به گزارش خبرگزاری«حوزه» معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یادداشتی به تبیین مفهوم «آزادي» در اسلام و تفاوت آن با آزادی غربی پرداخته است.
در دنياى امروز معنی و مفهوم واژهای هم چون آزادى ، به صورت بسيار وسيع و گسترده در جوامع بشری دنبال مى شود، این واژه كلمۀ حقى است كه غالباً بر زبان زمامداران ظالم و ستمگر جهانی جارى مى شود، ولى از آن اراده باطل مى كنند، و هر كدام مهارت بيشترى در تحريف حقايق و توجيهات شيطنت آميز داشته باشند در نيل به مقاصد نامشروعشان موفق ترند و اينجاست كه وظيفه علماى الهى و دانشمندان با ايمان قوم و ملت سنگين مى شود، آنها بايد به مردم آگاهى لازم را بدهند و سطح فرهنگ عمومى را بالا برند تا حاكمان ظالم و گروه هاى تبهكار نتوانند كلمات حق را بگويند و از آن اراده باطل كنند و پايه هاى حكومت هاى خودكامه را از اين طريق محكم سازند!.[1]
در این میان باید تأکید کرد که ارزيابى صحيحى درباره اصل مفهوم آزادى بیان نشده[2] و تفسير نادرست از مسأله آزادى، و عدم توجه به اين نكته كه هميشه آزادي ها در چهارچوب ارزش هاست[3] ما را برآن می دارد تا مفهوم آزادی را تفسیر و بررسی نماییم.[4]
تبیین مفهوم آزادی در یگ نگاه
انسان به آزادى علاقه دارد، چون تكاملش را در آزاد بودن مىبيند و اگر محدود شود، از فعاليت هاى زندگى باز مىماند.[5] آزادى چيزى جز اين نيست كه انسان بتواند از سرمايه هاى وجود خود در مسير تكامل فرد و اجتماع بهره بردارى كند.[6]
لذا منظور از آزادی این است که انسان برای حرکت در مسیر تکامل جنبه های مادی و معنوی با مانعی روبهرو نشود، لیکن در آزادی خطوط قرمزی وجود دارد و امکان ندارد که بدون رعایت خطوط قرمز فرد به جایی برسد.[7]
از این رو انسانهائى كه به دنبال اميال نفسانى بوده، و نفس بر گردن آنها ريسمانى افكنده، و به هر سو مى كشد، يا فردى كه در گرداب گناهان غوطه ور است، چگونه ادعا مى كند، آزاد است، و طعم آزادى را چشيده است؟! آزاد آن است كه اگر طوفان هوا و هوس و شهوات به او روى آورد او طوفان شكن باشد، نه طوفان، شكننده او.[8]
مفهوم آزادی در قرآن
بی تردید قرآن كتاب آزادى است،[9] لذا در قرآن کریم به زیبایی آزادی بیان شده و در کنار آن خطوط قرمز نیز مشخص شده است[10].
