جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۷
تفاوت های تفریح مدرنیته و سنتی

حوزه /مستحبات در اسلام برای این تشریع شده اند تا آدمها تجدید قوا کنند و تنوع داشته باشند، همین نماز جمعه و نماز جماعت یک عملکرد فراغتی نیز دارد و این ارتباط با دوستان و همفکران ابتهاج خاطرایجاد می کند و این احساس خوبی که با تحقق جامعه ها به وجود می آید، خودش یک تفریح است.

به گزارش خبرنگارخبرگزاری «حوزه» در این نشست که با عنوان «دین، اوقات فراغت و سینما» در مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بر گزار شد، سید حسین شرف الدین عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به عنوان استاد و پژوهشگر علوم اجتماعی، به بررسی تفاوت سرگرمی های سنتی و مدرن پرداخت و آسیب‌های موجود در سبک نوین تفریح را بیان کرد.

چیستی کار

شرف الدین ابتدا به توضیح معانی و مفاهیم مهم این بحث پرداخت و در تبیین معنی کار و سرگرمی گفت: یک سری مفاهیم پیرامون همه ما انسانها وجود دارد، یکی از این مفاهیم عام البلوی ،کاراست، دو دسته کار در زندگی عمومی بشری وجود دارد؛

یک سری از آنها را اصطلاحا کار می نامیم و منظور ما فعالیت های الزامی است که از انجام آن گریزی نداریم و منشأ انجام آن کارها گاه نیازهای بیولوژیکی بدن ما و گاه نیاز های دینی و گاهی نیاز های اقتصادی ما و گاه الزامات اخلاقی مثل صله رحم می باشد.

یک سری کار ها هم وجود دارد که مشمول الزام نیستند و کارهای اختیاری و غیرانتفاعی هستند که  یک نحو مطلوبیت در ذات خود را دارند به این کارها، کارهای فراغتی و تفریحی و  سرگرم کننده گفته می شود.

چیستی سرگرمی

واژه «سرگرمی» در ادبیات فارسی خیلی استفاده می شود ولی منظور از آن هر مشغولیتی نیست چه اینکه انسانها بالاخره هر کاری که می کنند به نوعی مشغول می شوند، ولی مراد از سرگرمی این مشغولیت‌ها نیست.

لغت سرگرمی

در ادبیات فارسی یک درجه از سخافت و اندراج و پستی و ضعف را برخوردار است  که البته همین واژه سرگرمی در دکشنری فارسی به معنی مشغولیت نیز آمده؛ معادل این کلمه در عربی واژه لعب و لهو است و در انگلیسی تفریح و شادی کردن به عبارت(disport _ recreate _ sport) استفاده شده است.

تولّد همزمان اشتغال و سرگرمی

اشتغال به کار و سرگرمی تقریبا همزمان مولود شده است یعنی از وقتی که بشر کار می کرده است، سرگرمی هم برای خود ایجاد می کرد و انسان نمی تواند تمام وقت خود را به کارها و اشتغال های جدی مشغول سازد.

برخی روانشناسان معتقدند که انسان ساختارش با فراغت بیشتر همسانی دارد تا با کار و بشر ذاتا عاشق استراحت است و آن کودک درون ما که همیشه باماست، ما را برای این کار ها تشویق می کند.

نظریه های مختلف روانشناسی در مورد جایگاه سرگرمی

آقای مازلو، روانشناس عرصه نیاز ها معتقد است که روانشانسی حدود 40 سال است  به حوزه نیازها وارد شده و یکی از این نیاز ها در نظر ایشان نیاز به تفریح می باشد و این نیاز اولیه جزء حقوق بشر است و حتی برخی کشور ها در قانون اساسی خود این حق تفریح را قرار داده اند و یا در برخی کشورها سرگرمی، جزء کیفیت زندگی شمرده شده است این یعنی نحوه گذراندن فراغت بسیار مهم است که حاکی از روش و منش زندگی ماست.

برخی گفته اند سرگرمی نیاز نیست، بلکه سرگرمی یک فعالیت است  و برخی کارها و فعالیت ها صبغه فراغتی دارد برای اینکه برخی محققین و علما عشق شان کتاب بوده است.

مرحوم علامه محمد تقی جعفری می گوید: زندگی مومنانه بسیار متنوع است و نیاز به فراغت های جامعه مدرنیته ندارد.

تفاوت فراغت با سبک های زندگی مختلف

فراغت در گذشته در ضمن کار تنیده بود ولی مدرنیته فراغت را از نظام کار جدا کرد و بدان استقلال داد ولی فراغت همچنان تابع سبک زندگی افراد است لذا اینکه هرکس چه میزان فراغت نیاز دارد، بسیار متفاوت است.

