خبرگزاری «حوزه»، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات مؤمنین، شرح دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان را در بیان حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن زمانی، مسئول دفتر سیاسی اجتماعی حوزه علمیه منتشر می کند.
«اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ و کَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ و حَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین/ خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکى را و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانى را و حرام کن بر من در آن خشم وسوزندگى را به یاریت اى دادرس داد خواهان».
بنده روزه دار در این دعا سه درخواست از خداوند متعال دارد.
در بند نخست این دعا آمده است: «اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ/ خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکى را».
برخی از افراد احسان را دوست داشته و به سوی نیکی ها گرایش دارند؛ اما برخی دیگر از این نعمت خدادادی محرومند و رغبت و محبتی برای احسان، نیکی و اعمال خیر ندارند و این مسئله از بزرگترین مصیبت ها برای آنان است.
نکته نخست در بند اول از این دعا، آن است که سرمایه اصلی دین داری یک انسان، محبت او نسبت به خدا، دین، فضائل اخلاقی و انسانی و عبادات است؛ در حدیثی از اهل بیت(ع) آمده است: «هل الدین الی الحب/ آیا دین غیر از محبت است؟».
به تعبیر دیگر، سرچشمه عمل به تمامی فضائل اخلاقی، محبت به آنهاست؛ چنانکه کراهت و تنفر انسان از بدی ها نیز عامل اصلی ترک گناهان برای اوست.
محبت به خدا و ارزش ها مولد تبعیت از حضرت حق است و به همین دلیل، خداوند متعال در آیه 31 سوره آل عمران فرموده است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ/ بگو: اگر خدا را دوست می دارید پس پیروی از من کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید ، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است».
گرچه انسان ها محبوب های زیادی دارند؛ اما مهمترین محبوب و معشوق مؤمنان، خدا و رضای خداست؛ خداوند در آیه 165 سوره بقره فرموده است: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَي الَّذينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعَذابِ/ بعضی از مردم ، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می کنند و آنها را همچون خدا دوست می دارند. امّا آنها که ایمان دارند ، عشقشان به خدا ، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان ،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند ، (و معبودی غیر خدا برگزیدند ،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند ، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست و خدا دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آنها می هراسند.)».
اگر انسان غیر خدا را محبوبتر از خدا در نزد خود ببیند؛ به این معنا که والدین، برادران، مال، ثروت، مسکن و ... محبوب تر از راه خدا و رضای خدا شده و زمینه های لغزش به سمت گناهان برای او فراهم گردد، عاقبت و سرانجام تلخی در انتظار او خواهد بود که سقوط از انسانیت، ایمان و فرورفتن در عذاب الهی است.
در آیه 24 سوره توبه آمده است: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشيرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّي يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ/ بگو: اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشانتان (که اصول مجتمع خویشی انسانند) و اموالی که فراهم کرده اید و تجارتی که از کسادش بیم دارید و جاهای مسکونیی که به آنها دلخوشید (که اصول قوام مالی اجتماع است) از خدا و فرستاده او و جهاد در راه او به نزد شما محبوب ترند پس منتظر باشید تا خداوند فرمان خود را (دستور عذاب شما را) صادر کند، و خدا گروه نافرمانان را هدایت نمی کند».
نکته دوم در بند اول از این دعا آن است که انسانی که خداوند متعال، معشوق و محبوب دل او شد، ممکن است برای تحقق فرمان الهی سختی هایی را تحمل کرده و آن سختی ها محبوب انسان شده و رنج نبرد.
در آیه 31 سوره یوسف می خوانیم: «فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَ آتَتْ کُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّيناً وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَکٌ کَريمٌ/ پس چون (زن عزیز) سخنان مکرآمیز آنها را شنید سراغ آنها فرستاد و برایشان تکیه گاهی آماده ساخت و به دست هر یک کاردی (برای خوردن میوه) داد و (به عنوان سلام و پذیرایی آنها به یوسف) گفت: به مجلس آنها درآی. چون او را دیدند بزرگش شمردند و (واله جمالش شدند به حدی که) دست هایشان را سخت بریدند و (از فرط تعجب و تحسین) گفتند: منزه است خداوند ، این بشر نیست ، این جز فرشته ای بزرگوار نیست!».