در آیات فراوانی از قرآن کریم تعابير گوناگونى در رابطه با نفى اسارت و اثبات آزادى وجود دارد[11] كه همگى نشان دهنده اهتمام قرآن بر رهائى و آزادى انسان ها است،[12]
از این رو مطالعه قرآن كه متن قانون اساسى اسلام است نشان مى دهد اسلام كوشش وسيعى براى آزاد ساختن انسان ها در همه زمينه ها داشته است، براى آزاد ساختن افكار از خرافاتى همچون بتپرستى و موهومات ديگر، براى آزاد ساختن انسانها از تبعيضات نژادى و قبيلگى و مانند آن؛ و براى آزاد ساختن انسان ها از بردگى دسته جمعى مانند آنچه در حكومت فرعون ها و نمرودها مى گذشت؛ كوشش زيادى به خرج داد و به همين دليل مىبينيم حتى در دنياى امروز ملت هايى كه مورد استثمار واقع شده اند براى بدست آوردن آزادى خود از تعليمات اسلام كمك مى گيرند.[13]
قرآن مجيد در مسئله آزادی صراحت دارد و به وضوح آزادى اراده انسان را اثبات مىكند و صدها آيه در قرآن در زمينه آزادى اراده انسان آمده است.[14]
تمام آياتى كه در آن امر و نهى و تكليف و برنامه آمده است، همه دليل بر اختيار و آزادى اراده انسان است چرا كه اگر انسان مجبور بود، امر و نهى، لغو و بيهوده بود.[15]
هم چنین تمام آياتى كه سخن از ملامت بدكاران و مدح و توصيف نيكوكاران مىگويد دليل بر اختيار است، چرا كه در صورت جبر هم آن ملامت و هم آن مدح و ستايش معنى ندارد.[16]
از سوی دیگر تمام آياتى كه سخن از سؤال در روز قيامت، و محاكمه در آن دادگاه، و سپس پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ مى گويد دليل بر اختيار است، چون در فرض جبر تمام اينها نامفهوم و سؤال و محاكمه و مجازات بدكاران ظلم محض است.[17]
تمام آياتى كه سخن از اين مىگويد كه« كل نفس بما كسبت رهينه[18]؛ انسان در گرو اعمال خويش است»و یا« كل امرىء بماكسب رهين؛[19] هر انسانى در گرو اعمال خود مى باشد» و یا هر فردى در گرو اعمالى است كه انجام داده و مانند اينها به روشنى اختيار انسان را ثابت مى كند.[20]
و نیز آياتى نظیر «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا؛[21] ما راه را به انسان نشان داديم خواه شكرگزارى كند يا كفران» نيز دليل روشنى بر اين مدعاست.[22]
مفهوم «آزادي» در اسلام و تفاوت آن با آزادی غربی
گفتنی است شكوفائى استعدادهاى هر موجودى در مسير تكامل، هرگز با حبس شدن او حاصل نمىشود و پيمودن اين مسير نیز بدون آزادى ممكن نيست.[23]
لذا آزادى هدر دادن نيروها و سرمايه ها نيست، بلكه وسيله شكوفائى و بارور شدن استعدادها است؛ از اين جا آزادى منطقى و معقول از غير منطقى و نامعقول جدا مى شود و تفاوت آزادى اسلامى با آزادى غربى روشن مى گردد.[24]
بلکه آزادى در منطق عقل و اسلام عبارت از آزاد بودن براى پيمودن مسير تكامل و به فعليت رسيدن استعدادها وشكوفائى خلاقيت ها است، اما آزادى شهوات و اسير شدن انسان در چنگال هواها و پستي ها كه مايه هدر رفتن آب حيات و عمر و نيروهاى انسان در باتلاق رذالت ها و بيچارگى ها است، نه جنبه منطقى، نه عقلى و نه اسلامى دارد.[25]
آزادی که در غرب وجود دارد هیچ خط قرمزی ندارد،[26] در جایی که خط قرمز است، آزادی چه معنایی دارد، حتی غربی ها هم در زمانی که کار به خطوط قرمزشان برسد، قائل به آزادی نیستند، منتهی خط قرمز ما خدا، پیامبر(صلی الله علیه و اله)، نظام و امنیت است، اما خط قرمز آنها هولوکاست و ... است.[27]
در غرب اگر فردی خواه استاد دانشگاه، سیاستمدار و ... باشد، مطلبی را علیه هولوکاست بیان کند، مدت ها به زندان می افتد؛ زیرا آنها این حادثه را که که به ادعای آنها شش میلیون یهودی در کوره های آتش سوزی هیتلر سوختند، خط قرمز مسلم و غیر قابل بازگشت خود می دانند.![28]
حال آنکه فرياد اسلام، فرياد آزادى است، همانگونه كه نقل شده سرور آزادگان حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) در زمين كربلا خطاب به لشكر عمرسعد فرمود: «ان لم يكن لكم دين فكونوا احرارا فى دنياكم؛ «اگر دين هم نداريد و اعتقادى به مبدأ و معادى نداريد شما انسانيد لااقل در دنياى خود آزاده باشيد!»[29]
آری خداوند متعال، آزادى تكوينى به ما داد و در راستاى آن با تشريع خود آن آزادى را تداوم بخشيد و از ما خواست تا تشريعاً آزادى در مسير زندگى را تطبيق با آزادى تكوين و ابتداى خلقت كنيم، او آزادى را در جهت عبوديت و تكامل داد،«يا عبادى الذين آمنوا إن أرضى واسعة فإياى فاعبدون[30]؛ ای بندگان من که ایمان آورده اید، همانا زمین من گسترده است پس فقط مرا عبادت کنید »؛ سرزمين من براى بر باد دادن نواميس مردم و كشت و كشتار و فساد آزاد نيست! و چه زيبا است، عبوديتى كه عين حريت است! .[31]
مفهوم آزادی در غرب
بشر امروز گرفتار سراب هاى مختلفى است؛ يكى از چيزهايى كه انسان امروز تشنه آن است و مانند آب به سراغ آن مىرود و هنگامى كه به آن مىرسد آن را سرابى بيش نمىيابد، مسأله «آزادى در جهان غرب» است.[32]
اگر جهان غرب را از دور نگاه كنيم، سراب زيبايى به نام آزادى در آن موج مى زند و انسان را به سوى خود مى كشاند؛ ولى هنگامى كه به درون جوامع غربى مى رويم، اثرى از آزادى حقيقى نمى يابيم؛ بلكه آنهارا اسير امور مختلف چون هوى و هوس، مد، مواد مخدر، انواع بيمارى هاى جنسى، تبعيض نژادى و مانند آن مى بينيم. اعتياد، چنان انسان را گرفتار مى سازد كه ديگر نه دين برايش مهم است و نه شرف و نه توجهى به ناموس خواهد داشت. مد كه با هيچ عقل سليمى سازگار نيست؛ زيرا از لباس و كفش نو فقط به بهانه اين كه از مد افتاده است، استفاده نكردن و به سراغ كفش و لباس مد جديد رفتن، نوعى اسراف است كه مورد مذمت است. هوى و هوس كه چون اختاپوسى هزار پا، تمام جان او را تسخير كرده و هر گونه حركت معقولى را از او سلب نموده است و ... .[33]
آرى! آزادى غربى سرابى بيش نيست كه ظاهرى زيبا و باطنى توخالى دارد.[34] امروز دوباره دوران جاهلیت در جهان شروع شده است. در حال حاضر متاسفانه ما شاهد هستیم که آزادی همجنس گرایی در غرب بی قانون شده است و آزادی مراکز فساد و فحشا و نیز اهانت به مقدسات از جمله توهین به پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم، همگی شرم آور بودن آزادی ها در غرب را نشان می دهد.[35]
اين گونه آزادى، آزادى نيست، اين نابودى ارزشها است، اين پايمال كردن نيروهائى است كه مى تواند در پشت سد اراده جمع شده و آيندهساز فرد و جامعه باشد، اگر انسان مسؤوليت دارد و اگر وسائل ترقى براى او فراهم شده، و اگر فلسفه آزادى تكامل است، بايد آزادى او محدود در چهارچوبهااى منطقى باشد.[36]
عده ای روی آزادی هایی کار می کنند که مصداق بی بندوباری است
آنهایی كه آزادى را به معنى عام كه شامل هرگونه بى بندوبارى مى شود تفسير كرده اند، در حقيقت معنى آزادى را نفهميده اند، آزادى يعنى آزاد بودن در به كارگيرى نيروها در مسيرهايى كه انسان را به هدف هاى والاترى (خواه مادى يا معنوى) مى رساند.[37]
از این رو آزادى هرگز به معناى هدر دادن نيروهاى خدا داد در راه هوسرانى و بىبند و بارى نيست،[38]لیکن متأسفانه عده ای روی آزادی هایی کار می کنند که که بیشتر شبیه آزادی غربی و مصداق بی بندوباری است[39].