بچه تا 5 سالگی میّز بین کارو تفریح نیست و نمی تواند تفاوتی بین کار و تفریح تصور کند، کار بچه همان بازی کردن او است.

در گذشته شرایط زندگی طوری بود که مردم تفریحاتشان تابع ریتم طبیعت بود، مثلا میزان و زمان تفریح کشاورزان را طبیعت تعیین می کرد که چه زمانی به کار بروند و کی تفریح کنند و آنها وقتی که نمی توانستند کار کنند سراغ تفریح می رفتند، ولی در مدرنیته تقویم وجود دارد و مردم می توانند در هر شرایطی سرگرمی داشته باشند و برای هر شرایطی سرگرمی وجود دارد و تقویم رخداد ها را نشان می دهد و کمترکسی به خاطر جبر طبیعت کار خود را رها کرده و تفریح انجام می دهد.

انتزاعی بودن تفریح از امور عام و خاص

سرگرمی یک مفهوم انتزاعی است و باید دید چه چیزهایی منشأ انتزاع سرگرمی می‌باشند؟

یک مسائلی با عنوان عام و یک مسائلی با عنوان خاص در تحقق سرگرمی نقش ایفا می کنند.

شما مطالعه می کنید، شعر می خوانید و این کار شما است که مطالعه است ولی در عین حال این عنوان عام سرگرمی هم  می باشد و یا تماشای تلویزیون که یک عنوان عام است عملا مصداق سرگرمی می باشد یا گشت وگزار در طبیعت و پارک و خیابان که اینها هم یک نوع سرگرمی و تفریح محسوب می شود.

برخی فعالیت ها با عناوین خاص نیز وجود دارند که اینها اساسا برای تفریح ساخته شده اند مثل بازی ها و ورزش هایی که انجام می دهیم.

اینکه می گوییم سرگرمی انتزاعی است برای این است که سرگرمی یک مفهوم ماهوی در خارج نیست، بلکه یک انتزاع ذهنی بر اساس یک سری محاسبات می باشد.

خصایص و ذاتیات سرگرمی

اینکه سرگرمی یک امر آبجکتیو  و بیرونی است، یک تلقی عامیانه است، چرا که سرگرمی مجموعه ای از اشتغالات غیر الزامی و انتخابی و غیر انتفاعی و متنوع است که بیشتر با هدف مشغولیت و وقت گذرانی و رهایی از چرخه عادی زندگی انجام می شود تا تجدید قوا برای کار و لذت و انبساط خاطر از زندگی به وجود آید.

سرگرمی سود مادی ندارد وغیر انتفاعی است و از طرفی متنوع است و آدم ها می توانند انواع فعالیت ها را با عنوان ایجاد کنند، ولی این کارها دست خود آدم نیست و برخی معلول شرایط زندگی است.

گاهی انسان می خواهد خود را مشغول کند و از دریچه اینکه بیکار نباشد، سراغ سرگرمی می رود و گاه برای وقت گذرانی است و اینکه در هر زمانی احساس خوب و هنری داشته باشند.

البته در نگاه فلسفی هیچ انسانی بی کار نیست و در بی کاری ظاهری نیز، ذهن شما مشغول بوده و هیچ آدمی حالت صفر ندارد و اگر به کاری مشغول نباشید، خیال ها در درون شما را مشغول می کنند و با خاطراتتان ارتباط می یابید.

اهداف سرگرمی

علاوه بر آنچه که گفته شد، از تجدید قوا و انبساط خاطر گاه هدف از سرگرمی رهایی از مشکلات زندگی می باشد.

یکی دیگر از روانشناسان می گوید: یک روز در برخی کشورهای غربی برای آزادی از قانون و اخلاق قرار داده شده، در چنین روزی مثلا در ایتالیا ملت همه تعطیلند و همه بیرون می آیند و پلیس با کسی کار ندارد و چند تن گوجه به سر و کله هم می زنند! و این یک روز برای آزادی و بی قانونی است تا لذت بی قانونی را بچشند و در این روز کارغیر اخلاقی هم آزاد است، در تبیین علت این قرارداد، می گویند: علت قرار دادن این روز برای تفریح این است که آدم ها نیاز دارند لذت شکستن عرفیات و قانون را بچشند.

