سینمای ایران سالهاست در چنگال معضلی گرفتار آمده که هر سال حادتر می شود، آری! نگاه تلخ به موضوعات با توجیهات مختلف اهل سینما!.
آیا در کشوری که امروز به برکت جانفشانی جوانان این مرز و بوم به عنوان قدرت اول منطقه مطرح است هیچ چیزی مثبتی وجود ندارد تا بتوان آن را مطرح کنیم؟ هرچند جواب این پرسشها را همگی میدانیم، چون اگر چنین فیلمهایی ساخته نشود به فیلمسازانی که خواهان مطرح شدن در جشنوارههای خارجی هستند، جایزه عطا نخواهد شد، رویکردی که از آن به عنوان بی تفاوتی به وطن باید نام برد.
خبرگزاری «حوزه»، با این مقدمه گزارشی از فیلمهای تلخی که در روز هفتم جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد را منتشر می کند.
*زیر سقف دودی
«زیر سقف دودی» عنوان اولین فیلمی است که در سالن اصلی برج میلاد به نمایش در آمد. این فیلم را پوران درخشنده کارگردانی کرده است، فیلمسازی که فیلم قبلی وی (هیس دخترها فریاد نمیزنند) توانست در جشنواره فجر سیوسوم با استقبال خوب مردم مواجه شود، درخشنده در این فیلم سراغ موضوعی رفته که به نوعی جامعه امروز ما به شدت با آن درگیر است. آنهم بحث طلاق عاطفی است.
یعنی برخی زوجها با هم زندگی میکنند، اما نسبت به هم علاقه ای ندارند برای همین زندگیشان با مشکلات عدیدهای مواجه میشود.
«زیر سقف دودی» فیلمنامه بسیار خوبی دارد به نحویکه نمیتوان از آن ایراد حرفهای گرفت، کارگردانی و بازیها نیز خوب است درباره نقشهای اصلی باید گفت؛ بازیهای بسیار خوبی را شاهد هستیم به ویژه مریلا زارعی بازی خیره کنندهای در این فیلم از خود ارائه کرده است و فرهاد اصلانی نیز بازی بسیار خوبی از خود نشان داده است. به فیلمبرداری و تصویربرداری این فیلم نیز باید نمره قابل قبولی داد.
اما نقد خبرگزاری حوزه به این فیلم به هیچ وجه به مسال فنی ربطی ندارد، بلکه بیشتر مفهوم مد نظرم است، اگر قرار است تلخی و معضلات در فیلم مطرح شود، باید امید را هم در فیلم ببینم. این در حالی است که «زیر سقف دودی» تماشاگر را خسته و نا امید از سالن بیرون میفرستد، درصورتیکه کارگردان میتوانست با نگاهی امیدوارنه پایانی را برای کارش انتخاب کند تا تماشاگر با ناامیدی صندلی سینما را ترک نکند.
*ساختار تلخ و ناامید کننده یک فیلم
اما فیلم «سارا و آیدا»؛ این فیلم جدا از ساختار تلخ و ناامید کننده خود، به لحاظ سینمایی نیز جذابیت به همراه نداشت، تماشاگر تنها بعد از دیدن نیم ساعت از فیلم میتوانست پایان آن را حدس بزند. این فیلم داستان دو دختری را بیان میکند که به نوعی مشکلاتشان به هم گره خورده است. در این میان سارا به عنوان بازیگر نخست فیلم که نقشش را خانم صارمی بازی میکند، نقش سرد و منفعلی ارائه میدهد، پگاه آهنگرانی مانند همیشه نقش خوبی را ایفا نمی کند، تنها مصطفی زمانی شاخصه مثبت بازیگری در این فیلم است.
*سالن سینما صحنه جنگ بازیگران
مقوله سبک زندگی؛ سالهاست درباره آن سخنرانی میکنیم، اما باز هم در سینمای امسال مد نظر قرار نمیگیرد، چون نه رفتار والدین در فیلمها مناسب است نه همسران با هم رابطه مناسب دارند. در حقیقت باید گفت؛ سالن سینما در جشنواره فیلم فجر، بیشتر شبیه سالنهای جنگ است که دائما شخصیتها با هم در حال جنگیدن هستند.
تکرار در این فیلم، تنها در معنا خلاصه نمیشود، زیرا کارگردان حتی در ظاهر نخواسته نام جدیدی برای کارش انتخاب کند، برای همین همچون سالهای اخیر باز هم اسامی آدمها، نام فیلم را به خود اختصاص میدهد. این فیلم سینمایی مطمئناً در گیشه نیز به موفقیتی دست نخواهد یافت.
مهمترین فیلمی که در شب گذشته روی پرده رفت «قاتل اهلی» نام دارد، جدیدترین کار استاد مسعود کیمیایی که نامش با سینمای ایران گره خورده است، این فیلم را میتوان برای این فیلمساز قدیمی بازگشت دوباره به نقطه اوج ذکر کرد، چون قصه زیبا و جدیدی را در میان کارهای اخیرش ارائه داده است. نکته جالب درباره «قاتل اهلی» حضور پرویز پرستویی به عنوان بازیگر است، حاصل همکاری پرستویی با کیمیایی اتفاق بسیار خوبی را در سینما رقم زده است، البته درباره این فیلم یک نقد وجود دارد، آنهم اینکه اگر کیمیایی قبول میکرد نسخه مد نظر تهیه کننده اکران شود، شاید نتیجه حاصله بسیار مطلوبتر بود.
*رگه هایی از سبک زندگی دینی
در کارهای کیمیایی موضوعاتی مد نظر قرار می گیرد که در آموزههای دینی ما بارها بر آن تاکید شده است، برای مثال تعهد به خانواده، داشتن غیرت و تعهد، وفای به عهد، جوانمردی و... تنها نمونههایی هستند که در فیلمهای کمیایی میتوان آن را مشاهده کرد.
در پایان حتی اگر بخواهیم دایره نگاه خود را وسیع تر کنیم، باید گفت؛ در فیلم های کیمیایی به شکل مطلوبی سبک زندگی ایرانی اسلامی مد نظر قرار می گیرد، زیرا آنچه کیمیایی می گوید؛ ریشه در باورهای کهن ما دارد. برای مثال می توان به جایگاه عشق به پدر و مادر در فیلم های کمیایی اشاره کنم که تماشاگر آن را باور کرده و می پذیر، چون به صورت شفاهی بیان نشده و ریشه در باورهای ایرانی و دینی فیلمساز دارد.