شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ |۲۱ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 23, 2024
کد خبر: 410539
۱۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۳
شرح صدر

حوزه / قرآن، اصول و قواعد را مطرح كرده و عهده دار بیان سنن و کلیّات می باشد و فروع را به عهده انبیاء و اولیاء خود گذاشته است .

به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین فعالی در ادامه سلسله جلسات «زندگی معنوی» به منظور بررسی زندگی معنوی وآرمانی در موسسه آل یاسین به تبیین قواعد و سنن در قرآن پرداخت که در ذیل می آید؛

بحثي پيرامون آيه « أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» بيان شد 

أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّه (زمر/22)

اين آيه در بردارنده نكاتي مي‌باشد.

نکته اول: قرآن اصول و قواعد را مطرح كرده، فروع را به عهده انبیاء و اولیاء خود گذاشته است. قرآن عهده دار بیان سنن و کلیّات است.

قواعد و سنن در قرآن

* بیان‌گر طبیعت (جهان طبیعت) جسم و زمین است. حدود700 آیه در مورد جهان طبيعت مي‌باشد.

* سنن اجتماعی؛ ناظر به روابط میان انسانها در روابط اقتصادی، سیاسی و بین الملل مي‌باشد. 

* سنن سلوکی؛‌ قرآن حاوی یک سری قوانین عرفانی، معنوی و سلوکی مي‌باشد.

بحث در بخش سوم يعني سنن سلوكي مي‌باشد. در قرآن قوانین سلوکی و عرفانی فراوان وجود دارد. قانون از دو عنصر صورت و ماده تشكيل شده است. صورت قانون به اين شکل مي‌باشد: «اگر ... آنگاه... است». امّا ماده قانون از  شرط يا مقدّم و جزاء یا تالی تشكيل شده است.

قوانین سلوکی و معنوی در قرآن به دو شکل بیان می گردد: مصرّح و مضمر.

 براي روشن شدن قوانين سلوكي مصرّح به نمونه‌هاي ذيل توجه كنيد:

نمونه اول:

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ (اعراف/96)؛ و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏گشوديم.

قانون و قاعده اينچنين مي‌شود: آنچه که باید دغدغه باشد ایمان و تقوا است نه مال دنیا. به عبارت ديگر آنچه بر شماست خوب بودن است آنچه بر ماست فتح ابواب سماء.

نمونه دوم:

لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ (ابراهيم/7)؛ اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.

اگر شکر كنيد آنگاه ازدیاد از ما.

 درقوانین سلوکی و معنوی مضمرهم ،خداوند در ابتداي سوره بقره مي‌فرمايد:

هُدىً لِلْمُتَّقينَ (بقره/2)؛ مايه هدايت تقواپيشگان است.

 با بيان اين مقدمات به سراغ آيه اول بحث باز مي‌گرديم. در آیه « أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ ...» دو سنت سلوکی نهفته است؛ قانون اول: اگر اسلام در کسی باشد آنگاه شرح صدر برای او محقق می شود. قانون دوم: اگر شرح صدر به كسي داده شد آنگاه نور بودن در مورد او محقق است. جمع بين اين دو قانون اينگونه مي‌شود:  اسلام مساوي با نور است.

نکته دوم: آیات قرآن ترازوست. هر کس می تواند با نگاه به این خط کش ها جایگاه خودش را بشناسد. با توجه به بيان گذشته اولاً خط‌کش اسلام شرح صدر است. ثانياً نورانيت هر کس به میزانی مي‌باشد که درونش اسلام است.

معناي كافر

در بحث هاي گذشته مطرح شد كه انسانها داراي چهار گروه و دسته مي‌باشند. سه دسته بيان شد امّا سطح چهارم کافر است.کافر از ماده کفر است یعنی ستر. در مورد کافر دو معنا است؛ يكي در مورد كسي است كه حقیقت را می پوشاند. ديگري در مورد كسي است كه از مبدأ نور فاصله مي‌گيرد و به او محجوب اطلاق مي‌گردد. خداوند در مورد كفار مي فرمايد:

كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُون(مطففين/15)؛ زهى پندار، كه آنان در آن روز، از پروردگارشان سخت محجوبند.

هر کس اقبال به نور کرد مسلمان است و کسي كه به نور ادبار (پشت) کرد محجوب است.

حاصل آنكه جهان تکوین یعنی جهان طبیعت و جهان مجرد. زمين، منظومه شمسي و كهكشان از مصاديق جهان تکوین مي‌باشند. انسان کافر نسبتی با این عظمت ندارد. امّا خداوند به این شخص اهمیت داده، هدایتش را هم برای او قرار داده است.

در ادامه مسأله نورشناسي قرآن بايد گفت نور با واژه هاي خیر، برکت و حُسن مساوق  است. یعنی هر چه مصداق نور است، مصداق خير، بركت و حُسن هم مي‌باشد.

حُسن از نگاه قرآن

جهان تکوین نورانیّت است و نور مساوق با حُسن است. پس جهان تکوین زیبا است، جهان تشریع نورانیّت است و نور مساوق با حُسن است پس جهان تشریع زیبا است. مبداء نور مطلق، نورانیّت است و نور مساوق با حُسن است پس مبدأ جهان نور زیبا است. خداوند که زیبا است از او فقط زیبایی خلق می شود و خلایق از جهت انتسابشان به خالق زیباترین هستند. 

الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ (سجده/7)؛ همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده.

سؤال: خدا می گوید آنچه من آفریدم عالی ترین مرتبه حُسن است (یعنی از این زیباتر ممکن نبود) امّا آنچه كه ما در جهان خارج مي‌بينيم زشت و زیبا است. با توجه به وحدت موضوع «این جهان»؛ بین این دو جمله تناقض در می گیرد.

در پاسخ بايد گفت ايمان انسان مي‌گويد كه جمله اول صحيح مي‌باشد. نگاه دوم نگاه صحيحي نيست و نگاه کاذب است به اين معنا كه اين نگاه  منطبق با جهان واقع نیست. به عبارت ديگر جهاني كه ما مي‌بينيم با جهاني كه خدا آفريد متفاوت است.

يكي از راه‌هاي اصلاح اين ديد و به عبارتي بصير شدن، موت است اما نه موت غير ارادي و اقتراحي بلكه موت اختياري، با موت اختياري انسان متنبه گشته، ديدش نسبت به اين دنيا تغيير مي‌كند. پيامبر اكرم (ص) مي‌فرمايد:

موتُوا قَبْلَ‏ أنْ تَمُوتُوا؛ بميريد قبل از آنكه ميرانده شويد.

امير المؤمنين (ع)‌ مي فرمايد: النَّاسُ نِيامٌ اِذَا مَاتُوا اِنْتَبَهُوا ؛ مردمان خوابند زماني كه بميرند آگاه و متنبه مي‌گردند.

بر اساس آيات تقوي، تقوي اولاً نگاه درست به انسان مي‌هد،« إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً »  (فرقان يعني نگاه درست). و ثانياً براي انسان راهگشا است، « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا»  بر این اساس تقوی مسیری است به سمت بیداری و به اصطلاح قرآن، مردن.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha