به گزارش خبرگزاری «حوزه» به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، یکی از اصلیترین مظاهر تجدد، علم جدید است؛ جدید بودن این علم بدین معناست که شرایط و مقدمات پدید آمدن آن فقط در عصر جدید (مدرنیته یا تجدد) فراهم شده و امکان پیدایی آن در سایر تمدنها وجود نداشته است و این صورتی از یک مسئلهی کلی است که با ظهور و غلبهی هر تمدنی، علم جدیدی که متناسب با فضای فرهنگی تمدنی و فضای معرفتی آن تمدن باشد، شکل میگیرد.
دکتر حسین کچوئیان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در کلاس آموزشی «نگاه جامعه شناختی به علم و کارکردهای علوم انسانی» سومین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی که در مجتمع فردوس وسف برگزار شد، به بررسی کارکردهای علم جهان مدرن پرداخت.
*نقش علوم مختلف در شکلدهی جهان مدرن
وی با بیان اینکه جهان مدرن با یک علم شکل نگرفته و همه علوم در شکلدهی آن نقش دارند، گفت: وقتی تمدنی بدون تقدم و تأخر متحول میشود، آنچه به دنبال آن اتفاق میافتد دگرگونی در تمام علوم است و آن چرخشی که منشأ شکلگیری دنیای متفاوت میشود اختصاص به یک جا ندارد.
استاد دانشگاه تهران آغاز تحول جهان مدرن را تحول علم مدرن در حوزههای طبیعی و فیزیک عنوان کرد و با اشاره به طبقهبندی «کنت» از علم که ماهیت تجربی دارد گفت: کنت با نگاه به سیر تحول علم در جهان مدرن از ریاضی تا جامعهشناسی، این طبقهبندی را ارائه داده است.
وی اظهار داشت: آنچه توسط نیوتن، کپلر و دانشمدان دیگر در علوم طبیعی اتفاق افتاد ضرورت تغییر علوم اجتماعی را مطرح کرد و اگر نگوییم که علوم طبیعی نقش مهمتری در این تحول و شکلدهی به جهان مدرن داشته است، حداقل باید بگوییم که همه حوزهها را در بر میگیرد.
*علوم طبیعی جهان را مدیریت میکند
دکتر کچوئیان تصریح کرد: درست است علوم انسانی تغییرات را ماهوی و عمق آن را گسترده میکند اما آنچه الآن اتفاق میافتد در علوم طبیعی، فیزیک، ریاضی و مانند اینها است که جهان را مدیریت میکند و پیش میبرد و پای ثابت اوضاع و احوال تمدنی موجود به شمار میرود.
وی با بیان اینکه برای داشتن ساختار تمدنی متفاوت باید بدانیم که همه این حوزههای علوم دگرگون میشود، گفت: هرچند الآن سخن گفتن از تغییرات در علوم اجتماعی راحتتر است و به دلایلی از تغییرات علوم طبیعی سخن نمیگویند اما وقتی تغییرات حاصل شود، همه چیز تغییر میکند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث تأخر و تقدم امور را جای سؤال دانست و با بیان اینکه هنوز محل آغاز تغییرات مشخص نیست، ابراز کرد: هنوز نمیدانیم که اول باید آدم بیدار شود دنبال علم برود و یا باید علم پیدا کند و وقتی آگاه شد دنبال تغییرات برود؛ این یعنی تقدم و تأخر تغییرات همه جا موضوعیت دارد.
*آغاز تغییرات جهان مدرن از علم یا عمل
وی با طرح این سؤال که وقتی جهان مدرن تغییر کرد، این تغییرات از کجا شروع شد، از حوره علم یا از حوزه عمل، پاسخ به این پرسش را دارای پیچیدگیهایی دانست که پاسخ به نظریه فوق را از منظر حل آن سخت میکند.
دکتر کچوئیان گفت: وقتی چیزی عوض شود، تصور ما تغییر ذهن است، اما سؤال اینجاست که ذهن چگونه عوض میشود و تا وقتی در جهانی زندگی میکنیم که همه چیز به روال معمول خود سیر میکند، چگونگی این تغییر مطرح است.
