خبرگزاری «حوزه» متن روایت را از کتاب محاسن برقی منتشر می کند:
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:
عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الْفَخُورِ كَانَ أَمْسِ نُطْفَةً وَ هُوَ غَداً جِيفَةٌ.
وَ الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى الْخَلْقَ.
وَ الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْكَرَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى مَنْ يَمُوتُ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَة.
وَ الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ وَ هُوَ يَرَى الْأُولَ.
وَ الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِعَامِرِ دَارِ الْفَنَاءِ وَ يَتْرُكُ دَارَ الْبَقَاءِ.
امام زین العابدین(ع) فرمود:
شگفتا از متکبرِ فخر فروشی که دیروز نطفه ای بوده و فردا بدنش گندیده میشود.
شگفتا از کسی که آفرینش خدا را دیده، اما در وجود خداوند تردید دارد.
شگفتا از کسی که هر روز و شب، مردن آدمیان را میبیند، اما در مرگ تردید دارد.
شگفتا از کسی که آفرینش آغازین را دیده، اما در زنده شدن پس از مرگ تردید دارد.
شگفتا از کسی که خانه موقت خود را آباد می کند و سرای جاودان خود را رها ساخته است.
محاسن، ج1، ص242