خیال لذت آفرین در اتاق تاریک سینما

شهید آوینی در این باره می گوید؛ جاذبه سینما در این است که امری خیالی و منفصل است که یک عده آن را ساخته‌اند و در حقیقت در سالنی تاریک، حس خیال انسان ها فعال می شود و وقتی در سینما هستند، یک دنیای دیگری دارند و بعد خروج از این محیط حس می کنند که از اتاق آرزوها جدا می شوند.

مرحوم مدد پور نیز می گوید: سینما خم خانه است و آدم ها در آن مست می شوند.

مردم دوست دارند غیر عادی باشند و برای همین گاه این چرخه عادی را بهم می‌زنند و انبساط خاطر وتجدید قوا می یابند و البته باید در برخی تفریحات نگاهی دوباره کرد، مثل ارتباط بی پایان با جنس مخالف و یا استفاده از مواد دخانیات، چه اینکه هر چند اینها در ظاهر تفریح به شمار می روندولی در حقیقت منشأ خرابی بدن و روح و افسردگی زیادی هستند.

البته این را هم در مورد تفریح به عنوان یک اصل باید لحاظ داشت که برخی مسائل برای برخی تفریح است ولی برای برخی دیگر افسردگی می آورد.

حکمت تشریع مستحبات، فرح آوری است

مستحبات در اسلام برای این تشریع شده اند تا آدمها تجدید قوا کنند و تنوع داشته باشند، همین نماز جمعه و نماز جماعت یک عملکرد فراغتی نیز دارد و این ارتباط با دوستان و همفکران ابتهاج خاطرایجاد می کند و این احساس خوبی که با تحقق جامعه ها به وجود می آید، خودش یک تفریح است و البته این تفریحات در اسلام حیث قدسی را نیز داراست.

ما در کتب روائی چند روایت در این مورد داریم که مومنین وقتشان را به چهار قسمت و یا به سه قسمت تقسیم کنند و یک قسمت را برای لذات حلال استفاده کنند و می فرماید اگر آن قسمت لذات حلال را نتوانند درست انجام دهند به لذات معنوی نیز نائل نمی شوند.

برخی با قرآن خواندن حال می کنند یا با ذکر خاص شارژ می شوند و برای برخی آدم ها هم همین سجده عادی درد کمر می آورد!

مرز بین لذت و کار

بیشتر روانشناسان سرگرمی را یک فعالیت سابجکتیوی تلقی کرده اند و اساسا انسان می تواند از هر فعالیتی و از هر اشتغالی لذت ببرد، چه این لذت، لذت لمسی و یا لذت عقلی یا لذت خیالی یا لذت شهودی باشد البته لذت شهودی در آدمهایی که تمایلات عرفانی دارند، ظهور می کند و کلّا هر فعالیت التذاذی در تقسیم فعالیت ها که شهید مطهری بیان کرده اند، یک سرگرمی محسوب می شود.

و ممکن است این ابتهاج از جدی ترین کارها حاصل شود، البته  در این تلقی مرز بین  کار و فراغت مخدوش است و کار الزامی نیز می تواند لذت بخش شود.

یکی از روانشاسان غربی می گوید: انسان مدرن از کار لذت نمی برد و وقتی از کار فارغ می شود، همانند این است که از زندان خلاصی یافته؛ برای این که آدم از کار گریزان است و البته کار را هم اگر به تفریح تبدیل کرد، لذت می برد، ولی کار اگر کار باشد و الزام آور شود، دیگر لذت نخواهد داشت.

سرگرمی در عرف رسانه

در عرف رسانه نیز به یک طیف برنامه ها سرگرمی می گویند و یک قراردادی بین اصحاب رسانه وجود دارد که وقتی رسانه ها به این فعالیت بپردازند به این فعالیت‌ها سرگرمی می گویند، مثل فیلم ها و مسابقه های علمی و طنز.

برخی گفته اند هر چه که در رسانه پخش می شود حتی اخبار نیز سرگرمی است و لذا رسانه اخبار و تصاویری را پخش می کنند که امید زا باشد و سخنرانی کسی را پخش می کنند که نکات تحلیلی داشته باشد و کوتاه باشد و صدای خوب داشته باشد و قیافه اش خوب باشد و مداحی را انتخاب می کنند که مجلس مداحی آن زیبا و هنری باشد و آدمها یک دست سینه بزنند و هماهنگ باشند و آن دعای کمیل را ضبط می کنند که لذت بخش باشد و حتی از دعای کمیل هم مخاطب حظی ببرد.

نظریه رضامندی سازی در رسانه

همه فعالیت های رسانه برای تأمین حظّ آدم هاست و نظریه استفاده ورضامندی همین است که مردم حداقل یک ابتهاج داشته باشند و هر برنامه ای که به جای ذهن، احساس شما را در گیر کند مفید تر است و لذا می گویند سرگرمی در رسانه بعد معرفتی ندارد.

