این فرایند مساله مرجعیت دینی قرار دارد: شریعت و قوانین اسلامی در جامعه معاصر از چه مرجعیت و اقتداری برخوردار است؟ چه کسی باید در این باره تصمیم بگیرد؟ تاثیر دراز مدت روحانیت چه خواهد بود؟ با چه قاعده و معیاری می تواند مشخص کرد که آیا مرجعیت همچنان از مشروعیت برخوردار است یا خیر؟
دکتر طالبی دارابی اظهار داشت: مساله اصلی در این نشست این است که در روزگار کنونی شیعه به طور عام و مرجعیت تقلید بطور خاص، در برخی نوشته های علمی و آکادمیک انگلیسی زیان چگونه تحلیل و تفسیر می شود و درباره آن گفتگو صورت می گیرد؟ پیامدهای معرفتی آن برای مخاطبان این آثار چه میتواند باشد؟
وی گفت: با توجه به اینکه شیعه دارای جوانب مختلف است که با رویکردها و رهیافت های گوناگون به آنها پرداخته می شود، بنابراین آثار منتشره چند بعدی بوده و در هر بعد تعداد آثار نیز بسیار زیاد است. بنابراین مناسب دیدم عنوان کلی «بازنمایی چهره مذهب تشیع در آثار انگلیسی زبان» را برای یک سلسله نشستها پیشنهاد کنم.
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار داشت: نخست نشست اختصاص دارد به موضوع مرجعیت دینی(religious Authority) به مفهوم عام و خاص آن در آثار سه نفر از محققان که به لحاظ روش، رهیافتی تاریخی- جامعه شناختی و انسان شناختی دارند. چون موضوع بحث یعنی مرجعیت خاستگاه کلامی نیز دارد ، بنابراین بررسی این موضوع می تواند به «علایق شناختی» محققان فعال در حوزه کلام شیعی را نیز برانگیزد . لذا برگزاری این جلسه در انجمن کلام اسلامی حوزه می تواند به معنای حساس شدن حوزه کلام به پیامدهای بحث ها از موضوعات کلامی با رویکردهای دیگر مانند انسان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ و ... می باشد.
دکتر باقر طالبی دارابی گفت: توجه داشته باشیم که هیچکدام از این منابع ترجمه فارسی ندارد. در ضمن با توجه به موضوع این سلسله بررسی ها، اگر کتابی ترجمه داشته باشد نیز باید به متن اصلی مراجعه شود و متن اصلی مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانیم، با همه محدودیت های تفاوت دو زبان، به درکی که یک انگلسیی زبان از خواندن این کتابها بدست میآورد، نزدیک شد.
وی اظهار داشت: آثاری اخیرا به مساله اتوریته (مرجعیت) در اسلام پرداختند. سعید امیر ارجمند و عبدالعزیز ساشادینا بر اتوریته فقها در عصر پسا غیبت در اسلام شیعی پرداختند. آثار پاتریشیا کران، مارتین هیندز و محمد قاسم زمان به بررسی چالش پیش روی اتوریته در میان خلفاء و عالمان سنی پرداختند. حمید دباشی درباره ایده عام اتوریته در اسلام نوشت. لیاقت تکیم و لیندا والبریج در زمینه چالش پیش روی مرجعیت و اتوریته در میان و در درون گروه های مختلف شیعی پرداختند.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: وجه مشترک این سه تحقیق مورد بررسی آن است که هر سه تحقیق از مبانی نظری و چهارچوب مفهومی در قلمرو علوم اجتماعی – تاریخی بهره جسته اند. اگر چه توصیف آنها و روش بدست آوردن یافته و اطلاعات تحقیق در هر سه تحقیق تفاوت دارد اما در مقام تحلیل سعی کرده اند از یک چهارچوب مفهومی بحث کنند و این چهارچوب را بر پایه مفهوم کاریزما و الگوی سه گانه اتوریته در نگاه ماکس وبر طرح ریزی کردند. ماکس وبر از بروز و ظهور مرجعیت در سه قالب عقلی – قانونی، سنتی و کاریزمایی بحث میکند.
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: هر سه محقق مرجعیت دینی در شیعه را از نوع مرجعیت کاریزمایی قلمداد کرده اند که در هیچ ساختار عقلی قانونی و بروکراتیک نمی گنجد. تکیم و و البریج در تحلیل خود از مفهوم «روتین شدگی» (Routinization) مقام کاریزماتیک استفاده کردند . والبریج نتیجه گرفته است که روتینه شدن مرجعیت در قالب های عرفی – سیاسی مانند نظریه ولایت فقیه و مداخله فقها در سیاست، از نفوذ و اهمیت مرجعیت دینی می کاهد. او دخالت دولت در امر مرجعیت دینی، سیاسی کردن مرجعیت دینی، تغییر روش ها در معرفی و تبعیت از مرجعیت دینی ... را معمولا جزء مدلول های روتینه شدن مرجعیت شیعی میداند.
وی در تبیین اهداف این نوع تحقیقات، اظهار داشت: ارایه تحلیل نو و افزایش آگاهی درباره شیعه، مرجعیت دینی، جایگاه روحانیت، برخی نزاع های تاریخی و فقهی در باره جانشینی پیامبر
بطور خاص درباره مرجعیت تقلید تلاش می شود به شناختی متفاوت از چگونگی شکل گیری، بقا و گشترش و چالشها و افول نهاد مرجعیت و بازتولید آن پرداخته شود.
وی در بیان نقدهای وارده به این نوع از تحقیقات گفت: نقدها از چند منظر است. به لحاظ منابع، روش و تحلیل. در منابع به دلیل فقدان منابع خاص و معتبر شیعی به زبان انگلیسی، بخشی از مستندات این نوشته ها به متون و متابعی ارجاع می دهند که شاید در منظر شیعیان منابع دست اول و مهم تلقی نشوند.
وی افزود: استفاده از مفهوم کاریزما نمی تواند اتوریته و مرجعیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه علیهم السلام و در ادامه آنها نهاد مرجعیت شیعی را به درسی و کامل توضیح دهد و تمام نقدهایی که در قلمرو جامعه شناسی دین بر این الگوی تحلیل وارد شده است، اینجا نیز وارد است.
وی بیان داشت: برخی از نویسندگان مانند والبریج وارد پیش داوری شده است و با استفاده از برخی منابع جهت دار که می تواند نوعی انحراف پژوهشی یا بایاس) تلقی گردد، تحقیق را به سمتی برده است که به رغم نکات قابل توجهی که در آن است اما در مواقعی شبیه بیانیه سیاسی میشود.
حجت الاسلام باقر طالبی در پایان اظهار داشت: در کل این نوع نگاهها اگر چه دچار آسیبهایی هستند اما موجب می شوند که ما با توجه کردن به آنها و نوع چهره ای که از تشیع و مولفه های فکری و اعتقادی آن می سازند، برای پژوهشها و تحقیقات و اقدامات علمی و عملی خودمان و نیز اصلاح ذهنیت مخاطبان انگلیسی زبان این کتاب ها اقداماتی انجام دهیم. شاید این مباحث موجب شود که گروهی از فرهیختگان حوزوی که به زبان انگلیسی و دیگر زبان های دنیا آشنا هستند علاوه بر کار تبلیغ و خطابه به این امر بسیار مهمتر بپردازند.
انتهای پیام 313/17
نظر شما