نکته دیگری که در این بند از دعا باید به آن اشاره کرد، آن است که احسان چیست که ما دوست داریم محبوب دل ما گردد؟
*مصادیق احسان در آیات قرآن کریم
در آیات شریفه قرآن کریم می توان مصادیق احسان را که در ترجمه فارسی از آن به نیکی کردن یاد می کنیم، بیابیم.
یکی از مصادیق احسان، عدالت ورزی و صله رحم است؛ خداوند در آیه 9 سوره نحل می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبي وَ يَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ/ به یقین خداوند به عدالت (فردی و عائلی و اجتماعی) و نیکی کردن و ادای حقوق خویشاوند (خود و خویشاوند معصوم پیامبر) فرمان می دهد ، و از گناهان بسیار زشت و عمل های ناپسند و تعدی و تجاوز بازمی دارد. شما را پند می دهد ، باشد که تذکر یابید».
انفاق در راه خدا از مصادیق دیگر احسان است؛ در آیه 195 سوره بقره آمده است: «وَ أَنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْديکُمْ إِلَي التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ/ و در راه خدا انفاق کنید و (به واسطه ترک انفاق در راه جهاد ، یا صرف آن در غیر راه خدا) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید، و نیکی کنید که بی تردید خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
تهیه امکانات رفاهی برای همسر و فرزندان از دیگر مصادیق است؛ خداوند در آیه 236 سوره بقره فرموده است: «لا جُناحَ عَلَيْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَريضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَي الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَي الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُحْسِنينَ/ اگر زنان را در صورتی که با آنها نزدیکی نکرده اید و برای آنها مهری تعیین ننموده اید طلاق دادید بر شما گناهی نیست (نه از جهت طلاق قبل از آمیزش و نه طلاق بدون تعیین مهر) و باید آنها را بهره ای از مال خود دهید و به طرزی پسندیده از مال خود برخوردار کنید ، توانگر به مقدار خویش و تنگدست به مقدار خویش ، که این حق بر نیکوکاران ثابت و الزامی است».
از مصادیق دیگر احسان، انفاق پنهانی و همچنین کظم غیظ است؛ حضرت حق در آیه 134 سوره آل عمران فرموده است: «الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ/ همانان که در وسعت و شادی و فقر مالی و حالی انفاق می کنند و فرونشانندگان خشم و بخشایندگان (لغزش های) مردم اند ، و خدا نیکوکاران را دوست دارد».
عفو و بخشیدن خطای مردم و مدارا با آنان از دیگر مصادیق احسان است؛ در آیه 13 سوره مائده می خوانیم: «فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلي خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ/ پس آنها را به خاطر شکستنشان پیمان خود را لعنت کردیم ( به مسخ صورت و قلب سیرت و سقوط حکومت محکوم نمودیم ) و دل هایشان را سخت کردیم ( به طوری که ) سخنان (خدا) را از مواضع خود تحریف و جابه جا می کردند ، و سهمی به سزا از آنچه را (از علوم تورات و نشانه های نبوت پیامبر اسلام را) که بدان گوشزد شده بودند فراموش کردند ، و همواره از کارهای خائنانه آنها جز شمار اندکی از آنان آگاه می شوی ، پس ( فعلا تا آن گاه که مأمور به جهاد شوی ) از آنان درگذر و روی گردان ، که خداوند نیکان و نیکوکاران را دوست دارد».
دعا کردن و خواندن و مناجات خدا، نمونه دیگر از احسان است؛ خداوند در آیه 56 سوره اعراف می فرماید: « وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ/ و در روی زمین پس از اصلاح آن ( به وسیله انبیا و شرایع آسمانی ، به کفر و فسق ) تباهی مکنید ، و او را به حال بیم و امید بخوانید ، که همانا رحمت خدا به نیکان و نیکی کنندگان نزدیک است».
مصداق دیگر از احسان، صبر و مقاومت است؛ چه صبر در برابر گناهان؛ چه صبر برای انجام واجبات و چه صبر و مقاومت در مشکلات و جنگ ها؛ در آیه 115 سوره هود آمده است: «وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ/ و صبر و شکیبایی کن ، که همانا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند».
پذیرفتن عذر انسان های ظالم و خائن از دیگر مصادیق احسان است؛ خداوند در آیه 78 سوره یوسف می فرماید: «قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً کَبيراً فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنينَ/ گفتند: ای عزیز، همانا او را پدری است پیر و سالخورده ، پس یکی از ما را به جای او بگیر ، که ما تو را از نیکوکاران می بینیم».