در حالی که ما هيچگاه به نام آزادى فكر يا آزادى عمل، مجاز نيستيم به دنبال هر مكتب و فكر نادرستى گام برداشته و يا هر كار خلافى را مرتكب شويم، چرا كه اين آزادى نيست، بلكه هرج و مرج و بىبند و بارى است.[40]
در این میان شيطان و هواى نفس، بىبند و بارى و فحشا را در لباس آزادى تزيين نموده، و مردم را به آن دعوت مىنمايد. اين آزادى نيست، بلكه اسارت در چنگال هوا و هوس است، كه نام آن را آزادى نهاده اند.[41]
حال خداوند برای برون رفت از نقیصه، قوۀ عقل را براى درك نيك و بد به انسان عطا فرموده تا اگر او را مشمول موهبت آزادى كرده از اين آزادى براى پيشرفت و تكامل بهره گيرد نه در مسير بىبند و بارى و گناه و فساد.[42]
بی شک اگر انسان اندكى فكر كند مىفهمد كه بىبند و بارى و فساد و فحشاء آزادى نيست! اگر مقدارى بينديشد متوجه ماهيت توحش لعاب شده با تمدن خواهد شد، به شرط آنكه اهل تفكر و انديشه باشد، و پلهاى پشت سر خويش را ويران نكرده باشد.[43]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت درست است كه خداوند خواسته ما آزاد باشيم؛ لیکن اين ما هستيم که افعالمان را بر مبنای آزادی شکل می دهیم؛ لذا اگر بتوانیم ازنعمت آزادى با حسن استفاده، كارى انجام دهيم پس شايسته تشويق و تقدير و پاداش نيك هستيم.لیکن اگر از آزادى سوء استفاده كنيم و افعال و کردارمان را به سوی بی بندوباری سوق دهیم پس مستحق ملامت و عذاب هستيم و بايد انتظار سرزنش و كيفر و مجازات داشته باشيم.[44]
شکی نیست که نداى آزادى گوشه اى مسلمانان راستين را مى نوازد و بر جان بدخواهان اضطراب مى افكند که يكى از رموز بقاى اسلام است.[45]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص440.
[2] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص91.
[3] استفتاءات جديد ؛ ج3 ؛ ص536.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛ انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه قم ؛1393/04/13.
[5] گفتار معصومين(ع) ؛ ج1 ؛ ص185.
[6] اسلام در يك نگاه ؛ ص29.
[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی، برنامه چشمه معرفت؛1395/04/02.
[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص35
[9] همان ؛ ج1 ؛ ص481.
[10] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانۀ ملی، برنامه چشمه معرفت؛1395/04/02.
[11] سوره بلد؛ آيه 13.
[12] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص23.
[13] اسلام و آزادى بردگان ؛ ص16.
[14] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص133.
[15] همان.
[16] همان.
[17] همان.
[18] سوره مدثر، آيه 37.
[19] سوره طور، آيه 21.
[20] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص133.
[21] سوره دهر، آيه 3.
[22] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص133.
[23] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص29.
[24] همان.
[25] همان.
[26]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار جمعی از مدیران بانوی شهرداری تهران؛1393/06/22.
[27] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1389/03/02.
[28] همان.
[29] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص32.
[30] سوره العنكبوت، آيه 56 .
[31] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص34.
[32] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج2 ؛ ص134.
[33] همان ؛ ص135.
[34] همان.
[35] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس تفسیر موضوعی قرآن کریم؛ حرم کریمه اهل بیت(ع)؛1389/05/27.
[36] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج2 ؛ ص30.
[37] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص93.
[38] اسلام در يك نگاه ؛ ص29.
[39] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار معاون تبلیغ حوزه های علمیه؛1393/03/07.
[40] اسلام در يك نگاه ؛ ص48.
[41] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص449.
[42] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص103.
[43] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص456.
[44] خدا را چگونه بشناسيم ؛ ص107.
[45] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص367.
نظر شما