اصحاب مکتب فرانکفورد یک مکتب انتقادی در مقابل مکتب سرمایه داری است، معتقدند؛ همه هنرهای جامعه مدرن از نوع هنرهای تفریحی است و همه این هنر ها برای لذت است، برای لذت موسیقی تولید می کنند و برای لذت شعر می گویند.

هنر باید در رسانه توجه مخاطب را برانگیزاند و حظّی در کام مخاطب بریزد و برخی گفته اند سرگرمی برای یک برنامه رسانه ای، امر نسبی است و تابع نگاه آدمهاست.

یک کارتن برای اطفال لذت دارد ولی برای روانشناس و برای فقیه یک جهت معرفتی دارد تا این برنامه را ارتقاء داده و یا  نقد کنند.

 ما  وقتی که در منزل خود را رنگ کاری می کنیم برای ما لذت بخش است ولی برای رنگ کار لذت بخش نیست بلکه برای زندگی او واجب است .

مقدمات یک بازی فوتبال برای یک بازیکن حرفه ای بسیار مشقت زاست و در دوره تمرین بسیار مشقت ها دارند، ولی برای کسی که با یک توپ پلاستیکی بازی می کند، تفریح است.

اصالت کار در نظر برخی روانشناسان

تلقی دیگر می گوید آدم ها با کار ،تمدن می آفرینند و با کار، شکوفا می شوند و اگر آدم ها در رهگذر فشار کاری، فراغت یافتند و احساس آسودگی کردند، این آدم ها مطلوب هستند و این کار است که به انسان دستور می دهد که استراحت کن و تا بعد از تفریح بتواند کارش را بهتر انجام دهد.

در توصیه امام (ره)  به عروسشان هست که فرمودند: موقع استراحت خوب استراحت کن تا موقع کار خوب کار کنی.

این فراغت که با کار حاصل می شود، هدف دار است و فراغت مطلوب است ولی آدم هایی که در کار جدیشان  هم دنبال تفریح هستند و فراغت آنها ناشی از کار نیست، سرگرمی در این افراد مطلوب نیست.

علت اینکه در ادبیات فارسی سرگرمی،گاه بار منفی پیدا کرده، این است که این افراد گاه در کار جدی هم تفریح می کردند و همه چیز را شوخی می گرفتند.

لذا شهید مطهری می گویند باید روی جنبه های تربیتی کار فکر کرد و ببینیم چرا آدم ها از کار لذت نمی برند.

تفاوت نگاه به کار بعد از انقلاب صنعتی

تا قبل از انقلاب صنعتی، کار مهم بود و تفریح به تبع کار تولید می شد و  آدمها وقتی که نمی توانستند کار کنند، به علت بیماری ها یا به علت شب بودن و در این وقت ها فراغت می یافتند ولی در انقلاب صنعتی مردم در ساعاتی خاص به طور تقویمی کار می کنند و به طور تقویمی استراحت و تفریح دارند.

در جامعه سنتی عموم مردم تفریح نداشتند و تلقی تفریحی برای عموم مردم  وجود نداشت و آدم های بی درد جامعه تفریح می کردند ولی در جامعه مدرن یکی از مسائلی که که رعایت شده، دموکراسی تفریح است.

البته بحث هزینه تفریح هنوز نیز وجود دارد و در انقلاب صنعتی این مشکل هست که برخی هزینه تفریحات زیاد را ندارند.

در ژاپن بیشترین کار وجود داد و در آمریکا یک خانم گفته بود در هر روز 15 ساعت کار می کند، خوب برای  این شخص خواب هم می چسبد از بس که خسته است.

ما ایرانی ها اعیانی و اشرافی فکر می کنیم، گذشتگان ما تمدن آفریدند و در انقلاب و جنگ نیز ما تمدن آفرین شدیم ولی این روحیه انقلابی و جنگی را  در جامعه نمی بینیم.

تمدن مدرن، تمدن فراغت محور

چرا در تمدن صنعتی این معادله بهم خورده است و فراغت اصل شده و کار فرع و برخی اندیشمندان گفته اند: تمدن مدرن، فراغت محور است و پنج روز می روند کا ر می کنند تا هزینه های دوره آخر هفته را برای تفریح در بیاورند و اقلام تفریحی نیز در جهان ما زیاد شده و فراغت در جامعه مدرن با جامعه سنتی فرق دارد ، در همین راستا صدها و هزاران سازمان شکل گرفته تا نیاز های مردم را تامین کنند و یکی فوتبال، دیگری توریسم و یکی دیگر پارک  و یکی سینما است و چقدر مراکز فساد و فحشاء برای تفریح درست کرده اند مثل مشروب فروش ها تا به زعمشان مردم خوش باشند و هر روز بر تعداد اینها افزوده می شود، همین موبایل هم یک تفریح و بازی است.