جهاد در راه خدا نیز از دیگر مصادیق است؛ در آیه 69 سوره عنکبوت می خوانیم: « وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ/ و کسانی که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه های ( وصول به مقام قرب ) خود راهنمایی می کنیم ، و همانا خداوند با نیکوکاران است».
در بند دوم از این دعا آمده است: «و کَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ/ و نـاپسند بدار در این روز فسق و نافرمانى را»
*آیا پیامبران و ائمه(ع) در عدم ارتکاب گناه موجب جبر خدا واقع می شوند؟
نکته قابل توجه آن است که برخی سؤال می کنند آیا ائمه و پیامبران که معصومند، خداوند جبرا مانع ارتکاب معصیت از سوی آنان می شوند یا آنان مختار در گناه هستند و انجام نمی دهند؟
پاسخ آن است که خداوند به آنان علم و لیاقتی عنایت کرده که از تمام گناهان و معصیت ها نفرت دارند و این نفرت مانع گرایش آنان به سمت گناه و تصمیم به انجام آن می شود.
سوال دیگر آن است که آیا تنفر واقعا می تواند موجب عصمت و پرهیز از گناهان شود؟ که باید پاسخ مثبت داد؛ مانند انسان ها که نسبت به برخی از مسائل تنفر داشته و آن را انجام نمی دهند؛ به عنوان مثال انسان ها از خوردن مدفوع حیوان یا آب بینی و یا ... تنفر دارند و به همین دلیل به سمت آن نیز نمی روند.
حال چکار می توان کرد که یک انسان از همه گناهان نفرت داشته باشد؟ پاسخ آن است که ائمه معصومین(ع) با علم و دانش، باطن گناهان را که بسیار زشت و تنفرآور است، می دانند؛ ظاهر مال یتیم، ثروتی شیرین است؛ اما باطن آن آتش سوزان است و یا ظاهر غیبت، شیرین است؛ اما باطن آن خوردن گوشت برادر مؤمن است که تنفر انگیز بوده و در آیات قرآن به این موارد اشاره شده و انسان باید با مطالعه این آیات، از حقائق آگاه گردد.
نکته دیگر در بند دوم از این دعا آن است که خداوند همچنان که به معصومان شیرینی محبت و تلخی گناه و کفر را تعلیم داده؛ در فطرت همه بندگان خود نیز این آموزش را قرار داده است. در آیه هفتم از سوره حجرات می خوانیم: «... وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْکُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَيْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ/ و لکن خدا ایمان را محبوب شما نمود و آن را در دل هایتان بیاراست ، و کفر و نافرمانی و گناه را در نظرتان مبغوض کرد ( تا از هلاکت نجات یابید ) چنین کسانی هستند که ره یافته اند».
*مصادیق فسق از نگاه قرآن
نکته دیگر در این دعا آن است که چه مسائلی موجب فسق است و مصادیق آن چیست؟
1. خوردن گوشت مردار، خون، گوشت خوک و هر حیوانی که بدون نام خدا ذبح شود؛ در آیه سوم از سوره مائده می خوانیم: «حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ کَفَرُوا مِنْ دينِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ/ بر شما حرام شد ( خوردن ) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه ( در وقت کشتن ) نام غیر خدا بر آن برده شده و حیوان خفه شده و به وسیله زدن مرده ، و از بلندی پرت شده و مرده و به شاخ حیوان دیگری مرده و آنچه درنده آن را کشته و از آن خورده ، مگر آنچه را ( از موارد فوق که قابل تذکیه بوده ) تذکیه کرده اید و همچنین آنچه بر روی سنگ مقدّس ( یا برای بت ها ) سر بریده شده ، و ( نیز حرام شد ) قسمت کردن ( گوشت حیوانی ) با تیرهای قمار ، که همه این اعمال فسق است ، - امروز کسانی که کفر ورزیده اند از ( ابطال و ازاله ) دین شما مأیوس گشته اند ، پس از آنها مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل ، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما به عنوان آیینی ( استوار و پایدار ) پذیرفتم ، - پس اگر کسی در حال قحطی و گرسنگی شدید بدون تمایل به گناه ( به خوردن بعضی از آن حرام ها ) ناچار شود ، خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است».
2. رفاه طلبی افراطی مردم؛ بویژه اشرافی گری مسئولان و حاکمان یک کشور که عامل سقوط جامعه و تمدن می گردد؛ در آیه 16 سوره اسراء آمده است: « وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً/ و چون بخواهیم مجتمعی را ( به خاطر سوابق طغیانشان ) هلاک کنیم اعیان و خوشگذران های آنها را ( برای اتمام حجت بار دیگر به طاعت ) امر کنیم ( یا بر دنیای آنها بیفزاییم ) پس آنها در آن محیط فسق ورزند ( و طبقات دیگر تابع آنها شوند یا به گناهشان راضی گردند ) پس حکم قطعی ازلی ما ( که نابود کردن طغیان گران است ) درباره آنها تحقق یابد پس آنها را به سختی هلاک سازیم».
3. ظلم؛ در آیه 165 سوره اعراف می خوانیم: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئيسٍ بِما کانُوا يَفْسُقُونَ/ پس چون آنچه را که به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند ، ما کسانی را که از کار بد نهی می کردند نجات بخشیدیم و آنها را که ستم ورزیدند به سزای آنکه نافرمانی می کردند به عذابی سخت گرفتار نمودیم».
4. تمرد از دستور خدا؛ در آیه 50 سوره کهف آمده است: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُوني وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً/ و (به یاد آر) زمانی را که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید پس همگی سجده کردند جز ابلیس که از (طایفه) جن بود (و گرنه فرشته گناه نمی کند) پس از فرمان پروردگار خود بیرون رفت. (پس) آیا او و اولاد او را به جای من دوست و یاور و سرپرست می گیرید در حالی که آنها دشمن شمایند؟! بد بدلی است برای ستمکاران آنچه به جای خدا می گیرند».
نکته دیگر در این بند از دعا آن است که گاه برخی از انسان ها متأسفانه کراهت و تنفر از کارهای خیر دارند و این مصیبت بزرگی است و حال آنکه باید بدانند برخی از آنچه که انسان کراهت دارد، خیر انسان است و نباید مطیع هوای نفس و دل خود باشیم.
در آیه 216 سوره بقره آمده است: «کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسي أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ/ جنگ بر شما واجب شده است با این که آن براى شما دشوار و ناخوشایند است. شاید چیزى را ناخوشایند بدانید در حالى که آن براى شما نیکوست، و شاید چیزى را دوست بدارید در حالى که آن براى شما شرّ است. خداوند مى داند و شما نمى دانید».
همچنین در آیه 33 سوره توبه می خوانیم: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ/ اوست که رسول خود را با (وسایل) هدایت و دین حق و درست فرستاد تا آن را بر هر دینی پیروز گرداند هر چند مشرکان خوش ندارند».
در بند سوم از این دعا می خوانیم: «و حَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ و النّیرانَ/ و حرام کن بر من در آن خشم و سوزندگى را»
معلوم است که صرف دعا کردن که خدایا مرا به جهنم نیانداز؛ غضب خدا را بر انسان حرام نمی کند؛ بلکه انسان باید از حضرت حق بخواهد که مرا از گناهانی که موجب غضبت می شود دور گردان.
*چه گناهانی موجب غضب خداوند می گردد؟
به مصادیقی از غضب خدای متعال که در آیات قرآن کریم به آن اشاره شده، می پردازیم.
آیه 81 سوره بقره: «بَلي مَنْ کَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ/ آری ، کسانی که کسب گناه کنند ، و آثار گناه ، سراسر وجودشان را بپوشاند ، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود».
آیه 167 سوره بقره: «وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّارِ/ و کسانی که پیروی کردند گویند: کاش برای ما بازگشتی (به دنیا) بود تا ما نیز از آنها بیزاری می جستیم همان گونه که آنها از ما بیزاری جستند. این چنین خداوند عمل های (دنیوی) آنها را مایه های حسرتی به آنها ارائه می دهد ، و آنها هرگز از آتش بیرون آمدنی نیستند».
آیه 257 سوره بقره: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ الَّذينَ کَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ/ خداوند دوست و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند ، آنها را از تاریکی ها (ی جهل و کفر و فسق) به سوی نور (علم و ایمان و تقوا) بیرون می برد ، و کسانی که کفر ورزیدند سرپرستان آنها طغیانگرانند که آنها را از نور (هدایت) به سوی تاریکی ها (ی گمراهی) بیرون می برند. آنها اهل آتشند که در آنجا جاودانند».