وی با بیان اینکه تا قبل از دورههای اخیر علم تقدم داشته است، تصریح کرد: نظریهپردازان گذشته مطرح میکردند که همه چیز با تغییرات علمی شروع شده است تا اینکه در دوران متأخر بحث پرکتیکال در علم مطرح شد.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه چرخش معنایی، هرمنوتیک، فرهنگی و مانند آن در حوزه نظریهپردازی توجه را به علم معطوف میکند، اظهار داشت: تا پیش از این چرخش به اهمیتی که کنش و نفس عمل در ایجاد تغییر داشته توجه نکردهاند و آن تغییری را هم که در فوکو میبینیم از این عامل تغییر انتقال از دیرینهشناسی تا تبارشناسی است.
وی تغییر رویدادهای عملی و ترکیب این تغییرات را سبب ایجاد تغییر ماهوی در جهان انسانی دانست و گفت: دگرگونیهای نظری جایی اتفاق میافتند که قبل از آن بسیاری از چیزهای دیگر اتفاق افتاده است، مانند اینکه گفته میشود که پیش از تغییرات تفکری باید تغییرات تمدنی را جستجو کرد.
*تغییر جهان باید سمت و سوی آگاهانه پیدا کند
کچوئیان با بیان اینکه اگر قرار بر تغییر جهان باشد باید سمت و سوی جدید، آشکار و بروز و ظهور آگاهانه پیدا کند، اظهار داشت: عمل بسیار مهم است اما اگر قرار باشد وارد دنیای جدیدی شویم این ورود حتما به مدد علم و نظر اتفاق میافتد.
وی افزود: پیش از علوم اجتماعی کسی از تغییر فیزیک سخن نمیگفت و دنبال تغییر نظریههای فیزیکی بودند اما وقتی به علوم اجتماعی رسید این خودآگاهی آمد که دیگر ما این علوم را نمیخواهیم و خواستار علوم جدیدی هستیم.
* کنت نخستین نظریهپرداز کارکرد علوم اجتماعی
دکتر کچوئیان با بیان اینکه نخستین نظریهپردازیها درباره کارکرد علوم اجتماعی مدرن را کنت ارائه کرده است، از قرن هجدهم میلادی به عنوان قرن خودآگاهی مدرنیته نام برد و اظهار داشت: کانت براساس قانون مراحل سهگانه و نگاه به تحولات غرب، نظریه خود را مطرح کرده است.
عضو شورای انقلاب فرهنگی کلید حل مسئله و تغییر جهان مدرن را در دستان کنت دانست و افزود: نظریه کنت فراخوان اجتماعی برای کمک به خارج کردن جهان از بحران و کمک به ایدهآلها و کارکردهای جهان بود.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه جهان به واسطه علم متحول و دگرگون شده است، خاطرنشان کرد: اگر جهان مدرن به بشریت وعده داد که این جهان را آنگونه که باید بدون بیماری، فقر، خشونت، ظلم و تجاوز، میسازد، معتقد بود که تغییر این جهان از طریق علم به وجود میآید.
وی خاطرنشان کرد: کسانی که از علم مدرن دفاع میکنند در واقع از کارکردهای ایدئولوژیک علم مدرن و در واقع از بخش الاهیاتی آن دفاع میکنند، چراکه جهان اجتماعی را در دل علم مدرن نمیتوان تبیین کرد و توضیح داد.
این استاد دانشگاه افزود: علاوه بر نگاه کارکردی و ادارۀ جامعه به علوم اجتماعی، به نگاه رهایی بخش که عمدتاً با مارکس آغاز شده اشاره کرد. این نگاه که در جامعه شناسی، شاخۀ دیگری از این علم را نمایندگی میکند، مشهور به جامعه شناسی انتقادی یا علوم اجتماعی رهایی بخش است.
پژوهشهای او عمدتا در حوزه نظریههای کلام جامعهشناسی و جامعهشناسی معرفت قرار دارد.
وی فارغ التحصیل دانشگاه منچستر و دارای تحصیلات حوزوی است که هویت ما، تجددشناسی و غربشناسی و نظریههای جهانی شدن، نمونهای از تألیفات ارزشمند این ایشان به شمار میرود.