چرایی فراغت محوری در جامعه مدرن

این دنیا که اساسا همه بازیگر بودند و این جهان مدرن، لعب بودن دنیا را دو برابر کرد و کارها بی هدف انجام می گیرند و مردم از شدت تفریح خسته می شوند! یک روز بازی فوتبال انجام می دهند و یک هفته خسته می‌شوند و همه چیز برای حظ داشتن است و چون اینها حد یقف ندارند، هرچه بیشترشد، اشتها بیشتر می شود و جامعه مدرن، پیر و جوان و همه را به بازی گرفته است!

یکی از دانشمندان ژاپنی در کتابش می نویسد: کار شما دراین  جامعه گم شده و احساس تاثیر ندارید و شما نمی دانید کار شما چه تاثیری دارد. آدمها مکانیکی شده اند و از کار لذت نمی‌برند و انسان اولین خداحافظی را با خود و کار کردن  داشته است.

حتی برای رشد فکری بچه نیز باید به او اثر کار او را نشان داد که او احساس کند خوب شده، مثلا مقایسه کردن کار او با کار سال قبل او و پیشرفت او را به رخش کشیدن، برای او دست خط سال قبل او را نشان دادن.

علل ازدیاد زمان فراغت در عصر کنونی

اتوماسیون و ماشینی شدن کارها و کارهای شبانه و ورود خانم ها به کار و کار زمستانی و امید بالا به زندگی و جمعیت انبوه کاری، عواملی است که باعث شده در هر کشوری وقت زیادی برای فراغت وجود داشته باشد.

مساله بعدی بحران های وجودی است که در جامعه امروزی برای زندگی هست و در جامعه مدرن، شرایطی برقرار است که آدم ها از زندگی خسته شده اند؛ جامعه غرب شرایطش به گونه ای بود که مردم با چگالی و تراکم جمعیت روبرو بودند و استفاده از طبیعت کم شد، همه چیز مصنوعی شده و جهان همه مصنوعی است و حتی گل هایی که در خانه است، مصنوعی است.

دست یافتن به همه چیز سخت شده؛ لذا آدم ها صبح تا شب می دوند تا آرزوهایشان را تامین کنند و آرزوها مثل سایه شده که هرگز نمی توانیم به آنها برسیم .              

جامعه مدرن جامعه بی ثباتی و تغییر است، مد ها والگوها و سبک های زندگی جدید دائما به وجود می آیند و از طرفی مصرف گرایی سبب می شود که همه در انسان ها با شانس زندگی می کنند و این وضعیت را در جامعه سنتی اساسا نداشتیم.

باید جهان جدیدی ساخت با این وضعیت در جهان مدرن نمی توانید وارد شوید و بخواهید وضع دیگری بسازید.

اساسا ما با این جهان ضرر می بینیم این جهان برای مومنان ساخته نشده و مسخر اراده شیاطین است و خدا را از زندگی حذف کرده، در ظاهر می گویند دین، ولی در حقیقت نظام اجتماعی بر اساس ارزش های دینی نمی چرخد وشهر، شهر شیطان است و راحت می توان در این شهر شیطانی شد.

این جهان بر شما سوار شده و فقه بین المللی بر فقه حکومتی سوار است و شما از طرفی نمی توانید بدون جهان زندگی کنید و فضای اختیار را به صورت عمده به روی آدم ها بسته است.

در این جامعه زمینه برای بسیاری از آرمان ها وجود ندارد، ما منفعل نیستیم ولی تدبیر امور هم در اختیار ما نیست و اسیر تعینات هستیم  و باب انتخاب را بر ما بسته اند و از طرفی نیز نسخه جایگزینی نداریم.

ما هنوز احساس نیاز نکرده ایم هرچند این انقلاب این احساس را ایجاد کرد ولی چون نمی توانیم نسخه بدیل داشته باشیم، محکوم به این هستیم که با مبانی مدرنیته جلو برویم.

ولی نا امید هم نیستیم و حکومت امام زمان ان شاالله در آینده است.

ما می خواهیم هم در این عالم بوده و هم جزیره نباشیم و هم ارتباط با جهان داشته و هم منفعل نباشیم، اینها مقدمات زیادی نیاز داشته و کار جهادی می خواهد.

 

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha